به گزارش نما به نقل از شهروند، اردیبهشتماه بود که «فراز» دانشآموز پنجم ابتدایی برای بازی با دوستانش به زمین فوتبال کوچک محلهشان واقع در خیابان مالک اشتر رفت. سوت بازی کودکانهشان زده شد و بچهها سرگرم بازی شدند، هیچکس تصور نمیکرد، هیجان بازی فوتبالشان با حادثهای تلخ به پایان برسد.
توپ فوتبال بین بچهها پاسکاری میشد و فراز خودش را به زمین حریف رسانده بود، توپ که به پایش رسید با ضربهای محکم از دروازهبان عبور کرد و بر طاق دروازه نشست. بچهها خوشحال فریاد شادی سر داده بودند، فراز برای ابراز خوشحالیاش به سمت دروازه دوید، دستهایش را بالا برد و در یک چشم بر هم زدن فریاد شادیاش با ناله گره خورد. صدای مهیبی در فضای زمین فوتبال پیچید و تیرک دروازه آهنی روی سرش سقوط کرد.
شاهدان حادثه بلافاصله با تماس تلفنی با پلیس، ماموران را درجریان ماجرا قرار دادند. چند دقیقه بعد تیمی از ماموران کلانتری ١٢٨ نواب به زمین فوتبال اعزام شدند. همزمان با بررسیهای اولیه ماموران، اورژانس تهران نیز پسر مصدوم را به بیمارستان لقمان منتقل کرد. هیچکس تصور نمیکرد مصدومیت این پسر ١٢ ساله او را در یک قدمی مرگ قرار داده است.
با انتقال پسرفوتبالیست به بیمارستان بلافاصله پزشکان او را تحت درمان قرار دادند، اما ضربه شدید تیرک آهنین آنقدر مرگبار بود که او پس از ٦ ساعت دست و پنجه نرم کردن با مرگ به کام مرگ فرو رفت.
در گزارش پزشکی قانونی، علت مرگ پسرک وارد شدن جسم سخت به جمجمه و ضربه وسیع مغزی گزارش شد. مرگ تلخ دانشآموز ١٢ ساله کافی بود تا خانواده او برای شکایت از صاحب این زمین فوتبال راهی دادسرای جنایی شوند. تا اینکه در تحقیقات مشخص شد این زمین متعلق به شهرداری منطقه ١٠ تهران است.
گزارش ماموران کلانتری در پرونده نشان میداد دروازه زمین فوتبال به دلیل استاندارد نبودن و متصل نبودن پایههایش به زمین عامل این حادثه مرگبار بوده است. با دستور قاضی احمد بیگی بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی، تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم پرونده و میزان قصور شهرداری به دادسرای ناحیه ٧ ارجاع شد.
زمین فوتبال کوچک با دروازههای غیراستاندارد
کارگر ساده باربری است. هنوز باور ندارد پسرش که آن روز برای شرکت در جشن به مسجد محلهشان رفت دست آخر سر از زمین فوتبال، بیمارستان و سردخانه درآورده باشد.
«محمدرضا تیموری پویا »در رابطه با مرگ فرزندش گفت: من یک باربر ساده هستم که با درآمد کارگری ٣ فرزندم را بزرگ کردم. هنوز نمیتوانم باور کنم که به خاطر قصور شهرداری باید داغدار پسر ١٢ سالهام باشم. ١١ اردیبهشتماه بود که فراز گفت میخواهد با دوستانش به مسجد محلهمان برود. قرار بود در مسجد جشنی برپا شود و فراز راهی مسجد شد، اما به پیشنهاد دوستانش به زمین فوتبال روبهروی مسجد رفت.
چند ساعت بعد به من خبر دادند که پسرم در زمین فوتبال مصدوم شده و او را به بیمارستان لقمان منتقل کردهاند. هنوز نمیدانستم که مصدومیتش تا این حد جدی است. خودم را به بیمارستان رساندم و متوجه شدم تیرک دروازه روی سر پسرم سقوط کرده و جمجمهاش شکسته است. ساعت ١١ شب بود که فراز روی تخت بیمارستان جان سپرد. دوستانش که شاهد حادثه بودند گفتند فراز بعد از زدن گل برای ابراز خوشحالی از تیرک دروازه آویزان میشود و چون پایههای دروازه به زمین متصل نبوده میلههای آهنی روی سر پسرم سقوط میکند و باعث مرگش میشود.
تیموری در رابطه با جزییات شکایتاش در دادسرا گفت: « بعد از مرگ فراز به زمین فوتبال رفتم تا آنجا را بررسی کنم و در کمال ناباوری متوجه شدم دروازههای این زمین استاندارد نیست. ٢ دروازه بزرگ در یک زمین کوچک که میلههای آهنیاش به زمین متصل نشده و حتی با یک باد و طوفان قابل جابهجایی هستند.
به همین خاطر شهرداری منطقه ١٠ ناحیه ٢ را در مرگ فراز مقصر میدانم. اگر دروازههای استاندارد را با بتن به زمین متصل کرده بودند من الان داغدار فرزندم نبودم. من پسرم را از دست دادم ولی میخواهم این ماجرا را پیگیری کنم تا کودکان دیگری در زمینهای فوتبال غیراستاندارد، قربانی قصور شهرداری نشوند.»