امیر زینلی-به گزارش نما ، 10 اردیبهشت ماه، سال روز قطع روابط ایران و مصر در زمان حسنی مبارک است. حسنی مبارک که همان گونه که سلطنتش را باد آورده بود، همان باد هم، سلطنتش را برد. بهانه ادامه قطع رابطه هم نام یک خیابان در تهران به نام خالداسلامبولی بود. همان که پادشاه قبل از مبارک را ترور کرده بود. اما پس از انقلاب مصر انتظار می رفت که این رابطه با وساطت مردم مصر به حالت عادی برگردد که نه در زمان مرسی این اتفاق افتاد و نه حالا که عواملی روی کار هستند که مبارک را از اتهاماتش تبرئه می کنند. بهتر دیدیم در این زمینه سراغ مجتبی امانی، کارشناس مسائل سیاسی خاورمیانه و رئیس سابق دفتر حفاظت از منافع جمهوری اسلامی ایران در قاهره برویم. گفتگوی نما نیوز را با این کارشناس امور مصر می خوانید.
***
10 اردیبهشت سالگرد قطع رابطه ایران با مصر است. تاریخ روابط ایران و مصر چگونه بوده است؟
قطع رابطه ایران با مصر مربوط به سال 1358 است. از این طرف رابطه ایران بعد از انقلاب مصر مربوط به سالهای اخیر است و یک فاصله زمانی بین این دو وجود دارد.
سؤالم مربوط به بازه سال 58 تا انقلاب مصر و بازه دوم هم بعد از انقلاب مصراست.
در بازه زمانی اولی هیچ رابطه سیاسی وجود نداشته و رابطه قطع بوده و تغییری نکرده است. ضمن اینکه این ذهنیت را داشته باشید که قطع رابطه از سال 58 تاکنون در سطح دفتر حفظ منافع بوده و هیچ چیزی افزایش نیافته است. تحرکات بود، ولی رابطه رسمی نبود.
روابط ایران و مصر در اردیبهشت 1358 بنا به دستور حضرت امام به وزیر خارجه وقت، ابراهیم یزدی قطع شد. دلیلش هم ورود مصر به روند سازش با رژیم صهیونیستی، به رسمیت شناختن این رژیم و برقراری رابطه سیاسی با آن بود. ایران تنها کشوری نبود که این کار را میکرد، بلکه بسیاری از کشورها، بهخصوص کشورهای عربی ارتباطشان را با مصر قطع کردند. حتی مقر اتحادیه عرب از قاهره به تونس انتقال یافت. دلیلشان هم واضح بود، چون مصر به خاطر ورود به جریان سازش با رژیم صهیونیستی به آرمان فلسطین، اعراب و اسلام خدشه وارد ساخت. از این تاریخ تا به حال روابط در سطح دفتر حفاظت از منافع باقی ماند. تنها تغییری که در این مدت ایجاد شد، این بود که در دورهای از جنگ تحمیلی، سالهای 63 تا 69 مصر دیپلماتهای ایرانی را که در دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در قاهره فعالیت میکردند اخراج کرد. تغییر دیگر بر سر کار بودن مرسی بود که بعضی گشایشها در روابط ایران و مصر به وجود آمد، ولی سطح رابطه همان سطح قبلی بود.
انتظار میرفت بعد از انقلاب مصر سطح رابطه ایران با این کشور بالاتر از این باشد. چرا این اتفاق نیفتاد؟
شاید در طول این مدت مردم مصر به علت دور بودن از ایران به خاطر امضای قرارداد کمپدیوید، بهنوعی خواستار برقراری رابطه با ایران بودند. ایران هم در مقاطعی سعی کرده بود که مصر نسبت به پیمان کمپدیوید اظهار تبری کند. در دورهای این تبری حاصل شد. با وقوع انقلاب مصر توقعات این بود باید رابطه سیاسی برگردد، اما به علت اینکه انقلاب مصر فاقد توانایی ایجاد مؤسسات جدید برای پیشبرد و پیگیری اهداف انقلاب بود، اهداف انقلاب مصر در تمامی مواردی که به دنبال آن بود محقق نشد، از جمله تغییر در سیاست خارجی مصر. نهادهای گوناگون در رژیم سابق زمان مبارک موضوعات مختلف، از جمله سیاست خارجی مصر را به شیوه قبل پیگیری میکردند و با وجودی که ایران در این باره آمادگی کامل اعلام کرده بود به دلیل استمرار سیاستهای نظام مبارک محقق نشد. البته در دوره شش ماهه دوم ریاست جمهوری محمد مرسی گشایشهایی در این باره ایجاد شد، نظیر رفت و آمدهای سیاسی، مشارکت مصر و ایران در قضیه سوریه و باز کردن راه جهانگردان ایرانی به مصر از تحولاتی بودند، اما به دلایل گفتهشده و سقوط مرسی، روندی که مرسی در شش ماهه دوم ریاست جمهوریاش آغاز کرده بود به نتیجه نرسید. در واقع در تمام طول این 36 سالی که روابط ایران و مصر قطع هست، از جمله دوره انقلاب مصر تصمیمگیرندگان مصر هیچگونه تغییری نکردهاند که انتظار تغییر در سطح روابط سیاسی بین این دو کشور داشته باشیم.
نکاتی که میفرمایید، از زاویه دولتی قابل بررسی است. آیا مردم مصر هم مثل دولتشان فکر میکنند؟
استقبال خوبی از برقراری رابطه بین ایران در بین مردم مصر وجود دارد، اما این اراده کمتر در میان حکومت مصر، رفتار سیاسی مصریها و مؤسسات رسمیشان تجلی داشته است. بعد از انقلاب مصر به دلیل تضعیف سیطره امنیتی مصر و مؤسسات زمان مبارک نوعی رفت و آمد یکطرفه از سوی مصریها به ایران آغاز شد که در این مدت نزدیک به 2000 نفر از نخبگان و شخصیتهای مختلف مصری برای آشنایی با ایران و جبران سالهایی که نظام امنیتی مصر هر گونه سفر شخصیتها و مردم مصر را به ایران منع و با آنها برخورد میکرد، به ایران سفر کردند. آثار و نتایج این سفرها در رسانهها و مطبوعات مصر کاملاً مشهود است. علاقه مردم مصر به ایران بارز است و میتوان آن را در موضوعات و جاهای بسیاری ببینیم، البته تعدادی از رسانههای مصری وابستگیهایی به بخش امنیتی، سیاستگذاران نظام مبارک، تجار آنها، ارتباطات خارجی و مالی با کشورهایی مثل عربستان و امریکا دارند که مثلث امریکا، سعودی و رژیم صهیونیستی همواره در مصر با جریان نزدیکی ایران و مصر مقابله میکرد و میکند.
پس این نظر را قبول ندارید که مردم مصر هنوز ظرفیت پذیرش رابطه با ایران را ندارند.
اصولاً مردم مصر جز سه کشوری که نام بردم و بدانها نظر منفی دارند، نسبت به کشورهای دیگر نظر تسامحی و تساهلی دارند، ولی در باره ایران مشهود است که آنها از روحیه و سیاستهای ایران، بهخصوص در بحث مبارزه با رژیم صهیونیستی کاملاً حمایت و طرفداری میکنند و این سیاستهای ایران بهویژه مقاومت ما در برابر قدرتهای بزرگ برایشان جذاب و برای مصریها آرزوست که همواره در این سالها مجبور بودند بهگونهای خودشان را بایکوت کنند و میدیدند کشورهایشان تابع سیاستهای امریکا، سعودی و رژیم صهیونیستی است.
خیلیها مصر را دروازه ورود تفکر انقلابی ایران به جهان عرب میدانند. با توجه به این نکته این سطح رابطه ما با مصر در صدور انقلابمان تأثیر منفی نخواهد گذاشت؟
صدور انقلاب مسئلهای نیست که دولتها در آن نقش داشته باشند. فکر، روش و نوعی از اداره کشور در سال 1357 در ایران به دنیا معرفی شده است و استمرار دستاوردهای این فکر در معرض دید و اطلاع همه مردم جهان قرار دارد که کشوری توانسته است با یک نظام مستقل خودش را بسازد، بینیاز از دیگران باشد و علیرغم اینکه همه دوستان امریکا در منطقه گرفتار مشکلات اقتصادی، سیاسی و امنیتی شدهاند، به علت قطع رابطه و مقاومتمان با امریکا بسیار کمتر از آنها آسیبپذیر بودهایم، حتی در مقوله اقتصادی که تصور میشود، دوستی با امریکا رفاه و آسایشی برای مردم به ارمغان میآورد و موجب پیشرفت اقتصادی میشود، میدانیم غالب کشورهایی که با امریکا رابطه دوستانه و استراتژیک دارند از جمله مصر در مقایسه با ایران بسیار عقبتر از ایراناند و ایران دستاوردهای زیادی را کسب کرده است و بر اساس آمارهای بینالمللی، از جمله آمارهای سازمانهایی که هیچگاه روششان ذکر دستاوردها و پیشرفتهای ایران نیست مثل بانک جهانی و سازمان سیا، در اقتصاد، توسعه و رفاه اجتماعی خیلی جلوتر از آنها هستیم. میتوان گفت در اقتصاد با مصر فاصله 30 پلهای داریم. اینها در معرض دید مردم جهان گذاشته شدهاند و آنچه که راجع به صدور انقلاب میگوییم، این است که الگو و نمونه خوبی از کشورداری و نظام حکومتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به جهان ارائه شده که فارغ از اراده همه دولتها، از جمله جمهوری اسلامی است، یعنی این الگو معرفی میشود چه ایران بخواهد و چه نخواهد و ربطی به ارتباطات دولتها ندارد. دولتهایی که اجازه دادهاند این سیر و تأثیرگذاری زیادتر باشد، خودشان استفاده بیشتری برده و توانستهاند بسیاری از مشکلاتشان را با الگوبرداری از روش جمهوری اسلامی حل کنند.