به گزارش نما، سید صادق خرازی، از چهرههای اصلاحطلب و موسس حزب ندا، امروز چهارشنبه 94/5/21 گفت و گویی با روزنامه اعتماد انجام داده که خلاصه آن را در ادامه میخوانید:
** «کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجیها مذاکره میکردند و به دشمن گرا میدادند؛ من آنها را به عنوان اصلاحطلب قبول ندارم.» از این جمله صریح نه نسبتی به اصلاحطلبان بر میآید و نه اتهامی درباره آنان مطرح شده است. حال میپرسم چطور برخی اصل مصاحبه را نخوانده، تیتری تحریف شده را بزرگنمایی کردند و از این گفته صریح برداشت دیگری کردند؟ سوال من این است که چرا برخی دوستان اصلاحطلب پس از بازنشر تقطیعشده با تیتر تحریف شده مصاحبه ام با روزنامه جوان، فریاد وااصلاحاتا سر دادند؟ چرا طی این ١٠ روز به این کشف و شهود نرسیده بودند که هدف من خیانتکار نشان دادن اصلاحطلبان بود؟! و چرا صبر کردند تا جوان اینطور تیتر بزند و آنها تازه فهمیدند که منظور من چه بوده است؟ من ممنونم از سوال شما من خیلی صراحت لهجه دارم وهمه بزرگان و عزیزان بزرگتر ما با روحیات و شخصیت من آشنا هستند، اگر روزنامه یا مجلهای برای بهرهبرداری یا شیطنت کار خاصی انجام میدهد نه به من مربوط است و نه به حزب و بچههای عزیز و مظلوم ندا، اگرچه من مسوولیت همه حرفها و نظرات خودم را میپذیرم. اینها دیدگاههای شخصی و باور من نسبت به اصلاحات است تبیین گذشته و حال و آینده امر مهمی در فرآیند آینده اصلاحات است و این دیدگاهها مربوط به ندا و حزب نیست و حتی به رییس دولت اصلاحات و بزرگان دیگر هم نیست.
** به زعم من نباید در برابر پرسشها و سوالات فراوان در اذهان و افکار عمومی بیتفاوت بود یا نگران نسبت به شفافسازی دیدگاهها و نظرات. به زعم من باید از صراحت و حتی اعتراف در اشتباه یا برخی نااهلیها با کمال جسارت و شجاعت سخن گفت. اصلاحات عطف خاص و درخشندگیها وفضیلتهای خاص خودش را دارد. در مسیر راه دچار برخی نارساییها و برداشتهای انتزاعی شد و نتیجهاش مشخص شد و آیا نبایست شکست ما در سال ١٣٨٤ آسیبشناسی شود باید از هنجارها و ناهنجاریها، باید از فضیلتها و موفقیتها و ناکامیها و اشتباهات سخن گفت؛ اگر نگوییم دیگران سفسطه و توطئه میکنند زشت و زیبا خوب و بد را به افکار عمومی حقنه میکنند.
** در همه جای دنیا احزاب از موفقیتها و ناکامیها و قدرت و ضعف در سیاست آسیبشناسی میکنند اما با ذکر حقایق به آسیبشناسی باید بپردازیم و مسلم بدانید اصلاحات آن هنگام ماندگار میشود و اصلاحاتی ماندگار است که بیانگر حقیقتها و واقعیتها باشد. من اتفاقا امروز با کمال افتخار عرض میکنم جناب خاتمی عزیز بعد از ریاستجمهوری جلسات مهمی با بسیاری از صاحبنظران و متفکران گذاشتند و نسبت به اصلاحات دو گام بزرگ برداشتند؛ آسیبشناسی و بعد منشور اصلاحات و یادم هست ایشان طی چند جلسه به عنوان مواضع و منشور اصلاحطلبی رابطه آن با عدالت و آزادی دموکراسی توسعه و اصالتها وارزشهای دینی و ملی بیان داشت.
** من هم از اصلاحات دفاع کرده و میکنم و هم مدعی اصلاحات هستم. معتقدم بسیاری از اصلاحطلبان مظلومند. به بسیاری از دوستانمان ظلم شده است. هم خودیها با رفتار خودشان و هم رقیبان با انواع و اقسام حیلهها در جهت تفرقه و با تفتینهای خود در پی ضربه زدن به اصلاحات هستند. من باورم را عرض میکنم، اصلاحطلبان واقعیترین مروجان و مبشران راستین انقلاب و جمهوری اسلامی بودند. مبنای اصلاحطلبی دفاع از مشروعیت جمهوریت و اسلامیت نظام است. رییس اصلاحات همواره گفتهاند آرمان حقیقی اصلاحات آزادی و عدالت و توسعه و پیشرفت است. گفتمان اصلاحات حذفناشدنی است. گفتمان غالب امروز نظام است. اگر چه برخی شاید بر نتابند. ما نه با قانون اساسی مشکل داریم نه با ولایت و امام و رهبری. همه آنها را جزو اساسیترین مسلمات نظام میدانیم. اینها اندیشه سید اصلاحات است.
** این را باید از دوستانی پرسید که منتظرند تا جریان رقیب تصوری درباره ما القا کند و آنها هم پیاش را بگیرند. این را باید به دوستانی گفت که ما را برآمده از جریان رقیب میدانند! ندا را دستپخت نهادهای خاص میخوانند و هر روز واژگانی نو برای بهرهبرداری رقیب خلق میکنند. یک روز میگویند اصلاحطلب بدلی، یک روز میگویند اصلاحطلبان قدرت طلب و... بهتر است ببینید که نقد آنها علیه ما چطور اخبار ویژه کیهان را پر میکند؟ یک روز به خاطر رای مجلس چنان اهانتهایی به رییس اصلاحات کردند. یک روز نیز به همین آقای عارف اهانت کردند و گفتند او اصلاحطلب بدلی است، خب اینها بادهای بیرمق موسمی سیاستورزان بیادب و بیمنطق است. اصلاحات حساب و کتاب و اصالت دارد
** تفاوت و تنافری بین آن نمیبینم. ایشان را دلسوز نظام و رهبری و آینده مملکت میدانم و بارها هم گفتهام. البته خب به صلاح برخی دوستان ما نبوده این مواضع را ببینند و حرفها را بشنوند. بارها هم گفتهایم که از نظر ما اصلاحطلبی طبق چارچوبی است که ایشان تدوین کردهاند و ما قایل به زعامت ایشان هستیم. متاسفانه هم رقبا به ایشان بد کردهاند و سیاهنمایی کردهاند و هم رفقا عاقلانه برخورد نکردند. من میدانم ایشان چه احساسی نسبت به انقلاب و رهبری دارند. من میدانم ایشان چقدر با حس و عاطفه نسبت به رهبری دلمشغول هستند. من حتی یک نکته منفی از ایشان نسبت به انقلاب و امام و آقا سراغ ندارم. برخی سوءتفاهمات پایدار نیست و به زودی حل میشود.
** اجمالا عرض کنم که مگر برخی دوستان بر شکلگیری و تقویت احزاب تاکید نمیکنند؟ پس چرا علیه یک حزب جدید چنین هجمهای وارد میکنند؟ من حتی شنیدم که گفتهاند فلانی (خرازی) حزب زده که رییسجمهور شود؟ حالا من از آنها میپرسم به فرض که هدف ما این باشد. مگر هدف از تشکیل حزب کسب قدرت برای اعمال برنامهها و تفکر سیاسی و اقتصادی نیست؟ حزب تشکیل ندادیم شب شعر برگزار کنیم. مگر دموکراسی غیر از این است که افراد با تشکیل حزب و اعلام آرا و نظراتشان و جذب اعضا و جلب نظر مردم، بتوانند آمالشان را در کشور پیاده کنند؟ اگر برخی آنقدر از قدرت بیزارند، پس چرا دست رد به آن نزدند؟ اما عرض میکنم من اگر سودای کسب قدرت داشتم که راهش این نبود. کمی فرمان سیاست را به آن سمتی که منتقدان آرزویش را دارند، میچرخاندم آن وقت به راحتی چندین پست میگرفتم. من عامل شکاف در اصلاحطلبان نیستم؛ آنهایی عامل شکاف هستند که هر روز برای اصلاحطلبی نامطلوب خود برچسب تولید میکنند. آنهایی که دم از جبهه اصلاحطلب میزنند اما قایل به یک جمع محدودند که حتی در آن هم خودی و غیرخودی میکنند.
** چطور تا قبل از تشکیل حزب ندا و وقتی در دوران خانهنشینی اصلاحطلبان همیشه همراه رییس دولت اصلاحات در سفرهای خارجی و نشستهای داخلی بودم و سمت مشاور ایشان را داشته و دارم، این دوستان کشف نکردند که من اصلاحطلب بدلی هستم! مساله آنها این بود که چرا فلانی رفته با بدنه جوان اصلاحطلبان خصوصا در شهرستانها حزب تشکیل داده است. ما با همه آنهایی که حاضرند زیر چتر رییس دولت اصلاحات بیایند کار میکنیم، اصلاحطلبی مد نظر ایشان را قبول داریم. کسی را هم با برچسب اصلاحطلب بدلی یا قدرتطلب یا دستساز یا... از جبهه اصلاحات نمیرانیم. اعضای ندا همه جوانان اصلاحطلب هستند اما ببینید چون حاضر نشدند زیر پرچم یک تشکل بروند چه تهمتهایی به آنها میزنند و توصیه میکنند به اصل خود برگردند.
** چه کسی اصیل و بدلی تعیین میکند؟ مگر اعضای ندا جزو جوانان اصلاحطلب نبودند؛ مگر اینها فرزندان همین جناح نیستند، پس چرا حالا که میخواهند بروند سر خانه خود، آنها را از اسم و ارث محروم میکنند. اینها همه رسوبات تفکر چپ در اردوگاه اصلاحطلبی است. سعی ما در این است که همین فرهنگ حذف بازمانده از باورهای چپگرایی را کنار بگذاریم. هر چند راه پرسنگلاخ است، فعلا من سیبل هستم و علیه من ترور شخصیت میکنند. صدایشان سر ما بلند شده است؛ درحالی که درد جای دیگر و درمان چیز دیگر است.