به گزارش نما،لابد ميدانيد بر اساس برنامه پنجم توسعه، دولت نبايد پولي به ورزش حرفهاي بپردازد و همه باشگاههاي ايراني نيز موظف هستند كه اين برنامه را اجرا كنند.
در چنين شرايطي آنچه بيش از هر چيز به چشم ميآيد، نزول ورزش و فوتبال كشورمان است.
كمبودهاي مالي سبب شده برخي از مديران و مربيان لب به شكوه و شكايت بگشايند و حتي در پارهاي موارد بازيكنان دست به اعتصاب زده و از حضور در تمرينات سر باز زدهاند.
اين اتفاق فقط در فوتبال رخ نداده، بلكه باشگاههايي كه پيش از اين به كمك بودجه دولتي كلوپهاي متعددي تشكيل داده و در رشتههاي گوناگون تيمداري ميكردند، با مشكلات عديدهاي مواجه شدهاند.
باشگاههايي از قبيل؛ ذوب آهن و سپاهان اصفهان كه سواي فوتبال، در بسكتبال، هندبال، دووميداني و... سرمايهگذاري كرده و افتخاراتي نيز در آسيا و رقابتهاي برون مرزي بدست آورده بودند، حال در آستانه انحلال قرار گرفتهاند.
به عبارتي دقيقتر برنامههاي جديد دولت براي كاهش بودجه به ورزش حرفهاي باعث شده تا اين دو باشگاه اصفهاني و برخي باشگاههاي ديگر دست از فعاليت ورزشيشان بردارند! و يك دفعه باشگاهها به حال خود رها شوند!
بدين ترتيب به نظر ميرسد امكان شناسايي و پرورش استعدادهاي درخشان در ورزش كشورمان ديگر مانند گذشته وجود نداشته باشد و اين به معناي سقوط ورزش ما خواهد بود.
با اين حساب چرخه پرورش ورزشكاران نوجوان و انتقال آن به تيمهاي بزرگسال دچار وقفه شده و اين امر به هيچ عنوان به نفع ما نيست.
برخي منتقدان نيز به درستي براين باور هستند كه درخشش نسبي ورزش ايران در ميادين آسيايي، جهاني و المپيك مرهون سرمايهگذاري باشگاههاي دولتي و تزريق پول و بودجه بوده است و در صورت ادامه اين روند، نه تنها ذوب آهن، سپاهان و يكي دو باشگاه ديگر، بلكه كل ورزش ايران با بحراني جدي مواجه خواهد شد.
تيمهايي كه نزديك به نيم قرن سابقه فعاليت در ورزش كشور آن هم با حمايت دولت را دارند و حال بايد به يكباره به حال خود رها شوند و...
شايد بپرسيد: راهكار چيست؟
يكي از راهها شايد اين باشد كه در مرحله اول دولت بيايد و در يك پروسه سه يا چهار ساله چتر حمايتي خود را از بالاي سر باشگاههاي ايراني و ورزش حرفهاي و قهرماني كشورمان بردارد.
اين فرجه سه يا چهار ساله ميتواند يكي از راههاي برون رفت ورزش ايران از بحران كنوني باشد.
ولي راه دوم كه در تمام كشورهاي صاحب ورزش دنيا و حتي همين كشور همسايه تركيه جواب داده بحث اعطاي وام كم بهره يا بدون بهره به باشگاههاي كشور است.
به نظر ميرسد اين روش كارآمدتر از قبلي باشد. مشخص است كه در صورت اعطاي وام بدون بهره يا كم بهره و در عين حال مدتدار به بخش خصوصي، باشگاههاي ايراني فرصت استقلال را يافته و با برنامهريزي و دلسوزي بيشتر مديران خود بار سنگيني را از روي دوش دولت بردارند. اين اتفاق ميتواند ورزش كشور را از خطر زوال و سقوط نجات دهد. اما ادامه اين روند نگرانيهاي فراواني را به بار ميآورد. ورزش وابسته امروز ما به دولت همانند آن كودك چهار يا پنج سالهاي است كه هنوز توانايي استقلال و جدا شدن از پدر و مادر را ندارد اما از او ميخواهيم نه تنها از والدين خود سوا شود، بلكه درآمدزايي كند و به تنهايي گليماش را از آب بيرون بكشد.
آيا چنين چيزي امكانپذير است؟ بي تعارف پاسخ منفي است! ورزش ايران مثل طفل نوپايي است كه هنوز به حمايت دولت نياز دارد و بايد سايه پدر و مادر (بخوانيد همان دولت) را بالاي سر خود احساس كند، در غير اين صورت ديگر نبايد در انتظار درخشش ورزشكاران ايراني در صحنههاي بينالمللي ورزش باشيم و بايد برافراشته شدن پرچم بيگانگان را نظاره كنيم. به هر حال از ما گفتن بود!
مهدي يكتا