8 جوان فرانسوي در نخستين ساعات بامداد شنبه گذشته با چهار عمليات نظامي، دكور امنيت حكومت فرانسه را در قلب اروپا به هم زدند. يك ورزشگاه، يك سالن كنسرت و دو رستوران هدف قرار گرفت، 380 كشته و زخمي در فاصله كمي روي دست مقامات امنيتي فرانسه باقي بماند.
پاريس بايد از زمان حادثه نشريه شارلي ابدو هوشياري امنيتي خود را حفظ ميكرد. اينكه همه سرويسهاي امنيتي فرانسه خواب باشند و با شليك گلوله تروريستها و انفجار بمب از خواب بلند
شوند كارآمدي اين سرويسها را زير سئوال برده است.
مقامات پاريس هنوز اطلاعات درستي از اين حادثه در اختيار شهروندان خود و مردم جهان قرار ندادهاند. ظاهرااز 8 نفر تروريست دو نفر موفق به فرار شدند و پليس نتوانست آنها را دستگير كند. هنوز بحران در فرانسه فروكش نكرده است. همين ديروز صداي تيراندازيهاي پراكنده در پاريس شنيده شد و حتي گفته شد تعدادي پليس كشته و زخمي شدند.
اولاند در سخنراني كنگره در واكنش به عمليات تروريستي نشان داد كه تعادل خود را از دست داده است. او سخن از تغيير قانون اساسي و استقرار يك رژيم ميليتاريستي به ميان آورد. او همه نمايندگان و سناتورها را در ساختمان كنگره جمع كرد تا اعلام شرايط جنگي در كشور را رسمي كند. او نشان داد در شرايط ويژه مفاهيمي چون دموكراسي، آزادي و جمهوريت معناي واقعي خود را از دست ميدهند.
او گفت: به فرانسه حمله كردند چون كشور ما مهد حقوق بشر است! او افزود: دشمني كه فرانسه را هدف قرار داده است، دشمن اروپا نيز هست لذا از ديگر كشورهاي اروپايي ميخواهيم همبستگي خود را با ما اعلام كنند!
اين جملات نشان ميدهد امنيت ملي در فرانسه آن قدر شكننده است كه با چهار تا ترقه ميتوان اركان آن را به هم ريخت.
اولاند در نطق كنگره به لايحه دولت مبني بر اعلام وضعيت اضطراري به مدت 3 ماه اشاره كرد تا موافقتشان را بگيرد. مسئله ترور و تروريسم در قاب حوادث پاريس اولين حادثه نبوده و آخرين هم نخواهد بود. در دهه 60 صدها تن از مقامات جمهوري اسلامي، آن هم در شرايط جنگ در اثر حوادث تروريستي به شهادت رسيدند. هفتم تيرماه 60 در يك شب 72 تن از مقامات بلند پايه جمهوري اسلامي شهيد شدند. به فاصله كمي در هشتم شهريور، رئيس جمهور و نخستوزير و مقامات بلندپايه امنيتي در انفجار رياست جمهوري به شهادت رسيدند. اما مركزيت حكومت، تعادل خود را از دست نداد، امام راحل(ره) مثل كوه ايستاد، مردم خم به ابرو نياوردند و تروريستها را
يكي يكي از سوراخهاي خود بيرون آوردند و به دست قانون و مجازات سپردند. امنيت و اقتدار ملي روز به روز افزايش يافت و امروز مقتدرترين حكومت در غرب آسيا، جمهوري اسلامي ايران است.
مردم عراق و سوريه در جنگي نابرابر گرفتار فجيعترين و ناجوانمردانهترين عمليات تروريستي هستند. به طور متوسط هر ماه يك انفجار خونين در بغداد و شهرهاي مهم عراق رخ ميدهد. تروريستها در سوريه سنگ تمام گذاشتند، حمام خون راه انداختند، در روز روشن در زير نگاه تيزبين دوربين رسانههاي جهان و سازمانهاي حقوق بشري هزاران نفر را سر بريدند، مردم را از خانه و كاشانه خود آواره كردند، زندهسوزي راه انداختند، قتلعامهاي وحشيانه راه انداختند، به زن و بچه و پير و جوان رحم نكردند. اما بشار اسد مردانه ايستاد با آنكه آمريكا و فرانسه و انگليس از تروريستها حمايت ميكردند، با آنكه قطر، عربستان و تركيه كمكهاي مالي، نظامي و لجستيك كردند، اما رئيس حكومت در آنجا تعادل خود را از دست نداد. اكنون 5 سال است بشار اسد و ملت سوريه ايستادهاند و خم به ابرو نميآورند.
غرب و بويژه آمريكا بعد از 11 سپتامبر كه شمار زيادي را در افغانستان دستگير كرده و به زندانهاي سيا در اروپا بردند. سرويسهاي امنيتي غرب و آمريكا نخبگان مبارز اسلامي را در كشورهاي عراق، تونس، عربستان، الجزاير، ليبي، مصر و... دستگير و با كمك سرويسهاي امنيتي اين كشورها به سوزنباني ذهن آنها پرداختند. با ظهور بيداري اسلامي در جهان اسلام، آنها را به جان ملتهاي اسلامي انداختند و مسير بيداري اسلامي را كه بايد توسط علما و دانشمندان و فقهاي جهان اسلام تعيين و طي ميشد، منحرف كردند و دادند دست اين جماعت شش لولبند كه از درون آن القاعده، النصره، داعش، جيش الشام، جيش الفلان و... درآمد.
غرب فكر ميكرد اين پروژه جواب ميدهد. پروژه اين بود؛ از درون جهان اسلام عدهاي به اسم اسلام كمر به هدم اسلام ببندند. آنها در حال تربيت يك سگ شكاري به نام داعش بودند كه به شكار انسانهاي بيگناه در جهان اسلام بويژه در عراق و سوريه به عنوان خط مقدم مقاومت بروند. اما اين پروژه جواب نداد! كما اينكه تجهيز صدام در حمله به ايران و نابودي انقلاب اسلامي بر اساس تئوري همين پروژه شكل گرفت.
پروژه صدام هم جواب نداد و سرانجام اين سگ پاچه آنها را گرفت و مجبور شدند خود او را بكشند. اكنون داعش و جريانهاي تكفيري هم همين مسير را ميروند و همين بلا سر آنها خواهد آمد. يك ضرب المثل ايراني ميگويد؛ «چاه نكن بهر كسي، اول خودت دوم كسي.» امروز تمام توطئههاي غرب در مقابله با اسلام به خود آنها برگشته است.
ملتهاي اسلام از جريانهاي تكفيري بيزار هستند. آنها اسلام را وارونه جلوه ميدهند يعني درست همان چيزي كه غرب و آمريكاييها ميخواهند. اين وارونهگويي گاهي دست غربيها را كه اين شمشير را به آنها دادهاند، ميبُرد. حوادث شنبه گذشته در پاريس نشان داد دست امنيت فرانسويها و حتي اروپاييها بريده شده است. راه درست آن است كه غرب از همان راهي كه آمده است برگردد.
عمليات هوايي فرانسه فرداي روز حادثه پاريس در مناطق داعشنشين سوريه همين برگشت را نشان ميدهد. اروپا و غرب اگر امنيت ميخواهند بايد با اسلام روراست باشند. اسلام را تروريسم و مسلمانان را تروريست معرفي كردن، يك بيراههاي است كه هرگز به مقصد طراحان آن كمك نميكند.