به گزارش نما به نقل از شرق: کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی استان خراسانرضوی چند روز قبل از طریق تماسهای مردمی در جریان قتل مردی مسن قرار گرفتند و به محل حادثه رفتند. آنها پیکر خونآلود پیرمرد را درحالیکه در راهرو افتاده بود، مشاهده کردند. غیر از این مرد شخص دیگری در خانه حضور نداشت و از پسر او که در همان ساختمان اقامت داشت نیز خبری نبود.
تمامی شواهد و مدارک برجایمانده حکایت از آن داشت که قتل در جریان کشمکش به وقوع پیوسته و قاتل یا قاتلان پیرمرد را از پیش میشناختند. پس از انتقال جنازه به پزشکی قانونی، وقتی اهالی محل تحتبازجویی قرار گرفتند، خبر دادند مقتول با پسری که صمد نام دارد اختلافات شدیدی داشت. اعتیاد صمد به ماده مخدر شیشه، اختلافات او با پدرش و همچنین غیبت وی باعث شد این جوان موردسوءظن قرار بگیرد، تا اینکه بالاخره اعضای خانواده مقتول تأیید کردند تورج عامل این جنایت است و بعد از اطلاعدادن مرگ پدرشان به محلی نامعلوم گریخته است.
مأموران تحقیقات وسیعی را برای یافتن این جوان و بازداشت او آغاز کردند اما پیش از آنکه تجسسها به نتیجه برسد، متهم خودش را به پلیس معرفی و به ارتکاب قتل اقرار کرد. تورج گفت: «من به شیشه اعتیاد دارم و همین هم باعث اختلاف من و پدرم شده بود. پدرم از وقتی مادرم فوت شد در طبقه اول خانهمان تنها زندگی میکرد و من هم در طبقه بالا میماندم البته همیشه درِ حیاط را پدرم برایم باز میکرد. او برای اینکه وارد خانهاش نشوم، همیشه پشت در واحد خودش آجر میچید و پولهایش را نیز از من مخفی میکرد».
متهم به قتل ادامه داد: «من معمولا شبها دیر به خانه میرفتم. شب حادثه حدود ساعت یک بود که زنگ حیاط را زدم اما پدرم در را باز نکرد. بعد از چند دقیقه مطمئن شدم چون از دستم ناراحت است نمیخواهد مرا راه بدهد، به همین دلیل با سنگ یکی از شیشهها را شکستم و همسایهها را بیدار کردم و پدرم وقتی این وضع را دید در را باز کرد اما در پاگرد با هم جروبحث کردیم. من شیشه کشیده بودم و در آن لحظات بسیارعصبانی بودم. در آن شرایط با میلهای فلزی ضربهای به پدرم زدم و او نقش بر زمین شد.
من هنوز متوجه اعمالم نبود و در همان حالت با آجرهایی که پدرم معمولا پشت در میگذاشت چند ضربه دیگر به او وارد کردم و بعد بدون اینکه وارد واحد خودم شوم، همانجا خوابیدم. صبح که بیدار شدم فهمیدم پدرم نفس نمیکشد و فوت شده است».
صمد در ادامه اعترافاتش گفت: «از اتفاقی که افتاده بسیارناراحت بودم و نمیدانستم باید چه کنم. در حالت پریشانی و با همان لباسهای خونآلود از خانه بیرون رفتم. تصمیم گرفتم برادرم را از موضوع مطلع کنم، به همین سبب به منزل او رفتم و ماجرا را برای همسر برادرم تعریف کردم. او بعد از شنیدن حرفهایم از حال رفت.
بعد از آن از خانه برادرم فرار کردم. مدتی در خیابانها سرگردان بودم تا اینکه بالاخره به این نتیجه رسیدم ادامه زندگی به این شیوه ممکن نیست. به همین دلیل تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. من قبلا هم چند بار بهخاطر جرایمی که انجام داده، به زندان رفته بودم و یکی از دلایل اختلاف من و پدرم هم خلافهایی بود که انجام میدادم».
متهم بعد از اعتراف به جرم خود، به محل قتل بازگردانده شد و صحنه جنایت را بازسازی کرد.
بنا به این گزارش صمد درحالحاضر در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.