به مناسبت میلاد با سعادت حضرت علی‌اكبر(ع) و روز جوان

چرایی توجه ویژه به جوانان در حكومت نبوی

عکس خبري -چرايي توجه ويژه به جوانان در حکومت نبوي

یكی از عرصه‌های فعالیت جوانان در حكومت نبوی در بخش مشاوره بود. حضرت هفت سال سوم زندگی را دوران مشورت و وزارت جوانان می‌دانند.

به گزارش نما ،نگاه دین اسلام و پیامبر رحمت به جوانان نگاه ویژه‌ای است. انقلاب اسلامی ما بستر مناسبی را فراهم نمود تا جوانان در عرصه‌های مختلف شایستگی‌های خود را به نمایش بگذارند و اوج هنر جوانان را باید در عرصه جنگ سخت و دفاع مقدس دانست. به حق این جوانان بودند که بار جنگ تحمیلی را بر دوش کشیدند و با سربلندی آن را به پایان بردند. بعد از آن نیز در روزگار کنونی عرصه جنگ نرم همین جوانان هستند که پرچمدار مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمنان هستند. این امور خودجوش بودند؛ اما در دولت‌های مختلف بعد از انقلاب قضیه رنگ و بویی دیگر داشته است. در زمان‌هایی شاید بیش از اندازه از جوانان در عرصه مدیریت بهره گرفته شد و گاهی نیز به کل جوان‌ها را کنار گذاشتند! باید نگرش اسلام در این رابطه را مورد بررسی و دقت نظر قرار دهیم تا مشخص شود که بهادادن به جوانان در کجا مناسب است و در چه اموری نامناسب.

در حکومت نبی مکرم اسلام سه اصل مهم در انتصابات سرآمد همه امور بودند:

1- کارآمدی؛ 2- فضیلت؛ 3- شایستگی.

پس جوان یا مسن‌بودن، قدمت در دین‌داری یا تازه مسلمان‌بودن و اموری از این دست نقش عمده‌ای نداشتند. البته گاهی می‌شد که فردی عمر خود را وقف دین کرده و از این حیث دارای تجربه و کارآمدی و شایستگی بیشتری نسبت‌به جوانان بود. در نقطه مقابل هم جوانان از امتیاز ویژه‌ای نسبت‌به معمّرین برخوردار بودند. دین اسلام دین تازه‌ای بود و افراد مسن قسمت عمده عمر خویش را مسلمان نبودند. در سنین بالا توان و انگیزه کافی هم نداشتند تا آموزه‌های دین را فرا بگیرند. در حالی که جوانان به علت سن پایین تعصب کمتری هم به ادیان سابق داشته و از ایمان قوی‌تری برخوردار می‌شدند. انگیزه و توان جسمی بیشتری هم برای فراگیری علوم و معارف داشتند. در نتیجه در بیشتر موارد در حکومت نبوی جوانان هم کارآمدتر بودند، هم شایسته‌تر و هم با فضیلت‌تر.

یکی از عرصه‌های فعالیت جوانان در حکومت نبوی در بخش مشاوره بود. حضرت هفت سال سوم زندگی را دوران مشورت و وزارت جوانان می‌دانند. البته این مشاوره دو جنبه دارد. یکی اینکه خود جوان به این طریق به شخصیت می‌رود و دوم اینکه به علت ذهن فعال و پویای جوانان و محافظه‌کارنبودن آرایی می‌دهند که بعضا بسیار خوب و مفید برای حکومت‌هاست.

برای مثال در جنگ احد عده‌ای از بزرگان مهاجر و انصار برخورد با مشرکان قریش را در مدینه ترجیح می‌دادند؛ اما جوانان (فتیان احداث) که حتی بسیاری از آنان به دلیل کوچکی در نبرد بدر شرکت نکرده بودند، به شوق شهادت با این رای مخالفت کرده و گفتند: «ای رسول خدا! ما را بر سر دشمن ببر تا گمان نکنند که ترسیده‌ایم و از ناتوانی و زبونی در شهر مانده‌ایم.» (السیرة النبویه، ج 3، ص 63)در نتیجه اصرار جوانان نظر آنان مورد قبول پیامبر واقع شد و آیه 159 سوره آل عمران اشاره به همین واقعه و کش و قوس‌های بعد از آن دارد.

نمونه دیگر سپردن سرپرستی کاروان 101 نفره مهاجران به جوان رشید اسلام جعفر بن ابیطالب بود که به حبشه عزیمت کردند. در آنجا نیز جعفر با آن شور و حرارت جوانی و انگیزه و ایمان و اطلاعات دینی قوی در اقامت مسلمانان در حبشه بسیار مؤثر بود و ایشان را از بازگشت نجات داد. (اعلام الوری، ج 1، ص 116) سپردن وظیفه ابلاغ دین اسلام برای یثربیان به مصعب بن عمیر جوان خوش سیمای مسلمان و اقامه اولین نماز جمعه در آن شهر توسط او؛ ابلاغ حکم ماموریت نشر و تبلیغ دین در مکه به معاذبن جبل 26 ساله؛ اعزام عمرو بن حزم 17 ساله به نجران برای دعوت و آشنا‌کردن آنان با دین اسلام آموزش قرآن کریم؛ سپردن پرچم سپاه اسلام در تمام غزوات به علی بن ابی‌طالب‌(ع) جوان؛ مقدم‌دانستن زید بن ثابت جوان بر عماره بن حزم در پرچمداری سپاه به دلیل اینکه او قرآن بیشتری بلد است؛ انتصاب دو جوان دلیر به نام‌های جعفربن ابی طالب و زید بن حارثه به‌عنوان فرمانده اول و دوم سپاه در نبرد و سریه مهم موته با روم و بیان علت آن که فضیلت و شایستگی آنهاست؛ اعلام فرماندهی اسامه بن زید جوان 18 ساله و بستن پرچم او با دستان مبارک خویش؛ ماموریت قیس بن سعد جوان شجاع یثرب برای اخذ صدقات از قبایل و موارد بسیار دیگر همه حکایت از نگاه ویژه پیامبر اسلام به جوانان دارد.

جلال الدین رومی، اعتراض برخی از اصحاب در فرماندهی جوانی از طایفه هزیل و پاسخ آن حضرت را به نظم درآورده است:

گفت نه نه یا رسول‌الله مکن / سرور لشگر مگر شیخ کهن

هم تو گفتستی و گفت تو گواه / پیر باید پیر باید پیشوا

یا رسول‌الله درین لشگر نگر / هست چندین پیر و از وی پیشتر

و پیامبر اکرم(ص) نیز در پاسخ آنها فرمودند:

گفت پیغمبر که ای ظاهر نگر / تو مبین او را جوان و بی هنر

ای بسا ریش سیاه و مرد پیر/ ای بسا ریش سپید و دل چو قیر

عقل او را آزمودم بارها / کرد پیری آن جوان در کارها

پیر پیر عقل باشد ای پسر / نه سپیدی موی اندر ریش و سر

ما که باطن بین جمله کشوریم / دل ببینیم و به ظاهر ننگریم
منبع:شما

۱۳۹۴/۳/۹

اخبار مرتبط