مرگ جاسوسی كه نخست‌وزیر شد

عکس خبري -مرگ جاسوسي که نخست‌وزير شد

« اسكان در سرزمین اسرائیل جوهره صهیونیسم است... بدون سكونت، ما صهیونیسم را برآورده نخواهیم كرد. موضوع به همین سادگی است.»

همشهری آنلاین نوشت: این جملات زمانی از زبان مردی رانده شد که دیروز رسانه‌های جهان خبر از مرگش در سن 96سالگی دادند. اسحاق شامیر که از هشت سال پیش در خانه سالمندان زندگی می‌کرد، جزو بنیانگذاران رژیم صهیونیستی نبود، اما توانست نقشی در میان نسل اول رهبران این رژیم ایفا کند که جایگاهی همپایه آنان به وی می‌دهد.

شامیر در سال 1915 در لهستان و با نام یزرنیتسکی به دنیا آمد. لهستان در آن زمان جزئی از امپراتوری روسیه بود. او در 14سالگی به گروهی از جوانان صهیونیست پیوست و در 20سالگی به فلسطین مهاجرت کرد که با قیمومیت انگلیس اداره می‌شد.

با ورود به فلسطین، نام مستعار خاخام شامیر را برای خود برگزید و با توجه به گرایش‌های تندروانه و راستگرایش، به گروهی از افراطیون صهیونیست در گروه موسوم به لیهی یا گروه استرن ملحق شد که عملیات خشونت‌آمیزی را علیه انگلیسی‌ها و عرب‌ها انجام می‌دادند. به همین علت بود که انگلیسی‌ها دو بار وی را بازداشت کردند، اما وی هر دو بار از زندان گریخت. بار دوم وی در اردوگاهی در اریتره نگهداری می‌شد که از آنجا فرار کرد و در سال 1946از فرانسه پناهندگی سیاسی گرفت.

با اعلام تشکیل رژیم صهیونیستی در سال 1948، شامیر بار دیگر به فلسطین بازگشت و توانست فرماندهی گروه لیهی را در دست بگیرد. ترور کنت فولکه برنادوت نماینده سازمان ملل توسط اعضای این گروه نقطه پایانی بر فعالیت‌های لیهی بود، زیرا رژیم وقت آن را غیرقانونی اعلام و برخی اعضا ازجمله شامیر را بازداشت کرد؛ هرچند که وی مدت کوتاهی بعد آزاد شد. برنادوت بر حق بازگشت آوارگان فلسطینی به خانمان خود در فلسطین اشغالی اصرار می‌کرد و این به هیچ وجه به مذاق صهیونیست‌ها خوش نمی‌آمد.

شامیر که خاستگاه راست افراطی داشت، با رژیم چپگرای وقت کنار نیامد، اما در سال 1955وارد موساد شد و بار دیگر هم و غم خود را صرف مبارزه با مخالفان تأسیس این رژیم کرد و توانست از این مسیر راه خود را به سوی هرم قدرت سیاسی هموار کند. در سال 1965، فعالیت‌های جاسوسی خود را متوقف کرد و پنج سال بعد وارد حزب دست‌راستی لیکود شد. با پیروزی این حزب در سال 1977، شامیر ریاست پارلمان را برعهده گرفت. بعدا وی توانست در مقام رهبری این حزب، از سال‌های 1983تا 1984 و 1986 تا 1992، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی شود. او در سال 1983موافقتنامه‌ صلحی با لبنان منعقد کرد که پارلمان لبنان آن را تأیید نکرد.

وی هرگز ایده زمین دربرابر صلح را راه‌حل مناسبی برای حل منازعه با فلسطینیان نمی‌دانست و از این رو، یکی از چند نماینده‌ای بود که در سال 1978 در جریان رأی پارلمان این رژیم به پیمان صلح با مصر، رأی ممتنع داد. در سال 1992 از حزب لیکود خارج شد و نتانیاهو را متهم کرد که با پذیرش حاکمیت محدود فلسطینیان بر کرانه باختری، به ایدئولوژی این حزب خیانت کرده است. وی همواره بر این باور بود که سرزمین یهود باید از دریای مدیترانه تا رود اردن امتداد داشته باشد.

با این حال، وی ناچار شد زیر فشار دولت جورج بوش پدر در سال 1991 در مادرید و دور یک میز با نمایندگان فلسطین، سوریه، اردن و لبنان بنشیند؛ هر چند که فقط با دولت خودگردان برای فلسطینیان موافقت کرد.

در سال‌های اخیر، شامیر به‌دلیل بیماری آلزایمر و کهولت در خانه سالمندان زندگی می‌کرد. وی در زندگینامه خود نوشت: «حقیقت این است که در تحلیل نهایی، جست‌وجو برای صلح همواره مربوط به این است که چه‌کسی اول از مبارزه خسته می‌شود.»

۱۳۹۱/۴/۱۲

اخبار مرتبط