به گزارش نما به نقل از خبرآنلاین؛ درآمدهاي کلان نفتي در دهه 1380، بهخصوص نيمه دوم آن و بيتابي سياستگذاران براي تزريق اين درآمدها به اقتصاد کشور، بدون توجه به الزامات رشد با کيفيت اقتصادي، تصويري شكننده از اقتصاد ايران براي پايان اين دهه ساخت. در اثر تزريق اين درآمدها، وابستگي اقتصاد و بودجه عمومي کشور به نفت افزايش يافت، رقابتپذيري توليدات داخلي بهدليل سياست کنترل نرخ ارز کاهش يافت، حجم انبوه واردات روابط بين بخشي را در اقتصاد داخلي تضعيف کرد و در نهايت ظرفيت اقتصاد براي مقاومت در برابر تكانههاي برونزا بهشدت محدود شد.
در چنين ساختاري، اعمال تحريمهاي اقتصادي و کاهش درآمدهاي ارزي حاصل از صادرات نفت سبب شد که در سالهاي 1391 و 1392 واردات کشور به خصوص واردات کالاهای واسطهاي و سرمايهاي کاهش يابد، هزينه توليد از کانالهاي مختلف از جمله افزايش نرخ ارز افزايش يابد و عرصه اقتصاد تحت فشار قرار بگيرد. همچنين توان مالي دولت و به تبع آن تقاضاي کل اقتصاد نيز به سطوح پايينتر منتقل شود. اين شرايط در مجموع اقتصاد کشور را با رشد منفي قابل توجه مواجه کرد.
در این فضا، پيشرفت در مذاکرات هستهاي و دستاوردهاي ناشي از توافق ژنو در کنار ظرفيت خالي اقتصاد کشور که بهدنبال افت فعاليتهاي اقتصادي ايجاد شده بود، آثاري مثبتی در اقتصاد ايران برجاي نهاد و سبب مثبت شدن رشد اقتصادي در سال 1393 شد، تا جایی که حتی در همان دوران پیشبینیهای امیدوارکنندهای از وضعیت اقتصادی سال 1394 وجود داشت، اما به یکباره کاهش قیمت نفت، تمام پیشبینیها و تصویر خوشبینانهای که از سال 1394 وجود داشت را برهم زد و حتی رکود در اقتصاد شدت یافت.
مسعود خوانساری، رییس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران در گفتوگو با خبرگزاری خبرآنلاین در این باره میگوید: «هماکنون بخش عمدهای از بودجه کشور وابسته به نفت است و این درآمد با کاهش تولید و قیمت نفت به 25 میلیون دلار کاهش یافته است؛ این در حالی است که در سالهای قبل ما سالانه 100 میلیارد دلار درآمد نفت داشتیم.»
به اعتقاد وی، «همین موضوع باعث شد که پیشبینیها از رشد اقتصادی محقق نشود. بر این اساس، برای سال 1394 خوشبینانهترین پیشبینیای که میتوان داشت، رشد اقتصادی بین صفر تا یک درصد خواهد بود.»
وی متذکر میشود: «به دلیل اینکه در حال حاضر تغییری در متغیرهای اقتصادی صورت نگرفته، من فکر میکنم در نیمه دوم امسال هم از نظر صادرات و هم از جهت تولید، وضعیت بهتر از 6 ماهه اول سال نخواهد بود.»
آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگوی خبرگزاری خبرآنلاین با مسعود خوانساری، رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران است.
****
* از دو سال گذشته، رکود اقتصادی عمیقی در اقتصاد کشور حکمفرماست و همین موضوع باعث شده که دولت برای خروج از رکود نسبت به رونمایی از بسته تحریک تقاضا اقدام کتد. در حال حاضر بهعنوان رییس اتاق بازرگانی تهران، شرایط را برای بخش تولید و بازار کشور چطور میبینید؟
در سال 1391 با تورم 40 درصدی و رشد اقتصادی منفی 6.8 درصدی مواجه بودیم. سال 1392 نرخ رشد اقتصادی تقریبا منفی 1.9 درصد شد، اما در سال 1393 خوشبختانه نرخ رشد اقتصادی 3 درصدی داشتیم. با توجه به نرخ رشد منفی سالهای قبل و رشد 3 درصدی سال 1393، همه امیدوار بودند که سال 1394 سال خوبی باشد؛ بهخصوص در اواخر سال 1394 با توجه به مذاکراتی که با گروه 1 + 5 صورت گرفت. توافق هستهای دستاورد بزرگی است که میتوانیم از آن بهره ببریم، ولی مشکل اصلی فعلی اقتصاد کشور، یکی کاهش درآمدهای نفتی و بهدنبال آن کاهش درآمد دولت و از سوی دیگر، بحران تقاضا در اقتصاد ایران است.
هماکنون بخش عمدهای از بودجه کشور وابسته به نفت است. ما در سالهای قبل سالانه 100 میلیارد دلار درآمد نفت داشتیم، اما یکمرتبه این درآمد به 25 میلیون دلار کاهش یافت و یکچهارم شد، چون هم تولید نفت نصف شده بود و هم قیمت آن کاهش یافته بود. این باعث شد که پیشبینیها محقق نشود.
بر این اساس، برای سال 1394 خوشبینانهترین پیشبینیای که میتوان داشت، رشد اقتصادی بین صفر تا یک درصد خواهد بود. به هرحال در 5ماهه ابتدای امسال هم واردات حدود 20 درصد کاهش یافت و هم صادرات 16 درصد کاهش یافت. از سوی دیگر، تولید و فروش نیز با افت محسوسی روبهرو بود. با توجه به همه این آمارها، به نظر میرسد که وضعیت نرخ رشد اقتصادی مناسب نباشد.
* چه نرخ رشد اقتصادی را برای امسال پیش بینی می کنید؟
من در شرایط خیلی خوشبینانه پیشبینی نیم درصد رشد مثبت را برای نیمه دوم سال دارم. متاسفانه در حال حاضر تولید 8 درصد و فروش 12 درصد کاهش یافته است. این نشان میدهد که سمت تقاضا و خرید با کاهش قابل توجهی روبهرو بوده است. در واقع امکان دارد که تولید وجود داشته باشد، اما مشکل اصلی در سمت تقاضا است.
* یعنی شما این موضوع را که برخی عنوان میکنند رکود در بخش تقاضا باعث خوابیدن کالاها در انبارها شده است، تایید میکنید؟
رکود از دو جنبه ایجاد میشود؛ امکان دارد رکود از سمت تولید و عرضه ایجاد شده باشد و یا از محل تقاضا. رکود از محل عرضه یعنی تولید صورت نمیگیرد. رکود از محل تقاضا یعنی خرید صورت نمیگیرد. در حال حاضر هم بحران تقاضا در اقتصاد ایران جدی است. دولت هم بر همین اساس بسته دوم خروج از رکود یا همان رونق اقتصادی را برای تحریک تقاضا ارائه داده است. امید اصلی این است که این بسته نقش موثری در تحریک تقاضا ایجاد کند؛ هرچند که در مورد کارکردها و نتایج این بسته تردیدهای جدی وجود دارد.
* شما معتقدید که هماکنون تقاضای موثر وجود ندارد.
بله، ما هماکنون در هر دو سمت مشکل داریم. در رابطه با یکسری از کالاها کاهش تولید داشتهایم و آمارهای سه ماهه اول سال از شرکتهای بورسی نشان میدهد که تولید کاهش یافته است، بنابراین تولید در رکود است. از سوی دیگر، فروش 12 درصد کاهش یافته است. این نشان میدهد که تولید صورت میگیرد، اما کالاها به انبارها میرود. بنابراین در حال حاضر تقاضا بیشتر وارد رکود شده تا عرضه. این خیلی خطرناک است. متاسفانه ما این رکود را حتی در مورد کالای مصرفی و مهمی برای سلامتی مردم مانند شیر هم میتوانیم ببینیم. مصرف شیر که مورد نیاز مردم است، کاهش یافته؛ حالا چه برسد به کالاهای مصرفی بادوام مانند خودرو.
* البته موضوع افزایش قیمت در کالای به خصوصی مانند شیر اثر داشته است.
طی 2 سال گذشته بهطور متوسط 20 درصد از قدرت خرید مردم کاسته شده است. یعنی 40 درصد قدرت خرید مردم کاهش یافته است. این نشان میدهد که بخش تقاضا با بحران جدی روبهرو است. اثرات کاهش مصرف برخی کالاها مانند شیر و موادغذایی دیگر هم صنایع را با بحران مواجه میکند و هم اینکه سلامت جامعه را به خطر میاندازد. برهمین اساس تلاش برای خروج از رکود و بهبود قدرت خرید مردم هم ابعاد اقتصادی و هم ابعاد اجتماعی دارد. به همین دلیل موضوع رکود را باید به شدت جدی بگیریم. به طور حتم امروز بحث خروج از رکود اقتصادی باید به دغدغه ملی تبدیل شود.
* به نظر شما در شرایط کنونی تقاضا در اقتصاد کشور را چطور میشود تحریک کرد؟
باید پول در دست مردم باشد، یعنی قدرت خرید آنها افزایش پیدا کند. اگر ما دو مرتبه بخواهیم پمپاژ پول در جامعه کنیم، این باعث میشود که اتفاقاتی مشابه سالهای گذشته بیفتد و پولدارها پولدارتر شوند و فقرا فقیرتر شوند. علت آن هم این است که چاپ اسکناس صورت میگیرد یا پول بدون پشتوانه وارد بازار میشود، بنابراین هر تصمیمی باید با این پیش فرض اجرایی شود که حجم نقدینگی از اندازه طبیعی آن بالاتر نرود.
راهحل این است که بتوان تولید را به حرکت در آورد. برای این کار، ما باید پولهایی که در جامعه هزینه میشود، مثل پرداخت یارانه به بیش از 70 میلیون ایرانی، را به سمت تولید هدایت کنیم. سوال این است که آیا ما واقعا 70 میلیون آدم نیازمند به یارانه در کشور داریم؟! پول یارانهها به جامعه تزریق میشود، اما به هیچوجه به سمت تولید نمیرود. این پول اگر به چرخه تولید بیفتد، هم اشتغال ایجاد میکند و هم اینکه پولی که معلوم نیست در کجا حرکت میکند، به سمت بخش تولید میرود. توجه داشته باشید در همین دوره زمانی 20 هزار میلیارد تومان هزینه انواع یارانهها مانند یارانه نقدی و یارانه حاملهای انرژی کردهایم، ولی تنها 8 هزار میلیارد تومان بودجه پروژههای عمرانی محقق شده است.
از سوی دیگر، در حال حاضر سوبسیدی که روی سوخت داده میشود، دود میشود و به هوا میرود. اگر به جای این سوبسید، بدهی دولت به پیمانکاران و صنایع پرداخت شود، با این کار پیمانکاران و صنایع بدهی خود را به بانکها میپردازند و در نهایت دوباره بانکها تسهیلات به صنعتگران میدهند. در این چرخه افراد متنوعی از این منابع بهرهمند میشوند و تقاضا حرکت میکند. بالاخره در یکسری از جاها میشود اقتصاد را تحریک کرد.
در عین حال، با واقعی کردن قیمت ارز و واگذاری طرحهای نیمهتمام به بخش خصوصی، میتوان بخش تقاضا در اقتصاد را تحریک کرد.
* آقای خوانساری، شما یک راهحلی را که برای حل مشکل سمت تقاضا در اقتصاد پیشنهاد کردید و آن هم، قطع پرداخت یارانه نقدی بود. برخی از کارشناسان معتقدند که حذف یارانههای نقدی و صرف این پولها برای پرداخت بدهیهای دولت نیز میتواند در خروج از رکود موثر باشد.
بله، در قانون هم پیشبینی شده است که درصدی از درآمد حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی به تولید پرداخت شود، اما تولید در سالهای گذشته مورد حمایت قرار نگرفت. یعنی ما افزایش قیمت حاملهای انرژی را داشتیم، اما درآمد حاصله را به صورت نقدی بین اقشار مردم توزیع میکردیم. نکته اصلی این است که دولت باید در مورد دو حوزه تصمیمگیری قاطع داشته باشد. اول اینکه موضوع ادامه پرداخت یارانهها را مشخص کند و دوم هم در مورد نرخ ارز تصمیمگیری قاطعانهای برای واقعیسازی نرخ ارز صورت گیرد. ما میگویم نرخ ارز واقعی و تک نرخی شود.
* امسال باید 6 میلیون نفر از دریافت یارانه نقدی حذف شوند. به نظر شما، آیا میشود یارانه نقدی 70 میلیون نفر را حذف کرد؟
من نمیگویم یارانه نقدی 70 میلیون نفر باید حذف شود. میگویم که آیا واقعا از جمعیت ایران، 70 میلیون نفر نیازمند هستند؟ به هرحال اگر صادقانه به مردم توضیح داده شود که با هزینه کردن این یارانهها میتوانیم چرخهای تولید را به حرکت درآوریم و نرخ بیکاری را کاهش دهیم، به طور حتم مردم هم میپذیرند. امروز یکی از مشکلات بزرگ اقتصادی و اجتماعی کشور ما بیکاری است. با توجه به وضعیت رکود اقتصادی این بیکاری هم تشدید میشود و بیش از هر گروه دیگری، خانوادهها باید نگران وضعیت فعلی باشند. بنابراین اطمینان دارم که با تشریح وضعیت کشور و تفسیر نفع واقعی مردم میتوانیم با همین درآمدها نیز تصمیمات بهتری بگیریم.
* با انتظاری که در میان مردم به وجود آمده، میشود این کار را کرد؟
باید افراد نیازمند را از غیرنیازمند شناسایی کنیم. ببینید، اگر ما با مردم صریح صحبت کنیم و بگوییم مشکل در کجاست، آنها با موضوع کنار میآیند. در حال حاضر در خصوص رکود، همه اقشار، لطمه میبینند. شما هر خانوادهای را که ببینید، متوجه میشوید یک یا دو نفر فارغالتحصیل دانشگاهی بیکار دارد. بالاخره مردم باید انتخاب کنند و به همین دلیل باید با مردم با صراحت صحبت کنیم که این پول را در جهت تولید و بدهی دولت به پیمانکاران هزینه میکنیم.
* این عدم داشتن صراحت در بیان مسایل مهم اقتصادی، چه آسیبهایی به اقتصاد کشور میزند؟
این موضوع سابقه تاریخی دارد. حدود 80 سال قبل گفتند از محل افزایش قیمت قند و شکر بودجه مورد نیاز برای تاسیس راهآهن یا گسترش آن را تامین میکنند. نتیجه بلندمدت این اقدام هم به نفع اقتصاد ملی کشور تمام شد. حالا اگر ما بگوییم که یارانه را پرداخت نمیکنیم، اما طرحهای عمرانی را اجرا میکنیم، مردم میپذیرند. مردم نگران این هستند که اگر یارانهها پرداخت نشود، پول یارانهها کجا هزینه میشود. اگر به مردم به صراحت بگوییم که یارانهها را قطع و صرف یک پروژه خاص میکنیم و بعد از یکی دو سال هم مردم ببینند پروژهها اجرایی شده، مردم از عدم دریافت یارانهها راضی خواهند بود.
من فکر میکنم اینکه مردم ببینند اقتصاد کشورشان رونق پیدا کرده و توسعه اقتصادی به وجود آمده، با دولت همراهی میکند.
* بحث دیگری که در شرایط کنونی مطرح است، اقتصاد پس از تحریم است. شما فکر میکنید با لغو تحریمها چه اتفاقی در اقتصاد کشور رخ میدهد؟
به نظر من آفتی که تحریمها داشت، فقط اقتصادی نبود. برای مثال، اخلاق و سرمایه نیروی انسانی کشور لطمه دید. حالا با برداشته شدن تحریمها، امیدواریم در درازمدت بسیاری از مشکلات اقتصادی بهبود پیدا کند.
در ارتباط با بحث اقتصادی، به طور طبیعی امسال لغو تحریمها آنچنان تاثیری نخواهد داشت، اما صرف این هم که فکر کنیم تحریمها برداشته شود، اقتصاد ایران رونق میگیرد، درست نیست. ما اگر سازوکارهای داخلی کشور و ساختار اقتصادی را اصلاح نکنیم، به نظر میرسد بعید خواهد بود که بتوانیم نظر سرمایهگذاران خارجی را به اقتصاد کشور جلب کنیم.
* اصلاح زیرساختها در کدام بخشها اولویت دارد؟
بالاخره باید مشخص باشد که حجم نقدینگی در سالهای آینده به چه صورت خواهد بود، قیمت ارز و حاملهای انرژی مشخص و قابل پیشبینی باشد. اما مهمترین بحث، امنیت برای سرمایهگذاری است. از سوی دیگر، ثبات در قوانین اهمیت ویژهای دارد. اینکه هر روز تعرفهها بالا و پایین رود، به سرمایهگذاری داخلی و خارجی لطمه میزند. اگر این مسایل را حل نکنیم، به نظر من نمیتوانیم نظر سرمایهگذاران خارجی را برای سرمایهگذاری در کشور جلب کنیم و حتی سرمایهگذاری داخلی نیز با مشکل مواجه خواهد شد. موضوع اصلی این است که فضای کسب و کار در کشور بهبود پیدا کند و قانون بهبود مستمر فضای کسب و کار به صورت دقیق اجرایی شود.
* در ماههای گذشته با موجی از رفتوآمد سرمایهگذاران خارجی به کشور مواجه بودیم. برخی از فعالان اقتصادی معتقدند با وجود رفتوآمد سرمایهگذاران خارجی به کشور، اما تاکنون هیچ خروجی مناسبی دیده نشده و اتفاق خاصی نیفتاده است. بیشترین مشکل را هم از سمت خودمان میدانند و عنوان میکنند ما تاکنون هیچ برنامهای از سرمایهگذاران خارجی نخواستهایم. نظر شما در این زمینه چیست؟
بههرحال ایران از نظر خارجیها جذاب است، چون بازار بسیار خوبی با 75 میلیون جمعیت دارد. اما به این نکته باید توجه کنیم که ما چندین سال در تحریم بودیم و ارتباطمان با کشورهای دیگر جهان قطع شده بود. بنابراین به طور طبیعی اینکه فکر کنیم کسانی که به کشور میآیند، خیلی زود سرمایهگذاری میکنند، اشتباه است. البته رفتوآمد هیاتهای تجاری تاکنون بسیار موثر بوده و با نمایندگان خیلی از کشورها که صحبت میکردم، میگفتند ما قبلا همیشه شعارمان این بود که Go to china، Go to india، اما حالا میگوییم Go to iran. یعنی به ایران به عنوان یک اقتصاد جذاب نگاه میکنند. سفرها به طور قطع بیهوده نبوده، اما اینکه فکر کنیم با سرعت که آنها آمدند، سرمایهگذاری میکنند، اشتباه است. آنها در ابتدا بازار ایران را ارزیابی میکنند. حالا اینکه در آینده چه خواهد شد، به برخورد ما با آنها برمیگردد و اینکه زمینهها را برای سرمایهگذاری فراهم کنیم.
رفتوآمد هیاتهای تجاری به نظر من از دو سه، بُعد بسیار مهم بوده است. یکی اینکه قبلا فکر میکردند ایران جای امنی نیست و حالا با رفتوآمدهایی که به ایران دارند، نگاهشان به کشورمان تغییر میکند. دوم اینکه اقتصاد ایران را برای آینده و سرمایهگذاری ارزیابی میکنند و قطعا تعدادی پروژه برای سرمایهگذاری تعریف خواهد شد. سوم اینکه ما با تکنولوژیهای روز دنیا یک مقداری آشنایی پیدا میکنیم. البته یک نکته بسیار مهم برای ما هم جذب سرمایهگذار به معنای واقعی آن یعنی کسانی است که وارد کشور شوند و سرمایه بیاورند؛ نه اینکه بازارها را به آنها تقدیم کنیم. ما میگویم با حضور در ایران به بازار 300 میلیون نفری دسترسی پیدا میکنید. یعنی در ایران میتوانند کالا تولید کنند و به کشورهای منطقه صادر کنند. بنابراین نگاه ما به سرمایهگذار خارجی همین است.
* خطر انتقال سرمایه به خارج از کشور را حس نمیکنید؟
به نظر شما کدام فرد عاقلی پول با سود 30 درصد را به خارج میبرد که قیمت پول در آنجا یک درصد است؟! شما وقتی در ایران پول در بانکها میگذارید، درصد سود خوبی میگیرید، حالا این پول را به کشورهای دیگر میبرید که سود بانکی یک درصد است؟! بنابراین از این جهت نباید نگران انتقال سرمایهها باشیم، ولی بههرحال نکته مهم این است که سرمایهها به بخش تولید بیاید.
* آیا شما موردی در میان تولیدکنندگان یا سرمایهگذاران کشور در سالهای گذشته دیدهاید که به دلیل همین سود بانکها، تولید را رها کرده و پول خود را در بانکها بخوابانند؟
خیر، در یک پروسه طولانی تولید هم ضرر نمیکند. چرا؟ چون داراییها به تورم میخورد و ارزش آن افزایش مییابد. ممکن است تولیدکننده از محل تولید 10 درصد بیشتر سود نداشته باشد، ولی هر 5 سال یکبار تورمی اتفاق میافتد که یکمرتبه ارزش داراییها دو برابر میشود. در این شرایط میبینید که در صنعت هم 30 درصد سود وجود دارد.
* در حال حاضر مباحثی در رابطه با کاهش نرخ سود بانکی مطرح است. شما فکر میکنید نرخ سود بانکی تا چقدر باید کاهش پیدا کند؟
من معتقد نیستم که دولت در تغییر نرخ سود بانکی دخالت کند. نرخ سود بانکی را نیز مانند سایر کالاها باید بازار تعیین کند.
* شما شرایط را برای کاهش نرخ سود بانکی فراهم میبینید؟
6، 7 ماه قبل یک بخشنامهای داده شد که سود سپردهها 20 درصد و تسهیلات هم 21 درصد باشد. آیا واقعا این اتفاق افتاد؟ اصلا دستوری نمیشود نرخ سود بانکی را تغییر داد. بازار قیمت را تغیین میکند. هیچ زمانی رفتارهای دستوری در اقتصاد به نتیجه نرسیده است.
* در مورد بخش خصوصی و اجرای سیاستهای کلی اصل 44 هم توضیح دهید. ما تاکنون در رابطه با خصوصیسازی چگونه حرکت کردهایم؟
به نظر من تا زمانی که نفت در اقتصاد ایران وجود دارد و دولت از محل پول نفت ارتزاق میکند، روزبهروز بزرگتر میشود. اما اگر دولت فهمید که درآمد کشور باید از محل بخش خصوصی باشد، همان اتفاقی که در دنیا میافتد، آن زمان خصوصیسازی اتفاق افتاده است. در واقع دولت باید از محل مالیات هزینههای خود بپوشاند. الان که دولت پول نفت را دارد، چه نیازی به بخش خصوصی حس میکند؟
* اما دولت با کاهش درآمد نفت مواجه است.
ما در 10 سال گذشته دیدیم که وقتی که دولت پولدار شد و با درآمد سالانه 100 میلیارد دلاری روبهرو شد، یکمرتبه کارمندان دولت افزایش یافت. پس نیازی به بخش خصوصی ندارد. زمانی دولت مجبور میشود به بخش خصوصی اعتنا کند که درآمد نفتی نداشته باشد. آن زمان به طور طبیعی به سراغ کسی میآید که بیشتر کار کند تا از او مالیات بگیرد. بهترین راه هم همین است؛ اینکه بخش خصوصی که انگیزه دارد، کار کند و دولت نیز بهعنوان شریک همکاری داشته باشد.
* در حال حاضر دولت به دنبال افزایش درآمدهای مالیاتی است. آیا در شرایط رکودی باید مالیاتها افزایش یابد؟
ما باید افراد جدیدی را که مالیات پرداخت نمیکنند، شناسایی کنیم. من عمدتا روی بخش تولید بحث دارم. شما فکر میکنید چرا تولید نسبت به سال گذشته کاهش یافته است؟ ما اگر بخواهیم نرخ رشد تولید افزایش یابد، نباید تنگناهای مالیاتی ایجاد کنیم. ما باید کاری کنیم که تولید تقویت شود و بخش خصوصی انگیزه برای ادامه فعالیت داشته باشد؛ حالا یا با مکانیزمهای تشویقی مالیاتی و یا تسهیل پرداخت تسهیلات بانکی.
* دولت هماکنون سیاست کاهش نرخ تورم را دنبال میکند و از طرف دیگر، این سیاست کاملا در تضاد با سیاست عبور از رکود است. شما فکر میکنید در شرایط رکودی، همچنان باید نرخ تورم کاهش یابد؟
در 30 سال بعد از انقلاب متوسط 20 تا 22 درصدی تورم را در هر سال داشتهایم. اگر بخواهیم یک اقتصاد پایدار و تولیدمحور داشته باشیم، باید تورم را کنترل کنیم. از طرف دیگر، شاید سه، چهار کشور بیشتر که با تورم دو رقمی مواجه نباشند. اما در مورد اینکه چطور نرخ تورم را باید کاهش داد، موضوعی است که اقتصاددانان میتوانند در مورد آن اظهار نظر کنند.
موضوع در اینجاست اگر ما نرخ تورم با یک جراحی عمیق پایین آوریم، چقدر در رکود اثر دارد. این مساله نیاز به بحث دارد.
* کاهش حدود 22 درصدی نرخ تورم در طول دو سال منطقی بود؟
یکی از دلایل همین رکودی که بهوجود آمده، شیب زیاد کاهش نرخ تورم بود.
* از این جا به بعد دولت باید چه کند؟
کاهش نرخ تورم از 40 درصد به 15 درصد ساده است، اما کاهش آن از 15 درصد به اعداد دیگر کار سختی خواهد بود.
* دولت برای اینکه رکود را از بین ببرد، به ناچار باید سیاستهای انبساطی پولی و مالی در پیش گیرد که این موضوع، روی تورم اثر میگذارد. در بسته تحریک تقاضا نیز تا حدی این موضوع دیده شد.
ببینید، یک موقع است که شما بهصورت مستقیم پول به اقتصاد تزریق میکنید که این موضوع روی رشد نقدینگی و تورم اثر دارد. اما یک زمانی پارامترهای دیگر را در نظر میگیرید. برای مثال، پول جدیدی به جامعه تزریق نمیشود، اما مسیر همان پول را مثل یارانهها تغییر میدهید. این کار نقدینگی را بالا نمیبرد. یا اینکه باید سوبسید روی سوخت برداشته شود. این کار ممکن است روی تورم اثر بگذارد، اما اثری که روی نرخ رشد اقتصادی میگذارد، خیلی بیشتر خواهد بود، چون پول جدید وارد سیستم نمیشود. از سوی دیگر، با واقعیسازی قیمت ارز هم میتوانیم گامهای موثری در جهت شفافیت و ثبات بخشی به اقتصاد برداریم.
* محاسبهای داشتهاید که قیمت واقعی دلار چه رقمی است؟
محاسبهای در این مورد نداریم، ولی میگویم دلار باید تک نرخی و با قیمت واقعی عرضه شود.
* شما فکر میکنید بهترین موقع برای اجرای سیاست تکنرخی کردن ارز چه زمانی است؟
من فکر میکنم هر چقدر دیرتر سیاست تکنرخی کردن ارز اجرایی شود، به ضرر مردم خواهد بود.
* پیشبینی شما از وضعیت اقتصاد کشور در شاخصهای اقتصادی در آینده چه خواهد؟
به دلیل اینکه تغییری در متغیرهای اقتصادی صورت نگرفته، من فکر میکنم در نیمه دوم امسال هم از نظر صادرات و از بعد واردات و هم از جهت تولید، وضعیت بهتر از 6 ماهه اول سال نخواهد بود.