تبعات پیوندزدن همه مشكلات به تحریم ها

برخی دولتمردان در یكی دو سال اخیر درخصوص مشكلات اقتصادی و اجتماعی ایران مبالغه زیادی نموده است به نحوی كه تمامی مشكلات داخلی كشور به خصوص مشكلات اقتصادی را متاثر از تحریم های بین المللی قلمداد كرده اند.

به گزارش نما، برخی دولتمردان در یکی دو سال اخیر درخصوص مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران مبالغه زیادی نموده است به نحوی که تمامی مشکلات داخلی کشور به خصوص مشکلات اقتصادی را متاثر از تحریم های بین المللی قلمداد کرده است. گویی قبل از اعمال تحریم ها اقتصاد ایران روزهای سختی را سپری نکرده و در تمام زمینه ها توسعه یافته و موفق بوده است .

در فرآیند مذاکرات هسته ای ایران و در طی گفتگوهایی که فی مابین ایران و 5+1 شکل گرفته اصولا کسانی که به طور مطلق با مذاکره موافق هستند در هر شرایطی سعی نموده اند تا تاثیر مذاکره و توافق را در حوزه اقتصادی و سیاسی بیش از واقعیت های پیرامون آن توسعه دهند . در این راستا موافقان مطلق مذاکرات هسته ای هر موضوع خرد و کلانی را به مذاکرات و تحریم ها ارتباط می دهند تا افکار عمومی این مسئله را بپذیرد که همه مشکلات اقتصادی کشور ناشی ازاثز تحریم است و با باز شدن قفل تحریم ها همه مشکلات مرتفع شده گویی با لغو تحریم ها معجزه صورت می گیرد در حالی که اقتصاد ایران نه تنها پس از انقلاب اسلامی که به دلیل تحریم های مکرر غرب و دشمنان ایران اسلامی در تنگنا قرار داشته است بلکه این اقتصاد بیمار در طول دهه های گذشته حتی نزدیک به یک قرن پیش نیز با چالشهای اساسی مواجه بوده است.

متاسفانه علی رغم برخورداری از مواهب طبیعی و موقعیت های ویژه اقتصادی که کشورما نسبت به سایر کشورها از آن بهر ه مند است نتوانسته به طور شایسته ای با مدیریت و کارآیی لازم از امکانات و توانمندیهای اقتصادی خود بهره برداری کند بی تردید از زمانی که نفت پا به عرصه حیات اقتصاد کشور می گذارد به خصوص از سال 1352که به عنوان عنصر تک محصول در اقتصاد ایران جایگاه ویژه ای به دست می آورد اقتصاد کشور با وضعیت بغرنجی دست و پنجه نرم می کند و وابسته بودن اقتصاد به درآمدهای نفتی سرآغاز بسیاری از مشکلاتی می شود که به سایرحوزه ها و عرصه ها امکان رشد و توسعه و بالندگی نمی دهد.

مسلما این مسئله اساسا فراتر از کلان ترین مقوله های سیاسی نظیر انقلاب اسلامی است و نشانه آن نه تنها بعد از انقلاب اسلامی بلکه در سالهایی که شاه به عنوان دست نشانده آمریکا در خدمت اربابانش بود در ایران اقتصاد ایران متبلور بود که تکیه به اقتصاد نفتی و بی توجهی به سایر حوزه ها می تواند در دراز مدت موجب عقب ماندگی اقتصاد کشور شود.

متاسفانه در سالهای اخیر مشاهده شده کسانی که مذاکرات و توافق با آمریکا را به عنوان نسخه شفا بخش و تنها نقطه اتکای ملت ایران معرفی می نمایند درصدد هستند تا با یک پرش بزرگ از روی واقعیت ها دست به تحریف بسیاری از مسائل بزنند تا پرده ای برروی ناکارآمدی ها و سیاست گذاری های غلط اقتصادی بکشند .

دولت آقای دکتر روحانی در حالی که با سهولت می تواند اقشار ثروتمند را شناسایی کند از شناسایی و قطع یارانه نقدی این افراد اظهار ناتوانی کرده و آن را به تعویق می اندازد در حالی که همگان به این مسئله واقف هستند که شناسایی پردرامدها چندان سخت و نفس گیر نیست و دولت از بسیاری جهات و از طرق مختلفی چون بانکها و...می تواند دهک های پردرآمد را شناسایی کند اما به دلایل خاص از چنین مسئله ای سر باز می زند . وقتی دولت آقای دکتر روحانی با گذشت دو سال از تشکیل دولت در حوزه داخلی نتوانسته ثروتمندان داخلی را شناسایی کند و رسما از انجام چنین کاری اظهار عجز می کند آیا می توان گفت دولتی که در اداره داخلی کشور از عملکرد قابل قبولی برخوردار نیست آیا می تواند ادعا کند که مسائل و مشکلات اقتصادی ایران را با لغو تحریم ها و توافق هسته ای به یک باره از میان برمی دارد ؟ و مذاکرات می تواند شاه کلید حل مسائل ایران باشد ؟ بنابراین در یک جمله باید گفت بین تلاشها و ادعاهای دولت تناقض بسیار بزرگی وجود دارد .

به نظر می رسد دولت با تکیه بر متخصصین داخلی و با نگاهی درون زا به اقتصاد و استفاده از راه حل های بومی باید به فکر چاره ای برای حل مشکلات اقتصادی کشور باشد تا اینکه برای حل این مشکلات به دنبال تنظیم سیاست هایی خارج از مرز جمهوری اسلامی باشد که یقینا همانند وارد شدن در دالانی تاریک و پر ابهام است .متاسفانه دولت رویه خوبی را درپیش نگرفته و طرح چنین موضوعاتی از سوی رئیس جمهور و اعضای دولت در تریبون های عمومی به هیچ وجه قابل قبول نیست .

اگر موضوعات مطرح شده از سوی رئیس جمهور و یا اعضای دولت توسط یک استاد دانشگاه یا یک روزنامه نگار و یا فردی در حزبی خارج از دولت در تریبون های عمومی مطرح می شد و مسائل و مشکلات کشورمورد توجه قرار گرفته و راه حل ارائه می شد چندان غیر قابل پسند نبود بلکه مسئله ای بدیهی و قابل قبول است ، اما دولتی که مامور و مسئول حل مشکلات مردم است به جای اینکه با اتخاذ تدابیر و سیاست گذاریهای مطلوب به حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی بیندیشد دائما از طریق تریبون هایی که در اختیار دارد به سیاه نمایی بپردازد درحالی که نه متهم مشخص است و کسی هم راهکاری برای حل مشکلات مردم ندارد آیا می توان از عواقب بازتاب های سخنرانی هایی از این دست غافل شد؟ بی تردید بازتاب اظهار نظرهای نامطلوب برخی دولتمردان در عرصه خارجی طرف غربی را به این سمت و سوی سوق می دهد که می تواند با شدت بیشتری با ایران برخورد کند همچنین در عرصه داخلی نیز موجب تقویت حس ناکارآمدی ارکان دولت و عدم اعتماد مردم به مسئولان می شود.

۱۳۹۴/۳/۱۹

اخبار مرتبط