اختصاصی/عصر حاضر، در اثر پیروزی انقلاب اسلامی منطقه ما کاملا پلاریزه یا دو قطبی شد، یک قطب آن شامل جناح طاغوت بود که شاهنشاهی ها، قوای استبداد و دیکتاتوری و رژیم صهیونیستی در آن می گنجند و با پیروزی انقلاب اسلامی، گفتمان مردم سالاری دینی در قطب دیگر قرار گرفت، که درست در مقابل گفتمان سکولاریسم غرب بود. در پی این دوقطبی شدن، بعد از اشغال افغانستان توسط نیروهای شوروی سابق فرصت اندیشه ای را برای متفکرین انگلیسی برای مقابله با این اشغال به غرب و به خصوص انگلستان داد، که می توان از آن با عنوان طالبان یاد کرد. نظریه پردازی گروهک طالبان را انگلیس ها انجام دادند و اجرای سازمان های اطلاعاتی و عملیاتی آن را آمریکا و غرب و برخی از سازمان های اطلاعاتی منطقه ای برعهده گرفتن و عربستان و امارات هزینه های مالی هنگفت آن را پرداختند. محل تولد این نوزاد انگلیسی در شمال پاکستان قرار داده شد که فهم مردم در آنجا از اسلام کوتاه است. از طرفی افاغنه فراری از کشورشان در معرض آموزش های مدرسه های طلبگی که نظریه پردازان انگلیسی قرار بود از آنها به عنوان ماشین اجرا استفاده کنند، قرار گرفتند ، این مسأله را بی نظیر بوتو در گفتگو با شبکه انگلیسی بی بی سی گوشزد کرد که در ادامه این سیر سازمان های اطلاعاتی از سراسر جهان عرب، اعراب را برای دیدن دوره به افغانستان فرستادند. وقتی طالبان حاکم شد، این عرب های افغان هسته اصلی القاعده شدند و برخی معتقدند این سازمان های اطلاعاتی آمریکا بودند که تصمیم گرفتند 11 سپتامبر را به وجود آورند؛ زیرا در مقابل اسلام مردم سالار انقلابی که پیشرفت کرده و پایه اصلی استکبار ، یعنی اسرائیل را بعد از سال 2000 و آزادی لبنان لرزانده بود اسلامی بدلی نیاز بود و مأموریت این اسلام در حاشیه راندن اسلام ناب بود، بعد از این واقعه بهانه برای اردوکشی به غرب آسیا و دو کشور عراق و افغانستان مهیا شد. از همین جا بود که نطفه داعش از القاعده عراق ریخته شد تا با پدیده نوظهور و ضد سکولار بیداری اسلامی مقابله کند و برای توقف این پدیده، نشر تفکر داعش و القاعده به سرعت شدت گرفت و دولت هایی که حامی تفکر اسلام آمریکایی بودند به دلیل هم ریشه بودن با امپریالیسم جهانی با یکدیگر هم پیمان شدند ، اینکه امروز عربستان و اسرائیل رفیق هم شده اند به دلیل علنی شدن این ارتباط است.
در قضایای سوریه به عنوان جبهه مقاومت نیز که اردوی غرب تصمیم می گیرد آن را بزنند با القاعده سوریه که متشکل از آقای جولانی و یارانش هستند علیه حکومت سوریه ائتلاف می کنند و حکومت به اصطلاح اسلامی شام و عراق را تشکیل می دهند ولی بعد از مدتی بین اینها اختلاف پیش می آید منتهی یک قسمت از جبهه النصره یا همان القاعده شام جداشده و به القاعده عراق می پیوندد در این درگیری ها یک قسمت که النصره است با همان عنوان به قوت خود باقی می ماند و درنهایت منجر به یک سازمان تروریستی می شود که در نظریه پردازی آن اعمال خشونت و تحجر بسیار حرف اول را می زند و این همان چیزی است که نظریه پردازان انگلیسی در قضیه وهابیت آن را دنبال می کردند و اینها همه از یک ریشه هستند منتهی داعش بسیار علنی تر است و یک قرائت لوث از اسلام ارائه می دهند و مطابق تفرقه بیانداز، حکومت را ایجاد می کنند به طوری که مسأله اول جهان اسلام که موضوع قدس است از چشم میافتد و بین مسلمانان اختلاف ایجاد می گردد و درحقیقت متحدان عرب استکبار برای آنکه اجازه ندهد نوع مردم سالاری دینی که سمی برای پادشاهی آنها است گسترش پیدا کند، از این سازمان های تروریستی که تحت حمایت آمریکا هستند جانبداری می کنند. این موضوع در عراق به شکل بارزتری است؛ عراق یک نظام دموکراسی دینی نوپا و پارلمانی است به عبارت بهتر این نظام مبین دیانت در کنار سیاست است و نمود عینی قرار گرفتن اقوام عرب گوناگون در کنار هم است، این موضوع برای نظام های دیکتاتوری تلخ است و به همین خاطر هرروز شاهد انفجار و ناامنی توسط گروه های تروریستی در این سرزمین هستیم تا از این راه ناتوانی وجود یک حکومت دموکراتیک برای اداره عراق اثبات شود و از این راه عراق دوباره به روزهای دیکتاتوری شبه صدام بازگردد این درحالی است که آنها می دانند اگر این مدل دموکراسی در عراق می تواند کار کند در کشورهای دیگر مثل عربستان نیز کارآیی خواهد داشت، این قضایا در لیبی، تونس و مصر هم قابل رویت است، در یمن نیز اگر دموکراسی دینی به ثمر برسد قطعا کار رژیم آل سعود تمام خواهد بود به همین علت است که در اضلاع جنگ یمن بر علیه مردم آمریکا، اسرائیل با حمایت از رئیس جمهور فراری حاضرند و القاعده یمن نیز با کمک های مالی اعراب سعودی بر تنش یمن دامن می زند.