فراخوان جرس برای پیوستن به اصلاح‌طلبان

عکس خبري -فراخوان جرس براي پيوستن به اصلاح‌طلبان


به گزارش نما ، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت :

اگر مي خواستيد جا بزنيد چرا ما را در به در كرديد؟!

ارگان حلقه لندن از اصلاح طلبان به خاطر اينكه به هر قيمتي حاضرند به عرصه سياست بازگردند، انتقاد كرد.
«جرس» در نوشته اي با امضاي مستعار (بهار يكتا) يادآور شد: مشخص نيست معيار تقسيم بندي اصلاح طلبان به معتدل و راديكال كدام است و چرا اصلاح طلبان خود را از جنبش سبز جدا مي كنند؟ آيا التزام داشتن به اجراي بي تنازل قانون اساسي، راديكاليسم است.
جرس با اشاره به دعوت دوباره برخي تحليل گران براي پيوستن به اصلاح طلبان نوشت: همچنان شوراي نگهبان بر انتخابات نظارت مي كند. چه كسي با اين وصف انتخابات را تضمين مي كند؛ حاكميتي كه به خواسته هاي خاتمي بي اعتنايي كرد؟ شركت او در انتخابات مجلس نهم چه دستاوردي داشت؟ آيا با تلاش براي مشروع جلوه دادن و شركت كردن و اعتبار بخشيدن بيشتر به ساختار خواهيم توانست روند اصلاح و تغيير را در كشور تسريع كنيم كه در زمان هشت ساله اصلاحات با دولت و مجلس اصلاح طلب نتوانسته بود، حتي مباني تغيير را در «قانون انتخابات» بوجود آورد؟ اصلاح طلباني كه خود را معتدل مي خوانند بهتر است توضيح دهند حضور آنان در عرصه سياسي كشور تاكنون چه دستاوردي به همراه داشته است كه اينك مي خواهند با جداسازي از جبهه سبزها آن را تقويت كنند؟
رسانه تحت مديريت محسن كديور نوشت: اصلاح طلبان هشت سال مديريت سياسي كشور را به عهده داشته اند و اينك به جاي توجيه حضور در انتخاباتي دوباره بهتر است به آسيب شناسي رفتارهاي سياسي خود طي سه سال گذشته بپردازند و به اين سؤال پاسخ دهند كه در برابر حبس ده ها فعال سياسي و روزنامه نگار و حصر ميرحسين موسوي و كروبي تاكنون چه اقداماتي انجام داده اند؟ جداي از چند بيانيه اين اصلاح طلباني كه اينك معتدل شده اند و مي خواهند در سپهر سياسي كشور به هر قيمتي باقي بمانند، چه راهكاري براي خروج از بحران ارائه كرده اند؟
يادآور مي شود اعتراض اصلي عناصر فراري به اصلاح طلبان داخل اين است كه شما به اسم تقلب با حاكميت درگير شديد و ما را هم تحريك به درگيري و دادن هزينه كرديد. اما حالا كه در به در و سرگردان خارج هستيم، شما زير ادعاي تقلب مي زنيد و با اعلام آمادگي براي حضور در انتخابات، ثابت مي كنيد كه ما خارج نشين ها دروغگو بوديم و تندروي كرديم.



توافق ژنو فقط طبل توخالي و حباب روي آب بود

نشست ژنو براي تصميم گيري درباره بحران سوريه، فقط طبل توخالي بود.
در حالي كه ژنو سوئيس هفته گذشته ميزبان نشستي پر سر و صدا درباره بحران سوريه بود، يك روزنامه سوئيسي در گزارشي نوشت: اين نشست و ادعاي توافقي كه در آن شد، بيش از يك طبل توخالي نبود چرا كه نه از دولت سوريه، نه از برخي گروه هاي مخالف آن و نه از ايران كه حامي قدرتمند سوريه محسوب مي شود، كسي در اين نشست شركت نكرده بود.
روزنامه «برنر» مي افزايد: شايد توافق 5 صفحه اي منتشره در اين نشست بر روي كاغذ خوب باشد اما جز حبابي روي آب نيست و حتي اپوزيسيون رژيم سوريه نيز در قبال نشست بسيار متشتت بودند. حتي شركت كنندگاني نظير دولت روسيه نيز متن توافق را به گونه متناقض با برداشت آمريكا تفسير كردند. نشست ژنو نشانه اختلاف شديد جامعه بين المللي در قبال ماجراي سوريه است و اين برخلاف اهداف اوليه برگزاري نشست بود.
همزمان با انتشار اين تحليل، روزنامه فرانسوي فيگارو از قول يك ديپلمات رژيم صهيونيستي نوشت: محافل اصلي قدرت در حاكميت سوريه حول محور بشاراسد متحد هستند و سقوط حكومت اين كشور در ماه هاي آينده منتفي است.
اين روزنامه از قول يك ديپلمات اسرائيلي كه به پاريس سفر كرده نوشت: سوريه با چالش اقتصادي دست و پنجه نرم مي كند اما رژيم بشاراسد به مدد همراهي عراق و ايران، قدرت مقابله با چالش را دارد.
اين روزنامه فرانسوي افزود: برخلاف گزارش هاي اطلاعاتي آمريكا مبني بر ترك خدمت عده اي از افسران در سوريه، موساد از وجود انسجام قوي در اطرافيان رئيس جمهوري فعلي اين كشور خبر مي دهد.



حق با كيهان است اما اصلاح طلبان نبايد از تروريست ها و بهائيان جدا شوند

سران گروهك هاي تروريستي ورشكسته از ديگر گروه هاي اپوزيسيون مي خواهند همبستگي به وجود آمده در سال 88 را كه اكنون از هم پاشيده احيا كنند.
حسين باقرزاده از اعضاي مركزيت گروهك تروريستي منافقين كه در سال هاي اخير ادعا مي كند از اين سازمان جدا شده، در سايت «ايران امروز» نوشت: سال 88 حتي كساني كه در انتخابات شركت نكرده بودند، شعار رأي من كو مي دادند. در آن تظاهرات، كمتر كسي از شناسنامه سياسي ديگري مي پرسيد و اصلاح طلب مذهبي و تحولخواه [اسم مستعار جريان برانداز] سكولار از اينكه دوشادوش يكديگر حركت كنند ابايي داشتند. چه بسيار اصلاح طلبان كه به زندان افتادند، سكولارهايي كه به خاك و خون درغلتيدند و يا مجاهد و سلطنت طلب و براندازي كه بر دار شدند و به تعبيري كه كيهان شريعتمداري دوست دارد مرتباً تكرار كند، در اين جنبش «دشمنان جمهوري اسلامي، از سلطنت طلبان تا تروريست هاي منافقين و ماركسيست هاي ضد دين و بهايي ها و گروهك هاي تندرو و ريگي» با اصلاح طلبان رانده شده از حكومت در يك صف قرار گرفته بودند.
وي مي افزايد: بلندگوهاي رژيم بر حضور نيروهاي برانداز در جنبش سبز انگشت مي گذاشتند تا اصلاح طلباني را كه هنوز دل در گرو حفظ نظام جمهوري اسلامي دارند از آن بترسانند. اين تاكتيك تا حد زيادي موفق شد و بسياري از رهبران اصلاح طلب را (به شمول محمد خاتمي) بر آن داشت كه به تصريح و تلويح از نيروهاي تحول خواه درون جنبش سبز تبري بجويند و وفاداري خود به نظام را به نمايش بگذارند.
همراه با بالا گرفتن بحث هاي نظري بين دو جريان، هم بستگي بي نظيري كه در جريان جنبش سبز شكل گرفته بود به تدريج تضعيف شده است. اكنون تضادهاي قديمي بار ديگر رو شده است.
اين عضو مركزيت گروهك رجوي در پايان تصريح كرد كه «اپوزيسيون داخل كشور تارومار شده و اپوزيسيون خارج كشور از ايفاي وظيفه عاجز مانده است». باقرزاده خواستار تداوم همكاري اصلاح طلبان مذهبي با گروه هاي ضدانقلاب خارج كشور شد.
همزمان پايگاه اينترنتي روز آن لاين در تحليلي به قلم آرش بهمني از روزنامه نگاران زنجيره اي فراري، به مخالفت با تقسيم بندي «اصلاح طلب- برانداز» كه مدتي است از سوي برخي اصلاح طلبان مطرح مي شود، پرداخت و نوشت: اهميتي ندارد كه هدف ما را كدام شخص و گروه برآورده كند؛ ميرحسين موسوي و مهدي كروبي يا رضا پهلوي و محسن سازگارا.
وي تأكيد مي كند: امروز ديگر نه موسوي و كروبي اصلاح طلب شناخته مي شوند و نه عبدالله نوري. و كم نيستند نيروهايي كه تلاش دارند هر روز مرزهاي خود را با اين افراد پررنگ تر و خود را به حاكميت نزديك تر كنند.


خاتمي ما را گرفتار كرد هاشمي هم كه اصلا اصلاح طلب نيست


عضو فراكسيون اصلاحات در مجلس ششم، خاتمي را عامل گرفتاري هاي امروز اصلاح طلبان دانست و درباره هاشمي رفسنجاني تصريح كرد كه وي اصلاح طلب نيست.
اكبر اعلمي در انتخابات مجلس نهم نامزد شده بود كه صلاحيت وي براي چندمين بار رد شد. وي درباره ايده تشكيل اتاق فكر اصلاح طلبان و نقش خاتمي در چنين اتاق فكري گفت: اگر منظور شما اين است كه ساختار و رويكرد اين اتاق فكر بايد مبتني بر شخص خاصي- مثلا آقاي خاتمي- باشد من اعتقادي به آن ندارم. زيرا اين همان رويكرد اصلاح طلبانه غالبي است كه تاكنون باعث ناكامي اصلاح طلبان شده است. با همه احترامي كه براي آقاي خاتمي قائلم، بايد بگويم ايشان سال ها وزير ارشاد و رئيس جمهور بوده و در حوزه هاي كاري خودش نيز پيوسته محور بوده. حتي پس از دوران رياست جمهوري اش نيز در بين جمعي از اصلاح طلبان محوريت داشته اند. اگر قرار بود اصلاحات با محوريت شخصيت و انديشه ايشان موفق شود، ما امروز گرفتار اين وضع نبوديم.
اين عضو تيم مديريتي روزنامه توقيف شده سلام درباره اين پرسش كه «آيا ورود هاشمي رفسنجاني به اتاق فكر اصلاحات، به سود اصلاح طلبان است؟»، گفت: آقاي هاشمي شخصيت خوش فكري است و به عنوان يك عضو معمولي حضورش در اتاق فكر اصلاح طلبان مي تواند مفيد باشد. اما بايد در نظر داشت كه يك اصلاح طلب نيست و اگر بود با توجه به جايگاه و موقعيت هاي مهمي كه در طول هشت سال رياستش بر مجلس، 8 سال رياستش بر قوه مجريه و سال هاي متمادي تصدي امامت جمعه و رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، مي بايست در حوزه كاري خود اصلاحاتي را انجام مي داد و گفتمان اصلاحات را ترويج مي كرد؛ در حالي كه يكي از دلايل پديد آمدن دوم خرداد 76 و گفتمان اصلاح طلبي واكنش مردم به عملكرد و اشرافيگري هاي شخص هاشمي، سياست هاي دولت كارگزاران و رفتارهاي اطرافيان ايشان بود. در واقع آقاي هاشمي پس از آنكه در آستانه حذف شدن قرار گرفت به صف منتقدين پيوست و اعتراضات وي از جنس اصلاح طلبي نيست. با اين وصف باز تاكيد مي كنم كه به نسبت موقعيت و نفوذي كه آقاي هاشمي دارد، حضورش در دوران بازنشستگي در اتاق فكر اصلاح طلبان مي تواند به افزايش وزن اجتماعي اين نهاد و جدي تلقي شدن آن در بين بعضي از اشخاص حقيقي و حقوقي كمك كند مشروط بر اين كه رفتارهاي چند پهلوي گذشته خود را كنار بگذارد. وي اضافه كرد: اگر آقاي هاشمي حتي از اين پس هم به صورت شفاف مواضع اصلاح طلبانه اي اتخاذ كند و به صورت جدي درصدد تحقق آن برآيد، در اين صورت بخودي خود در صف اصلاح طلبان قرار خواهد گرفت. اما از قديم گفته اند كسي را كه تا ديروز نماز نمي خوانده[!] امروز نبايد و نمي توان امام جماعتش كرد!
وي درباره عملكرد اصلاح طلبان از سال 76 تا 88 و اينكه چه استراتژي متفاوتي بايد نوشت، گفت: اصلاح طلبان اصلا فاقد استراتژي بودند.
اظهارات اين عضو تيم مديريتي روزنامه سلام در حالي است كه نامبرده و طيف متبوع وي به شهادت عملكرد پرتناقض 3 دهه گذشته، اساسا قائل به اصول ثابتي نبوده اند كه منطبق با آن بشود ادعا كرد طبق همان اصول و براي رسيدن به آنها در پي اصلاح گري و اصلاح طلبي بوده اند. به عنوان نمونه تخطئه آقاي هاشمي و دولت سازندگي در حالي است كه اين جريان ابتدا- از موضع رقيب و نه منتقد- به تخطئه هاشمي و عملكرد دولت وي پرداختند، سپس با وي و كارگزاران در سال 76 ائتلاف كامل برقرار كردند، در سال 78 به تخريب شخصيت هاشمي پرداختند، پس از آن مجددا از او قديس اصلاحات ساختند و بعدها براي چندمين بار اعلام كردند كه هاشمي اصالتا عملگرا و پراگماتيست است و نه اصلاح طلب! بنابراين با انبوه اين تناقضات چگونه مي توان پذيرفت كه مدعيان اصلاح طلبي، اصالتا اصلاح طلب هستند؟ تا سپس بتوان از آنها پذيرفت كه ديگران اصلاح طلب هستند يا نه.




كمر آمريكا شكسته اما اپوزيسيون بايد اميدوار باشه

همكار روزمزد سازمان جاسوسي سيا اصرار دارد با وجود شكست هاي كمرشكن سياسي، نظامي و اقتصادي رژيم آمريكا، به توجيه كارنامه اين رژيم بپردازد.
مجيد محمدي با اشاره به اينكه «برخي عالمان علوم اجتماعي، سياستمداران و روزنامه نگاران براي افول آمريكا دلايلي را ذكر مي كنند»، در وبسايت بي بي سي نوشت: مي گويند دو جنگ عراق و افغانستان نيروي نظامي ايالات متحده را رو به افول برده است. درست نيست. ايالات متحده قدرت اجراي عمليات نظامي در هر نقطه عالم را دارد. نيروهاي نظامي اين كشور در حدود سه چهارم كشورهاي دنيا حضور دارند.
هزينه اي كه صرف ارتش آمريكا مي شود در هيچ كشور ديگري صورت نمي گيرد و از حيث آموزش نيروي انساني و تجهيزات ارتش ايالات متحده رتبه اول را در دنيا دارد. در سال 2011، ايالات متحده با 710 ميليارد دلار بيشترين ميزان را به مخارج نظامي اختصاص داده است.
وي البته به دلايل كاملا روشن متعرض اين نكته نشده كه مسئله مورد تاكيد تحليل گران مدعي افول قدرت نظامي آمريكا، «حجم هزينه اي صرف ارتش آمريكا مي شود» يا «ميزان گستردگي نيروهاي نظامي آمريكا در جهان» نيست بلكه شاخصا «شكست و افول قدرت آمريكا» مي باشد كه در افغانستان و عراق خود را نشان داد. به عنوان مثال جنگ افغانستان با 11 سال قدمت، فاقد دورنماي روشن براي آمريكاست و تلفات آمريكا در دو سال ميلادي اخير در افغانستان جزو سالهاي ركودشكن بوده است، همچنان كه در عراق نيز دولت حاكم، به عنوان دوست و متحد ايران، اسباب آزار دولتمردان آمريكايي را فراهم كرده و بي آن كه آمريكايي ها بتوانند معارضه موثري با اين دولت بكنند.
همكار راديو فردا و عضو متواري حلقه كيان كه پيش از اين به صراحت اعلام كرده از همكاري با سرويس هاي جاسوسي خارجي و دريافت پول از آنها استقبال مي كند، در ادامه با بيان اينكه «اندازه اقتصاد آمريكا دو برابر اقتصاد چين است» مدعي رونق اقتصادي ايالات متحده شد. اين در حالي است كه در هيچ ارزيابي اقتصادي تخصصي، حجيم بودن اقتصاد يك كشور ملاك قدرت و رشد اقتصادي آن كشور ارزيابي نمي شود. ضمن اينكه دولت آمريكا با 16 هزار ميليارد دلار بدهي، ركورددار بدهكارترين دولت دنياست. طبيعتا اين حجيم بودن!- به لحاظ بدهكاري- را نمي توان پاي قدرت اقتصادي آمريكا نوشت مگر اينكه نويسنده اصطلاحا نوكر شاه باشد و نه بادمجان!
خاطر نشان مي شود رژيم آمريكا طي يك دهه اخير بيشترين ضربات استراتژيك را در خاورميانه -عراق، لبنان، مصر و افغانستان- دريافت كرده است.

۱۳۹۱/۴/۱۷

اخبار مرتبط