پسر جواني كه متهم است به دليل سوءظن به خواهرش او را به قتل رسانده است در انتظار برگزاري جلسه محاكمه به سر ميبرد.
ماموران پليس آگاهي بندرعباس دو سال قبل در اطراف راهآهن جنازه زني را پيدا كردند كه به نظر ميرسيد با روسرياش خفه شده است. هيچ سرقتي از اين زن انجام نشده و از تلاش قاتل براي تعرض به او نيز اثري وجود نداشت.
جنازه زن ناشناس در حالي به پزشكي قانوني انتقال يافت كه در بدو امر هيچ سرنخي از انگيزه قتل او و هويت قاتل يا قاتلان به دست نيامده بود. چندي بعد پليس از طريق خانواده مقتول كه رويا نام داشت متوجه شد اين جنايت توسط برادر او به نام سعيد انجام شده است، به اين ترتيب سعيد بازداشت و بازجوييها از وي آغاز شد.
اين جوان بدون مقاومت به كشتن خواهرش اقرار كرد و گفت به دليل حفظ آبرو اين جنايت را انجام داده است. او توضيح داد: «خواهرم بعد از جدايي شوهر اولش رفتارهاي ناشايست داشت تا اينكه بار ديگر ازدواج كرد اما شوهرش او را ترك كرد و پس از آن باز هم كارهاي نادرست رويا شروع شد و به ناچار او را كشتم.»
سعيد در بازجوييها گفت: «من دوماهه بودم كه پدرم را به دليل قاچاق موادمخدر اعدام كردند. پنجساله هم كه شدم مادرم به دليل بيماري فوت شد و از آن به بعد من، سه خواهر و سه برادرم با هم زندگي ميكرديم و خواهر بزرگم از ما مراقبت ميكرد. بعد از اينكه آنها ازدواج كردند من به شدت تنها شدم.»متهم به قتل ادامه داد: «تا چهارم دبيرستان درس خواندم اما در امتحانات قبول نشدم و نتوانستم ديپلم بگيرم.
بعد از آن سركار رفتم و كارگري ميكردم. در همان دوران بود كه به موادمخدر اعتياد پيدا كردم. رويا كه خواهر كوچكم بود از بچگي مشكل روحي و رواني داشت و بارها او را پيش دعانويس برده بوديم اما فايدهاي نداشت. او بعد از ازدواج با شوهرش مشكل داشت تا اينكه همسرش را به جرم حمل موادمخدر دستگير كردند و او با داشتن يك بچه طلاق گرفت و به خانه خواهر بزرگم رفت اما رفتارهاي ناشايستش براي همه ما دردسر درست كرده و از طرفي حال روحياش بدتر شده بود.
براي همين او را پيش روانپزشك برديم و رويا را مدتي بستري كردند. وقتي بهتر شد او را مرخص كردند و بعد از مدتي رويا با مردي ديگر ازدواج كرد.»سعيد در ادامه اعترافاتش گفت: «شوهر دوم خواهرم معتاد بود و رويا را هم معتاد كرد. آن مرد شغلي نداشت و براي خريد مواد وسايل خانه را ميفروخت و بالاخره هم در حاليكه صاحب بچه شده بود خانوادهاش را ترك كرد و رفت. رويا دوباره به خانه خواهر بزرگم در شهر كوچكي در اطراف كرمان رفت و باز هم همان رفتارهاي سابق را در پيش گرفت.
مدتي كه از اين ماجرا گذشت او گفت قصد دارد دنبال شوهرش برود براي همين تنهايي راهي بندرعباس شد. از همان موقع بود كه من فهميدم آبرويم به خطر افتاده است.»جوان متهم به قتل توضيح داد: «چند نفر از اقوام و آشنايان كه در بندرعباس زندگي ميكردند با من تماس گرفتند و از كارهاي زشت خواهرم خبر دادند.
من ميدانستم رويا بيماري رواني دارد و خيلي از رفتارهايش دست خودش نيست ولي از طرفي آبرويم هم در خطر بود. دو ماه تمام به اين ماجرا فكر كردم تا اينكه به اين نتيجه رسيدم كه بايد او را بكشم. البته قبل از آن چند بار به رويا تذكر داده بودم اما او در رفتارش تغيير نداده بود. روز حادثه با خواهرم به اطراف خطآهن رفتيم و با هم كراك كشيديم.
بعد رويا از من سيگار خواست. فهميده بود ميخواهم او را بكشم و از من پرسيد اين آخرين سيگاري است كه ميكشد من هم جواب مثبت دادم. بعد به پشت سرش رفتم و شالي را كه به سر داشت دور گردنش پيچيدم و آنقدر فشار دادم تا او خفه شد.
خواهرم هيچ مقاومتي در برابر من نكرده و انگار سرنوشتش را پذيرفته بود. من بعد از اينكه از مرگ خواهرم مطمئن شدم با خانوادهام تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم.»
متهم در حال حاضر در بازداشت به سر ميبرد و تحقيقات از او ادامه دارد.