به گزارش نما، پایگاه تحلیلی وکس (VOX) در مطلبی با عنوان "چه خواهد شد اگر آمریکا واقعا ایران را بمباران می کرد؟" نوشته است سناریوی حمله آمریکا به ایران آنطورها که جنگافروزان آمریکا خیال می کنند ساده نیست.
این پایگاه با اشاره به سخنان "تام کاتن" سناتور آمریکایی در انتقاد از اوباما به خاطر توافق لوزان می نویسد: «تام کاتن با انتقاد از اوباما میگوید که چرا او اذعان نمیکند به این که حملات علیه تأسیسات هسته ای ایران تنها "چند روز" طول خواهد کشید و برای اثربخشی نیازی به هیچ عزم نظامی بلندمدت تر نخواهد بود. او معتقد است اوباما بین توافق و جنگ "گزینه غلط" را انتخاب کرده است.»
وکس می نویسد: «تعدادی از تحلیلگران بانفوذ سیاست خارجی مخصوصاً در بعضی از مؤسسات محافظه کار جنگ طلب واشنگتن، علناً اقدام نظامی را به عنوان بهترین راهکار ممکن برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب تأیید کرده اند. اما تعداد اندکی از آن ها علناً از حمله نظامی به تأسیسات هسته ای ایران در حال حاضر حمایت می کنند و بسیاری از آن ها معتقدند حملات هوایی یا حتی جنگ درصورتی که گفتگوها به شکست بینجامد باید بر روی میز باشد.»
این سایت آمریکایی در ادامه نوشت: «اما حمله به ایران می تواند به فاجعه ختم شود. حملات با تلفات جانبی ناچیز یا صفر تنها موقتاً برنامه هسته ای ایران را به عقب بازمی گرداند. نابود کردن کامل ظرفیت هسته ای این کشور جنگی همه جانبه را می طلبد. چنین جنگی علاوه بر کشتن هزاران نفر هر گونه رد پای ثبات سیاسی باقیمانده در خاورمیانه را ازمیان خواهد برد، احتمالاً باعث ویرانی اقتصاد جهانی خواهد شد و به استثنای آن که اشغال کامل نظامی به شیوه عراق در این کشور اتفاق بیفتد، در پایان دادن دائمی به برنامه هسته ای ایران شکست خواهد خورد.»
وکس با طرح این سؤال که "چرا بسیاری از جنگ طلبان معتقدند حمله هوایی تنها راه است؟" به نقل از "روئل مارک گرشت" عضو ارشد بنیاد دفاع از دموکراسی می نویسد: «رژیم ایران از پروژه ۳۰ ساله خود دست بر نخواهد داشت، بنابراین آمریکا با گزینه اجتناب ناپذیری روبرو می شود: پذیرش ایران هسته ای یا حمله نظامی پیش دستانه به ایران». از آنجا که مورد اول غیرقابل پذیرش است، دومین مورد بهترین گزینه است.
بیشتر طرفداران اقدام نظامی علیه ایران پیشنهاد حمله هوایی محدودی را با هدف گیری قلب برنامه هسته ای ایران پیشنهاد می کنند. افراد کمی نیز اقدام جاه طلبانه تری با هدف تغییر کامل رژیم را پیشنهاد می دهند. جان بولتون سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل می نویسد: «یک حمله نیاز به نابودکردن تمام زیرساخت هسته ای ایران ندارد، بلکه با نابودی پیوندهای کلیدی در چرخه سوخت هسته ای، می تواند برنامه این کشور را به عقب برگرداند.»
بر اساس این نظریه، اهداف کلیدی تأسیسات هسته ای فردو، نطنز و اراک خواهند بود، و تأسیسات تبدیل اورانیوم اصفهان نیز گاه مورد اشاره قرار می گیرد. بعضی از این تأسیسات، به طور خاص فردو، حفاظت شده هستند، اما آمریکا بمب های نفوذکننده ای دارد که قادر به وارد آوردن صدمات واقعی به آن هاست.
مدافعان حمله از این حقیقت غافل نیستند که ایران به سادگی می تواند پس از پایان هرگونه بمباران این تأسیسات را بازسازی کند، اما آن ها معتقدند این کار در آینده نزدیک برای ایران واقعاً سخت خواهد بود.
پایگاه تحلیلی وکس با تأکید بر این که "در حقیقت، حملات هوایی ساده، اثرگذار، یا به سرعت نخواهند بود" ذیل این عنوان می نویسد: «در واقع حتی حملات "محدود" یک عملیات نظامی سنگین خواهد بود. نابود کردن تأسیسات بزرگ غنی سازی برنامه ایران را فلج نخواهد کرد، و پیدا کردن هدف های مهم سخت خواهد بود. حتی اگر همه چیز تمام و کمال اتفاق بیفتد، حملات در بهترین حالت تنها چهار سال ایران را به تأخیر خواهد انداخت، مگر آن که ایران مصمم به جنگی بی پایان باشد.
اولین مشکل آن است که آمریکا محتاج به نابود کردن ادوات دفاع هوایی ایران خواهد بود که شامل جنگنده ها و موشک های زمین به هوا خواهند بود، تا از به هدف خوردن بمب ها اطمینان کسب کند و از صدمات جدی ایران در پاسخ جلوگیری کند. "رابرت فارلی" استاد دانشگاه کنتاکی و متخصص جنگ هوایی میگوید: «این شامل بمب افکن های دوربرد، پهپادها، جنگ الکترونیک، بمب اندازهای ضدجنگنده مستقر بر روی زمین، هواپیماهای ناونشین، و موشک های کروز شلیک شونده از زیردریایی ها خواهد شد.»
حتی حملات علیه برنامه هسته ای به زدن مجموعه گسترده ای از اهداف نیازمند خواهد بود. برخلاف تصورات جنگ طلبان، حملات نمی تواند به تأسیسات تولیدی بزرگ هسته ای محدود شود. براساس تحقیق مؤسسه رند (Rand) که به وسیله "رابرت ریردن" انجام گرفته، مشکل واقعی، تأسیسات ساخت سانتریفیوژ ایران خواهد بود. نابودی نیروگاه های غنی سازی ایران به سادگی برای پایان بخشیدن به برنامه تسلیحاتی هسته ای کافی نخواهد بود، در صورتی که ایران به راحتی بتواند برای نیروگاه های جدید سانتریفیوژ بسازد.
اما برای نابودی تأسیسات ساخت سانتریفیوژ، آمریکا مجبور به پیدا کردن آن هاست؛ که احتمالاً با مشکل مواجه خواهد بود. به گفته ریردون، «این تأسیسات تحت نظر آژانس نیستند و شناسایی و مکان یابی آن ها محتاج اطلاعات خوب و کافی خواهد بود. سایت هایی که شناسایی شده اند یا آن هایی که در گذشته شناخته شده بودند، نوعاً کوچک بوده و به آسانی از تیررس ماهواره های شناسایی کننده پنهان بوده و در مناطق پرجمعیت شهری قرار داشته اند.» او می افزاید: «ناتوانی از نابود کردن این سایت ها به ایران اجازه بازسازی برنامه غنی سازی خود را خواهد داد، چرا که این دستگاه ها می توانند نسبتاً سریع تولید شوند.»
وکس اضافه می کند: «اگر اولین دور از حملات منجر به تخریب تمامی اهداف نشود، آمریکا ممکن است دوباره و دوباره بازگردد. تحلیلگران دفاعی "آنتونی کوردزمن" و "عبدالله توکان" در گزارش جامع ۲۰۱۲ CSIS تأکید کرده اند: "برای این کار آمریکا مجبور خواهد بود برای یک دوره زمانی دست به حملاتی بدون توقف بزند و در صورتی که پس از یک ارزیابی اولیه صدمات واردآمده از جنگ مجموعه حملات بیشتری نیاز است، دست به حملات دوباره بزند."»
حتی این احتمال هم پایان کار نخواهد بود. به گفته آن ها "بسته به اندازه نیروهای درنظرگرفته شده و مدت حملات هوایی، بعید است که اقدام نظامی به تنهایی بتواند به برنامه [هسته ای] ایران پایان دهد."
یک هیئت تحقیقاتی در مرکز ویلسون (Wilson)، پس از مرور مطالعات نظامی انجام شده در این مورد، به این نتیجه رسیدند که حتی در صورتی که حملات نظامی گسترده "در حد نزدیک به تمام و کمال" انجام گیرد، بهترین سناریو، تنها چهار سال تأخیر در پیشرفت ایران به سمت بمب هسته ای است.»
در نهایت تنها راهی که نیروی نظامی می تواند ایران را از هسته ای شدن بازدارد درصورتی است که ایالات متحده ملتزم به جنگی کم و بیش نامتناهی و بی پایان شود. گزارش مرکز ویلسون می افزاید: «برای رسیدن به مقصود یادشده و برای کسب اطمینان از آن که ایران هرگز به بمب هسته ای دست نمی یابد، آمریکا نیازمند است دست به جنگی هوایی و دریایی در صحنه ای به شدت وسیع و در مدت زمانی طولانی احتمالاً چندین سال بزند.»
پایگاه خبری وکس در ادامه ذیل عبارت "پیامدهای چنین چیزی فاجعهبار خواهد بود" آورده است: «حتی حملات محدود به ایران پتانسیل آن را دارد که جرقه درگیری گستردهتری را بزند. پیامدهای این مسئله، خصوصاً در خاورمیانه امروز، فاجعهبار خواهد بود. ایران قدرت آن را دارد که یک خاورمیانه بیثبات را حتی بدتر از این کند. ایران می تواند مستقیماً آمریکایی های حاضر در منطقه را هدف قرار دهد، تعدادی از درگیری های برافروخته در منطقه را تشدید کند و احتمالاً تأمین جهانی نفت و بنابراین اقتصاد جهانی را با تهدید روبرو کند.»
"مایکل کرولی" تحلیلگر پایگاه نحلیلی پولیتیکو (Politico) میگوید: «رهبری نظامی آمریکا این نگرانی را ایجاد کرده است که در صورت به هم ریختن گفتگوها، شبه نظامیان نیابتی ایران می توانند تصمیم به حمله به نیروهای آمریکا در عراق بگیرند. مشکل بتوان تصور کرد که ایران در صورت حمله همه جانبه آمریکا دست از پا خطا نکند. درحالی که آمریکا به ویژه درعراق بدون حفاظ در معرض قرار دارد، نفرات و تجهیزاتی در بیشتر سطح منطقه دارد. همینطور ایران، نایبانی در سرتاسر خاورمیانه در اختیار دارد.
ایران همچنین قادر به حمله به زیرساخت های نفتی یا بستن تنگه هرمز است، یک گذرگاه حمل و نقل مهم و اساسی نفت، که می تواند تأثیرات عظیمی در پی داشته باشد.»
بنا به گزارش کوردزمن و توکان، «ایران می تواند ترکیبی از مین ها، زیردریایی ها، حمل کننده های کوچک زیرآبی، پهپادها، موشک های ضدکشتی، شناورهای کوچک و نیروهای مهاجم را در هرجایی از منطقه خلیج [فارس] به کارگیرد تا جریان صادرات نفت را تهدید کند. هرگونه اختلال مهم باعث تأثیرگذاری در کل اقتصاد آسیا و تمام قیمت های نفت جهان می شود، بی ارتباط به آن که نفت از کجا تولید می شود. چنین چیزی می تواند به وحشت و احتکار در سطح جهانی بینجامد.»
این پایگاه با تأکید بر آن که "درصورت حمله آمریکا به ایران، ائتلاف ضدایران فروخواهد ریخت" در تشریح این مطلب می نویسد: «حملات هوایی می تواند یکی از محدودیت های کلیدی برنامه هسته ای ایران را نابود کند: سیستم بازرسی ها و تحریم های بین المللی که هم اکنون برقرار است.
کشورهای اروپایی و به ویژه آسیایی با کمک به انزوا و تحریم ایران بیشترین کمک را برای راهبرد آمریکا داشتهاند. همان چیزی که در پله اول ایران را وادار به مذاکره و پذیرش امتیازدهی کرد. در صورت حمله آمریکا به ایران، جامعه جهانی قطع به یقین وحشت زده و شوکه خواهد شد و از حمایت خود از تحریم و انزوای ایران دست خواهد برداشت، چیزی که این کشور را ثروتمندتر و در موضعی قدرتمندتر از نظر دیپلماتیک قرار خواهد داد. این تازه اول راه است.»
وکس با نقل از پایگاه اینترنتی نشریه نشنال اینترست (NationalInterest) می نویسد: «روابط آمریکا با روسیه به اندازه کافی تیره شده است، و یک حمله آمریکا به ایران به اندازه کافی بی ثبات کننده خواهد بود، آنچنان که می توانیم با اطمینان منتظر حمایت نظامی روسیه از ایران به صورت هواپیماهای جنگنده و سیستم های دفاع هوایی باشیم.»
و می افزاید: «بعلاوه، درصورتی که روسیه بازار دفاعی ایران را بازگشایی کند، می توان منتظر پیروی چین از روسیه شد. رژیم تحریم ها طاقت تاب آوردن حمله آمریکا علیه ایران را ندارد.» این می تواند هرگونه تلاش جدی برای جلوگیری از بازسازی برنامه هسته ای توسط ایران را فلج کند.
"کالین کال" استاد دانشگاه جورج تاون در جلسه استماع کنگره در سال ۲۰۱۲ گفته بود: «آمریکا پس از حمله نظامی برای جلوگیری از بازسازی برنامه هسته ای توسط ایران، مجبور خواهد بود آمادگی لازم برای دربرگرفتن دشمنی حتی متخاصم تر و رژیم مهارکننده پرهزینه ای را داشته باشد، بسیار شبیه به تلاش ۱۲ ساله برای مهار صدام حسین بعد از جنگ ۱۹۹۱ خلیج [فارس]، و آمادگی برای حمله دوباره در هر لحظه را داشته باشد.»
کال گفته است: «در نبود شواهد روشن از حرکت سریع ایران به سمت بمب، یک حمله از سوی آمریکا خطر در هم شکستن اجماع بین المللی را به دنبال دارد و عملی کردن مهار [ایران] پس از جنگ را بسیار سخت می کند. با رفتن بازرسان، شناسایی و جلوگیری از تلاش های مخفیانه ایران برای بازسازی از این هم سخت تر خواهد بود.»
پایگاه تحلیلی وکس در نتیجه گیری مطلب خود می نویسد: «بنابراین حمله به ایران، تلاش "چندروزه" تام کاتن نخواهد بود. چنین چیزی برنامه هسته ای ایران را متوقف نخواهد کرد، مگر آن که آمریکا به جنگی کم و بیش دائمی با ایران متعهد شود، در صورتی که بعد از آن حتی از چنین چیزی بتواند موفق بیرون آید. چنین چیزی احتمالا دربردارنده پیامدهای ویران کننده ای برای آمریکا و متحدانش خواهد بود.»
وکس در پایان اضافه کرده است: «اما جنگ افروزان یک مسئله را به درستی متوجه شده اند: یک ایران مسلح هسته ای یا در آستانه هسته ای نیز بسیار خطرناک خواهد بود. نتیجه بسیار واضح است: بهتر است امیدوار باشیم توافق به نتیجه برسد.»