قبلا اگر فضای ما آروم نبود، حالا دیگر بعد از انتشار متن توافق همه چی آروم آرومه! شما هم لازم نیست این همه زور بزنید و از لابلای متن توافق چیزی بیرون بکشی، چون عراقچی گفته خودم از همه بهتر ایرادات را می دانم و حاضرم آن ها را نشان بدهم اما... به قول بائو «وله کن آقا وله کن!» اخبار رو بخون.
شنونده باید عاقل باشه!
هفته پیش رو سه تا مناسبت پر و پیمان دارد. پر و پیمان نه از باب اقتصادی و نه از باب فرهنگی! فقط از نظر سیاسی که به درد این روز های ما خیلی می خورد. ما هم فقط میگیم، شنونده خودش باید عاقل باشه. اولی امضاي قرارداد 1919 م وثوق الدوله بين ايران و انگليس (1298 ش) است که به موجب آن انگليس، زمام امور مالي، اقتصادي و ارتش ايران را در دست ميگرفت و ارتش متحدالشکل زير نظر فرماندهان انگليسي تشکيل ميشد. تعرفه گمرکي نيز در ظاهر براي حفظ منافع ايران و درحقيقت به سود بريتانيا تغيير مييافت. دومی معاهده منع آزمایشهای هسته ای بین قدرت های جهان که همان 5 کشور دارای حق وتو هستند، و سومی هم قانون تحریم های ایران به نام داماتو است که در سال 1375 در آمریکا تصویب شد. تحلیل با خود شما! این همه نشانه و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم!
از این سر تا اون سر
آقای علی مطهری معرف حضور همه هست. همان آقای با مواضع انقلابی برعکس! در مورد اصحاب و سران و حصر فتنه و این حرفا! وقتی میگن روحانی مچکریم برای اینه! این که پس از اعلام متن توافق، علی آقا هم مواضع جالبی گرفته و در نطق پیش از دستور گفته:«هرگاه از حمایت فلسطین و حزبالله کوتاه آمدیم باید نگران آینده انقلاب باشیم.و ... حتی آقای احمدینژاد که با اعتماد به نفس سند هستهای را پیش برد در این توفیق شریک است.» حالا باید به علی آقا گفت داداش کدوم سرتو بگیریم؟
نقد توافق: فست فود را بیخیال!
"خداییاش یک املت پرگوجه ى فلفلدار با بربری کنجدی، جایگزین دارد؟!" به نظر شما این نظر چه کسی است؟ به نظر شما درباره چه چیزی گفته شده است؟ غذای سالم؟! بله درست است! عزت خان ضرغامی در مورد توافق در اینستاگرام گرامیش گفته:«مک دونالد و پپسیکولا به عنوان نمادهای سیاسی آمریکا، دهها سال است که با ورود به کشورهای هدف، فضای تحول فرهنگى سیاسی به نفع آمریکا را القا میکنند. امروز در ایران و در دیگر کشورها، انواع فستفودهای مشابه و بهتر هم عرضه میشود؛ مراقب باشیم آمریکاییها ساندویچ را جایگزین رفع تحریمها نکنند!
حالا فست فود را بیخیال! خداییاش یک املت پرگوجه ى فلفلدار با بربری کنجدی، جایگزین دارد؟!»
وقتی حاج آقا به آرزوهایش می رسد
حاج آقا که مدتی بود خاطره نگفته بود و هواداران را در غم و اندوهی فراوان فرو برده بود، دوباره به حرف آمد و درباره یکی از یکی دو مسؤولیت باقی مانده خویش از قبل، خاطره بازی کرد. «وقتی کمی توضیح دادم، امام پسندیدند و گفتند بروید شروع کنید و من هم حمایت میکنم که علاوه بر حمایتهای معنوی، یک میلیون کمک کردند که بسیار با برکت بود.» این خاطره برای مسؤولیت خطیر و جانفرسای دانشگاه آزاد بود و یک گفته نغز دیگر هم در این سخنرانی وجود داشت. حاج آقا با اشاره به این که یکی از برنامههایم برای نام نویسی در انتخابات ریاست جمهوری، حل مسأله هستهای بود، گفت: خدا را شکر که آن آرزوی من و اکثریت مردم ایران محقق شد.
فرش قرمز شهرداری برای فابیوس!
هرچقدر هم دیگران بدشان بیاید و شهرداری تهران را سیاسی بنامند و بخوانند، وقتی شهرداری خود را همراه مردم می کند، باید به او آفرین گفت. بنر شهرداری در انتقاد از حضور فابیوس در ایران، همراه با اعتراضات مردمی، حسابی مذاق بعضی از دوستان را ناخوش کرده بود. بنری که حکایت از فرش قرمزی از خون پای هواپیمای وارد شده به ایران داشت. این فرش قرمز نوش جان دوستداران فابیوس! این حرکت شجاعانه در شهر بوی انقلاب را پیش تر به مشام آمریکا و فرانسه رساند.