عصر خودباختگی/4

جنجالی ها و حاشیه سازان جریان دوم خرداد چه كسانی بودند؟

عکس خبري -جنجالي ها و حاشيه سازان جريان دوم خرداد چه کساني بودند؟

سوابق افرادی كه در دوره اصلاحات پست های كلیدی داشتند، نشان از هدف آنان برای براندازی نرم نظام اسلامی دارد؛ باید دید دولت اعتدال بستر مناسبی برای فعالیت مجدد آنان همانند دوران اصلاحات فراهم می كند یا خیر؟

اختصاصی-به گزارش نما ،ویژگی نه‌چندان جذاب جبهه اصلاحات و دوم‌خردادی‌ها حضور بی حد و مرز افراد در آن بود؛ یعنی هیچگاه اصلاحات حدودی را برای افراد درون این تفکر قائل نبودند و به اصطلاح درهایشان به روی هر تفکری باز بود؛ از این رو بسیاری از افراد اصلاح‌طلب در زمان حاکمیت دوم خرداد با تمام قوا و به هر طریقی تلاش کردند تا تفکرات مادی‌گرایانه و غرب‌زده خود را در جامعه ایران بگسترانند. عده‌ای که در این دوران مسئولیت و سمت دولتی داشتند، از جایگاه خود استفاده‌ای ابزاری کردند و تعدادی دیگر با توسل به روزنامه‌ها و مطبوعات اندیشه‌های ضد دین را به بطن جامعه آوردند. اما جایی که مردم و جامعه از اهداف و مقاصدشان که همانا براندازی نظام اسلامی بود، آگاه شدند و دست آنان نیز بر همگان رو شد، این افراد دیگر جایی برای خود درون فضای سیاسی کشور متصور نبودند. برخی فرار را بر قرار ترجیح دادند و دست به دامن اربابان آمریکایی و انگلیسی خود شدند. بعضی دیگر نیز مجبور به ترک فضای سیاسی کشور شدند؛ اما بعید نیست که به‌دنبال ایجاد فرصت جدیدی برای بازیابی و حضور مجدد در عرصه سیاسی و فرهنگی نباشند.
در ادامه سوابق تعدادی از شخصیت‌های جنجالی و رادیکال دوران اصلاحات که مسئولیت دولتی داشتند و برای ترویج افکار غربی و مخالفت با انقلاب و رهبری گام برداشتند، مرور می‌کنیم

عبدالله نوری؛ مارتین لوتر انقلاب ایران!؟
عبدالله نوری پس از رحلت امام و تشکیل دولت سازندگی به‌دلیل نزدیکی فکری با هاشمی رفسنجانی به وزارت کشور رفت. نوری و هم فکرانش، جامعه را با تقسیم‌بندی‌های ذهنی خود دچار تفرقه می‌دیدند و جالب این بود که در میانه دولت خاتمی، فریاد می‌زدند: «کشور، دچار فروپاشی اجتماعی شده است!» آن‌ها حتی جناح خود را نیز به اصلاح‌طلبان پیشرو– سازش‌کار تقسیم کردند.
es11.jpgعبدالله نوری، نخستین وزیر کشور دولت اصلاحات و دومین وزیری بود که با استیضاح مجلس پنجم، آن وزارتخانه را ترک کرد. دلیل استیضاح او بی اعتنایی به تذکرات نمایندگان، ایجاد جو التهاب و هیجان زدگی و بحران سازی و تنش زایی در جامعه، ارائه مجوز به دگراندیشان و گروه هایی مثل نهضت آزادی، حوادث نجف آباد و اصفهان و ماجرای تجمع معروف دوم خرداد پارک لاله بود. هرچند رئیس جمهور اصلاحات به‌تلافی این استیضاح در حکمی عبدالله نوری را به سمت معاونت سیاسی خود برگزید. عبدالله نوری پس از استیضاح نیز همچنان یکی از مهم‌ترین چهره‌های جریان اصلاح‌طلب باقی ماند و با انتشار نخستین شماره روزنامه خرداد در دی‌ماه سال ۱۳۷۷، به سردبیری علی حکمت به فعالیت سیاسی خود ادامه داد.
نوری در تلافی مأموریتش در جریان عزل آیت‌الله منتظری، خرداد را به تریبون وی بدل کرد، این روزنامه در کنار این، به نوگرایی در حوزه دینی پرداخت و قرائت رسمی دین در جمهوری اسلامی را به سخره گرفت.
در جریان فاجعه ۱۸ تیر ۱۳۷۸، روزنامه خرداد با مدیرمسئولى عبدالله نورى با درج تیترهاى جهت‌دار و محرک سعى کرد افکار عمومى را متشنج کند. روزنامه خرداد در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۷۸ با انتخاب تیتر «کوى دانشگاه تهران به خون کشیده شد.» خبر از کشته شدن تعدادى از دانشجویان داد، در حالى که این خبر صحت نداشت و بنا به گفته کمیته تحقیق و تفحص خاتمى حتى یک نفر هم در این حادثه کشته نشده بود.
بعد از آن بود که عبدالله نوری به‌عنوان مدیرمسئول روزنامه خرداد به جرم اهانت به احکام اسلام، اهانت به بنیان‌گذار جمهوری اسلامی و افترا و نشر اکاذیب به دادگاه ویژه روحانیت فراخوانده شد؛ اما وی جلسه دادگاه را نیز بدل به صحنه کارزار علیه نظام اسلامی و متهم کردن آن به دست داشتن در قتل‌های زنجیره‌ای کرد.
روزنامه «نیویورک‌تایمز» از نوری به‌عنوان «مارتین لوتر انقلاب ایران» و اصلاح‌گر دینی یاد می‌کرد.

سیّد عطاءالله مهاجرانی و همسرهای مدعی
او در نخستین مجلس پس از انقلاب اسلامی نماینده شیراز بود. در زمان نخست‌وزیری میرحسین موسوی معاون پارلمانی نخست‌وزیر بود که بعداً در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به عنوان معاون پارلمانی رئیس‌جمهور همکاری می‌کرد. وی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اول اصلاحات نیز بود.
es12.jpgمهاجرانی به دلیل اقداماتش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که با مخالفت های زیادی همراه بود، مورد استیضاح قرار گرفت؛ اما دفاع او در واکنش به انتقاد‌های مجلس‌پنجمی‌ها در سال 78 و با وجود برخی پیش‌بینی‌ها، ابقای او را در پی داشت که درنهایت استعفا داد؛ او پس از آن به عنوان رئیس مرکز گفت‏وگوی تمدن‏ها فعالیت کرد؛ اما به خاطر رسوایی‏های اخلاقی و شکایت‏های انجام گرفته توسط خانم یوسفی دلدار برای اخذ نفقه از کشور گریخت. با این حال بعداً مشخص شد مهاجرانی سال قبل از دستگیری با زن دیگری به نام ولی زاده نیز ازدواج كرده بود. با رو شدن حضور زن سوم مهاجرانی و اینكه او نیز خواستار نفقه است و فراتر از آن انتشار خبری مبنی بر اینكه مهاجرانی تاكنون 6 زن را به عقد خود درآورده؛ وزیر ارشاد دولت اصلاحات رفتن به انگلیس یا به عبارتی دقیق تر فرار را بر قرار ترجیح و به انگلیس عزیمت كرد.
مهاجرانی بعد از فرار از ایران، حوالی انتخابات 1388 به عنوان یکی از حامیان میرحسین موسوی فعالیت خود را آغاز کرد و در دیماه آن سال به همراه 5 نفر دیگر "اتاق فکر جنبش سبز" را تشکیل داد. طراحی چهار پای تروا در 22 بهمن ماه 1388، از اقدامات او بود که با حضور پرشور مردم شکست سختی خورد.

سید محمدرضا خاتمی؛ مدافع منطق شرط پیروزی و تقلب
وی به دلیل تحصیلات در خارج از کشور در فضای سیاسی اجتماعی شناخته شده نبود. پس از انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد 76 و انتخاب برادرش "سید محمد خاتمی" به عنوان رئیس جمهور، با تشویق برخی چهره های دوم خردادی وارد صحنه سیاسی شد و دبیر کلی حزب مشارکت را بر عهده گرفت. او نائب رئیس دوره ششم مجلس بود. از سوی دیگر او در این دوره ریاست مرکز پژوهش های مجلس را نیز بر عهده داشت.
es13.jpgاواسط خرداد سال 1387، محمدرضا خاتمی در مصاحبه‏ای با ماهنامه رویش، در مورد موضوع حجاب زنان در جامعه اسلامی با اعلام این ادعای عجیب که زنان بدحجاب به دلیل ابراز مخالفت با نظام جمهوری اسلامی از پوشش مناسب دوری می‏کنند؛ مدعی شد: «من نمیدانم بدحجابی و یا خوش حجابی به چه چیزی گفته می‏شود. اما من اصولاً پدیده بدحجابی را یک پدیده سیاسی می‏دانم نه اجتماعی. یعنی کسانی که ما آن ها را بد حجاب می نامیم به نوعی با این کار اعتراض خودشان را نشان می دهند.»
محمدرضا خاتمی که در سال‌های بعد از انتخابات 88 وظیفه اظهارات عجیب را به همسر خود، زهرا اشراقی واگذار کرده بود، در آذر 1392، در مصاحبه تفضیلی با روزنامه "اعتماد"، نظریه معروف طیف اصلاح‌طلبان را مطرح کرد و گفت: چون کاندیدای مدنظر ما در انتخابات پیروز شد، پس مشخص است که انتخابات کاملاً سالم و قانونی بوده است؛ یعنی اگر فردی غیر از روحانی به عنوان رئیس‌جمهور از سوی مردم برگزیده می‌شد، قطعاً تقلب صورت گرفته بود. محمدرضا خاتمی تاکید کرد: «ما مطمئن بودیم که اگر انتخابات با معیارهای قانونی، درست و سالم برگزار شود، پیروزی ما قطعی است. دوم اینکه از روزهای قبل خبرهایی از سوی حاکمیت به ما رسید که در این انتخابات، حوادث سال 88 اتفاق نخواهد افتاد، ما مطمئن نبودیم اما امیدوار بودیم که به نتیجه‌ای که می‌خواهیم برسیم.»  

مصطفی تاج‌زاده؛ عضو سازمان مجاهدین و مشارکت
او پس از انقلاب به مدیریت کل مطبوعات و نشریات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شد. با آمدن سید محمد خاتمی به وزارت ارشاد، وی جای خود را به محسن آرمین داد و در سال‌های 63 تا 67 به عنوان معاون بین‌الملل خاتمی در وزارت ارشاد فعالیت کرد.
es14.jpgپس از استعفای خاتمی و با آمدن میرسلیم به وزارت ارشاد، تاج‌زاده هم به همراه خاتمی به کتابخانه ملی رفت. وی پس از مدتی به روزنامه همشهری رفت و تا انتخابات ریاست جمهوری ایران 1376، در این موسسه فرهنگی باقی ماند.
با پیروزی خاتمی، در کنار عبدالله نوری در وزارت کشور به عنوان معاون سیاسی مشغول شد و اولین انتخابات شوراهای شهر و روستا را برگزار کرد. همچنین با تشکیل جبهه مشارکت ایران اسلامی از ابتدا به عضویت دفتر سیاسی و شورای مرکزی حزب در آمد. وی پس از استیضاح عبدالله نوری و تا آمدن عبدالواحد موسوی لاری، سرپرست وزارت کشور شد و با آمدن موسوی لاری مجدداً به معاونت سیاسی بازگشت.
در جریان دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تاج‌زاده از هیچ تلاشی برای تخریب احمدی‌نژاد فروگذاری نکرد. وی در سخنرانی‌های متعدد کوشید تا این‌گونه القا کند که در صورت پیروزی احمدی‌نژاد، ایران تبدیل به یک زیمباوه اسلامی خواهد شد.
وی با این تحلیل که پیروزی اوباما از حزب دمکرات در آمریکا وضعیت مناسبی را برای ارتباط دو کشور فراهم کرده است این‌گونه نتیجه می‌گیرد: «اكنون شرایط بین‌المللی شرایط بسیار حساسی است آمدن اوباما فرصت بزرگی است كه اگر بد عمل كنیم به تهدیدی بزرگ علیه ایران تبدیل می‌شود. نباید تصور كرد كه حضور دموکرات‌ها در صحنه آمریكا شرایط را به نفع ایران خواهد كرد چرا كه سخت‌ترین تحریم‌ها علیه ایران در دوره‌ی اول ریاست جمهوری كلینتون بود كه در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش كه مصادف با پیروزی خاتمی بود گرم‌ترین ارتباطات برقرار شد... چشم بسیاری از كشوری دنیا به انتخابات ایران است به گونه‌ای كه می‌توان گفت مهم‌ترین حادثه سال 2009 می‌تواند انتخابات ریاست جمهوری ایران باشد؛ به عبارت دیگر نتیجه انتخابات ایران می‌تواند به تقویت بنیادگرایی و یا تقویت صلح و روش‌های دموكراتیك همچون دوره خاتمی منجر شود.»
این عضو سازمان مجاهدین كه همزمان به عضویت جبهه مشاركت نیز در آمده بود و نقش هماهنگ‌سازی در این دو حزب غیرقانونی را در سال‌های اخیر بر عهده داشته است؛ با درج مقاله‌ای با عنوان «پدر، مادر، ما باز هم متهمیم»! نسبت به سوابق و مواضع خود در دهه اول انقلاب اسلامی اعلام برائت كرده است!

بهزاد نبوی؛ علاقه مند به شکست نظام و رهبری
بهزاد نبوی با وجود اینکه در کابینه شهید باهنر وزیر مشاور بود، در کابینه جانشین، او یعنی آیت الله مهدوی کنی، به عنوان وزیر مشاور در امور اجرایی منصوب شد و در کابینه اول میرحسین موسوی به عنوان وزیر مشاور و در کابینه دوم به عنوان وزیر صنایع سنگین بر حیات سیاسی خود ادامه داد.
es15.jpgدر دولت هاشمی رفسنجانی، بهزاد نبوی معاون سید محمد خاتمی در وزارت فرهنگ شد و همچنین فعالیت خود را در برخی پروژه های اقتصادی از جمله پترو پارس، ایران خودرو و مبنا ادامه داد. بعد از دوم خرداد 76، به عنوان مشاور رئیس جمهور به ایفای نقش در دولت اصلاحات پرداخت؛ اما در انتخابات مجلس شرکت کرد و در مجلس به‌عنوان نایب رئیس مهدی کروبی برگزیده شد.
نقش بهزاد نبوی در مجلس ششم، آنچنان برای جریان اصلاحات حیاتی و راه‌گشا بود که برخی دستمایه فکری او را پشتوانه بسیاری از طرح‏های مجلس ششم می‌دانند. صلاحیت نبوی برای نمایندگی مجلس هفتم تایید نشد و او به همراه بسیاری از نمایندگان رد صلاحیت‌شده با حضور در مطبوعات و با استفاده از فضای مجازی، شدیدا به شخص رهبر معظم انقلاب حمله می‌کرد.
نبوی در انتخابات ریاست جمهوری 88 این خط فکری را ادامه داد و با تاکید بر استراتژی زمین سوخته، سعی داشت این قضیه را به هم فکران خود سرایت دهد که نظام را از جهت انتخاب‌شدن احمدی‌نژاد به درد‏‏سر بیاندازند.
سردار مشفق از خط مشی بهزاد نبوی به اصلاح طلبان می‌گوید: «سعی کنید احمدی نژاد را کاندیدای رهبری معرفی کنید که اگر شکست خورد، بگویند رهبری شکست خورده است. این کار را خرداد 76 انجام دادیم و ضربه سنگینی وارد کردیم. الان باید ضربه نهایی را وارد کنیم.» در جای دیگری بهزاد نبوی می‌گوید: ما در این انتخابات باید نظام را به «هِن و هِن» بیندازیم.
و همچنین در جای دیگر می‌گوید: «از لجبازی هاشمی با احمدی نژاد باید حداکثر استفاده را ببریم. از بحث شورای فقاهت باید حمایت و رهبری را منزوی کنیم.»

متاسفانه همه این جزئیاتی که مرور کردیم از سوابق افرادی بود که در دوره اصلاحات مسئولیت های مهم و پست های کلیدی برعهده داشتند. آنان راه براندازی نرم را در پیش گرفتند و سعی کردند از همان جایی که ایستادند و در همان پستی که مشغول اند این هدف را دنبال کنند. در حال حاضر نیز این طیف فکری در دولت تدبیر و امید مجددا به عرصه سیاسی بازگشته و در قالب احزاب جدید التاسیس به دنبال احیای جریان از دست رفته اش است. باید منتظر ماند و دید دولت اعتدال به سهم خواهی دوم خردادی ها از دولت یازدهم تا چه اندازه بها می دهد!  
این گزارش ادامه داد...

۱۳۹۴/۳/۵

اخبار مرتبط