وقتي نيمه شعبان ميرسد، گلواژه¬ هاي «انتظار» ،«ظهور»، «فرج» ، «حكومت جهاني»، «قسط و عدل» ، «ديدار» ، «مهدي» و... در دلمان مي شكفد.
نيمه شعبان عيد منتظران وراثت زمين براي مستضعفان و شكست سلطه هاي جباران است. نيمه شعبان چراغ اميد در دل شيعيان و منتظران بر مي افروزد و به محرومان اميد مي بخشد.
«غيبت كبري» دوره آزمايش منتظران راستين حضرت مهدي (عليه السلام) است. آن امام موعود يادگار پيامبران، خلاصه ابراهيم، عصاره محمد، احيا كننده سنت ها و از بين برنده بدعت هاست.
نيمه شعبان، مطلع خورشيد فروزان مهدوي در ظلمت تاريخ است.
با تولد آن حضرت، مژده اي كه پيامبر خدا و امامان از دو قرن پيش تر داده بودند تحقق يافت. سپيده دم نيمه شعبان سال 255 هجري، سامرا شاهد تجلي اراده الهي بود كه در ميان بهت و ناباوري دشمنان و انتظار و چشم به راهي دوستان به وقوع پيوست.
لقب هاي او هر كدام از مفاهيم بلند شيعي است.
مهدي، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، بقيه الله، قائم، ولي عصر، خلف صالح و... هر كدام موجي از عشق و اميد را در دل ها برمي انگيزد.
عمر طولاني او، ازمعجزات الهي است.
وقتي ظهور كند، در چهره و نيروي مردي چهل سال خواهد بود.
در عصر غيبت، جهان از وجود او بهره ميبرد، آن سان كه مردم و جهان و هستي از خورشيد پشت ابر بهره مند مي شوند
او حجت خدا در عصر غيبت است و هرگز زمين خالي از حجت نخواهد بود.
ظهور او شرايطي دارد كه وقتي فراهم باشد و خداوند اذن دهد، آن حضرت در روز جمعه اي در مكه و از كنار كعبه ظهور ميكند و تعداد 313 نفر از ياران خاص و زبده او در اولين فرصت و با سرعت از سراسر جهان خود را به او ميرسانند و با او بيعت ميكنند و قيام جهاني او آغاز ميشود.
نصرت الهي پشتيبان اوست.
جهان، مسخر فرمان او ميگردد.
به دست او و با ياري پروردگار، «حكومت واحد جهاني» تشكيل ميشود و قانون خدا و احكام آسماني به نحو كامل در هم جاي جهان اجرا ميگردد و قدرتهاي ستم نابود ميشود.
اين چشمانداز زيبا، شادي آور واميدبخش است.
اين عقيده واميد و انتظار، مخصوص شيعيان و مسلمانان نيست؛ در اديان آسماني ديگر هم به نحوي از يك «موعود» سخن گفته شده و به يك «منجي» عقيده دارند و در انتظار يك مصلح جهاني به سر ميبرند.
براي زمان ضهور حضرت، نشانه هايي در روايات بيان شده كه به «علائم ظهور» مشهور است.
فراگيري ظلم و جور در سطح جهان، پيدايش جنگها و فتنه ها و آشوب ها و ويراني هاي گسترده و ناامني در همه جا رواج فساد و گناه در جوامع، گراني و نابساماني اوضاع اقتصادي و برخي حادثه هاي شگفت از جمله اين علائم است.
وقتي امام زمان ضهور كند، از مكه به سوي مدينه و سپس به سوي عراقو كوفه حركت ميكند.
خداوند زمينه هاي قدرت و حاكميت او رابر جهان فراهم ميآورد و با ياري و نصرت ويژه امدادش ميكند.
مركز حكومتش «كوفه» خواهد بود اما سپاه او سراسر جهان را فتح خواهد كرد.
در شام، فلسطين و مناطق ديگر نبردهاي خونيني بين پيروان او و طاغوتها پيش خواهد آمد.
و سر انجام، پيروزي نهايي از آن اوست.
زمين، گنجينههاي خود را براي او آشكار ميسازد.
امنيت همه جا حاكم ميشود.
ويراني آباد، ستمگران نابود و مومنان عزيز ميشوند.
آن حضرت چندسال (هفت سال يا هفتاد سال) حكومت جهاني خواهد داشت. سپس به شهادت ميرسد و حكومت عدل او با بازگشت دوباره امامان (رجعت) ادامه مييابد. سپس عمر جهان به پايان رسيده مقدمات قيامت فراهم ميگردد.
در عصر غيبت، وظيفه پيروان «انتظار فرج» است؛ انتظاري همراه با عمل و اقدام و اصلاح و تمهيد و زمينهسازي.
و منتظر «مصلح» بايد خودش هم «صالح» باشد و در «اصلاح» مفاسد بكشود. به اميد طلوع خورشيد فرج از افق انتظار.
منبع: هفته نامه پنجره