به گزارش نما به نقل از بصیرت، مطالعه و کتابخوانی باعث افزایش سطح علمی افراد جامعه میشود و جامعهای که عالمان بیشتری داشته باشد در مقابل مشکلات اجتماعی توان مقابله بالایی خواهد داشت و به آسانی میتواند در مسیر توسعه و پیشرفت قرار بگیرد.
افراد چنین جامعهای در مقابل کلاهبردارن و شیادان و سوء استفاده کنندگان به راحتی تسلیم نمیشوند، شایعه و چاپلوسی را برنمیتابد و خام تبلیغات نمیشود و در مقابل هجمه های فرهنگی مقاومت میکنند.
بالابردن سطح علمی به سبب مطالعه مخصوصا کتابخوانی جامعه نیازمند اموراتی است که در ذیل بدانها اشاره میرود.
- تربیت مانوس با کتاب در خانواده
والدین اولین الگویی است که فرزندان رفتارشان را از کودکی ثبت و ضبط میکنند. تربیت غیرزبانی شامل رفتارهای انسان است که توسط فرزندان در خانوادهها الگوبرداری میشود و کودکان بیشتر از آن که به گفتههای پدر و مادر توجه نمایند، کردار و رفتار ایشان را تکرار میکنند.
خانوادهای که کتاب جایگاهی در آن دارد و پدر و مادری با کتاب مانوس هستند فرزندانشان هم با کتاب و کتابخوانی بزرگ میشوند.
الگوبرداری فرزندان در مورد مطالعه ابتدا به والدین برمیگردد اگر فرزندان از دوران کودکی، کتاب را همراه والدین خود ببینند و پدر و مادر را مانوس با کتاب و کتاب را با والدین بشناسند، در خانه با کتاب آشنا خواهند شد زیرا پدر و مادر کتابخوان فرزندان خود را اهل مطالعه تربیت خواهند نمود.
تربیت عملی کودک در چنین خانوادهای با حضور در کتابفروشیها برای خرید کتاب و رفتن به کتابخانه برای مطالعه کتاب، ایجاد کتابخانه در خانه و ارزش و احترام کتاب نزد والدین همراه است.
فرزندان دراین خانوادهها کتاب را جزیی از زندگی خود میدانند و والدین به فرزندان آموزش میدهند که کتاب خوب، یاری است مهربان و معلمی است دلسوز که انسان را از جهل و تاریکی خارج و نور علم را به انسان آموزش میدهد.
کودکان در زندگی با کتاب تشنه علم میشوند و یاد میگیرند که باید جهت رفع تشنگی علمی خود به کتاب مراجعه نماید چنین افرادی تا آخر عمر اهل علم خواهند ماند.
برای چنین کودکانی، نیاز به تبلیغ و آموزش مطالعه در بزرگسالی نیست؛ زیرا از خردسالی با فرهنگ کتاب و کتابخوانی آشنا هستند و ارزش و جایگاه کتاب را در زندگی به نیکی میداند.
برعکس کودکانی که والدینشان با کتاب مانوس نیستند و کتاب و کتابخوانی هیچ جایگاهی در زندگی آنها ندارد و کودک با ورود به مدرسه با کتاب آشنا میشود در بزرگسالی به سختی با کتاب ارتباط برقرار خواهند کرد و نهایتا رابطه ایشان با کتاب به کتب تحصیلی منحصر خواهد بود و با اتمام زمان تحصیل کتاب و کتابخوانی نیز از زندگی ایشان رخت برخواهد بست.
- نقش معلم در کتابخوانی
مدرسه دومین تجربه انسان در زندگی گروهی است. کودکان در مدرسه با زندگی از نوع برنامهریزی شده آشنا میشوند.
کودکان پس از خواندن و نوشتن مشتاق بیان کلمات هستند تا از آموختههای خود بهره برند و لذا در کوچه و خیابان هر کلمهای را تلفظ میکنند و این بیان لذت همراه با نشاط برای هر کودکی دارد.
نقش معلم در زنده نگهداشتن این نشاط بسیار زیاد است معلمی که ثمره آموزشهای خود را در خواندن و نوشتن شاگردان خود میبیند؛ باید این مسیر را ادامه دهد و عمل خود را با آشنا کردن کودکان با کتاب و مطالعه تکمیل نماید.
اهتمام معلمها به مطالعه کتب غیر درسی توسط دانشآموزان و پیگیری این مساله از طریق خانوادهها کودکان را با دنیایی جدید آشنا خواهد کرد و کودکان با مطالعه کتاب و افزون شدن اندوختههای علمی خود لذت کتابخوانی را درک و کتاب را به عنوان یار مهربان قبول خواهند داشت.
این مساله زمانی عطش کتابخوانی را بیشتر میکند که معلم با همراهی والدین کتبی را که برطرف کننده نیازهای کودکان است را به ایشان معرفی نمایند تا کودکان با مطالعه کتاب نیازهای خود را برطرف نموده و کتاب را به عنوان دوستی که بر دانشش میافزاید قبول نماید.
- وجود کتب تخصصی
وجود کتابهای تخصصی و مورد نیاز سطوح مختلف جامعه در رشتهها و گرایشهای مختلف میتواند موجب افزایش سطح مطالعه در جامعه شود.
متخصصان رشتههای مختلف باید اهل قلم باشند و یافتههای علمی خود را در قالب کتاب به دست مردم برسانند.
وجود کتب در تخصصهای مختلف و آشنا کردن مردم به این کتب تخصصی و آموزشی افراد جامعه را به این باور میرساند که با کتاب میتوانند مشکلات خود را حل بکنند با هدایت مردم به کتابخوانی میتوان گره بسیاری از مشکلات جامعه را حل نمود.
- آشنا کردن مردم به راههای صحیح مطالعه
انجام هر عملی از سوی انسان نیازمند آموزشهایی است که در صورت فراگیری این فعل به طور درست و با روشهای صحیح انجام آن فعل برای انسان مفید و سودمند خواهد بود.
متاسفانه برخی از مردم به علت آشنا نبودن به روشهای صحیح مطالعه با خواندن چند دقیقه از متن و به علت عادت نداشتن دچار چشم و گردن درد میشوند و سپس مطالعه کتاب را مساوی به درد جسم میدانند و از مطالعهگریزان میشوند.
اگر افراد جامعه به روشهای صحیح مطالعه آگاه باشند و با مطالعه به روش صحیح بر افزون شدن دانسته خود پی ببرند قطعا مطالعه را سودمند خواهند یافت.
آشنایی با روشهای صحیح استفاده از کتاب
خیلی از افراد اجتماع آگاهی استفاده از کتاب را ندارند و معمولا کتاب را مانند رمان از اول شروع کرده و می مطالعه مینمایند غافل از این که در خیلی از موارد نیازی به خواندن همه کتاب نیست و کتاب میتواند به صورت مقطعی و تخصصی هم مشکلات علمی افراد را حل نماید.
متاسفانه این فرهنگ غلط باعث شده است که افرادی که عادت به مطالعه ندارند با مشاهده حجم قطور کتاب از مطالعه دلسرد شوند درصورتی که اگر ایشان اطلاعی از نحوه کسب علم از کتاب داشته باشند لازم نیست که همه کتاب را مطالعه نمایند و با تورق و مطالعه چند سطر یا صفحه به پاسخ سوال خود خواهند رسید.
- وجود کتابخانههای عمومی
دسترسی به کتابخانه در بالا بردن سطح مطالعه عمومی نقش به سزایی دارد زمانی که مکانی دنج با کتابهای مورد نیاز سنین مختلف جامعه برای عموم در دسترس باشد خانوادهها میتوانند فرزندان خود را با این مکانها آشنا نمایند و نوجوانان در فضایی مخصوص مطالعه با کتاب آشنا میشوند.
فضای مطالعه بیشترین تاثیر را بر روی انسان هنگام مطالعه دارد و این تاثیر زمانی بیشتر می شود که نوجوانان در کنار هم سن و سالان خود مشغول کتاب خوانی باشند و البته کتابهای مورد نیاز سن و سال خود را بیابند.
متاسفانه چنین فضاهایی برای مطالعه در کشور کم است
طی مسافت زیاد برای رفت و آمد به کتابخانه خسته کننده است و قطعا به جر دانشجویانی که پشت کنکور هستند از سوی مردم عادی و خانوادهها استقبال نخواهد شد.
ساخت مطالعهخانه در کنار مساجد و بوستانها برای این منظور لازم و ضروری است، مسالهای که میتواند در بالا بردن سطح مطالعه و کتابخوانی سهم بسزایی ایفا نماید.
- معرفی کتاب از رسانهها و مساجد
مطالعه کتاب و کتابخوانی باید از سوی مردم تبدیل به فرهنگ شود و این فرهنگسازی باید از سوی نهادهای مربوط صورت پذیرد و این میان سهم نهادهایی که تاثیرگذاری بیشتری بر مردم و افکار عمومی دارند بیشتر است.
معرفی کتاب توسط صدا و سیما و نهادهای فرهنگی و امامان جماعت و جمعه میتواند در فراگیر شدن امر کتابخوانی تاثیر به سزایی داشته باشد و با فرهنگسازی از طریق ارگانهای مردمی اهتمام مردم به مطالعه بیشتر خواهد شد.