محمد مرسی رئیس جمهوری تازه نفس و اسلام گرای مصر روزهاست که زیر ذره بین قرار گرفته است. از روزی که مرسی بر کرسی حسنی مبارک تکیه زد تا امروز که یک هفته جنجالی را از سفر به عربستان تا میزبانی هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا پشت سر گذاشته است ، همگان رفتارهای آقای رئیس را سبک و سنگین می کنند. از احتمال بهبود رابطه با ایران که در زمان ریاست جمهوری مبارک به اغما رفته بود تا دوستی با آل سعود و نزدیکی به کاخ سفید تا شکل رابطه ای که قاهره با تل آویو تعریف خواهد کرد همه و همه مورد تحلیل های موشکافانه قرار گرفته است. با اینهمه کمتر رسانه ای چه در جهان عرب و چه در میان غربی ها به رویکرد احتمالی محمد مرسی در قبال سوریه پرداخته است. روزنامه زمان چاپ ترکیه در نوشتاری به این مساله پرداخته و می نویسد:
محمد مرسی در جامه نخستین رئیس جمهور منتخب مصر ، کاخ ریاست جمهوری را در حال جدال با سیستم قضایی و ارتش تحویل گرفت. سه فاکتور دولت ، شورای نظامی و دادگاه قانون اساسی ماجرای انحلال پارلمان را ابزاری برای محک و به رخ کشیدن قدرت خود قرار دادند. مرسی به محض ورود به دفتر ریاست جمهوری با رد حکم دادگاه قانون اساسی دستور حضور نمایندگان پارلمان در صحن را داد. با اینهمه در نهایت رای دادگاه قانون اساسی بر اصرارهای مرسی چربید و پارلمان مصر رسما منحل شده اعلام شد. نکته جالب توجه در تب و تاب این حوادث این بود که گروه های لیبرال و چپ عکس العمل چندانی به این حرکت آقای مرسی نشان ندادند. به نظر می رسد که احزاب و گروه های متفاوت سیاسی در روزهای آتی توان یکدیگر را محک خواهند زد. از مباحث داخلی که بگذریم باید یادآوری کنیم که مصر برای جنجال هایی از این دست فرصت چندانی ندارد. بحران امنیتی در سوریه در حال تعمیق است و این مساله می تواند بر امنیت کل منطقه تاثیرگذار باشد.
سوریه برای مصر معناهای بسیار دارد. هرچند دو کشور در دوره جمال عبدالناصر نتوانستند به اتحادی استراتژیک دست یابند اما همواره در مقابل دشمن واحد به نام رژیم صهیونیستی موضع گیری واحد داشته و بر روی یک ورق از تاریخ ایستادند. پس از آنکه معاهده کمپ دیوید در سال 1978 میان رژیم صهیونیستی و مصر امضا شده و قاهره به رابطه دیپلماتیک با تل آویو مشروعیت بخشید ، عملا سطح رابطه مصر با سوریه هم تنزل یافت. ماجرای کشته شدن رفیق حریری نخست وزیر فقید لبنان در سال 2005 میلادی هم ضرباتی را به بدنه رابطه دمشق و قاهره زد. البته مصر نیز مانند عربستان رابطه خود با سوریه را حفظ کرد اما همواره سایه ای از تردید در خصوص دست داشتن دمشق در ترور آقای نخست وزیر در این روابط وجود داشت.
آغاز ناآرامی ها در سوریه در سال گذشته میلادی چندان توجه شورای نظامی مصر را جلب نکرد. ژنرال های این شورا تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا کمترین اظهارنظر در خصوص پرونده سوریه را داشته باشند. اکنون زمام امور سیاسی در مصر در اختیار یک رئیس جمهور منتخب است. او عضو حزبی است که رابطه بسیار نزدیکی با اپوزیسیون در سوریه دارد. علاوه بر این ؛ قطر و عربستان سعودی دو کشور عربی هستند که از اپوزیسیون در سوریه حمایت علنی کردهاند. حمایت های نظامی و سیاسی این دو کشور هم در سطح افکارعمومی جهان عرب سوظن هایی را برانگیخته است.
اکنون موضع گیری مصری که محمد مرسی را در راس دارد برای آن دسته از اعرابی که از گزینه نظامی در مصر حمایت نمی کنند، از اهمیت بسزایی برخوردار است. بسیاری در جهان عرب گمان می کنند که حمله نظامی به سوریه در سطح منطقه ای به نفع رژیم صهیونیستی تمام خواهد شد. در این میان دو راهکار وجود دارد: اپوزیسیون سوریه باید مورد حمایت نظامی قرار گیرد و یا ائتلافی از کشورهای عربی باید وارد میدان شوند.
این نویسنده ترک در ادامه می نویسد: رویکرد گروه های اپوزیسیون در سوریه اصلی ترین مساله ای است که به بقای دولت بشار اسد منتهی شده است. گروه های اپوزیسیون نتوانسته اند اتحاد و ائتلافی را شکل دهند. در این فضا تنها راه برای خروج از بن بست طرحی است که اتحادیه عرب در راس آن قرار داشته باشد. قطر پیش از این یک بار طرح دخالت نظامی در سوریه با رهبری اتحادیه عرب را داده بود. با اینهمه این طرح توجه چندانی را در جبهه نیروهای بین المللی و البته سطح داخلی اتحادیه عرب به سمت خود جلب نکرد. با اینهمه مشخص است که طرحی که در آن محمد مرسی از مصر نقش چشمگیرتری را ایفا کند، با استقبال بیشتری روبه رو خواهد شد.
خصومت جریان اخوان المسلمین سوریه با دولت بشار اسد نیز بر هیچکس پوشیده نیست. محمد مرسی نیز کاندید جریان اخوان در انتخابات مصر بود. اخوانی های سوریه تاکید دارند که هیچ گاه نمی توانند خاطره تلخ درگیری حافظ اسد با این گروه در حما را از یاد ببرند.
با این اوصاف مشخص نیست که مرسی چه رویکردی در برابر بحران سوریه اتخاذ خواهد کرد. بی شک در جریان سفر مرسی به عربستان ، ماجرای سوریه هم یکی از محورهای گفتگو بوده است. برخی بر این باورند که عربستان سعودی عزم خود را برای جلب حمایت مرسی از استراتژی ریاض در دمشق جزم کرده است. اگر مصر نیز مانند ترکیه، عربستان و قطر از دخالت نظامی در سوریه حمایت کند، روزهای پیش روی بشار اسد سخت خواهند بود.
حزب عدالت و توسعه زمانی که در سال 2002 میلادی در ترکیه به قدرت رسید با پرونده قطور عراق روی میز مواجه شد که منتظر تصمیم گیری دولتمردان جدید ترک بود، اکنون نیز مرسی پرونده ای مشابه بر روی میز دارد که روی آن نوشته شده است : سوریه. مرسی با اتخاذ رویکردی واضح در خصوص بحران سوریه می تواند نقش مصر در معادلات منطقه ای را بازتعریف کند.