به گزارش نما به نقل از برهان، رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با میهمانان مجمع جهانی اهلبیت (ع) درباره نقشه نفوذ بیگانگان در کشورهای اسلامی سخن گفتند و فرمودند:
«نقشهی دوّم دشمن نفوذ است؛ میخواهند در کشورهای اسلامی و در کشورهای این منطقه، یک نفوذی به وجود بیاورند که تا دهها سال ادامه داشته باشد. امروز آمریکا آبروی گذشته را در این منطقه ندارد؛ میخواهند این را بازسازی کنند. در کشور ما هم قصدشان همین است؛ در ایران هم نیّتشان این است. آنها به خیال خودشان، در این جریان مذاکرات هستهای -این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا؛ هم اینجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول، هم آنجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول- نیّت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را بهطور قاطع خواهیم بست؛ نه نفوذ اقتصادی آمریکاییها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را؛ با همهی توان -که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است- مقابله خواهیم کرد؛ اجازه نخواهیم داد.» (26/5/94)
واقعیت تاریخی نشان داده است که استعمارگران هر مقدار که بتوانند سلطه و نفوذ خود را در کشورها حفظ کنند کوتاه نمیآیند و اگر در جایی مجبور به ترک عرصه میشوند از سر ناچاری است. آمریکا نیز پس از جنگ جهانی دوم و ظهور بهعنوان یک ابرقدرت، کوشیده است به استعمار کشورها بهاندازهای که میتواند بپردازد و ایران را به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک یکی از اهداف خود به شمار آورده است.
آمریکا همواره به دنبال نفوذ در ایران بوده است
با پیروزی انقلاب اسلامی نفوذ سیاسی و رسمی آمریکا در ایران خاتمه پیدا کرد، اما رژیم ایالاتمتحده همواره به دنبال نفوذ در ایران و باز کردن جای پای خود در کشور بوده است که از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون تا حد مقدور ادامه یافته است. به دلیل تغییر حکومت شاهنشاهی و استقرار نظام مردمی و انقلابی در ایران و پس از اعلام قطع رابطه سیاسی ایالاتمتحده با ایران در فروردین 59، و نیز به دلیل ایستادگی و قاطعیت امام راحل (ره) و قاطبه مسئولان در برابر آمریکا، این کشور دستاویز رسمی برای نفوذ در ایران نداشت. لذا تنها چاره و راهی که میتوانست استفاده شود تمسک به نیروهای داخلی متمایل به غرب و طرفدار منافع آمریکا بود که بعضاً در بدنه حاکمیت هم حضور داشته و مسؤولیتهایی را به عهده داشتند.
تصمیم چند سال اخیر نظام برای مذاکرات هستهای و نشستن نمایندگان ایران و آمریکا در پای میز مذاکره، فرصت مناسبی فراهم آورد تا آمریکا با همکاری نیروهای داخلی همسو با خود چنین وانمود کند که انقلاب اسلامی ایران تسلیم نظام سلطه شده و پس از اصرار چندین ساله بر عدم مذاکره، حاضر به مذاکره با قدرتهای جهانی شده است. البته تأکید چندباره رهبر معظم انقلاب بر محدود بودن این مذاکرات در سطحی دیپلماتیک (وزرای خارجه) و در موضوعی خاص و فنی (ابعاد غنیسازی هستهای و رفع تحریمها) راه را بر این تلقی بست که مذاکرات جنبه ایدئولوژیک و اعتقادی دارد و به اصول و مبانی انقلاب برمیگردد.
اما پس از حصول توافقی میان وزرای خارجه ایران و گروه 5+1 که هنوز به توافقنامه تبدیل نشده و آینده آن مشخص نیست، مجدداً تلاشها و حرفوحدیثها شدت گرفت و برخی از گروههای سیاسی و رسانههای وابسته با آنها میکوشند این توافق را آشتی ایدئولوژیک (یا درواقع تسلیم ایدئولوژیک) نظام جمهوری اسلامی با آمریکای سلطهگر و استکباری وانمود کنند و با بزک کردن چهره خبیث و جنایتکار آمریکا، راه ورود و نفوذ او را به کشور هموار کنند.
تغییرات فرهنگی پساتوافق؟
در ماههای اخیر، عدهای از تغییرات فرهنگی در فضایی که نام پساتوافق بر آن نهادهاند سخن به میان میآورند و حتی معتقدند دستاوردهای فرهنگی توافق هستهای – حتی اگر این توافق به تصویب هم نرسد – بیشتر از تأثیرات اقتصادی و سیاسی آن است و حتی نفس مذاکره هم نشان از آن دارد که راه برای آشتی با آمریکا باز است و میتوان به روزی فکر کرد که سفارت آمریکا در ایران نیز بازگشایی شود. رسانههایی نیز این سخنان را با آبوتاب و تیترهای درشت نقل کردند و از آن استقبال نمودند تا فضای ذهنی و فرهنگی جامعه و افکار عمومی را چنین سازماندهی و جهتدهی کنند که مدیران عالی جمهوری اسلامی از شعارهای خود دست کشیده و با نظام حاکم بر جهان کنار آمدهاند. در بیرون از مرزهای کشور هم رسانههای وابسته به دستگاه استکبار در این تنور میدمیدند تا بر افکار مردم ایران تأثیر بیشتری بگذارند.
رهبر انقلاب در 6 تیرماه امسال در دیدار با خانواده شهدای هفتم تیر درباره این شیطنتها هشدار دادند و فرمودند:
امروز کشور به شناخت دشمن [نیاز دارد]. دشمن را بشناسیم؛ دشمنان جهانی که خودشان را بهوسیلهی انواع و اقسام اقلام آرایشیِ رسانهای و تبلیغاتی بزک میکنند و در مقابل چشم قرار میدهند، بشناسیم؛ آمریکا را بشناسیم. ... آن کسانی که امروز سعی میکنند از این هیولا - که سیاستهای آمریکایی و سیاستهای بعضی از دنبالهروان آمریکاست - یک چهرهی موجهی معرفی کنند، اینها دارند خیانت میکنند؛ اینها دارند جنایت میکنند. این کسانی که این حقیقت روشن را کتمان میکنند، این دشمنی خباثتآلود را در زیر پردههای توجیه میپوشانند، اینها دارند خیانت میکنند به این ملّت. کشور ما و ملّت ما احتیاج دارد دشمن را بشناسد، عمق دشمنی را بفهمد.»
همانگونه که ذکر شد جریانی که میکوشد راه را برای بازگشت آمریکا به کشور باز کند از ابتدای انقلاب فعال بوده و مخصوص دوره اخیر نیست. بیانات رهبر انقلاب در این خصوص را میتوان در مقاطع زمانی مختلف و نیز در سخنان امام خمینی (ره) مشاهده کرد. نمونه همین بیانات در 28 بهمن سال 92 نیز ایراد شده است:
«یک عده سعی نکنند چهرهی آمریکا را بزک کنند، آرایش کنند، زشتیها و وحشتآفرینیها و خشونتها را از چهرهی آمریکا بزدایند در مقابل ملت ما، بهعنوان یک دولت علاقهمند، انسانْدوست معرفی کنند. ... چطور میشود این چهره را با بزک و آرایش تغییر داد در مقابل چشم ملت ایران؟»
با نظر به این هشدارهای رهبر انقلاب بهروشنی میتوان اهمیت نفوذ فرهنگی استکبار و نیز خطیر بودن فرهنگسازی در خصوص نفوذ استکبار در کشور و عبور از مرزهای اعتقادی و مبانی فکری و ارزشی نظام اسلامی را درک کرد و ضرورت جلوگیری از این فضاسازی رسانهای را فهمید. اما نفوذ فرهنگی دقیقاً بر کدام بخش از ارزشهای نظام اسلامی متمرکز شده است؟
ورود مکدونالد به کشور؟
بعد از پایان مذاکرات وین، رسانهها خبر از فراخوان شرکت «مکدونالد» برای راهاندازی نمایندگی خود در ایران خبر دادند[1] و سایت این شرکت رسماً فرم اشتراک خود را برای ایران منتشر کرد.[2] ورود نمادها و برندهای شناختهشده غربی مانند مکدونالد که تجربه آن در دوران مشرف به فروپاشی شوروی موفق عمل کرده و نشاندهنده شوق وافر مردم شوروی به حضور آمریکا در کشور خود تعبیر شده است یک نفوذ فرهنگی محسوب میشود؛ خصوصاً وقتی رسانهها بر موج آن سوار میشوند. نمونههای فراوانی از گزارشها و مستندهای رسانههای بیگانه مشاهده شده که با نمایش تصاویری از افرادی که تقید زیادی به ارزشهای اسلامی یا انقلابی ندارند، کوشیدهاند از پایان انقلاب اسلامی سخن بگویند.
درحالیکه این نمادها روبناها و مظاهر سطحی هستند و لزوماً به معنای عبور مردم از ارزشهای نظام شمرده نمیشوند. تمرکز اصلی دشمن که باید آن را نفوذ فرهنگی غرب به شمار آورد، تغییر روحیه و رویکرد انقلابی در میان مردم و مسئولان و به فراموشی سپردن ماهیت تمدنی، اخلاقی، فرهنگی و فکری آمریکا و نظام سلطه و نیز استحاله ماهیت و هویت اسلامی و شعارهای دینمدارانه و خداباورانه انقلاب است.
لذا رهبر انقلاب بهدرستی دست بر گزینه استکبارستیزی و افشا کردن چهره غیرانسانی آمریکا گذاشتهاند و از این طریق نفوذ فرهنگی دشمن را که سایر مظاهر نفوذ بر آن متکی و مبتنی است خنثی میکنند.*