مهدی ده مرده- به گزارش نما ،وارد جماران شده بود، همه چیز را از نظر می گذراند و با دقت تمام نقاط حسینیه را وارسی می کرد. خبرنگار بود، از آن سوی دنیا آمده بود تا برای مردم جهان از مردی بگوید و بنویسد که معادلات دنیا را تغییر داده بود و تمام قدرتمندان دنیا در برابر عظمتش وا مانده بودند. به جاهای زیادی سفر کرده بود و زندگی رهبران و حکام زیادی را از نزدیک دیده بود اما هیچ جا مثل جماران نبود. شگفتزده و گیج شده بود. دیدنی ها را می دید و بازهم باورش سخت بود. آخر مگر می شود رهبری با این بزرگی ، در چنین جای کوچک و محقری زندگی کند. برایش قابل هضم نبود. آخر طاقت نیاورد و پرسید « واقعا خانه امام(ره) همین هست؟» با جوابی که شنید، تعجبش زیادتر شد و و قتی که فهمید این خانه ملک امام(ره) نیست و اجارهای است!» شگفتی اش بیشتر شد. دیگر طاقت نیاورد و آنچه در قلبش می گذشت از چشمانش نمودار گشت، اشک صورتش را خیس کرده بود.
هفتم شهریور سال 61 بود که در سالگرد شهدای دولت، اعضای دولت وقت خدمت امام شان رسیده بودند، آنجا از نوای ملکوتی مرادشان شنیدند که فرمودند: «سرچشمهی همهی مصیبتهایی که ملتها میکشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان ـبه اصطلاح خودشانـ از آنها باشد و آنها این طور هستند، اشراف و اعیان این طور هستند که تمام ارزشها را به این میدانند که آنجایی که زندگی میکنند بهتر از دیگران باشد، ... این یکی از الطاف بزرگ خدا بود که حکومت جمهوری اسلامی را و متصدیان امور اسلامی را از قشر مرفه و از آن اشراف و اعیان و «سلطنه» ها و «ملک»ها و اینها قرار نداد و این اسباب آن شد و میشود که وقتی که بنا شد که یک اشخاصی زندگیشان یک زندگی عادی باشد و ارزش را در این زندگی هم ندانند، ارزش را به ارزش انسانی، ارزش اسلامی بدانند. ارزش اخلاقی بدانند، اگر یک حکومتی ارزشهایش این طور ارزش باشد که ارزش اسلامی باشد، بخواهد خدمت به نوع خودش بکند، خودش را خدمتگزار بداند، اگر دیدش این باشد، قهراً ملت با اوست و قهراً نمیتواند یک قدرت خارجی او را تحت تأثیر قرار بدهد.»
آری امام ما (ره) همیشه با همین عقیده زندگی کرده بودند، با مردم بودن و مانند آنها زندگی کردن باورشان بود و برای همین همواره مسئولان را به این سبک زندگی دعوت می کردند و آنها را از اشرافی گری و تجمل پرستی برحذر می داشتند.
بهار سال 68 در حالی رو به اتمام بود که دیگر امام در میان ملت نبود اما کسی به حق به جایش هدایت این ملت را در دست گرفتند که هفتم شهریور 61 آن حرفها را با گوش خود از امام و مقتدایش شنیده بودند و با تمام وجود به آن باور داشتند.
باور داشتند که مرحوم حجتالاسلام والمسلمين حاج سيداحمد خميني«ره» در توصیف ساده زیستی امام خامنه ایی ميگويد: بر خود واجب ميدانم که شهادت دهم زندگي داخلي آيتالله خامنهاي نه از باب اين که رهبر عزيز انقلاب ما به اين حرفها نياز داشته باشند، بلکه وظيفه خود ميدانم تا اين مهم را به مردم مسلمان وانقلابي ايران بگويم. من از داخل منزل ايشان مطلع هستم. مقام معظم رهبري در خانه، بيش از يک نوع غذا بر سفره ندارند. خانوادهي معظم لَه روي موکت زندگي ميکنند. روزي به منزل ايشان رفتم، يک فرش مندرس آن جا بود. من از زبري آن فرش به موکت پناه بردم.
آری امام خامنه ایی ما نیز همچون امام خمینی (ره) ساده زندگی می کنند. شخصیتی که در ساده زیستی بی همتاست و ملاک و معیار آن است، آنهم در زمانه ایی که خیلی ها در مسابقه تجمل گرائی دستی بر آتش دارند و سعی می کنند از این قافله عقب نمانند. دیگر امید محرومان تنها به مردی است که بر زیلو می نشیند و در هیاهوی موافقان و مخالفان بازسازی حرم امام تنها به بیان نکاتی در مذمت اشرافی گری و کاخ نشینی اکتفا نمی کنند و در اقدامی مهم و معنا دار پا بر فرش جایگاه قرار نمی گذارند و از زیلو های معروف و ساده حسینیه امام خمینی استفاده می کنند.