به گزارش نما، همايون جرير از چهرههاي برجسته افغانستان
است. او در گفت و گو با مثلث به رخداد اخير افغانستان يعني اعلام اتحاد استراتژيك
ميان دولت كابل با آمريكا پرداخت و از برگزاري دومين دوره اجلاس توكيو براي كمك به
افغانستان سخن گفت. آقاي جرير معتقد است اين دو پيش زمينهاي براي طرح حضور بلند
مدت آمريكا در افغانستان است.
در 10 روز اخير دو اتفاق در حوزه افغانستان رخ داده؛ يكي
اينكه خانم كلينتون اعلام كرد افغانستان متحد استراتژيك آمريكاست. دوم اجلاس توكيو
كه به كمكهاي مالي به اين كشور اختصاص يافته است. ارزيابي شما از اين دو ماجرا
چيست؟
اين دو اتفاق مهم در آينده افغانستان نقش خواهد داشت. وقتي
گفته ميشود يك كشور متحد استراتژيك آمريكاست يعني در صف اول كمكهاي نظامي، امنيتي
و سياسي قرار دارد.
اين ماجراها معطوف به آنچه در آينده در افغانستان رخ خواهد
داد، است. واقعيت اين است كه خانم كلينتون قبل از اينكه به توكيو برود به كابل
آمد؛ هدف اصلي اين عمل خانم كلينتون اين بود كه كشورهايي كه در اين اجلاس توكيو
شركت ميكنند بدانند كه افغانستان بايد مورد حمايتهاي بيشتري صورت گيرد. در مورد
متحد استراتژيك بودن خارج از ناتو، افغانستان براي آمريكا هم پيش زمينهاي در
قرارداد استراتژيك وجود دارد. بر اين اساس متحد خارج از ناتو بودن همانند اسرائيل
است براي آمريكا كه خارج از پيمان آتلانتيك شمالي قرار دارد. كشورهايي مثل
استراليا و مصر در زمان مبارك و پاكستان هم تا حدودي از منافع اتحاد با آمريكا
بهره ميبردند. اين شامل كمكهاي نظامي و سياسي آمريكا ميشود.
معتقدم آمريكاييها در افغانستان اشتباه كردند چرا كه
افغانستان جدا از اسرائيل، استراليا، مصر زمان مبارك و حتي پاكستان است. حالتي در
كشور ما وجود دارد كه اكثريت قاطع مردم افغانستان در برابر اشغالگري آمريكا
ايستادهاند و من بعيد ميدانم افغانستان عملا بتواند نقش خود را به عنوان متحد
آمريكا در آينده نسبتا طولاني ايفا كند.
به خاطر ساختار قومي- سياسي افغانستان است؟
آمريكا براي عملي ساختن اين مساله در افغانستان راه دشواري
در پيش دارد. مردم افغانستان اين واقعيت رانميپذيرند. همچنين از نظر علمي، دولت
كرزاي سيطره كامل به همه مناطق افغانستان ندارد.
اعمال حاكميت و نفوذ دولت كرزاي با هماهنگي و همراهي ناتو تنها
بر 30 درصد مناطق كشور است. در 70 درصد افغانستان نه ناتو و نه دولت افغانستان
حضور عملي ندارند. حتي مردم براي حل و فصل مسائل خود به مخالفان مراجعه ميكنند.
در هر شهر يا استاني دولت مركزي يك فرماندار دارد كه عمدتا
خارج از حوزه خود است، ولي مخالفان هم آنجا يك فرماندار دارند كه مردم به او رجوع
ميكنند. به اين خاطر من احساس ميكنم به قول معروف اين رشته سردراز دارد و اينكه
اميد و آرزوي آمريكا در افغانستان تبديل به واقعيت شود، بسيار مشكل است؛ آمريكا در
اين راه با چالش بزرگي روبرو است.
اين نگاه نشات گرفته ازچيست؟
ببينيد، شايد آقاي كرزاي و دولت ضعيفش متحد آمريكا باشند كه
هستند، اما افغانستان به عنوان يك كشور من بعيد ميدانم اينطور باشد.
پس چرا آمريكا اين مساله را اعلام رسمي ميكند؟
به دليل اينكه آمريكا بعد از سال 2014 و به دنبال خروج رسمي
نيروهاي ناتو در افغانستان به دنبال يك سناريوي جديد است.
آمريكا بعد از اين عملا افغانستان را به اشغال نظامي خود در
ميآورد؛ گرچه افغانستان در حال حاضر هم كشوري اشغال شده است. در اين حالت تنها
آمريكا ميماند و افغانستان و چند كشور كه متحد او هستند. آمريكا به دليل همين
نگاه آينده نگر خود به افغانستان در كنفرانس توكيو2 در واقع به دنبال كمك به
افغانستان براي كم كردن هزينه خود بعد از سال 2014 است. اين 16 ميليارد دلار
اختصاص يافته هم به توسعه و آباداني افغانستان كمكي نخواهد كرد، بلكه هزينه نظامي
آمريكا در افغانستان است.
موافقان طرح پيمان استراتژيك آمريكا هم دليل آن را ايجاد
هرج و مرج در افغانستان ميدانند. در مقابل بر اساس همين پيمان و اعلام اتحاد
استراتژيك، افغانستان بعد از خروج ناتو در اختيار آمريكاست.
با اين حساب آيا منازعهاي در پيش است؟
واقعيت اين است كه همه اعضاي ناتو از حضور در افغانستان
راضي نبودند، بر همين اساس مايل به پايان ماموريت در افغانستان بودند، اما در
مقابل برخي از كشورهاي هم پيمان آمريكا مثل انگلستان به دليل منافع و علاقهمندي
مشترك راضي به اشغال دراز مدت افغانستان در اين كشور است. برنامه اصلي اين است كه
بعد از سال 2014 حكومت جديد با برنامه جديد در افغانستان روي كار بيايد و اين
حكومت از هر جهت به منافع آمريكا نزديك باشد. بر اساس اين طرح افغانستان 2014 بيش
از هر زمان ديگري در اختيار آمريكاست.
پيش بيني شما از واكنشهاي گروههاي مختلف به اين طرح چه
خواهد بود؟ آيا واكنش بازدارندهاي رخ خواهد افتاد؟
بحث خودم را اينگونه تكميل كنم كه به اين پرسش بپردازيم.
نيروهايي كه از ديگر كشورهاي متحد ايالات متحده درافغانستان ميمانند نيز در واقع
بازوي عملياتي آمريكا هستند، اما نقش اصلي بر عهده اين كشور خواهد بود. در كنار
اين تحولات پايگاههاي نظامي كه آمريكا در افغانستان ساخته نيز نشان ميدهد كه
براي حضور دراز مدت اين كشور در افغانستان آماده شده است. در مورد دولت حامي
آمريكا نيز يا اقبال به كرزاي برميگردد يا فرد ديگري هماننداو كه منافع آمريكا را
تأمين ميكند به روي كار ميآيد. دولت بعد از سال 2014 ادارهاي خواهد بود كه تحت
حاكميت و اشغال آمريكا فعاليت ميكند.
بر اساس تحليل شما واكنش چه خواهد بود؟
پيمان استراتژيك يك سند رسمي براي اشتغال افغانستان است.
امضاي اين پيمان يك خطاي نابشخودني دولت آقاي كرزاي است. بر اين اساس من فكر ميكنم
بعد از سال 2014 در افغانستان جنگ به راه ميافتد. ما شاهد ناامني بيشتر و جنگ
شديدتر در افغانستان خواهيم بود.
اين را شما نتيجه پيمان استراتژيك و اتحاد آمريكا و
افغانستان ميدانيد؛ يعني ناامني بيشتر.
واقعيت اين است كه آمريكا هم ميداند اين گونه نيست. بر
خلاف آنچه در كنفرانس شيكاگو و توكيو كه گفته شده كه امنيت بعد از 2014 به
افغانستان برگردد و دولت به توسعه اقتصادي و مبارزه نياز دارد، بر خلاف اينها مردم
اگر احساس كنند افغانستان عملا به اشغال آمريكاييها درآمده جنگ چند برابر خواهد
شد، چون ناامني بيشتر ميشود زيرا مردم افغانستان دوران جديدي را ميبينند كه در
آن ناتو ديگر نيست و آمريكا مستقيما با مردم افغانستان طرح شده است. تحليل من اين
است كه اوضاع بعد از 2014 متشنجتر خواهدشد. اميد آمريكاييها هم نااميد خواهد شد
و مردم افغانستان نيز درمقابل اين اشغالگري قهرمانانهتر خواهند جنگيد.
در 10 سال اخير افغانستان يك آرامش نسبي به خود ديده و
كارهايي هم در زمينه توسعه صورت گرفته؛ آيا فكر نميكنيد اين شرايط باعث صبوري
مردم در واقعه بعد از سال 2014 خواهد شد. به هر حال افغانستان سالها طعم تلخ جنگ
را چشيده است. بسياري از مهاجران پس از اين جنگ به كشور بازگشتهاند؛ آيا اين مانع
جنگ نخواهد شد؟
افغانها اميدوار بودندكه با آمدن ناتو آرامش و ثبات به اين
كشور باز گردد و افغانستان پيشرفت كند، اما حضور 11 ساله آمريكا و ناتو ثابت كرد
كه نه تنها آنها نتوانستند وضع را بهتر كنند، بلكه وضعيت خرابتر از گذشته شد.
واقعيت موجود در افغانستان فاجعهاي است كه زياد در خارج از كشور ما منعكس نشده
است. بسياري از مردم شهرستانهاي افغانستان در زمان اشغال رژيم شوروي آنجا را ترك
نكردند، اما در زمان حاكميت ناتو و آمريكا مهاجرت كردند. ببينيد، خيلي از مهاجرتها
در داخل افغانستان صورت گرفته و از ولايات و شهرستانها مردم به شهرهاي بزرگ كوچ
كردهاند. چون ولايات و شهرستانها ميدان جنگ ناتو با مخالفان آنهاست. واقعيت اين
است كه افغانها از حضور آمريكاييها خاطره خوشي ندارند. هيچ پروژهاي در
افغانستان نيست كه ناتو آن را اجرا كرده باشد. هيچ كار عام المنفعهاي نيست كه
آمريكا و ناتو در آن دست داشته باشد. مردم افغانستان ناتو و آمريكا را عامل جنگ ميدانند.
به اين دليل من فكر ميكنم مردم افغانستان در مقابل آمريكا ايستادگي ميكنند، جز
كساني كه ماندن آمريكا منافع آنها را تامين ميكند.
اهداف غربيها و دولت كرزاي از برگزاري اجلاس متعدد از جمله
توكيو چيست؟
كنفرانس توكيوي 2، هشتم جولاي در ژاپن برگزار شده و در اين
كنفرانس 70 كشور دعوت شدهاند. طوري كه اعلام شده، قرار بوده اين كنفرانس در رابطه
با چگونگي حمايت كشورهاي جهان بعد از 2014 تصميم بگيرد. طبق اعلام مقامات آمريكا و
ناتو نيروهاي نظامي ناتو تا اواخر سال 2014 افغانستان را ترك خواهند كرد. چنانچه
پيش بيني شده است كشورهاي شركت كننده تا سقف 16 ميليارد دلار بعد از سال 2014 به
افغانستان كمك خواهند كرد. دولت كرزاي و آقاي بان كي مون پيشنهاد كردهاند براي
توسعه و تحكيم دولت افغانستان سالانه چهار ميليارد دلار به افغانستان كمك مالي
شود. در كنفرانس توكيوي كه در سال 2002 برگزار شد كشورهاي شركت كننده در كنفرانس
متعهد شدند پنج ميليارد دلار به افغانستان كمك كنند.
برگزار كنندگان كنفرانس شرط گذاشتهاند كه دولت كابل بعد از
2014 براي حكومتداري بهتر، مبارزه با فساد اداري و مواد مخدر تعهد بسپارد.
ولي واقعيت اين است كه هدف اساسي آمريكا از برپايي كنفرانسهاي
پي در پي تقويت مواضع دولت آمريكا درا فغانستان، در سطح جهان و در داخل آمريكاست.
آمريكاييها مصمم هستند بعد از 2014 به تنهايي و بدون همكاري همه كشورهاي ناتو
افغانستان را در اشغال خود داشته باشند، شايد تا آخر سال 2014 بخشي از نيروهاي
ناتو ازا فغانستان خارج شوند، ولي نيروهاي نظامي آمريكا و تعدادي از متحدانش با
سناريوي جديدي در افغانستان باقي خواهند ماند.
آمريكا ميخواهد با برگزاري اين كنفرانسها راه را براي
ادامه اشغال افغانستان هموار كند و از همه كشورهاي جهان باج بگيرد تا با همكاريهاي
مالي شان از اين ماجرا حمايت كنند تا هزينههاي آمريكا درادامه اشغال افغانستان
كمتر شود. آنچه اين كنفرانسهاي فرمايشي و تو خالي به آن نميپردازد عبارت از آن
است كه چه ضمانتي وجود دارد كه بعد از 2014 جنگ افغانستان پايان يابد و كمكهاي
مصوب كنفرانس توكيو براي توسعه و حكومتداري بهتر و مبارزه با كشت مواد مخدر مصرف
شود. حالا كه ناتو قريب به 160 هزار نيرو در افغانستان دارد و نيروهاي دفاعي و امنيتي
دولت كابل نيز به 120 هزار نفر ميرسد ناتو و دولت افغانستان از تامين امنيت
شهرهاي اصلي و بزرگ راههاي افغانستان عاجز هستند، چگونه ممكن است در نبود نيروهاي
ناتو دولت ضعيف و ناتوان افغانستان بتواند امنيت را در اين كشور تامين كند؟