آیا مسكو خود را برای جنگ تمام عیار آماده می‌كند؟

برنامه تسلیحاتی ۲۰۲۰ برای نوآوری و توسعه و مدرنیته سازی كامل ارتش روسیه با انواع تسلیحات انجام خواهد شد تا ارتشی حرفه‌ای و زرهی و موشكی و الكتریكی تبدیل شود و بتواند در درگیری‌های الكترونیكی و موشكی و هسته‌ای فراگیر موسوم به جنگ ستارگان در تمامی كره زمین و آسمان و فضای پیرامونی آن وارد شود.

به گزارش نما به نقل از مشرق، مانور نظامی که روسیه به مناسبت هفتادمین سالگرد پیروزی بر فاشیسم در مسکو انجام داد، نظر بسیاری از کارشناسان را به خود جلب کرد. این توجه نه تنها به علت گستردگی و دقت سازماندهی نیروها، بلکه به صورت ویژه در جهت کیفیت نوع تسلیحات و نیروهایی بود که در آن به معرض نمایش درآمد. در این رزمایش تسلیحات هجومی در انواع مختلف آن به نمایش گذاشته شد و تمرکز ویژه‌ای بر روی آکادمی‌ها و دانشکده‌های جنگی براساس یگان‌های شرکت ‌کننده در مانور صورت گرفت. روزنامه‌های روسیه نیز گزارش‌ها و پژوهش‌های متعددی را در مورد سلاح‌های جدید این کشور منتشر کردند.


دیدگاه‌های نظامی جدید روسیه
بسیاری از تحلیلگران مانور انجام شده را در راستای تغییراتی دانستند که در دیدگاه‌های نظامی جدید ارتش روسیه به ‌وجود آمده است، این تغییرات بر اساس طرحی است که در پایان سال گذشته از سوی مقامات روسی ارائه شده و مبتنی بر موارد زیر است:

الف: دفاع هجومی از هر وجب از اراضی روسیه و بالاتر شمردن امنیت ملی روسیه از تمامی اولویت‌ها.
ب: تکیه بر تسلیحات موشکی و اتمی به عنوان عامل اصلی در استراتژی نظامی روسیه.
ج: عدم انتظار برای دریافت ضربه اول، به این معنا که ضربه اول در درگیری‌ها از سوی روسیه باشد، بدون این که این کشور متجاوز و آغازگر جنگ شود.

د: ضربات اول روسیه بر ضد هر منبع تجاوز کاملاً ویرانگر و نابودکننده خواهد بود.
ه: امکان ورود در چندین جنگ و از بین بردن منابع تجاوز به روسیه در آن واحد در ابعاد دریایی و زمینی و هوایی و فضایی.

و: تحقق برتری بی‌سابقه و سرنوشت‌ساز به نفع ارتش روسیه در تمامی میادین و دستیابی به انواع تسلیحات در درگیری‌ها و مبارزات محدود و منطقه‌ای.

ز: حمایت از دوستان و متحدان مسکو و ملت‌ها و کشورهای مبارز جهت احقاق حقوق مشروع خود با پیشرفته‌ترین تسلیحات بدون اینکه به مداخله در امور داخلی کشورها منجر شود یا برتری نظامی روسیه را تحت تأثیر قرار دهد.

برنامه ۲۰۲۰ برای تجهیز و پیشرفت ارتش:
نمود عملیاتی رویکردهای جدید نظامی روسیه در برنامه ای مشاهده شد که ولادیمیر پوتین بعد از انتخاب مجدد به عنوان رئیس‌جمهور این کشور آن را ارائه داد. این برنامه که با عنوان ۲۰۲۰ شناخته می‌شود، قرار است تا سال ۲۰۲۰ به پایان برسد. این برنامه برای نوآوری و توسعه و مدرنیته سازی کامل ارتش روسیه با انواع تسلیحات انجام خواهد شد تا ارتشی حرفه‌ای و زرهی و موشکی و الکتریکی تبدیل شود و بتواند در درگیری‌های الکترونیکی و موشکی و هسته‌ای فراگیر موسوم به جنگ ستارگان در تمامی کره زمین و آسمان و فضای پیرامونی آن وارد شده و پیروزی‌های قاطعی را در این جنگ به دست آورد.

العهد نوشت: اجرای این برنامه تولد جدید برای ارتش روسیه به شمار می‌رود و این ارتش کاملاً متفاوت از قبل خواهد بود. ارتش سنتی کنونی روسیه که قرار است ارتش حرفه‌ای جدید از دل آن ایجاد شود، مبتنی بر خدمت به پرچم کشور است که یک تکلیف ملی به شمار می‌رود، اما قرار است به نوعی از ارتش احتیاط ملی برای دفاع از روسیه تبدیل شود که در هیچ بخشی قدرت آن کاهش پیدا نمی‌کند، بلکه این توانمندی‌ها افزایش خواهد یافت.

مأموریت انجام این برنامه برعهده مراکز مطالعاتی و اکتشافات جدید و آزمایش‌های علمی و آکادمی‌ها و دانشکده‌های پیشرو نظامی و وزارت دفاع و ستادهای فرماندهی نظامی است که عملکرد خود را در تمامی زیرساخت‌ها و مؤسسات مجتمع صنایع نظامی وارد خواهد کرد تا تمام نیازمندی‌های این مجتمع از پتانسیل اقتصاد روسیه تأمین شود.

ارتش دانشمندان مبارز و مبارزان دانشمند
این عبارت بدین معنا است که ارتش جدید روسیه ارتشی متشکل از مخترعان و دانشمندان و مهندسان الکترونیک و مهندسان شاخه‌های مختلف علمی و صنعتی و کارشناسان و متخصصان و استراتژیست‌های نظامی و افسران و مبارزان برجسته با شایستگی‌ها و آموزش‌ها و فرهنگ بالا خواهد بود، که در عملکرد خود در کره زمین و فضای پیرامونی آن با انواع جدید و پیشرفته ای از سلاح های سنتی و انواع دیگری از سلاح های ابتکاری فعالیت خواهند کرد که به ذهن هیچ کس نمی‌رسد.

پیشینه تاریخی و عناصر رویکرد جدید نظامی ارتش روسیه
طرح رویکرد نظامی جدید و توسعه و تشکیل ارتش جدید برای روسیه نمادی از خودخواهی یا جلوه‌گری سیاسی و خودکامگی در قدرت از سوی حاکمان کنونی روسیه نیست، بلکه در نتیجه بررسی عمیق تجربه تاریخی این کشور و اوضاع سیاسی و استراتژیک کنونی در ابعاد بین‌المللی است.

برای شناخت انگیزه‌هایی که رهبران روسیه و اکثریت قریب به اتفاق ملت روسیه آن را در پیش گرفته‌اند و پیروزی‌هایی که در این روند کسب کرده‌اند، ضروری است نگاهی به این عوامل بیندازیم. همین عوامل باعث شده روسیه‌ای که جمعیتی کمتر از نیمی از ساکنان آمریکا و بسیار کمتر از ساکنان اروپا دارد در برابر سیاست‌های توسعه‌طلبانه و سلطه‌جویانه امپریالیسم آمریکایی و صهیونیست جهانی ایستادگی کند و این ایستادگی پشت تمامی استراتژیست‌های ناتو و متحدان آن در دنیا را به لرزه درآورد.

تجربه تلخ جنگ جهانی اول و تبعات آن
کمی پس از جنگ جهانی دوم طرح امت‌های لیبرال مطرح شد که شاکله آن جنگ بر ضد جنگ برای مقابله با جنگ بر ضد ارکان استعماری دنیا جهت تقسیم مجدد آن شد. به این ترتیب جنگ استعماری با گزینه انقلاب لیبرالیستی در داخل هر کدام از کشورهای استعماری با انقلاب جهانی بر ضد امپریالیسم و سرمایه داری مبادله شد. با این وجود تنها کشوری که این طرح را اجرا کرد و انقلاب لیبرالیسم به‌ وجود آورد، ‌روسیه بود که این کار را در سال ۱۹۱۷ انجام داد. سائر کشورها به مبانی لیبرالیسم و بین‌المللی و رویکردهای ملی‌گرایانه واقعی خیانت کردند و همچنان بودجه‌های جنگی را برای دولت‌های استعماری خود به بهانه دفاع از کشور به تصویب رساندند.

بعد از ایجاد اتحاد جماهیر شوروی در روسیه، دولت‌های استعماری اروپایی و آمریکایی و ژاپنی با هم متحد شدند و جنگ مداخله‌جویانه ای را بر ضد شوروی به راه انداختند. آنها در این راه از ارتش‌های بورژوازی و سلطنتی که مخالف با رویکردهای جماهیر شوروی بودند حمایت کردند تا بتوانند طمع‌های ویژه خود در استعمار روسیه را محقق کنند.

نتیجه این اقدامات این شد که میلیون‌ها نفر در نتیجه درگیری‌ها و کشتار غیرنظامیان از بین رفتند و بیماری‌ های گسترده‌ای در کشور به راه افتاد و میلیون‌ها نفر دیگر آواره شدند و گرسنگی جان بسیاری از مردم شوروی را تهدید ‌کرد. جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸ در مورد کشورهای دیگر به پایان رسید، اما در روسیه عملاً تا سال ۱۹۲۳ ادامه پیدا کرد. با این وجود روسیه فقیر و گرسنه و ویران شده موفق به پیروزی بر ارتش‌های بورژوازی حمایت‌ شده از سوی غرب شد و ارتش های ۱۴ دولت خارجی که برای حمله و از هم دریدن روسیه متحد شده بودند، را شکست داد.

همان طور که گفتیم این جنگ میلیون‌ها قربانی و ویرانی گسترده به بار آورد، اتفاقی که در هیچ کشور دیگری رخ نداد. از این منظر می‌توان گفت روسیه بیشترین کشور خسارت دیده در ابعاد انسانی و مادی در جنگ اول جهانی بود،‌ چرا که روسیه تنها ملتی بود که به درخواست ایجاد انقلاب لیبرال پاسخ مثبت داد و بر ضد حاکمان خود شورید تا ملت‌های دنیا را از مصیبت جنگ جهانی برهاند.

تجربه جنگ جهانی دوم و دریافت اولین ضربات:
در جنگ جهانی دوم برای روسیه "مصیبت ملی بزرگ‌تری "رقم خورد. مصیبتی که البته در جزئیات متفاوت از رویکرد قبلی بود، روسیه که فرهنگ نظامی و تاریخی‌اش مبتنی بر تجاوز نبود، خود را حتی بعد از آغاز جنگ در اول سپتامبر ۱۹۳۰ برای حمله به آلمان نازی آماده نکرده بود. البته این هرگز نمی‌تواند توجیه ‌کننده این مطلب باشد که روسیه آماده دفاع از خود در برابر تجاوز خارجی نباشد. نظام استالین در ۲۳ آگوست ۱۹۳۹ معاهده عدم تجاوز و تقسیم نفوذ را با آلمان نازی امضا کرد، این معاهده با نام مولوتوف-روبنتروب معروف شد.

اما در واقع این توافق‌نامه نقش آغازگر جنگ جهانی دوم را داشت که چند روز پس از آن در اول سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز شد. هیتلر از این معاهده برای بی‌طرف کردن اتحادیه جماهیر شوروی و تسلط بر بخش عمده‌ای از اروپا با استفاده از امکانات مالی و اقتصادی و صنعتی و جغرافیایی خود در این حمله استفاده کرد و در نهایت حمله شدیدی را به شوروی انجام داده و آن را از هم پاشید. این هدف اساسی جنگ دوم جهانی بود که آمریکا در پشت اقیانوس‌ها منتظر آن بود.

واقعیت این است که آمریکا در ۷ دسامبر سال ۱۹۴۱ و بعد از حمله غافلگیر کننده ژاپن به پایگاه برل هارپر آمریکا وارد این جنگ شد. یعنی شش ماه بعد از آغاز "جنگ صاعقه " هیتلر بر ضد اتحاد جماهیر شوروی در ۲۲ ژوئن سال ۱۹۴۱. منطقی‌ترین تفسیر این بود که آمریکا انتظار حمله هیتلر به روسیه را داشت و معتقد بود که بعد از این حمله دنیا بین سه کشور آمریکا و آلمان و انگلیس تقسیم خواهد شد.

دشمنی ریشه دار غربی بر ضد روسیه
با وجود تلاش‌هایی که ملت روسیه برای نجات اروپا و دنیا از دست نازیسم انجام داد، این رویکرد تاثیری در تغییر دیدگاه خصمانه غرب نسبت به روسیه ایجاد نکرد ، بلکه دشمنی غربی ها با روسیه به دلیل رویکردهای سوسیالیستی این کشور افزایش پیدا کرد. الان هم به گونه‌ای در روسیه تعامل می‌شود که گویا این کشور در از بین ‌بردن نازی‌ها در آلمان مرتکب جنایت ضد انسانی شده است. اروپا و آمریکا انتظار داشتند آلمان روسیه را از بین ببرد تا در مرحله بعدی بازار تقسیم سهام بین استعمارگران جهانی از برلین گرفته تا لندن و واشنگتن ادامه پیدا کند.

در این زمینه باید چند نکته توجه جدی شود:‌
الف: تمدن اروپا در دوره طلایی از نظام برده داری و ارباب رعیتی بعد از استعمار و به بردگی کشیدن شرقی‌ها شکل گرفت.
ب: در قرون وسطی انقلاب صنعتی در اروپا و آمریکا بعد از آن ایجاد شد که آمریکا کشف شد و ساکنان اصلی آن هدف کشتار جمعی قرار گرفته و اراضی آنها اشغال شد.
ج: در دوره معاصر تمامی این چالش‌های موجود در مسیر انقلاب فرا صنعتی در اروپا و آمریکا در یک هدف استراتژیک متمرکز است که همان تخریب دولت روسیه است که بیش از ۴۰% از ثروت‌های پنهان دنیا را در اختیار دارد.

این مبنای تاریخی و مردم‌شناختی و ژئو پلتیک و اقتصادی و نظامیِ بسیج سیاسی و تکنولوژی در طرح رویکرد جدید نظامی ارتش روسیه در ارائه برنامه موسوم به ۲۰۲۰ جهت توسعه و نوآوری در ارتش است.

۱۳۹۴/۵/۱۰

اخبار مرتبط