به گزارش نما ، در میان تمام دیدهها و شنیدهها که محکوم به فراموشی و تغییر در گذر زمان میشوند؛ برخی از امور و به عبارت بهتر افراد هستند که یاد و خاطرهشان هرگز در میان تمام روزمرگیها دچار فراموشی که صفت بارز انسانها شده از یاد نمیروند و بلعکس با گذر روزها، سالها و حتی قرنها نهتنها رنگ کهنگی و فرسودگی به خود نمیگیرند؛ بلکه مصادیق زندگی و ابعاد وجودیشان با تمام ادوار و زمانها سازگاری و انطباق دارد؛ از جمله این شخصیتها حضرت فاطمه زهرا(س) است که سیده زنان عالم محسوب میشود؛ اما آنچه که میتواند در ارائه این الگو مؤثر باشد، اصل معاصر سازی است؛ اصلی که گاهی به اقتضای میلاد یا شهادت حضرت مطرح و سپس به دست فراموشی سپرده میشود؛ به همین علت ما بر آن شدیم تا به سراغ حمیده عظیمزاده پژوهشگر تاریخ تشیع و مدرس حوزه و دانشگاه برویم و با او در این زمینه به گفتگو بنشینیم:
به نظر شما شخصیت حضرت زهرا(س) بهعنوان الگوی کامل برای زنان در جامعه ما تا چه اندازه تبیین شده است؟
بدون ترديد شخصيت حضرت فاطمه زهرا(س) در همه اعصار و قرون گذشته الگوي بسيار مناسبی برای مردم بهویژه نسل جوان بوده و هست؛ به عبارت بهتر جنبههای گوناگون این شخصیت اعم از سیره سیاسی و عبادی شان میتواند این بانوی بزرگ را بهعنوان محوری اصلی برای زندگیهای فردی و اجتماعی معرفی کند؛ اما در این مسیر آنچه که با مشکل جدی مواجه است، این مطلب است که بهدرستی شخصيت حضرت فاطمه زهرا(س) نزد شيعيان آن طور كه شايسته بوده هیچ زمانی شناخته نشده است. درحقیقت، ما به بعد جامعالاطرافبودن شخصیت بی نظیر ایشان به شکلی ناخواسته بی توجه بودهایم. البته باید گفت در اين امر عوامل گوناگونی دخالت دارد. شايد يك عامل اين باشد كه از زندگی آن حضرت بيشتر بعد مصيبت و غم مطرح شده و از ابعاد ديگر آن غفلت شده است؛ بنابراین بايد سایر ابعاد شخصيت آن بانوي بزرگ را خوب تبيين كرد تا نتیجه نهایی حاصل شود كه آن حضرت چگونه سيده و الگوی زنان جهان است. بايد يادآور شد كه آن حضرت چه خدماتی به امت اسلام، به دين خدا و به جهان بشريت و به خصوص به دختران و زنان کرده است.
چه عواملی سبب شده است تا تحقق این الگو به شکل کامل در جامعه ما صورت نپذیرد؟
ابتدا برای بررسی اسبابی که موجب عدم شناخت دقیق حضرت در جامعه ما و بهویژه در میان زنان شده است، باید گفت که بیان این مسائل به معنای کوتاهی شخص یا گروهی خاص نیست؛ بلکه شاید یک جریان و سیطره فکری که همواره در تاریخ جاری و ساری است موجب عدم شناخت صحیح از سیره این بانوی بزرگوار و همچنین سایر ائمه و معصومین شده و در مواردی هم کوتاهیهای ناخواسته ما باعث عدم شناخت و درک از این الگوها شده است؛ اما آنچه که در جامعه ایرانی باعث بازماندن از یک شناخت جامع و کامل شده است در وهله نخست؛نگاه سطحینگرانه و تک بعدی به شخصيت آن حضرت است، به طور مثال هنگامی که به مطالعه سیره عبادی سیاسی ایشان میپردازیم تنها بعد عبادات را در نظر گرفته و از سایر ابعاد ممکن است غافل بمانیم؛ این درحالی است که با دیدی جامعنگر حتی گاهی عبادات حضرت بعد اجتماعی به خود میگیرد، در کنار این امر داشتن نگاه تاريخی محض به زندگانی آن حضرت نیز در پاره ای موارد باعث میشود که دید ما نسبت به امور دیگر بسته بماند؛ یعنی این روایت محوربودن تاریخ در بعضی از مقاطع دست ما را برای تحلیل زوایای شخصیتی حضرت بسته میگذارد. البته این حرف به معنای برداشت تحریفآمیز و شخصی نمیتواند باشد. عدم درج زندگانی و شخصيت آن حضرت در دورهها و کتابهای آموزشی در مقاطع تحصیلی گوناگون از سالهای دور تاکنون باعث شده فرایند نهادینهسازی این الگو به صورت کامل و با رعایت مؤلفه جذابیت و به روز بودن برای نسلهای جوان اتفاق نیفتد. در کنار این امور با درنظرگرفتن قدرت تحقیق و پژوهش در کنار ابزار رسانه باید گفت در بخشی دیگر از آسیبشناسی سؤال شما، میشود به عدم تحقیق، پژوهش و تهيه فيلمها و برنامهنویسیهای اساسی که در بیشتر مواقع منجر به وجود آثار مهم و ماندن درباره آن حضرت میگردد نیز اشاره کرد. این درحالی است که با درنظر داشتن نقش و جایگاه الگوهای دینی که فاقد نقصان هستند، میتوان به جامعه نمونه دست پیدا کرد و لزوم رفع کاستیهای نخستین، عاملی است که باید در این حیطه در نظر گرفته شود.
یکی از عواملی که در ارائه شخصیت حضرت زهرا(س) بهعنوان الگو مؤثر بوده؛ بحث معاصرسازی است؛ این مقوله تا چه اندازه تحققپذیر بوده و میتواند برای زنان و دختران ما در گرایش به این الگو جاذبه ایجاد کند؟
بحث معاصرسازی الگویی مانند حضرت زهرا(س) برای نسل حاضر از چند جهت اهمیت دارد. ابتدا باید گفت بحث از حضرت فاطمه زهرا(س) بحث درباره زنی است كه نقشهای متعدد و گوناگونی را در زندگی ايفا كرده و با اينكه عمری محدود و كوتاه داشت و طول دوران حیات شریف ایشان بسيار اندك بود؛ ولی همین مقطع کوتاه از تاريخ حيات شان به گونهای است كه هر لحظهای از آن میتواند بهعنوان نصب العین برای نسل معاصر امروز قرار گیرد. به عبارت صحیح و خلاصهتر، آن بزرگوار تنها به عصر خود تعلق نداشتند؛ بلكه الگويی جاويدان برای همه عصرها است، نکته دیگر در این مقوله این است که بحث از حضرت فاطمه زهرا(س) به حقيقت بحث درباره مقام مادر است. مادر منشأ اصلاح است و حضرت فاطمه زهرا(س) يك مادر است، با این تفاوت که ایشان در حکم مادری فداكار برای همه امت، بهخصوص برای همه جوانان و انسانهای آزاده و آمادهای كه میخواهند راه صلاح را در زندگی بپيمايند؛ به حساب میآیند و در معاصرسازی میبایست به این مقام مهم حضرت توجه ویژهای شود؛ اما پس از درک این دو مورد باید بر این حقیقت واقف باشیم که صحبت درباره حضرت زهرا(س) و معرفی زندگی ایشان برای همه افراد بدون توجه به جنسیت و تضادهای صوری راهگشا است؛ زيرا در عصر ما كه از آن میتوان بهعنوان عصر گسيختگی عقايد و ايدئولوژیها یاد کرد، برای بهدستآوردن هدف روشن و جهت زندگی، عدهای دچار بحران و سردرگمی میشوند. در چنین شرایطی اگر فرهنگ اسلامی ما بهعنوان فرهنگ مرجع، الگویی عملی و رفتاری از حضرت زهرا(س) ارائه دهد و بتواند این الگو را به خارج از مرزها صادر کند در حقیقت، به بخشی از بحران هویت دنیای امروز به بهترین شکل پاسخ داده میشود.
جایگاه جبهه طلبکارانه علیه تفکر غرب در حوزه زن و خانواده در فرایند معاصرسازی چیست؟
سبک زندگی حضرت زهرا(س) یک سبک الگو است؛ به این معنی که وقتی سیره زندگی ایشان را مطالعه میکنیم متوجه میشویم ایشان برای کوچکترین امور خود با درنظرگرفتن اصل رضایت خداوند برنامهریزی داشتهاند؛ این موضوع چه از زمانی که در خانه پدر حضور داشتند و چه در زمانی که بهعنوان همسر امیرالمومنین(ع) و مادر امامت بودند، کاملا مشهود است.
طبیعی است که اگر ما بتوانیم این مسائل را با زندگی امروزی تطبیق دهیم خود بهعنوان یک راهکار برای جبهه طلبکارانه در قبال غرب به حساب میآید؛ اما نکتهای که در اینجا باید به آن اشاره کنم این است که آنچه غرب برای زنان بهعنوان الگو در نظر گرفته و آن را به جوامع تزریق میکند درحقیقت، مدلی پوشالی است. مدلی که بعد از مدت زمانی نهچندان طولانی شدت پوچی و تهی بودنش آشکار میشود؛ بنابراین در شکلدهی جبهه طلبکارانه علیه تفکر غرب برد با تفکر و اندیشهای است که عمق بیشتری داشته و سعادت زنان و خانواده را تضمین میکند؛ به عبارت صریحتر الگویی نظیر حضرت زهرا(س) که کرامت زن را در حد اعلی خود دارد، در حکم بزرگترین مرجع جامع برای پاسخگویی به ابهامات اذهان عمومی زنان و جامعه بشری در اقصی نقاط جهان است.
در یک جمعبندی کلی چگونه میتوان نسبتبه تحقق مسئله معاصرسازی و معرفی الگوی جامع خود مؤثر باشیم؟
ما به این حقیقت واقف هستیم که حضرت زهرا(س) در زمینههای عبادی، اخلاقی، رفتاری، سياسی و اجتماعی آموزهها و الگوهای ماندگاری را داشتند كه برای همه نسلها كاربرد داشته و آموزنده و انسانساز بوده و هست و آنچه كه سبب جاودانگی آموزههای ايشان شده، عبارت است از: جهانبينی آن حضرت ارتباط با سرچشمه هستی، داشتن اندیشهای فراتر از زمان و مكان، تبلور ارزشهای انسانی، داشتن تدبيری شگرف و دقيق، عميق، جامعيت و كمال است که معرفی موارد گفتهشده نیازمند همدلی و هم زبانی تک تک ما بهعنوان اعضای جامعه ایرانی در کنار متولیان فرهنگی است.
منبع:شما