ناگفته هایی از فعالیت انتخاباتی متحد اصولگرایان از ابتدا تا آغاز رای گیری

كانون جوانان رهپویان انقلاب اسلامی، یكی از گروه های زیر مجموعه جبهه متحد اصولگرایان در بیانیه ای، نكات جالب و ناگفته ای از فعالیت انتخاباتی اصولگرایان از ابتدا تا آغاز رای گیری را منتشر كرده است.

به گزارش الف، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

۱) مقدمه ـ جبهه متحد اصولگرایان از آغاز تاکنون
ششم آبان ۸۹ جمع ۳۰ نفره ای متشکل از برخی بزرگان و نمایندگان اکثریت سلایق اصولگرا (حدادعادل، ولايتي، لاریجانی، ابوترابی، عسگراولادي، فروزنده، فدايي، زاکانی، آقاتهراني، محصولي، رسايي، زارعي، كوچك‌زاده، باهنر، كوهكن، ذبيحي، ضرغامي، ثمره هاشمي، مصلحي، عزيزي، حاج‌بابايي، حبيبي، آشتياني، ميرتاج‌الديني، بذرپاش، بادامچيان، رحيمي، صدر و زريبافان) به دفتر دکتر احمدی نژاد دعوت شدند که شش تن از آنها به دلایل سفر به قم یا کسالت در جلسه حضور نیافتند. مابقی این افراد ـ که در میان آنها ۴ چهره از اعضای مرکزیت امروز جبهه پایداری نیز حضور داشتند ـ به هسته اولیه سه نفره اي شامل آقايان «ولایتی، حدادعادل و عسگراولادی» ماموریت دادند تا ساز و کار اتحاد اصولگرایان را برای انتخابات مجلس نهم طراحی و عملیاتی کنند.

در اين جلسه آقاي عسكراولادي مطالبي را در مورد ضرورت وحدت و همراهي با جامعه مدرسين و جامعه روحانيت مبارز بيان كرد. آقاي ولايتي هم طي سخناني تاكيد كرد كه وحدت بايد در چارچوب اصول و مباني انجام شود و اشاراتي هم به بيانات رهبر معظم انقلاب در سفر به قم در مورد ضرورت افزايش بصيرت داشت. تعدادی دیگری از حضار نیز (زارعي، فدايي، بذرپاش ذبيحي، كوهكن،‌ باهنر، فروزنده، ميرتاج‌الديني، بادامچيان،‌ حبيبي، مصلحي و ابوترابي) صحبت نمودند. رئيس‌جمهور هم در پايان در يك جمع‌بندي از مطالب مطرح شده تاكيد كرد كه به خاطر اهميت مباحث مطرح شده در اين جلسه، ضروري است كه اين بحث‌ها در ميان اصولگرايان ادامه يابد. ضمنا مطرح شد كه از بعضي دیگر از جمله آقايان چمران،‌ توكلي، رضايي و قاليباف نيز براي ادامه اين جلسات دعوت شود.

سلسله تکانهای سیاسی شدید برکناری و ابقای وزیر اطلاعات، جمله تاریخی مقام معظم رهبری در این باره مبنی بر مقابله با هرگونه انحراف در مسیر انقلاب و نهایتا خانه نشینی ۱۱ روزه رئیس جمهور، دو تغییر مهم را در آرایش سیاسی اصولگرایان به دنبال داشت. نخست اینکه اکثریت اصولگرایان احمدی نژاد را به دلیل این خطای فاحش و ظهور بيشتر جریان انحرافی، از ادامه روند مذاکرات وحدت حذف نموده با همان هسته اوليه تحت نظر جامعتين (روحانیت مبارز و مدرسین حوزه علمیه قم) به كار خود ادامه دادند؛ دوم آنکه گروهی از اصولگرایان با سلیقه ای متفاوت که قبلا در حمایت از دکتر احمدی نژاد و غالبا تحت عنوان "رایحه خوش خدمت" فعالیت می كردند، با اين اتفاق دچار خلاء جدي نقطه قابل اتكا شده، با اضافه کردن تعدادی از شاگردان و اطرافیان دفتری آیت ا... مصباح یزدی به جمع خود، راهشان را از سایر اصولگرایان جدا نموده، از ادامه حضور در فرآیند وحدت امتناع نمودند و عنوان «جبهه پايداري» را برای تمایز از گذشته خود و با شعار "فعاليت گفتماني" برگزیدند. علامه بزرگوار مصباح يزدي نيز تنها براي جلوگيري از جذب بدنه آنها در دام گروه انحرافي، تلاش آنها را ارج نهاد و به مشورت دادن و حمايت كلي از گفتمان ايشان پرداخت.

اکنون و در آستانه انتخابات سرنوشت ساز مجلس نهم با وجود اینکه اکثریت سلایق جریان عظیم اصولگرایی در "جبهه متحد اصولگرایان" به عنوان مرجع اصلي بدنه حزب ا... حضور دارند، تلاشها برای اتحاد حداکثری اصولگرایان بی نتیجه مانده است. جمعي ديگر هم كه به دلايل ضعف عملكردشان در فتنه و انحراف نمره پايين تري گرفتند و از فهرست ۳۰ نفره جبهه متحد در تهران بازماندند،‌ ساز جدايي زدند و جبهه اي ديگر تشكيل دادند و همينطور جبهه و ائتلاف هاي يك شبه متولد شدند و اكنون با قرار دادن برخي صاحبان اعتبار جبهه متحد اصولگرايان در ليست خود، سعي در كسب راي مردم با دادن آدرس غلط مي نمايند.

از آنجا که امکان دارد برای بخشی از بدنه جریان اصولگرایی و امت حزب ا...، ضرورت اولویت وحدت اصولگرایان نسبت به نظرات فردی و گروهی در برهه حساس کنونی در اثر برخی تبلیغات و احیانا تخریبها چندان روشن نباشد، اين متن به بيان ادله گروههایی نظیر "جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی" برای شرکت در ساز و کار وحدت جبهه متحد اصولگرایان همراه با پاسخ به برخی شبهات و تخریبها به صورت مستدل مي پردازد. تلاش اين بود كه وحدت حاصل شود و نيازي به تشريح برخي حقايق نباشد؛ اما ظاهرا چاره اي جز اين نمانده است.

در تهیه این متن صرفا به بیان استدلال ها و نظرات بزرگان در دسترس همگان پرداخته شده و از نقل قول های خصوصی چند نفره ولو کاملا صحیح که متن آنها در رسانه های عمومی موجود نیست و یا بیان آنها در جلسات عمومی نبوده، پرهیز شده است. چراکه استفاده از این جنس کدها و خبرها را در جلسه عمومی یا متنی که مورد استفاده عموم است، نادرست دانسته و موجب سوءاستفاده دشمنان می دانیم؛ خصوصا آنکه کسی تلاش نماید نقل قول محرمانه درست یا بعضا نادرستی را همراه با برداشت و تفسیر به رای خود به مقامات عالیه نظام منتسب سازد. همچنين از پرداختن به برخي مسائل شخصي و غیر عمومی بعضي افراد پرهيز شده است تا خداي ناكرده سبب شكاف بيشتر در ميان اصولگرايان نشود.

این نوشتار به همت «کانون جوانان و دانشجویان جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی» تهیه شده است و صرفا بیان کننده جمع بندی نظرات اعضای آن است. مواضع رسمی «جمعیت رهپویان» از طریق دبیرکل و سخنگوی جمعیت منتشر شده و خواهد شد؛ هرچند که سعی کرده ایم بر استدلال و استنادات ما خدشه کمتری وارد گردد. وا... هو المستعان.

۲) ضرورت حفظ گفتمان اصولگرایی با اتحاد
۱. اهمیت وحدت اصولگرایان از بعد داخلی
آيت ا... مهدوي كني ۱۳ مرداد ۹۰ در نخستين جلسه شوراي مركزي جبهه متحد اصولگرايان خاطره اي از امام راحل (ره) نقل كردند: «حضرت امام در روزهای آخر عمرشان از بزرگان نظام دعوت فرمودند. در آن جلسه امام فرمودند که این انقلاب راه خودش را باز کرده و چرخ آن به حرکت افتاده است. من از دشمنان ترسی برای انقلاب ندارم و آنان کاری نمی‌توانند بکنند، إلّا أذی. یعنی ممکن است کارهای ایذایی بکنند، ولی انقلاب صدمه‌ای نخواهد دید. اما به شرطها و شروطها! به شرط اینکه شما با هم اختلاف نکنید، اگر شما با هم باشید، این انقلاب مسیر خود را به سلامت ادامه خواهد داد.»

از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون همواره حاکمیت تمام گفتمانها چه ارزشی و چه غیر آن بر سرنوشت و مقدرات کشور، از مسیر انتخابات و با رای مردم بوده است که معنای حقیقی مردمسالاری دینی نیز همین است. در دهه اول و زمان حیات مبارک حضرت امام (ره) هرجا که فرد یا گروهی نظیر بنی صدر و حامیانش با فریبکاری در عرصه انتخابات ابتکار عمل را در دست گرفت، گفتمان ناسالم خود را پیش برد و کشور را دچار چالش نمود و هر جا که خط اصیل انقلاب پیروز میدان انتخابات شد، نظام را شکوفا نمود و در ریل اصلی خود به پیش برد. در بیش از دو دهه زعامت پر برکت رهبر حکیم انقلاب اسلامی حضرت آیت ا... العظمی خامنه ای نیز حاکمیت هر یک از سه گفتمان سازندگی، اصلاحات یا اصول‎گرایی در کشور با پیروزی معتقدان به آن گفتمان در انتخابات و از مسیر رأی مردم رقم خورده است.

لذا همچنان‎که مساعدت گروههای اصولگرا به مردم برای انتخاب افراد اصلح تکلیفی مبرهن است، تلاش برای استمرار حاکمیت گفتمان اصول‎گرایی توسط آنها از طريق وحدت نيروهاي انقلاب نیز تکلیفی انکارناپذیر و بدیهی است. نزدیک به یک دهه زمامداری اصولگرایان، آنها را در معرض نقد عملکردشان قرار داده است و دیگر نمی توان صرفا بر مباحث گفتمانی و شعارها تکیه کرد.

ضمن اینکه رقابت درونی اصول‎گرایان نتیجه‎ای جز متکثر شدن سبد آرای آنان نخواهد داشت. بسیار محتمل است برخی از افراد که تاکنون تنها به‎دلیل ارزش‎گرایی و خدمت‎گزاری به اصول‎گرایان رأی می‎دادند، با مشاهده اختلافات درونی، جریان اصول‎گرایی را قدرت‎طلب خوانده و به رقیب آن‎ها رأی دهند یا اساسا از شرکت در انتخابات مأیوس شوند.

دكتر حدادعادل مشاور عالي مقام معظم رهبري در نخستين نشست سراسري اصولگرايان در اين باره چنين گفته است: «اصولگرايان ممكن است با يكديگر اختلاف‌سليقه داشته باشند، بايد بدانيم (آيا) اختلاف سليقه ما در درون اصولگرايان بيشتر است يا اختلاف ما با كساني كه مخالف اصولگرايي هستند؟ بايد به صحنه نگاه كنيم و ببينيم امروز وقت وحدت است يا خرده‌گيري؟ معتقدم نبايد كاري انجام دهيم كه پيروزي اصولگرايان در ۱۰ سال گذشته متوقف شود.»

۲. ضرورت وحدت اصولگرایان از منظر خارجی
مقام معظم رهبری در دیدار مجلس خبرگان رهبری (۲۵ شهریور ۸۹) فرمودند: «مسائل اصلى را بايد شناخت و مسائل فرعى را اصلى نكرد؛ نه اينكه مطرح نكرد؛ نه، مسائل فرعى هم بايد طرح شود؛ همه‌ى جزئيات بايد طرح شود؛ اما اصلى نشود و ملاك مخالفت و موافقت قرار نگيرد. ملاك موافقت و مخالفت، صراط مستقيم حق است.»
ما معتقد بوده و هستیم که اندک اشکالاتی که برخی دوستان به کمتر از ۱۰% از اعضای جبهه متحد اصولگرایان وارد می کردند، در مقایسه با ضرورت وحدت اصولگرایان و خصوصا اثرات بین المللی آن، مساله ای درجه دوم بوده و با وجود اهميت آن در جاي خود نبايد معيار مخالفت و حب و بغض قرار مي گرفت.
در حال حاضر روشن است که "بيداري اسلامي" مساله اصلي در افق نگاه ولی امر مسلمین جهان است. ایران اسلامی باید بتواند همچنان و بیش از پیش الهام بخش و الگوی ملتهای انقلابی منطقه باشد. بديهي است كه این مهم از عهده نیروهای وفادار به انقلاب بر می آید و از طریق استمرار گفتمان اصولگرایی میسر و ممکن خواهد شد. اگر به دلیل چند دستگی در عرصه رقابت هاي انتخاباتي و تفرقه اصولگرایان در برابر چشم مبارزان مسلمان ديگر كشورهاي انقلابي منطقه، خدشه ای در نگاه امتهای مسلمان به جمهوری اسلامی وارد شود یا حتی غلبه نسبی رقبای اصلی جریان اصولگرایی، آنها را اندکی دچار ياس نماید، چه کسی پاسخگوست؟

آیت‌ا... مهدوی‌کنی در همايش بزرگ جبهه متحد اصولگرايان در مدرسه عالي شهيد مطهري در اين خصوص تاکید كردند: «شما را به امام قسم بیایید و برخی مسائل جزئی را کنار بگذارید، مسائل اصلی را در نظر بگیرید. ما در مواد اصولگرایی مشترک هستیم و در مواد اصولگرایی اشتراک داریم ... اگر ما با هم باشیم، دشمنی که ملت ایران را تهدید می‌کند، هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.» ايشان همچنين در مراسم عمامه‌گذاری جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) نيز اشاره نمودند: «باید نشست و برخی از اختلافات را با صحبت حل کرد اما در این مقطع جدایی‌ها حتی به حسن نیت هم که باشد، خوب نیست و دشمن از آن سوءاستفاده می‌کند.»

دكتر حدادعادل عضو كميته داوري جبهه متحد اصولگرايان در اين باره چنين گفته است: «جبهه متحد اصولگرايان تنها براي ايران كار نمي‌كند بلكه چشم جهان اسلام به روي ماست، اگر نتيجه انتخابات به گونه‌اي باشد كه آمريكا و غرب بتوانند از آن براي شكست حكومت ديني استفاده كنند اين فقط ما را متاثر نمي‌كند، بلكه پشت همه نيروهاي انقلابي خالي مي‌شود. در چنين شرايطي وحدت براي پيروزي هر چه بيشتر اصولگرايان از هر زمان ديگري واجب‌تر است ... بايد براي مخالفت‌ها و موضع‌گيري‌هاي خودمان يك سقف و حد قائل شويم. مبادا ندانسته كاري كنيم كه دشمنان انقلاب اسلامي مي‌خواهند و كشور را دچار تنش دائمي كنيم.»

۳. تفاوت کار جمعی با فعالیت فردی و گروهی
رهبر معظم انقلاب در دیدار ۲۱ دی ۸۸ خود با جمعی از نمایندگان مجلس اینگونه فرموده اند: «حرف دل عامه مردم، توده مردم و بسياري از خواص، همين مباني اصولي و ارزش هاي اصولي است؛ گفتن اينها آن چنان پرهزينه نيست ... شما بايد براي همه شرايط آماده باشيد و بيمناك از اين نباشيد كه حالا اگر ما احساس تكليفي كرديم و عملي انجام داديم يا حرفي زديم، اين موجب مي شود كه فلان هزينه بر ما تحميل بشود. خيلي خوب بشود ... زندگي مجاهدانه همين است ... بحث، بحث اثبات و تثبيت آن حقي است كه اين كشور و اين ملت براي او قيام كرده. خب، قبل از انقلاب در دوران مبارزه و نهضت هم همين جور بود. يك عده اي بودند حرف را قبول نداشتند. يك عده اي هم (قبول) داشتند يا اجمالاً يا تفصيلاً، لكن آماده نبودند بيايند در ميدان ... حاضر نبودند دردسرهايش را قبول كنند. امروز هم همين جور است. خيلي ها هستند حرف ها را قبول دارند منتها خب حاضر نيستند بيايند توي ميدان دردسرهايش را قبول بكنند. تحمل كنند ... اگر چنانچه كسي احساس مي كند كه واقعا توي ميدان است و دارد مي جنگد و دارد مبارزه مي كند (با) آن جبهه اي كه به نظر او جبهه ناحق و باطل است بايد افتخار كند، خدا را شكر كند، اين توفيق را مغتنم بشمارد و نگه دارد.»

ما معتقد بوده و هستیم که به جای مطالبه خواسته خود در بیرون از خانواده اصولگرایان و در برابر چشم نامحرمان اصولگرايي، باید دردسر حضور در میدان اصلاح از درون را قبول کرد و تهمتهای فراوان نظیر نمک گیر شدن، سهم گرفتن، پیوستگی به قدرت و ثروت و ... را به جان خرید. اکنون مشاهده می شود که پایداری بر اصول با تنها فرياد كشيدن و گفتن مقدور نيست و بايد با حضور فعالانه و موثر در یک فرآیند پیچیده و حساس در عین حفظ وحدت به دنبال تحقق آن اهداف و رسيدن به مصاديق بهتر بود. میدان عمل امروز اصولگرایان را بسلامت عبور دادن کاروان اصولگرایی از گردنه انتخابات ۱۲ اسفند مي دانيم؛ لذا خارج از آن بودن کنار نشستن با ژست آرمانخواهی و بدون پرداخت هزینه خاص است.

۳.۱. محور وحدت در كار جمعي چيست؟
آيت ا... مهدوي كني ۱۳ مرداد ۹۰ در نخستين جلسه شوراي مركزي جبهه متحد اصولگرايان: «بعضی از دوستان می‌پرسند محور وحدت چیست؟ باید گفت مسأله وحدت که همیشه در اینگونه موارد گفته می‌شود، به معنای فلسفی آن نیست. مقصود ما از وحدت در مسایل سیاسی و اجتماعی، ائتلاف و تقریب آراء و افکار است. در فکر جمعی، کار جمعی لازم است و مقصود آن نیست که همه گروه‌ها، یک فکر واحد داشته باشند. این مسأله اصلاً شدنی نیست. حتی در یک خانواده نیز چند برادر از جمیع جهات با هم وحدت پیدا نمی‌کنند اما اگر بخواهند با هم زندگی کنند، باید به اصولی پایبند باشند. در جامعه نیز اگر بخواهیم با هم زندگی کنیم، عقل، خرد و دین اقتضا دارد که با هم بنشینیم، نزدیک شویم و فکر جمعی را مورد قبول و پذیرش قرار‌دهیم. البته در مورد احکام دینی این بحث تفکر جمعی قابل پیروی نیست. بلکه چنانچه گفته شد، محدوده آن مسایل سیاسی و اجتماعی است. معنای وحدت از نظر ما اینست که در این محدوده با حفظ اصول و احکام شرع، پس از شنیدن نظرات و سلایق، جمع بندی کنیم و به یک نظر جمعی برسیم.»

۳.۲. شيوه كار جمعي اصولگرايان و مبناي آن
ساز و کار جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات پیش رو، الگوی تجربه شده و نسبتا موفقی در گذشته بوده است. کمیته ۵+۶ مجلس هشتم با اندکی وسعت نظر به کمیته ۷+۸ مجلس نهم تغییر یافت. این ساز و کار هم مانند هر کار دیگری خالی از ایراد نبوده و نیست، اما اشکالات آن حداقلی بود و قابلیت اصلاح از درون را داشت که خروجی امروز آن علیرغم تمام پیش داوری ها موید این ادعاست. افراد و گروههایی که به غلط و به طور دائم با قطعی دانستن فرض حضور داشتن برخی چهره های خاص (مطهری، کاتوزیان و عباسپور) در لیست جبهه متحد اصولگرایان، دست به نفی آن و اثبات خود می زدند اکنون که فهرستهای انتخاباتی خصوصا در تهران مشخص شده است پاسخی برای کرده خویش ندارند. ضمن اینکه می توان گفت اگر هریک از اضلاع حاضر در جبهه متحد اصولگرایان به تنهایی لیست می داد، قطعا برخی را بر دیگری ترجیح می داد و البته بدیهی است که تعدد لیستها قطعا شکست آراء را در پی دارد.

دکتر زاکانی درباره شرایط کار جبهه ای و تفاوت آن با کار یک گروه اینچنین توضیح داده است: «اصولگرايي يک طيف است و جبهه متحد یک جبهه است يک حزب و جمعیت نيست. بطور مثال ما در جمعیت رهپويان انقلاب اسلامي چارچوبي داريم که اگر افراد در آن چارچوب قرار گرفتند، پذيرش مي‌شوند و با اساسنامه و مرامنامه مشخص هم حرکت مي‌کنيم. ولی الان ما راجع به يک جبهه صحبت مي‌کنيم؛ طيفي که مشترکاتشان بيشتر از نکات افتراق آنهاست. تفاوت هم الي الابد وجود دارد و آنچه مهم است تشتت نبايد وجود داشته باشد تا ديگران سوء استفاده کنند و گرنه در مجموعه اصولگرايي افراد و گروه‌هاي مختلف فعال هستند که کاملاً هم با يکديگر متفاوت هستند و پرونده‌هاي مشخص هم دارند حالا ممکن است در بحث شناخت هم بين آنها تفاوت‌هاي جدي باشد.»

۳.۳. جبهه متحد اصولگرايان با وجود اينكه برخي ها حضور ندارند، چگونه مرجعيت دارد؟
آيت ا... مهدوي كني ۱۳ مرداد ۹۰ در نخستين جلسه شوراي مركزي جبهه متحد اصولگرايان: «ما در این جمع، گروه گرا نیستیم، بلکه اصولگرا هستیم. هدف ما از گردهم آیی رسیدن به همان فکر جمعی است. نه اینکه به دنبال افزایش نفوذ خود و کاهش نفوذ دیگران باشیم. اگر اینگونه فکر کنیم، اصلاً اصولگرا نیستیم. معنای اصولگرایی آن بود که شاخص اقدامات ما این اصول باشد، نه افکار گروهی و خصوصی ما. بنا بر این اگر دو نفر از طرف یک گروهی آمدند، معنایش این نیست که فقط منعکس کننده نظرات آنها باشند ... بنده، آیت ا... یزدی و دیگر دوستانی که در این گروه هستند نیز نمی‌خواهیم خواسته ها و نظرات خود را به دیگران تحمیل کنیم. فرض بر این است که این افراد اگرچه منسوب به گروهی هستند، اما بی طرف هستند ... افراد و گروه‌هایی هم که اینجا گردآمده اند، باید مصالح و شاخص ها را طبق همان اصول منشور اصولگرایی که تدوین شده و اصول قانون اساسی در نظر بگیرند و در نظر داشته باشند که در واقع نماینده یک جریان خاص نیستند و خودشان را نماینده همه افراد بدانند.»

۳) ویژگیهای مثبت، اعتماد ساز و غیرقابل انکار جبهه متحد اصولگرایان
۱. حمایت معنوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از جبهه متحد اصولگرایان
حمايت معنوی و حضور حضرت آیت ا... یزدی رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم در راس "جبهه متحد اصولگرایان" برای امت حزب ا... و بدنه اصولگرایان بسیار اطمینان بخش است.

حضرت امام خمینی (ره) درباره خطر خدشه وارد کردن به جایگاه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و روحانیت مبارز فرموده است: «آیا مدرسین محترم که ستون محکم انقلاب در حوزه‏های علمیه بوده‏اند – نعوذبا... - به اسلام و انقلاب و مردم پشت کرده‏اند؟ مگر همانها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیرقانونی بودن سلطنت دادند؟ ... آیا مدرسین عزیز از جبهه و رزمندگان پشتیبانی ننمودند؟ اگر خدای ناکرده اینها شکسته شوند چه نیرویی جای آنان را خواهد گرفت؟ ... راستی شکست هر جناحی از علما و طلاب انقلابی و روحانیون و روحانیت مبارز و جامعۀ مدرسین، پیروزی چه جناحی و چه جریانی را تضمین می‏کند؟ جناحی که پیروز شود یقیناً روحانیت نیست و اگر آن جناح الزاماً به روحانیت رو آورد، راستی به سراغ کدام قشر و تفکر از روحانیت می‏رود؟ خلاصه اختلاف به هر شکلی کوبنده است. وقتی نیروهای مؤمن به انقلاب حتی به اسم فقه سنتی و فقه پویا به مرز جبهه‏بندی برسند، آغاز باز شدن راه استفادۀ دشمنان خواهد بود. جبهه بندی نهایتاً معارضه پیش می‏آورد. هر جناح برای حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعاری انتخاب می‏کند، یکی متهم به طرفداری از سرمایه‏داری و دیگری متهم به التقاطی می‏شود که من برای حفظ اعتدال جناحها همیشه تذکرات تلخ و شیرینی داده‏ام، چرا که همه را فرزندان و عزیزان خود می‏دانم.»

رهبر حکیم انقلاب هم درباره جامعه مدرسین اینگونه فرموده اند: «من جامعه‌ى مدرّسين را مغز متفكر و چشم بينا و وجدان سالم و حساسى براى دستگاه اداره كننده‌ى كشور مى‌دانم ... جامعه‌ى مدرّسين سرشار از علم و فقاهت و تقوا و آگاهيهاى گوناگون است ... يقيناً از كمك فكرى شما استفاده خواهم كرد و بايد همه‌ى دستگاهها استفاده كنند.»
آیت ا... یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم روایتی از دیدار خود با مقام معظم رهبری را اینگونه نقل کرده است: «در ملاقات اخیری که جامعه مدرسین محضر مقام معظم رهبری بودیم، ایشان چند جمله داشتند که بی سابقه بود؛ فرمودند اعتباری که جامعه مدرسین دارد یک اعتبار ذاتی است، کسی به آن نداده که بتواند از آن بگیرد ... این اعتبار را در طول بیش از چهل سال به تدریج به دست آورده و برای این اعتبار باید خیلی اعتنا قایل شد و درست خرج کرد ... بعد خيلي سفارش کردند که اين اعتبار را بايد حفظ بکنيد. در ادامه فرمودند من نمي‌دانم که آيا صلا‌ح جامعه مدرسين هست که در انتخابات مجلس يا رياست جمهوري وارد بشود و صحبت بکند يا نه؟ و گاهي که وقتي وارد مي‌شود عوارضي پيدا ‌شود يا شکستي پيش بيايد ... (بعدا) من سوال کردم آيا منظور شما اين‌ است که ما نبايد در انتخابات دخالت کنيم؟ ايشان فرمودند: من نهي نکردم؛ منتها شما اگر ديديد يک آدم نااهل دارد به مجلس مي‌رود نمي‌توانيد ساکت بنشينيد، به هر حال وظيفه شرعي امثال شماهاست، جايي هم مي‌بينيد اگر بخواهيد هزينه بکنيد با توجه به وضعيت طرف، آن قدر هم مهم نيست خوب بايد مصلحت را رعايت کنيد و بي‌مورد از اعتبار جامعه مدرسين هزينه نکنيد. اين صحبت ايشان راه را براي ما باز کرد.» آیا با این بیانات نمی توان حضور معنوی آیت ا... یزدی و جامعه مدرسین در فرآیند وحدت اصولگرایان را به دلیل اهمیت بالای انتخابات مجلس نهم و نگرانی عمیق ایشان از ورود افراد نااهل به مجلس دانست؟ اتفاقی که با تفرقه اصولگرایان امکان وقوعش بیشتر می شود.

۲. حمایت معنوی آيت ا... مهدوي كني از جبهه متحد اصولگرایان
حمايت معنوی و حضور حضرت آیت ا... مهدوي كني دبيركل جامعه روحانيت مبارز و رئيس مجلس خبرگان رهبري نيز در راس "جبهه متحد اصولگرایان" برای امت حزب ا... و بدنه اصولگرایان بسیار اطمینان بخش است. حضرت امام خمینی در وصیت نامه سياسي- الهي خويش مرقوم فرمودند: «به‌جامعة ‌محترم ‌روحانیت‌، خصوصاً مراجع‌ معظم وصیت ‌می‌کنم‌ که ‌خود را از مسائل ‌جامعه، خصوصاً مثل ‌انتخاب ‌رئیس ‌جمهور و وکلای ‌مجلس‌، کنار نکشند و بی‌تفاوت‌نباشند»

امام راحل (ره) درباره شخص آیت ا... مهدوی کنی جمله ای دارند که در خصوص کمتر شخصیتی در انقلاب اسلامي، اینچنین بياني داشته اند: «ما از سابق ایشان (مهدوي كني) را ارادت داشتیم و حالا هم ارادت داریم و بعدها هم ارادت خواهیم داشت.» همچنین پس از جدا شدن مجمع روحانیون از "جامعه روحانیت مبارز" که تبلیغات منفی علیه روحانیت مبارز پی گرفته شد، با اوج گرفتن جریان تخریب و تهمت، آیت ا... مهدوی کنی برای گلایه از این اتهامات خدمت امام (ره) رسید و به برداشتی که تبلیغ می شد که امام درباره مجمع نظر مثبت و درباره جامعه روحانیت نظر منفی دارند، اشاره کرد. پاسخ امام (ره) این بود که «نخیر! من کی همچنین حرفی زده ام؟ من همچنین حرفی نزده ام. من به شما علاقه دارم. چنین چیزی نیست. اصلا من چنین حرفی نزده ام. چنین چیزی را تائید نکرده ام.» امام(ره) بعدها نیز اتهام آمریکایی بودن اعضای جامعه روحانیت را رد کرده و فرمودند: «اینها همه فرزندان من هستند. شاگردان من هستند و من به همه اینها علاقه دارم. اینها همه مورد تائید من هستند.»

مقام معظم رهبری در آخرین دیدار مجلس خبرگان رهبری با ایشان درباره آیت ا... مهدوی کنی اینچنین فرمودند: «ايشان از ابتدای انقلاب تا امروز در همة عرصه‌ها از جمله روحانيت، سياست، مسائل جاری كشور، "حوزه و دانشگاه" و ديگر عرصه ها، شخصيت برجسته و بارزی بوده اند.»

آیت ا... مهدوی کنی به دلیل توانمندي هاي مديريتي و اجرايي - كه چه بسا در ديگران نبود - زندگي خود را وقف و هزينه انقلاب كرد، حضور در ميدان عمل آميخته به علم را به پرداختن صرف به درس و بحث حوزوی ترجیح داد و حتی باوجود سطوح علمی والا، از جایگاه مرجعیت چشم پوشید. ایشان هرجا به حضورشان نياز بود، كنار ننشست و آگاهانه، بابصيرت و با درک و تشخیص صحیح از مسائل، پیشاپیش مردم انقلابی در وسط ميدان حاضر شد.

رهبر حكيم انقلاب اسلامي در سفر اخير به استان كرمانشاه در اجتماع مردم پاوه درباره روحانیون حاضر در صحنه فرمودند: «روحانى‌اى كه كنار بنشيند، به مردم بگويد شما برويد حركت كنيد، اقدام كنيد، راه به جائى نخواهد برد. آن روحانى‌اى موفق است كه راه بيفتد، بگويد برويم؛ نه اينكه بگويد برويد. روحانى بايد وسط ميدان، جلوى مردم و اهل اقدام باشد.» آیت ا... مهدوی کنی يكي از مصاديق تام و تمام اين بيانات مقام معظم رهبري است كه در طول عمر با بركت خويش تاكنون منشاء خدمات بسياري براي اسلام و ايران بوده است. او سالها قبل از انقلاب در مبارزات عليه رژيم ستمشاهي مشاركت داشت و پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز يار و همراه امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری بود؛ در اين مسير برايش اهميتي نداشت كه در چه منصب و مقامي باشد؛ عضو شوراي انقلاب، وزير كشور، نخست وزير موقت یا رئیس مجلس خبرگان رهبري.

آيت ا... مهدوي كني در نخستين جلسه شوراي مركزي جبهه متحد درباره حضور جامعتين در عرصه وحدت اصولگرايان اينچنين گفته است: «اگر جامعه مدرسین قم و جامعه روحانیت مبارز به میدان آمده‌اند، برای رفع مشکلات با همکاری دیگر دوستان برای اصولی بوده که به‌عنوان اصولگرایی مطرح است.» همچنين ايشان علت حضور خود را در نشست سراسري اصولگرايان چنين بيان كرده است: «حضور بنده به معناي اين است كه بگويم تا آخر پاي وحدت اصولگرايان ايستاده‌ايم.»

۳. حضور افراد مورد اعتماد نظام در کمیته داوری جبهه متحد اصولگرایان
در کمیته ۷ نفره داوری "جبهه متحد اصولگرایان" دو نفر از مشاوران عالي رهبر معظم انقلاب حضور دارند. اینکه دکتر ولایتی مشاور امور بین الملل و دکتر حداد عادل مشاور عالی رهبری اند، قطعا نشان دهنده این است که آنها مورد اعتماد رهبر انقلاب برای مشاوره دادن به ایشان هستند و به همین دلیل مورد ثقه امت حزب ا... برای داوری در جمع اصولگرایان نیز خواهند بود. اين مساله با استناد به منصوبين ايشان براي مصادر اجرايي نظام متفاوت است وگرنه چند نفر داراي حكم مستقيم از رهبري نیز مانند حجج اسلام خاموشي و تقوي نيز در جبهه متحد اصولگرايان حضور دارند.

متن حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی برای دکتر حداد عادل در تیرماه ۸۷ این چنین است: «جناب آقای دكتر حداد عادل دامت افاضاته! باتوجه به تجارب با ارزش جنابعالی در عرصه های سیاسی و فرهنگی در طول دوران خدمت به ویژه در مقطع تصدی ریاست مجلس شورای اسلامی و با هدف بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و تجارب مذكور، جنابعالی را به مشاورت عالی رهبری بر می‌گزینم. امید آنست در این مسئولیت نیز مانند گذشته شاهد خدمات ارزنده‌ای باشیم. توفیقات جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم.»

بخشی از متن حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی برای دکتر ولایتی در مرداد ۷۶ نيز از اين قرار است: «جناب آقای دكتر علی اكبر ولايتی! اكنون كه پس از دوره ی طولانی و پر تلاش و بحمدا... پر حاصل و افتخارآميز مأموريت خود در رأس وزارت خارجه ی جمهوری اسلامی ايران، فراغتی نسبی دست آورده ايد، جای آن است كه از تجربيات گرانبهای شما كه در طول چهار دوره ی اجرايی و در چهار دولت پياپی دست آمده است، به گونه ی نيكو بهره برداری شود ... برای اينكه استفاده بهينه از اندوخته ها تجربی جنابعالی به دست آيد، شما را به مشاورت رهبری در امور بين المللی منصوب می كنم.»

۴) آیت ا... مصباح یزدی و آیت ا... مهدوی کنی؛ متکامل یا متقابل؟
۱. نسبت و ديدگاه ما درباره علامه بزرگوار آيت ا... مصباح یزدی
اعضاي شوراي مركزي "جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي" به دليل جايگاه ويژه و برجسته علمي علامه مصباح يزدي و تعابير مهم مقام معظم رهبري درباره ايشان خصوصا مطهري زمان بودن، خرداد ماه ۹۰ به ديدار ايشان شتافتند و البته اینگونه مورد اظهار لطف كريمانه آن بزرگوار قرار گرفتند: «عزيزاني كه در خدمتتون هستم، آنهايي كه حضورا زيارتشان كرديم و از قبل آشنايي داشتيم و برادران و خواهران ديگري كه در اين جلسه با معرفي برادر عزيزمان آقاي زاكاني خدمتشان مي رسيم، مطمئن هستم كه از بهترين كساني هستند كه در اين نظام، اسلام راستين را از فرمايشات مقام معظم رهبري و قبلش از فرمايشات امام شناختند و تصميم دارند در زندگي شان پياده كنند و وظايفشان را بر اساس آن بينش ها انجام دهند.» و البته پس از جلسه، دبیرکل جمعیت دکتر زاکانی همه اعضا را منع کرد که خبر دیدار را مستقل از خبرگزاری رسا منتشر نکنند تا مبادا احساس شود جمعيت رهپويان برای اثبات خود به دنبال هزینه کردن از ایشان است. نقل كنوني ديدار رهپويان هم از سر ناچاري و براي اثبات نگاه وسيع و بلند ايشان به همه نيروهاي انقلاب صورت گرفته است.

از نظر ما آيت ا... مصباح يزدي كه به شايستگي از رهبر حكيم انقلاب لقب "مطهري زمان" گرفت، نه اهل تعريف بي جا و تملق نسبت به اشخاص و گروههاست و نه با تمجيد از اعضاي "جمعيت رهپويان" و حمايت از تاسيس "جبهه پايداري" به آنها تعلق مي يابد و ليدر يك گروه سياسي مي گردد. ایشان و ساير علما و مراجع شيعه، به تمام اصولگرايان در ايران و بلكه به تمام شيعيان در جهان اسلام تعلق دارند و تلاش براي محدود كردن و به اصطلاح مال خود كردن و مصادره اعتبار عظيم و بحر عميق وجودي آنها علاوه بر جفا در حق آنها، ظلمي بزرگ به عموم دلباختگان روحانيت و مرجعيت است.
پس دليل حمايت ايشان از چنين مجموعه هايي چيست؟ و آیا مشورت ایشان منحصر به افراد و گروههای خاصی است؟ پاسخ بسيار روشن است. در طول تاريخ تشيع عموما و در تاريخ انقلاب اسلامي خصوصا، علما و بزرگان ديني ما همواره از انسجام يافتن و شكوفا شدن نيروهاي ارزشي استقبال كرده، تا آنجا كه آنها را پايبند به اصول و ارزشها ديده اند مورد حمايت قرار داده اند. با همين تفسير است كه دليل حمايت علامه مصباح يزدي از دكتر احمدي ن‍ژاد در ابتداي دولت نهم و انتقادهاي ايشان از انحراف شكل گرفته پيرامون رئيس جمهور مشخص مي شود.

بيانات علامه مصباح يزدي در ديدار با آقايان فدايي و زاكاني از اعضای شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرايان در تایید مشورت و نفی رهبری بر تشكلهاي سياسي چيزي جز تاكيد ايشان به اين مساله نبود. اين اصل مهم بر تمام حمايتها و تمجيدهاي ايشان حاكم است. به عبارت ديگر "جمعيت رهپويان" يا "جبهه پايداري" يا ديگران نبايد دچار توهم شوند كه حمايت و تعريف صورت گرفته از آنها در يك مقطع خاص به معناي تاييد هميشگي و عقد اخوت با ايشان است. ضمن اينكه طبق فرمایش خود ایشان در دیدار فوق الذکر نگراني از غلتيدن هواداران سابق جريان سياسي دولت - كه بدون تشكيلات بودند - به دام جريان انحرافي، تنها دلیل ايشان برای مشورت دادن و انسجام بخشیدن به آنها در يك مجموعه و تشكل جدید بود.

تحديد آيت ا... مصباح يزدي و سایر بزرگان به عضويت در يك گروه، جمعيت و يا يك جبهه سياسي خاص، خطايي استرات‍ژيك است كه نبايد از جانب هیچ¬کس بر آن اصرار شود. چراکه اولا این ذخایر همیشگی و ارزشمند را خرج چند روز سلایق سیاسی ما می کند و ثانیا مخاطب را دچار این ذهنیت غلط می کند که انگار ویژگیهای درونی مثبتی برای جذب نیرو و ارتباط با بدنه اجتماعی وجود ندارد. "مطهري زمان" عضو جبهه انقلاب اسلامي تحت رهبري ولايت فقيه است كه پهنه اي به مراتب گسترده تر از يك جمع محدود با سليقه خاص سياسي دارد.

خود علامه بزرگوار مصباح يزدي چندی قبل با رد انحصار ارتباط خود با گروهها فرمودند: «بنده به عنوان ليدر (پایداری) نيستم، نه كسي مرا به اين عنوان پيشنهاد كرد و نه من پيشنهاد كردم و اهلش بودم. نه آنها به من سرسپرده‌اند كه هر چه تو بگويي عمل مي‌كنيم. اصلاً تمايل معقولي هم نيست. عملاً هم نخواهد شد. عرض كردم هيچ دو نفري نيستند كه همه فكرهايشان مثل هم باشد. يك‌ جاهايي با هم اختلاف پيدا مي‌كنند. الان هم اينها را از بهترين افرادي كه در جرگه سياست وارد هستند مي‌شناسم، البته منحصر به اينها نيستند. آقاي فدايي و آقاي زاكاني هم هستند. آقاي زاكاني كه مسئول بسيج دانشجويي بودند سال‌ها با ايشان همكاري داشتيم ... ما جلسات فراوان و همكاري‌هايي داشتيم ... همه اينها را دوست مي‌داريم و با آنها همكاري داشتيم و داريم.» اگر دقت كنيم مي بينيم ايشان هم رهپويان و هم پاياري را با عبارت "از بهترين كساني هستند" معرفي كرده اند و قهرا ممكن است يك گروه رفت و آمد بيشتري با ايشان داشته و تاييدات بيشتري را نصيب خود كند؛ هرچند كه خود ايشان در ادامه همين فرمايشات، تنها ولايت فقيه را داراي شان رهبري دانسته اند: «غير از مقام معظم رهبري كه بر ما ولايت دارند و هرچه بفرمايند با تمام وجود اطاعت مي‌كنيم، هيچ‌كس ديگري چنين چيزي (آمريت) را نسبت به ما ندارد.»

۲. عدم تقابل آیت ا... مصباح یزدی با آیت ا... مهدوی کنی
از نظر ما این دو بزرگوار تقابلی ندارند و کسانی که سعی نمودند با سوء استفاده از قرابت خود به علامه مصباح، ایشان را به تشکیلات خود منحصر کنند و خواسته يا ناخواسته در برابر آیت ا... مهدوی کنی علم کنند، دانسته یا ندانسته ضربه بزرگی به حيثيت و جايگاه فقاهت و عالمان ديني وارد آوردند. به عنوان تنها يك نمونه، در بولتن منتسب به جبهه پايداري در ذيل سوال ۱۲، نظرات اين دو عزيز كه در زمانهاي مختلف بيان شده است - دائما با هم مقابله و در برابر هم قرار داده شده است. مثلا از قول آيت ا... مهدوي كني نوشته است: «بياييم با هم باشيم. چون در اين صورت است كه هيچ نگراني وجود ندارد و انقلابيون در انتخابات اكثريت را به دست خواهند آورد ولي اين جدايي كه الان درست كرده اند خطرناك است. ممكن است نيتشان هم خير باشد، من نمي دانم ولي كار خوبي نمي كنند.» و بلافاصله از قول علامه مصباح آورده است: «گاهي كساني كه از شعار وحدت استفاده مي كنند معنايش اين است كه هر چه من مي گويم همه قبول كنيد تا وحدت ايجاد شود اين نوع وحدت مي شود عين ديكتاتوري»(!). آيا درست است كه مطلب طوري تنظيم شود كه از زبان يكي از ايشان ديگري اينگونه مورد اتهام ديكتاتور بودن قرار بگيرد؟! و متاسفانه از اين دست مطالب در اين جزوه ظاهرا تصحيح شده! بسيار است.

به نظر ما بهره بردن از علامه مصباح یزدی در پشتوانه سازی فکری برای نظام اسلامی هیچ منافات و تضادی با تاثیر عالمانه آیت ا... مهدوی کنی در کادرسازی تشکیلاتی برای جمهوری اسلامی ندارد. این دو شان مکمل یکدیگر را علامه شهید مطهری و شهید مظلوم آیت ا... دکتر بهشتی در دوران مبارزات خود با رژیم طاغوت و بعد از آن در ابتدای انقلاب تا شهادت در کنار یکدیگر ایفا نمودند و هیچ تقابلی هم وجود نداشت. امروز نیز تقابلی بین علامه مصباح یزدی در راس موسسه امام خمینی (ره) قم برای تربیت نیروهای فکری مبرز و آیت ا... مهدوی کنی در راس دانشگاه امام صادق (ع) به عنوان محل کادرسازی برای نظام وجود ندارد. ایشان در تربيت دانشجويان دانشگاه امام صادق (ع) كه بسياري از آنها اكنون در مصادر خدمت به انقلابند ايفاي نقش محوري کرده اند. مقام معظم رهبری دی ماه ۸۴ در دیدار با مسؤولان، استادان و دانشجويان دانشگاه امام جعفر صادق(ع) از زحمات آيت‌ا... مهدوی كنی رئيس دانشگاه امام جعفر صادق (ع) در تشكيل و استمرار مجموعه‌ای "پُر انگيزه، مصمم و دارای نگاه آينده‌گر" قدردانی کردند و رسالت اين دانشگاه را ارائه يك نمونه از دانشگاه اسلامی برشمردند.

ضمن اینکه آیت ا... مصباح طبق صلاحدید خویش، هیچگاه در جزئیات کارهای سیاسی ورود نکرده اند و اکنون نیز دائما بر عدم رهبری تشکلهای سیاسی و اکتفا به مشورت دادن تاکید می کنند: «فكر نمي‌كنم آنها به عنوان اينكه بنده مؤسس جبهه پايداري هستم جايي گفته باشند ... بنده نه آمريتي نسبت به اين آقايان (پایداری) دارم و نه آنها تعهدي دارند كه حرف مرا گوش كنند. نه همه حرف‌هاي آنها را من قبول دارم و نه آنها همه حرف‌هاي مرا قبول دارند و اين مال همه هست.» اظهارات اخير حجت الاسلام روانبخش در واكنش به خبر تاييد ليست پايداري از سوي علامه مصباح نيز همين معنا را مي رساند: «ارائه لیست به آیت ا... مصباح از باب احترام به ایشان بوده است، در شان آیت ا... مصباح نیست که در مورد فرد، فرد اعضاي لیست نظر بدهند و لیست را ببندند. به طور کلی آیت ا... مصباح در مسائل جزئی دخالت نمی کنند و تنها کلیت گفتمان جبهه پایداری را تائید کرده اند.»

آیت ا... مهدوی کنی اما با حضور در راس مهمترین تشکل سیاسی روحانی کشور یعنی جامعه روحانیت مبارز از ابتدای انقلاب علاوه بر طی مدارج عالیه علمی و فقاهتی، مسوولیتهای مختلف سیاسی را نیز پذیرا بوده اند و در جزئیات امور سیاسی بنای ورود و اثرگذاری داشته اند. ايشان خود در اين باره بيان داشته است: «امام توصیه فرمودند روحانیت در مسائل سیاسی ورود پیدا کند و بر همین اساس ما احساس مسئولیت کردیم و آمدیم؛ برخی می‌گویند چطور شده است که من آمده‌ام که در پاسخ می‌گویم ‌بنده قبلا هم بوده‌ام و اصلا من یک رجل سیاسی هستم و همیشه در عرصه سیاسی بوده‌ام ... روحانیت با انقلاب است و نمی‌تواند کنار بنشیند تا عده‌ای کار خودشان را بکنند.» گرچه ايشان اکنون و به دلیل مسوولیت مهم ریاست خبرگان رهبری از ورود به مصادیق کاندیداها پرهیز کرده و دائما بر این نکته تاکید می نمایند كه هيچ توصيه اي در خصوص افراد و نانزدها ندارند.

۵) ضرورت مرزبندي شفاف با فتنه، انحراف و فساد
۱. مبارزه با فتنه
اعضاي جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي در دوران فتنه ۸۸ علاوه بر اعلام مواضع قاطع عليه فتنه گران و در حمايت از نظام و انقلاب، با تاكيد بر جداسازي صف معترضان اوليه از اغتشاش گران و اولويت بندي مسائل تلاش عملي نمودند تا برخي مسائل و معضلات پيش آمده با تدبير حل و فصل و چند گره از كار نظام باز شود. مواضع محكم و منطقي دكتر زاكاني در كميته ۶ نفره مذاكره با كانديداهاي رياست جمهوري دهم و آقاي هاشمي رفسنجاني هنوز از يادها نرفته است.
همچنين آقايان نادران و زاكاني در حل و فصل ماجراي كوي دانشگاه در روزهاي ۲۵ و ۲۶ خرداد ۸۸ و آزادسازي بيش از ۱۳۰ نفر از دانشجويان بي تقصير آن حوادث - كه ممكن بود به كهريزك رفته و فاجعه اي جبران ناپذير رخ دهد - نقش مهمي ايفا كردند. در همين قضيه كهريزك و پيگيري مجدانه پرونده ظلم رفته به چند جوان بي گناه، آقايان سروري و دهقان نقش بارزي ايفا نمودند كه منجر به قرائت گزارش شجاعانه مجلس هشتم از حوادث آن و محكوميت متهمان انتظامي آن شد و البته به سرانجام رساندن متخلفين قضايي آن پرونده همچنان باقي مانده و مورد مطالبه ماست.

۲. مقابله با گروه انحرافي
اعضاي جمعيت رهپويان از ابتدا و روزهايي كه ديگران کمتر سخن مي گفتند به مقابله با جريان انحرافي پرداخت و البته تا همین زمان نیز همواره تاکید کرده است که حساب کلیت دولت، بدنه خدوم آن و خدمات ارزنده خصوصا در دولت نهم از گروه انحرافی رشد یافته در اطرف رئیس جمهور جداست. میدان داری اعضای رهپویان و ایثارگران در مقابله با جریان انحرافی از میانه دولت نهم و در ماجراهای علنی "دوستی با مردم اسرائیل" و "ادغام سازمان حج در گردشگری" و پس از آن با علني تر شدن انحراف در مقاطع "معاون اولي مشايي" و جريان تلخ "۱۱ روز خانه نشيني رئيس جمهور" چنان اظهر من الشمس است که برخی از دوستان با خوش بینی کامل، آنها را به تندروی و بدبینی متهم می کردند و البته برخي از اين منتقدين هنوز هم چيزي به نام "جريان انحرافي" را داراي وجود خارجي نمي دانند.

۳. مبارزه با فساد خصوصا اقتصادی
در مورد مبارزه با مفاسد اقتصادي با وجود مصاديق فراوان (مدارك تقلبي،‌ آزمون دستياري و پرونده اختلاس اخیر) تنها به دو نمونه مهم اشاره می شود: نخست مبارزه با مديريت مساله دار دانشگاه آزاد و دوم پیگیری و عدم سکوت در ماجرای معروف به اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومانی.

ماجرای دامنه دار مقابله با مدیریت مساله دار دانشگاه آزاد و نیز برخورد با اعمال غیرقانونی دادستان وقت تهران از مجلس هفتم و با تحقیق و تفحصی بی نظير به سرپرستی دکتر زاکانی آغاز شد. در ماجرای یکشنبه سیاه مجلس هشتم هم مخالفتهای اصلی با طرح وقف با تذکر و اخطار قانون اساسی نمایندگان حزب الهی همچون زاکانی، الهیان، نادران و دهقان رقم خورد و البته این نمایندگان همان موقع نیز اعتقاد داشتند این فاجعه بزرگ، خطای بخشی از نمایندگان و غفلت رئیس مجلس است و نباید به پای کلیت مجلس نوشته شود و در سخنراني دكتر زاكاني در جمع دانشجويان معترض مقابل مجلس هم بيان شد: «اگر مقابل غده سرطاني كه ۳۰ سال بر اريكه‌هاي مختلف ريشه دوانده و شرايطي را در اين كشور تحميل كرده نايستيم با مشكل مواجه خواهيم شد و اين امر محل اعتراض اصلي جمع حاضر است ... حركت روز يكشنبه برخي از نمايندگان مجلس در خصوص تصويب اموال دانشگاه آزاد حركتي بي اساس بود اما بايد واقعيت امر را با جواب آن دريافت كرد. ... اگر تعبير از اين تجمع اين باشد كه مجلس شوراي اسلامي مقابل مقام معظم رهبري است امري بسيار نادرست است. حركت شما دانشجويان مشخص است و ما هم معترض و مخالف اين مصوبه بوديم ولي به عنوان نماينده مردم تهران اعلام مي‌كنم اگر مجلس نظر رهبري را در خصوص دانشگاه آزاد بداند مطمئنا طبق آن عمل خواهد كرد ... آنچه مهم است اين است كه از ظرفيت قانوني مجلس سوء استفاده شده و از فرصت‌هاي مسئولان امر نيز سوء استفاده شده است تا اين مصوبه در دستور كار مجلس قرار گيرد.»

اين رويكرد بعدا در ديدار دانشجويي ماه رمضان سال گذشته مقام معظم رهبري مورد تاييد قرار گرفت: « بحث تجمع در برابر مجلس را مطرح كرديد، كه من البته در آن مورد هيچ اظهار نظرى نميكنم؛ فقط همين قدر به شما بگويم كه شما همه‌اش گله داريد كه چرا مسئولين نقدپذير نيستند؛ خوب، شما هم نقدپذير باشيد! نقدپذيرى كه فقط مخصوص مسئولين نيست؛ خوب، بالاخره اگر بر دانشجو هم نقدى وارد است، بايد نقدپذيرى كند. جمعيت زيادى آمدند در مقابل مجلس جمع شدند، شعارهائى هم دادند، شعارهايشان هم بد نبود، يك گروهى هم آن وسط شعارهاى تند دادند. البته من نميگويم آنها آدمهاى بدى‌اند، نابابى‌اند؛ نه، بالاخره تندى كردند، جوانى كردند؛ اما اگر شما هم معتقديد كه اين شعارها افراطى بود، زيادى بود، حقش نبود، قبول كنيد.»

در اتفاق تلخ مفسده اقتصادی اخیر در کشور جمعیت رهپویان ضمن پیگیری نمایندگانش در مجلس از جمله آقایان زاکانی، سروری، دهقان و خانم الهیان برای کشف حقیقت، طی بیانیه ای نسبت به تبدیل شدن آن به مساله اصلی کشور در زمان برگزاری اجلاس مهم بیداری اسلامی هشدار داد: «مساله اصلی جهان اسلام و در نتیجه ایران اسلامی در این ایام، موضوع بیداری اسلامی است؛ لذا نباید اجازه داد موضوعات دیگر- که در جای خود بسیار مهم هستند - فضای اصلی فکر مسوولین، شخصیتهای سیاسی و اصحاب رسانه را از آن منحرف سازد. یکی از این موضوعات که متاسفانه تبدیل به مساله اصلی شده است، اختلاس چند هزار میلیاردی در نظام بانکی کشور با نقش آفرینی جریان انحرافی است. برخورد با این معضل مهم در نظام مالی و پولی کشور - که برآمده از غفلت، عدم نظارت، فساد و سوءاستفاده است - نیازمند تدبیر و قاطعیت در فضایی غیر سیاسی و غیر جنجالی و عدم دخالت عناصر غیرمسوول قضایی است.»

۴. مواضع اعلامي جبهه متحد اصولگرايان نسبت به فتنه، انحراف و فساد
با توجه به اين سوابق و اعتقادات، مرزبندي جبهه متحد اصولگرايان با فتنه، انحراف و فساد اهميت زيادي براي جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي داشته و دارد.
جبهه متحد اصولگرايان بارها در مواضع خود بر مرزبندي با فتنه گران، منحرفين و مفسدين تاكيد كرده است. از جمله اينكه دكتر زاكاني رئیس ستاد انتخاباتی جبهه متحد اصولگرایان گفته است: «دو رقیب جدی در مقابل اصولگرایان قرار گرفته اند، جریان فتنه و جریان انحرافی دو رقیبی هستند که می خواهند با جبهه انقلاب رقابت کنند در عین حال که جریان فساد نیز در درون این دو جریان درصدد ماندن در قدرت و ضربه به کارامدی نظام است.»

همچنين در معيارهاي اصلي انتخاب نامزدهاي جبهه متحد اصولگرايان بر راه ندادن ساكتين فتنه، انحراف و فساد تاكيد و نهايتا نيز به آن عمل شد. دكتر ولايتي سخنگوي جبهه متحد اصولگرايان در اين زمينه اينچنين بيان داشته است: «تصمیم جمعی اعضای شورای مرکزی است که "ساکتین فتنه" و "ساکتین انحراف" هیچ جایی در میان نامزدهای جبهه متحد اصولگرایان نداشته باشند.»

۵. عملكرد انقلابي اكثريت اعضاي موثر جبهه متحد اصولگرايان در مواجهه با فتنه
به جز مواضع و عملکرد اعضای رهپویان که پیش از این بیان گردید، اكثريت اعضاي جبهه متحد اصولگرايان در مواجهه با فتنه ۸۸ عملكرد انقلابي و موثری داشتند.
دکتر حدادعادل که از سوی اعضای پایداری به محافظه کاری متهم شده است ، روز ۲۶ خرداد ماه - یعنی یک روز پس تجمع ۲۵ خرداد طرفداران موسوی و حمله به پایگاه بسیج در خیابان آزادی که به کشته شدن ۷ نفر انجامید - در اجتماع عظيم و ميليوني مردم تهران در ميدان وليعصر حاضر شد و بدون ترس از احتمال تعرض به خود با شجاعت خطاب به فتنه گران گفت: «بدانيد كه خير دنيا و آخرت در اطاعت از ولايت فقيه است ... آيا فراموش كرده‌ايد كه همين ملت در بلواهاي مختلف شما در صحنه حاضر بود و جواب‌تان را داد؟ بدانيد كه ملت ايران گوش به فرمان رهبري براي حمايت از انقلاب هميشه در صحنه حاضر است.» دکتر حداد عادل فردای آنروز هم موسوی را به مناظره زنده تلویزیونی فراخواند، در حالیکه هنوز ۲ روز به نمازجمعه تاریخی رهبر معظم انقلاب مانده بود و بسیاری از مدعیان بصیرت هنوز لب از لب باز نکرده بودند.
حسین فدایی در نطق پیش از دستور خود در اردیبهشت ماه ۸۸ و چند هفته پیش از برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری، پشت صحنه كانون فتنه را افشا كرد: «معتقدم ترسيم ماجراي قدرت‌طلبان فتنه‌گر و افشاي كانون فتنه براي جلوگيري از ثبت ناصحيح وقايع و تبيين مسائل پشت‌پرده و عبرت‌آموز ضرورتي است ... در اين جريان انحرافي و فتنه گر تعدادي از مهره‌هاي اصلي و مسئله‌دار باند مخوف مهدي هاشمي معدوم، حلقه كيان، افراطيون جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين، سردمداران و سرمايه‌گذاران روزنامه‌هاي زنجيره‌اي، ملي‌مذهبي‌ها، سكولارها و لائيك‌ها، غائله‌افکنان قتلهاي زنجيره‌اي، سابقه‌داران از منافقين و ليبرالها، نهضتي‌ها و افراطيون مدعي انقلابي‌گري که طراحان اصلي ايده کنارگذاردن نيروهاي ارزشي و استحاله نظام در دوران دوم خرداد بوده‌اند، مشاهده مي‌شود.»

ضمن اینکه تنها گزارش یک نهاد رسمی نظام از فتنه ۸۸ که به صراحت از نقش محمد خاتمی و مهدی هاشمی در فتنه انگیزی در حوادث انتخابات دهم پرده برداشت، توسط کمیسیون اصل ۹۰ مجلس تهیه گردید که آقایان فدایی و زاکانی از اعضای موثر آن بودند. این گزارش که چند ماه قبل توسط آقای فدایی در صحن علنی مجلس قرائت گردید، به بررسی نقش مهدی هاشمی در انتقال اخبار و اطلاعات از خارج به ایران و همچنین نقش محمد خاتمی در معرفی میرحسین موسوی به عنوان فردی مناسب برای پیشبرد پروژه تغییر در ایران به طرف های غربی پرداخته شده است.

در مورد سایر اعضاي جبهه متحد اصولگرايان دکتر زاکانی دبیرکل جمعیت رهپویان و رئیس ستاد انتخابات جبهه متحد اصولگرایان اینچنین توضیح داده است: «ما ۱۳ نفر هستيم. آقايان حداد عادل، ولايتي و عسگراولادي که موضع کاملا شفاف در مورد فتنه داشته‌اند، آقايان کعبي و بوشهري هم در مواضعشان موضعگيري عليه فتنه وجود دارد و آقاي تقوي هم موضع داشت، آقاي ابوترابي هم موضع داشت و هم يک ماموريت‌هايي را از سوی نظام به او مي‌ دادند که در پشت پرده انجام مي‌گرفت. آقاي فدايي و بنده هم که مواضع‌مان مشخص است و ساکت فتنه نبوديم. مواضع آقاي متکي هم دچار ابهامي نبود. آقاي جلالي هم که در دوران فتنه فعال بودند و آقای خاموشی نیز مسئولیت های مختلف را در گره گشایی از فتنه برعهده داشتند و مواضعشان هم معلوم است. فقط آقاي باهنر مي‌ماند که با تاخیر موضع گرفت ولی قبل از ۹ دی این موضع را داشت و حتی در اعتراضی که ما قبل از این روز در مجلس انجام دادیم مشارکت داشت. در مورد آقاي قاليباف هم که اين دوستان مطرح مي‌کنند که در دوران فتنه مواضعي نداشته‌اند، صحيح نيست. ما سئوال کردیم مواضع وی را در يک زونکن از چند روز بعد از انتخابات سال ۸۸ جمع کرده بودند و به ايشان گفته شد اين مواضع را برويد و اطلاع رسانی کنید. در خصوص آقای لاریجانی تاخیر در موضعگیری مشخص است ولی ایشان بعدا مواضع شفافی را گرفتند و نقاط ضعف و قوت آن ها معلوم است اما در جبهه متحد اکثریت قاطع در فتنه فعال بوده اند»

۶) نسبت جبهه متحد اصولگرايان با آقاي هاشمي رفسنجاني
۱. دوقطبي فريب هاشمي – مخالفين هاشمي
برخي از دوستاني كه در وحدت شركت نكردند، ادعا مي كردند كه پشت صحنه جبهه متحد را آقاي هاشمي مديريت مي كند؛ به اين مساله در مقاله نشريه آقاي رسايي به قلم ايشان تصريح شد. به نظر مي رسد احياي دوقطبي هاي انتخاباتي كه يك طرفش هاشمي و طرف ديگرش مخالفين هاشمي باشد بازي جاهلانه اي در زمين جريان انحرافي است. حسين فدايي در اين باره اينگونه روشنگري كرده است: «جریان انحرافی به دنبال دو قطبی کردن انتخابات است که یک قطب آن هاشمی رفسنجانی و قطب دیگر احمدی‌نژاد است. و در این دو قطبی می‌دمد تا کار خود را جلو ببرد. عملیات رسانه‌ای جریان انحرافی برای ایجاد دو قطبی در پیش است. سرمقاله یکی از عناصر جریان انحرافی درباره بت بزرگ را بشکن استارت همین مسئله بود ... جریان انحرافی فهمیده که اگر بخواهد مقابل آقا بایستد مردم اقبالی به آنها نخواهند کرد. از این به بعد دم از ولایت خواهند زد. دیو و دلبر هاشمی و احمدی‌نژاد درست می‌کنند. تابلوی سیاهی درست می‌کنند و همه نیروهای انقلاب را برای بیرون راندن از صحنه به هاشمی وصل می‌کنند. هر کس را که نمی‌پسندند به هاشمی الصاق می‌کنند.»

۲. مواضع و عملكرد رهبران معنوي جبهه متحد اصولگرايان درباره آقاي هاشمي
آیت ا... مهدوی کنی پس از روشنگري هاي تاثير گذار در ماجراي فتنه ۸۸ و زماني كه احساس تكليف نمود حضورش در انتخابات رياست مجلس خبرگان رهبري به مصلحت نظام است، ملاحظه هيچ كس و هیچ رابطه ای را نكرد؛ هوشمندانه به ميدان آمد و البته با صبر و بصيرت توامان اجازه كمترين سوء استفاده را به دشمنان انقلاب براي تفرقه انگيزي نداد. تنها با حضور ایشان بود كه می شد آقای هاشمی رفسنجانی از جایگاه حساس ریاست خبرگان رهبری به آرامي و به دور از جنجال و هياهو و بدون وارد آمدن كوچكترين خدشه به وحدت نيروهاي انقلاب كنار رود.

پس از انتشار نامه بي ادبانه آقاي هاشمي رفسنجاني به مقام معظم رهبري، اول كسي كه موضع صريح و تندي عليه آن گرفت آيت ا... يزدي بود و نسبت به فتنه انگيزي او هشدار داده بود: «آقاي هاشمي رفسنجاني مسئوليت مجمع تشخيص مصلحت را دارند و سمتي به عنوان رهبري ندارند ... ما نبايد در اين جريانات تابع آنچه در برخي كشورهاي خارجي و جاهاي ديگر مي‌گذرد كه در ايام انتخابات درگيري، زد و خورد و كشت و كشتار به راه مي اندازند، باشيم ... ما چيزي به عنوان آتش و دود و اين چيزها نمي‌فهميم. مگر خداي ناكرده كساني بخواهند فتنه‌اي برپا كنند.» آیا با وجود اين مواضع محكم و منطقي از سوي رهبران معنوي جبهه متحد اصولگرایان، اتهام همراهی با هاشمی زدن به آن مي تواند محلی از اعراب داشته باشد؟

۷) اشکالات وارد بر جبهه متحد اصولگرایان با وحدت قابل جمع است؟!
۱. نادرست بودن نگاه صفر و صدی یا ایده خالص سازی با حذف افراد
جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی خالص سازی از طریق حذف افراد به سبک برخی دوستان را قبول نداشته و ندارد و لذا در فرآیند وحدت وارد شد. ضمن اینکه عدم مشارکت آنها در فرآیند وحدت به بهانه حضور برخی ناخالصی ها در آن بود و شعار ایشان همواره در عباراتی نظیر "پیش به سوی مجلس آرمانگرا"، "ضرورت تحقق گفتمان ناب اصولگرایی" و "لزوم خالص سازی نیروهای انقلاب" متجلی بوده است.

حضرت امام خمینی (قدس سره) درباره نادرست بودن دیدگاه صد در صدی، در دیدار جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چنین فرموده است: «شما جامعۀ مدرسین محترم، باید دنبال این باشید که اگر کسی نزد شما آمد و کارشکنی کرد، تحت تأثیر واقع نشوید ... اگر بخواهیم به حرف یک دسته که مثلاً در مجلس هستند بگوییم این دولت نه، این رئیس مجلس یا این نخست‏وزیر یا این رئیس جمهور نه، چه خواهد شد؟ اصولاً ما افرادی را داریم که از عالم غیب بیایند و کارها را آن طوری که مطابق میل ماست، صددرصد انجام بدهند؟! این در تمام دنیا پیدا نمی‏شود.»

مقام معظم رهبری در سفر مهر ماه ۹۰ خود به کرمانشاه در جمع دانشجویان فرمودند: «در تصميم و عملِ رهبرى بايد "عقلانيت" در خدمت "اصول" قرار بگيرد، "واقع‌بينى" در خدمت "آرمان‌گرائى‌ها" قرار بگيرد.» چنانچه مشی رهبر معظم انقلاب می بایست الگوی رفتاری اصولگرایان باشد، پس باید «آرمان‎گرایی» را با «واقع بینی» به دست آورد و «عقلانیت» را لازمه «اصول‎گرایی» دانست. به‎عبارت دیگر اگر فرد یا جریانی، عقلانیت و واقع‎بینی را برای رسیدن به آرمان‎ها و تحقق اصول‎گرایی ناب به‎کار نگیرد، ناگهان خواهد دید نه تنها از آرمان‎های صددرصدی خبری نیست که چیزی جز صفر نصیب خود نکرده است، ضمن اینکه به‎دلیل ماهیت مشترک سبد رای اصول‎گرایان، در نتیجه این رفتار او، سایر اصولگرایان و در نهایت انقلاب نیز متضرر خواهد شد. جمعیت رهپویان با تاسی به رفتار ولی امر خود و درک واقعیات بود که به عرصه وحدت اصولگرایان ورود کرد و از کلیت آن با وجود برخی ضعفها دفاع می کند.

آیت ا... مکارم شیرازی نیز در این خصوص فرموده اند: «گویا برخی در دفتر یادداشت خود به جز نمره صفر و بیست عدد دیگری را نمی‌شناسند؛ اگر نگاه ما به وحدت این رویه باشد هرگز این نگاه ما را به وحدت نمی‌‌رساند و با توجه به آنکه در کشور سلیقه‌های مختلف وجود دارد، وحدت به آسانی شکل نمی‌گیرد. برخی چنین تفکری دارند که یا همه یا هیچ چیز، این نوع تفکر، تفکر اشتباهی است. زیرا اختلاف سلیقه هرگز نباید مانع رسیدن به وحدت شود، پایبندی به اصالت‌ها و اصول ثابت می‌تواند انسان را به وحدت نزدیک تر کند. امیرالمومنین (ع) که از همه آگاه تر به مسائل است، می‌فرمایند نباید مسائل جزئی را بزرگ‌ کرد، یعنی اگر کسی لغزشی داشت نباید به بزرگ‌نمایی آن دست بزنیم؛ چرا با این نوع نگاه هرگز به وحدتی که مدنظر است، نمی‌‌رسیم. کاری کنیم که متحد و متفق در برابر دشمن بایستیم، روش وحدت همین است، این گونه نیست که من تابع شما و شما هم تابع من باشید، اخلاق و سلیقه‌ها نسبت به مسائل متفاوت است، همه به رهبری، نظام، اسلام و قرآن علاقمند هستیم؛ از این‌رو می‌توانیم با این اصول به وحدت کامل برسیم.»

مرور بیانات صریح رهبر معظم انقلاب در ۳۱ مرداد ۸۹ در جمع دانشجویان درباره نسبت وحدت و خلوص بسیار مفید فایده است: «بعضى‌ها ميگويند وحدت، بعضى‌ها ميگويند خلوص؛ من مي گويم هر دو. خلوص - كه ما بايست از فرصت استفاده كنيم و حالا كه غربال شد، يك عده‌اى را كه ناخالصى دارند، از دائره خارج كنيم - چيزى نيست كه با دعوا و كشمكش و گريبان اين و آن را گرفتن و با حركت تند و فشارآلود به وجود بيايد؛ خلوص در يك مجموعه كه اينجورى حاصل نمي شود؛ ما به اين، مأمور هم نيستيم. در صدر اسلام، خوب، با پيغمبر اكرم يك عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابىّ‌بن‌كعب بود، عمار بود، كى بود، كى بود؛ اينها درجه‌ى اول و خالص‌ترينها بودند؛ عده‌اى ديگر از اينها يك مقدارى متوسطتر بودند؛ يك عده‌اى بودند كه گاهى اوقات پيغمبر حتّى به اينها تشر هم مي زد. اگر فرض كنيد پيغمبر در همان جامعه‌ى چند هزار نفرى - كه كار خالص‌سازى خيلى آسانتر بود از يك جامعه‌ى هفتاد ميليونى كشور ما - ميخواست خالص‌سازى كند، چه كار مي كرد؟ چى برايش مي ماند؟ آن كه يك گناهى كرده، بايد مي رفت؛ آن كه يك تشرى شنفته، بايد مي رفت؛ آن كه در يك وقتى كه نبايد از پيغمبر اجازه‌ى مرخصى بگيرد، اجازه‌ى مرخصى گرفته، بايد مي رفت؛ آن كه زكاتش را يك خرده دير داده، بايد مي رفت؛ خوب، كسى نمي ماند. امروز هم همين جور است. اينجورى نيست كه شما بيائيد افراد ضعاف‌الايمان را از دائره خارج كنيد، به بهانه‌ى اينكه مي خواهيم خالص كنيم؛ نه، شما هرچه مي توانيد، دائره‌ى خلّصين را توسعه بدهيد؛ كارى كنيد كه افراد خالصى كه مي توانند جامعه‌ى شما را خالص كنند، در جامعه بيشتر شوند؛ اين خوب است.

از خودتان شروع كنيد؛ دور و بر خودتان، خانواده‌ى خودتان، دوستان خودتان، تشكل خودتان، بيرون از تشكل خودتان. هرچه مي توانيد، در حوزه‌ى نفوذ تشكل خود، براى بالا آوردن ميزان خلوصهاى فردى و جمعى تلاش كنيد؛ كه نتيجه‌ى آن، خلوص روزافزون جامعه‌ى شما خواهد شد. راه خالص كردن اين است. وحدت هم كه ما گفتيم - كه بعد سؤالات ديگرى هم در اين زمينه شده - منظور من اتحاد بر مبناى اصول است. بنابراين وحدت با كيست؟ با آن كسى كه اين اصول را قبول دارد. به همان اندازه‌اى كه اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصليم؛ اين مي شود ولايت بين مؤمنين. آن كسى كه اصول را قبول ندارد، نشان مي دهد كه اصول را قبول ندارد يا تصريح مي كند كه اصول را قبول ندارد، او قهراً از اين دائره خارج است. بنابراين با اين تفصيل و توضيحى كه عرض شد، هم طرفدار وحدتيم، هم طرفدار خلوصيم.»

حجت الاسلام علیرضا پناهیان در این مقوله "جبهه متحد اصولگرایان" و "جبهه پایداری" را اینگونه مقایسه نموده است: «گروهی از اصول‌گرایان معتقدند باید با مدارا و سعه صدر بیشتری به میدان انتخابات رفت و ضمن پافشاری بر اصول تا آنجا که جا دارد دائره اصول‌گرایی را گسترده‌تر کرد که این گروه بیشتر در جبهه متحد گرد هم آمده‌اند. انصافا هیچگاه نمی‌توان در میدان سیاست بدون رعایت مصالح قدم برداشت و سعه صدر لازمه سازوکار اداره جامعه است. خصوصا اگر افراد انقلابی و دلسوز بخواهند چنین جریانی را رهبری کنند، کاملا قابل اعتماد خواهد بود. گروه دیگر زمانه را نیازمند این مقدار از تحمل و بردباری در برابر برخی از عناصر که دچار خطا و اشتباه شده‌اند نمی‌بینند و معتقدند جامعه کشش برخوردهای غیر مصلحت‌اندیشانه و انقلابی، در حذف هر کسی که به هر مقدار به اصول مقید نبوده است را دارد. که این گروه هم بیشتر در جبهه پایداری سازماندهی شده‌اند. البته باید این جبهه در مقام عمل بتوانند ثابت کنند چنین ایده‌ای را تعقیب می‌کنند.»
۲. آیا حضور ما در فرآیند وحدت، تایید مواضع ضعیف برخی افراد حاضر در آن نیست؟

اولا جبهه متحد اصولگرایان سامانه ای برای وحدت در یک کار سیاسی و اجتماعی است و طرفهای حاضر در آن در درجات مختلف بوده و کنار هم نشستن آنها به معنای عدول از مواضع هر یک نیست. آیت ا... مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری در این خصوص بیان داشته است: «منظور ما از وحدت، حول مسائل سیاسی و اجتماعی بر سر مسائل مشترک است؛ شیعه و سنی با هم وحدت می‌کنند، نه اینکه شیعه سنی می‌شود، یا سنی شیعه؛ حوزه و دانشگاه وحدت دارد، نه به این معنی که دانشگاه حوزه است و حوزه دانشگاه. منظور ما از وحدت به معنای مثل هم شدن نیست ... ممکن است بنده هم لغزش‌هایی داشته باشم اما از همه دوستان اصولگرا و حزب‌الهی می‌خواهم برخی خرده‌گیری‌ها را کنار بگذارند، چرا‌که این برای ما مطلوب‌تر است؛ من نمی‌خواهم چیزی را به رهبری نسبت دهم اما احساسم این است که مقام معظم رهبری از این خرده‌گیری‌ها خوشحال نیستند.» جبهه متحد اصولگرایان هم در ۴ اصل اسلام، نظام جمهوری اسلامی، امام و ولایت فقیه مشترکند و رقیب خود را نظام سلطه و ناکارآمدن شدن نظام می دانند.

ثانیا ما معتقديم همانند مثال رهبری از صدر اسلام، در جريان عظيم اصولگرايي كشور افراد با درجات مختلف اصولگرایی حضور داشته و دارند و با وجود عملکرد ضعیف برخی از آنها - که البته اندک هم بودند - در مقاطعی از فتنه، کسی نبوده و نیست که نشان دهد اصول اساسی را قبول نداشته باشد یا در مخالفت با آن تصریح کرده باشد تا از دایره وحدت اصولگرایان خارج شود و این همان معنای درجات مختلف اصولگرایی است.

ثالثا اگر کسانی با هم اختلاف نداشته باشند اساسا چرا وحدت کنند؟ وحدت برای کسانی است که تفاوت دیدگاه دارند ولی برای یک مصلحت بزرگتر در یک فعالیت اجتماعی دور هم جمع شده، نسبت به مواضع و افراد جمع بندی می کنند و تصمیم مشترک می گیرند. در دیدار ۲۱ دی ۸۸ مقام معظم رهبری با جمعی از نمایندگان مجلس، ایشان درباره ضرورت جمع بندی نکات مثبت فرمودند: «اما اينکه شما چه کار کنيد... اين اشکالاتي که شما گفتيد ممکن است وارد باشد، حالا يا بعضي‌هايش يا همه. بايد جمع‌بندي کرد. من اين را بارها گفته‌ام. ما اثبات و نفي‌مان نسبت به اشخاص ناشي از جمع‌بندي است. شما هم تذکرتان را بدهيد، نهي از منکر کنيد اگر منکري مي‌بينيد و اگر معروفي زمين مانده امر به معروف کنيد. اما اين موجب اين نشود اين نقطه منفي را آدم بهانه قرار بدهد و راهش را جدا کند يا فرض کنيد که فاصله‌اي ايجاد بشود يا تعارض يا تخريب کند. کما اينکه بعضي‌ها همين جور هستند. ... اين اشکالات برخي ممکن است بزرگ هم باشد، منتها در عين حال بايد جمع‌بندي ملاحظه کرد و ديد که اين جمع‌بندي نتيجه‌اش چه مي‌شود. بالاخره در اين جمع‌بندي ما نکات مثبت غلبه دارد.»

بخشی از فرمایش رهبر فرزانه انقلاب در ۲۱ دی ۸۸ با جمعی از نمایندگان مجلس در پاسخ به برخی اشکالات آنها - خصوصا درباره يكي از افراد خط قرمز آنها - برای ما راهگشایی می نماید: «من حاصل عرضم اين است. يك مقداري بايد تحمل كرد، يك مقداري بايستي پذيرفت و الا انسان اگر چنانچه با ديدن يك ناهنجاري اي در يك عملكردي، در يك شخصي، آن چنان به هم بريزد كه دچار ياس بشود، دچار آشفتگي بشود، دچار مثلا افسردگي بشود، اينكه خب كار نمي گذرد كه. بايستي انسان نگاه كند، خب بله، اين اشكال وجود دارد اگر نداشت بهتر بود. حالا كه اشكال وجود دارد ما چه كار بايد بكنيم؟... آرمان گرايي بايد ما را به سمت بالا بكشاند. جوري نباشد كه به خاطر ديدن برخي از ناهنجاري ها كه با آرمان گرايي ما مخالف است حركت ما دچار توقف بشود يا دچار اشتباه و انحراف بشود يا از آن مسيري كه دارد به جاي ديگري سرش گرم بشود و مشغول بشود. با اين نگاه، نگاه كنيم ... در اين مجموعه معتقد به ارزش ها و اصول (اصولگرایان) هم معتقد به وحدتيم. اين را بايد حفظ كرد. ولو با يك اغماض هايي. بعضي از اغماض ها ممكن است اعتراض برخي ديگر را متوجه انسان بكند ولي خب بكند آدم حق را بايد ببيند چيست. يك جاهايي بايد برخي از اغماض ها را انجام داد براي يك مصلحت بزرگتري كه حالا در اين مورد بحث ما مصلحت اتحاد و اتفاق و عرض كنم كه با هم بودن و يك حرف زدن و يكصدا داشتن و اينهاست ... در سایه همین یک صدا داشتن ای بسا بتوان همان کسی را که شما می گویید این مواضع را گرفته که نباید می گرفت، شاید بشود این را نزدیک کرد به مواضعی که مورد نظر شماست.»

به نظر می رسد وحدت اصولگرایان که مصلحت مورد تاکید آنروز رهبر معظم انقلاب اسلامی بود، امروز و در شرایط حساس بین المللی و اهمیت اتحاد نیروهای انقلاب برای مواجهه یکپارچه با تهدیدات و توطئه های نظام سلطه به مراتب اهمیت بیشتری یافته است.

۳. آیا اشکالات وارده جبهه متحد اصولگرایان مجوزی برای عدم اتحاد بود؟
آيت ا... مهدوي كني در نخستين نشست سراسري جبهه متحد اصولگرايان: «برخي كدورت‌ها نبايد موجب شود ما بهانه‌اي براي جدايي پيدا كنيم و از هم دور شويم.»

اولا که هیچ کس در جبهه متحد اصولگرایان معتقد به بی عیب و نقص بودن ساز و کار وحدت نبوده و در کار بشر همواره بهتر از وضع فعلی متصور است؛ اما معتقدیم كار جبهه متحد عليرغم برخي كاستيها به جامعیت و حقانیت نزدیکتر است. با فرض صحت کامل همه ابعاد اشکالات وارده، آن ایرادات تنها دارای وزنی حداکثر ۲۰ درصدی است و نباید با پافشاری غیر واقع بینانه بر ۱۰۰، همین ۸۰% را نیز واگذار کرد. برخی منتقدین جبهه متحد با پیش داوریهای بعضا مغرضانه نسبت به خروجی کار جبهه متحد، سعی در اثبات ادعاهای خود داشتند که بسیاری از آنها محقق نشد و موجب سرافکندگی و سكوت آنها شد. انتشار گمانه زنی ها نسبت به فهرست نهایی تهران جبهه متحد که الان مشخص شده بیش از ۵۰% آن خلاف واقع بوده است، تلاش برای اثبات حضور برخی افراد که در لیست قرار نگرفتند حتی با پیامک زدنهای عجیب و غریب، این گمان را تقویت می کند که اساسا برخی از آنها اکنون به جای خشنودی از عاری بودن فهرست جبهه متحد از ساکتین فتنه، ناراضی اند که ادعاهایشان به حقیقت نپیوسته است.

ثانیا ایراد دوستان پایداری به ساز و کار وحدت، منحصر به حضور ساکتین و پیش داوری در مورد لیست نهایی جبهه متحد نبود و درخواستهاي ديگري مطرح كردند كه سخنان آيت ا... مهدوي كني در نخستين جلسه شوراي مركزي جبهه متحد اصولگرايان ناظر به اين سهم خواهي ها بوده است: «بعضی از دوستان می‌گویند در جمع این هفت نفر، یک نفر هم از گروه‌های دیگر اضافه بشود. بنده فکر می‌کنم این برخورد ناشی از سوءظن است. یعنی فکر می‌کنند که ممکن است ما افکار و نظرات خود را تحمیل کنیم. اینکه بگوییم در داوری یک نفر هم از ما باشد که خواسته‌های ما را نیز بگوید، نشان از عدم اعتماد به یکدیگر دارد و با این تصور، تا آخر مسأله حل نخواهد شد ... برخی دوستان دیگر کم لطفی کردند و در نامه‌ای که ارسال کرده‌اند، آمرانه وارد میدان شده‌اند. مطالبی که در آن نامه نوشته شده، خیلی خوب نیست.» متن این نامه اکنون در رسانه ها منتشر و با سکوت جبهه پایداری مواجه شده است.

اما به هر حال ساز و کار طراحی شده جبهه متحد برای تغییر در تركيب ۷+۸ انعطاف نشان داد و در حالیکه هیچ گروه دیگری از این امتیاز برخوردار نبود سهم خواسته شده آنها مبنی بر حضور حجت الاسلام آقاتهرانی در کمیته داوری را پذیرفت. اما جبهه پايداري با بهانه حضور آقاي حسینیان به جای حجت الاسلام آقاتهراني و نيز داشتن ۴ سهمیه در شورای مرکزی (به جای ۲ نماینده مثل سایر اضلاع) - که طبعا زياده خواهي بود و موافقت نمی شد - از پیوستن به وحدت امتناع نمودند.

این بهانه ها و قضاوت های یکطرفه و اکثرا محقق نشده، آيا ارزش آن را داشت که ساز و کار وحدت اصولگرایان مورد خدشه قرار گرفته و زحمات بزرگانی چون آیت ا.. یزدی و آیت ا... مهدوی کنی که در ماجرای ریاست خبرگان فداکاری نمود برای متحد کردن نیروهای انقلاب در معرض تضعیف قرار گرفته، شکاف بین نیروهای حزب ا... و اصولگرا ایجاد شود و استمرار مستحکم گفتمان اصولگرایی با خطر همراه شود؟

رهبر حكيم انقلاب اسلامي اهميت وحدت را اينگونه مورد تحليل قرار داده اند: «آنچه كه مهم است، اين است كه ملت عزيز ما اتحاد خود را حفظ كنند، وحدت كلمه را حفظ كنند. اين وحدت كلمه، خارى در چشم دشمنان است. سعيشان اين است كه وحدت كلمه‌ى ملت را به هم بزنند. به گمان من مهمترين هدف از حوادث دوران فتنه‌ى بعد از انتخابات - اين چند ماه - اين بود كه بين آحاد ملت شكاف بيندازند؛ سعيشان اين بود. ميخواستند بين آحاد مردم شكاف بيندازند، و نتوانستند.»
آيا عملكرد برخي از دوستان، با عدم مشاركت در وحدت اصولگرايان و تبليغ آن تا بدنه و سطح نيروهاي انقلاب و مردم، ناخواسته و ندانسته در جهت مهمترين هدف دشمن در ايام فتنه – كه آن موقع نتوانستند - گام بر نداشته اند؟ آيا اين مساله بيشتر از سكوت غير قابل قبول برخي خواص، اثر تخريبي براي انقلاب و نظام اسلامي ندارد؟

۸) ساکتین فتنه و ساکتین انحراف
۱. ساکتین فتنه
ساکتین فتنه به طور عام و اصطلاحا از سوی منتقدین "جبهه متحد اصولگرایان" به کسانی اطلاق می شود که در دوران فتنه ۸۸ دارای مواضع دوپهلو بوده یا نسبت به فتنه گران سکوت پیشه نمودند که یکی از مهمترین بهانه های عدم مشارکت برخي در فرآیند وحدت، حضور اقليتي از ساکتین فتنه در جبهه متحد و قضاوت عجولانه و نادرست نسبت به نتیجه کار اصولگرایان بود.

رهبر حكيم انقلاب در بيش از ۵۰ سخنراني خود از خطبه مهم نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ تاكنون در مورد فتنه بيان داشته اند شاخصهایي متقن و خدشه ناپذير ارائه نموده اند. مهمترين كليدواژه هاي ايشان در اين ايام تاكيد بر "تبيين جنگ نرم"، "تمسك توامان به بصيرت و صبر"، "تلاش براي فهم حقايق"، "اعلام مواضع صريح و شفاف"، "عدم اتخاذ مواضع دوپهلو"، "مرزبندي با ضد انقلاب و نظام سلطه" و نهايتا اعلام استراتژي نظام در "جذب حداكثري و دفع حداقلي" بوده است. در مقايسه با اين شاقول و ميزان، خواص جامعه در مواجهه با فتنه به ۵ دسته قابل تقسيم اند:

 افراد در خط ولایت (اهل البصر و الصبر): اين گروه از خواص بصير و صبور جامعه، پشت سر رهبري حرکت کردند تا گمراه نشوند و نلغزند. اين افراد از موثرين كشور، خط مشي رهبري نظام را فهم كرده، در آن مسير حركت نمودند و هرجا كه صحنه را غبارآلود ديدند و دچار ابهام شدند تنها به يك دهان چشم دوختند. آنها نه دچار افراط شدند و نه به ورطه تفريط گرفتار که به مواضع برخی از مصادیق این دسته قبل تر اشاره شد.

 تندروها و جلورونده ها (ضعف صبر): اين گروه با اينكه بصيرت لازم براي درك صحيح فتنه را داشتند، چه بسا از سر دلسوزي با تندروي قبل از تكميل فرآيند روشنگری و از همان ابتدا با سردادن شعار دستگيري و حتي اعدام سران فتنه به دنبال فیصله دادن قائله بودند. ايشان كه فقط نيمي از دوگانه صبر و بصيرت را گرفته بودند، بعد از ۹ دی و خصوصا بعد از غائله ۲۵ بهمن ۸۹ وقتي ديدند كه کسی برای سران داخلی فتنه تره هم خرد نمي كند به اشتباه خود پي بردند.

 عقب مانده ها و متاخرين (ضعف بصیرت و سکوت مقطعی): اين گروه كه در تحليل صحنه دچار اشتباه شدند، يا از ابتدا بر خطر جنگ نرم واقف نبودند يا فتنه را كوچك شمردند. آنها بجای ديدن تقابل انقلاب و ضد انقلاب، به دليل اختلافات سیاسی احتمالي با رئيس جمهور، گناه اصلی فتنه گران يعني ظلم در حق رای مردم را نديدند يا معادل و هم سنگ خطاهاي ساختاري نظير كهريزك قلمداد كردند. در نتيجه برخي از ايشان با درک نكردن نیاز لحظه با تاخيري چند هفته اي، عده اي ديگر با چند ماه فاصله و حتي گروهي ديگر بعد از ۹ دي به اعلام موضع عليه فتنه گران پرداختند و به اصطلاح بعد از تجدید شدن نمره قبولی با تاخیر گرفتند، ولی تجدیدی بودن تا ابد در کارنامه ایشان می ماند. اندک افراد مورد انتقاد در جبهه متحد اصولگرایان از این دسته اند و کسی در جبهه متحد حضور ندارد که پس از مدتی تاخیر - البته ناموجه - موضع محکمی نگرفته باشد. بحث وحدت ولو با اغماض در کلام رهبری تنها نسبت به این افراد صدق می کند و برای دو دسته بعد اصلا وجهی ندارد، چراکه آنها از دایره اصولگرایی خارج شده اند.

 ساکتین در فتنه تاکنون (بي بصيرت ها و مردودین): اين عده كه چند نام بزرگ و از همه مهمتر یک سابقا استوانه نظام در ميان آنها بيش از بقيه خودنمايي مي كند، همچنان ساكتند و در امتحان فتنه مردود شدند، سقوط کردند و از چشم مردم انقلابی و نظام افتادند. شايد همراهي قبلي آنها با فتنه گران، خصوصا نامه بی ادبانه و بی سلام به نایب امام زمان (عج)، چنین سرنوشت شومی را برایشان رقم زده است. البته صبر علی گونه رهبر معظم انقلاب فرصت داد تا برخی از این خواص در معرض سقوط، بعد از گذشت یک و نیم سال از فتنه اعلام برائت کنند و جزء ساكتين نمانند؛ اما به اعتبار "حسنات الابرار سیئات المقربین" اینها با وجود توبه به دلیل اهمیت جایگاه قبلی شان دیگر امکان حضور در مصادر اصولگرایی را ندارند.

 سران فتنه (بازیچه های داخلی نظام سلطه): این جماعت دوم خردادی که از مدعیان همیشگی و دروغین جمهوریت نظام بودند در ماجرای فتنه علاوه بر ظهور تام مخالفت همیشگی با اسلامیت نظام، رای اکثریت مردم را نیز برنتافتند و به مقابله با قانونی برخاستند که قبل از انتخابات ۸۸ با شیطنت همه چیز را تنها در چهارچوب آن قابل دفاع عنوان می کردند. ایشان به هر کاری برای رسیدن به اهداف پلیدشان دست یازیدند و از ذبح کردن شعارهای اصلی نظام در حمایت از فلسطین و حتی جسارت به عکس امام (ره) نیز دریغ نکردند. این گروه شقی کار را به جایی رساندند که در روز عاشورا به خیام عزای حسینی حمله ور شدند و نهایتا در ۹ دی و ۲۲ بهمن ۸۸ توسط همان جمهوریت که مردم مومن و حسینی بودند حذف شدند.

حال مناسب است نگاهی اجمالی به تنوع مواضع و عملکرد منتقدین جبهه متحد اصولگرایان خصوصا اعضای پایداری و حتي سکوت برخی از آنها در ایام فتنه ۸۸ گردد و معلوم شود که این برخی از افراد این جماعت بیشتر دنبال جذب هوادار بوده اند تا پیگیری گفتمان ناب اصولگرایی:

۱.۱. موضع نخست (در خط ولایت): اكثر منتقدين مورد بحث، مواضع خوب و مناسبی علیه فتنه گران در سخنراني ها و مصاحبه هاي خود داشته اند ولي اكثر آنها اقدام عملي بارزي براي گره گشايي از مشكلات نظام - مانند كهريزك و كوي دانشگاه - در فتنه نداشتند. اين عده اكنون هر كسي غير خودشان را - ولو داراي مواضع صحيح - نمك گير، محافظه كار و ... مي نامند؛ خطاها را در جاي خود نمي بينند و در تشخيص مصداق اشتباهات عجيب و غريب مي كنند؛ هر كسي كه ذره اي خطا كرده - و البته نبايد مي كرده - سريع به او برچسب مردود فتنه مي زنند. كسي كه با تاخير موضع گرفته – كه نبايد تاخير مي كرده - في الفور سقوط كرده مي نامند؛ در حاليكه در ادبيات رهبر فرزانه انقلاب، مردود و ساقط شده يعني ضد انقلاب و خارج از دايره انقلابيون.

مقام معظم رهبري آذر ۸۸ (در همان ايام فتنه) در اين باره توصيه هاي جدي فرموده اند: «نمي شود هر كسى را بمجرد يك خطائى يا اشتباهى گفت منافق؛ نمي شود هر كسى را بمجرد اينكه يك كلمه حرفى برخلاف آنچه كه من و شما فكر مي كنيم، زد، بگوئيم آقا اين ضد ولايت فقيه است. در تشخيصها خيلى بايد مراقبت كنيد. من تأكيدم به شما جوانان عزيز، فرزندان عزيز خود من، جوانان پرشور اين كشور در سرتاسر ميهن عزيز، همين است. انگيزه‌ها با شدت، با قوّت، با ايمان كامل، با اميد كامل به آينده حفظ بشود؛ اما در تشخيصها و در مصداقهاى مختلف دقت بشود. بى‌دقتى در مصداقها، گاهى اوقات ضررها و لطمات بزرگى خواهد زد.»

۱.۲. موضع دوم (سکوت در فتنه): برخي از اعضاي اين گروه - كه در زمان فتنه مسووليت دولتي تا سطح وزير داشتند و اكنون نيز برخي از آنها همچنان پست دولتي تا سطح مشاور رئيس جمهور دارند – در زمان فتنه ۸۸ به بهانه داشتن سمت دولتي در برابر فتنه گران ساكت بودند. اين استدلال در حالي است كه بعد از نمازجمعه ۲۹ خرداد مقام معظم رهبري در سال ۸۸ كه ايشان در آن رقابت نامزدها را درون خانوادگي دانستند، با شروع فتنه انگيزي ها و عدم پايبندي به قانون از سوي فتنه انگيزان، رهبر حكيم انقلاب ديگر تقابل را بين دولت و مخالفين دولت ندانسته، بارها تاكيد كردند كه مساله اصلي و جبهه بندي حقيقي، مقابله ضد انقلاب با انقلاب است و همه حتي كساني كه به نامزد ديگري راي دادند بايد براي دفاع از انقلاب به ميدان بيايند و سخن بگويند و كسي مستثنا نيست: «جنگ نرم؛ راست است، اين يك واقعيت است؛ يعنى الان جنگ است ... من صحنه را مى‌‌‌‌‌‌‌بينم؛ چه بكنم اگر كسى نمى‌‌‌‌‌‌‌بيند؟! ... مى‌‌‌‌‌‌‌بينم تجهيز را، مى‌‌‌‌‌‌‌بينم صف‌‌‌‌‌‌‌آرائى‌‌‌‌‌‌‌ها را، مى‌‌‌‌‌‌‌بينم دهانهاى با حقد و غضب گشوده شده و دندانهاى با غيظ به هم فشرده شده عليه انقلاب و عليه امام و عليه همه‌‌‌‌‌‌‌ى اين آرمانها و عليه همه‌‌‌‌‌‌‌ى آن كسانى كه به اين حركت دل بسته‌‌‌‌‌‌‌اند را؛ ... اين تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظيفه داريم.» در نظر رهبر معظم انقلاب اينگونه نبود كه افرادي تنها مسووليت اداره كشور را بر عهده دارند و ديگران وظيفه مقابله با فتنه گران را: «مسئولين قوه‌‌‌‌‌ى مجريه، مسئولين قوه‌‌‌ى مقننه، مسئولين قوه‌‌‌‌ى قضائيه، دستگاه‌‌‌هاى گوناگون، همه مي دانند كه مردم در صحنه‌‌‌اند و چه مي خواهند. دستگاه‌‌‌‌‌‌ها بايد وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنيت و اينها، هم وظائفشان در زمينه‌‌‌ى اداره‌‌‌‌‌‌ى كشور.»

۱.۳. موضع سوم (ضعف صبر): در اين دسته افرادي بودند كه صبر كافي بر تدبير نظام نداشتند و گاه و بيگاه از همان ابتدا شعارهاي تند و حتي تا مرز اعدام براي فتنه گران مي دادند. در ديدار ۲۱ ديماه ۸۸ جمعی از نمایندگان مجلس با مقام معظم رهبري كه متن كامل آن در نشريه ۹دي منتشر شده است، در نامه اي كه توسط يكي از حضار قرائت گرديد، تعلل بيشتر در برخورد با سران فتنه نشانه ناتواني نظام در نظر مردم قلمداد شده بود. جالب اين است كه اين بي صبري دوستان براي مقابله با فتنه گران درست دو روز بعد از فرمايشات رهبري در جمع مردم قم در سالگرد قيام ۱۹ دي مطرح شده است. آقا در آن ديدار فرمودند: «گاهى هم از بنده گله ميكنند كه چرا فلانى صبر مي كند؟ چرا فلانى ملاحظه مي كند؟ من عرض مي كنم؛ در شرائطى كه دشمن با همه‌‌‌ى وجود، با همه‌‌‌‌ى امكاناتِ خود درصدد طراحى يك فتنه است و ميخواهد يك بازى خطرناكى را شروع كند، بايد مراقبت كرد او را در آن بازى كمك نكرد. خيلى بايد با احتياط و تدبير و در وقت خودش با قاطعيت وارد شد.» رهبر فرزانه انقلاب در پاسخ به اين گلايه نمايندگان حاضر در ديدار ۲۱ دي ۸۸ – اعضاي كنوني پايداري - فرمودند: «این هم که فرمودند اگر چنانچه سران فتنه چه نشوند، مردم به تردید می‌افتند، نه، اینجوری نیست. انسان وقتی که به صحنه نگاه می‌کند، بایستی ببیند که الان اولویت چیست؛ آن را رعایت کند. ما اگر در قضایای ۱۸ تیر سال ۷۸ درست عمل کرده بودیم ... مطمئناً امروز ما این قضیه را نداشتیم؛ آنجا کوتاهی شد.»

ضمن اينكه از اين فرمايش مقام معظم رهبري اينگونه فهميده مي شود كه ريشه فتنه ۸۸ ده ساله بود. بنابراين افرادي كه در طول دوران دوم خرداد و از جمله فتنه كوي دانشگاه سال ۷۸ عليه ريشه هاي فتنه ۸۸ فعاليت نكردند و مشغول امور اقتصادي يا فردي خود بودند، چندان صلاحيت ندارند تا ديگران را مورد اتهام قرار دهند.

۲. ساکتین انحراف
در مقدمه لازم است به این نکته اشاره شود که برخی ها از جمله نویسندگان بولتن منتسب به جبهه پایداری اصطلاح ساکتین انحراف را به دلیل نپرداختن مقام معظم رهبری به آن، جعلی و فحش سیاسی در مقابل ساکتین فتنه قلمداد نموده اند. دکتر زاکانی در این باره گفته است: «آقا در سال ۸۴ که هيات دولت به خدمت ايشان رسيدند، بحث از انحراف را مطرح کردند؛ ... همچنين در اردیبهشت امسال (بعد از مخالفت با برکناری وزیر اطلاعات) در دیدار با مردم شيراز هم فرمودند "تا من زنده هستم، تا من مسئوليت دارم، به حول و قوه‌ى الهى نخواهم گذاشت اين حركت عظيم ملت به سوى آرمانها ذره‌اى منحرف شود." ... البته یکی از دوستان پایداری گفت که تا آقا صحبت نکنند ما راجع به انحراف صحبت نمی کنیم. به او گفتم مگر آقا راجع به آقای هاشمی و آقای جاسبی فرمایشی کردند که همه ما نسبت به آنها معترضیم بلکه آقا ملاک فرمودند و ما با ملاک به آقایان هاشمی و جاسبی معترضیم»

اعضای پایداری حضرت آیت ا... مصباح یزدی را به عنوان رهبر معنوی خود برگزیده اند و در تمام اظهارات اعضای شاخص جبهه پایداری عنوان می شد که طبق مشورت و نظر صریح آیت ا... مصباح یزدی به دنبال کار حزبی نبوده، تنها به گفتمان سازی خواهند پرداخت. آنها در دیدار ۲.۵ ساعته چهار نماینده خود با آیت ا... مهدوی کنی صراحتا اعلام کردند که جبهه پایداری یک تشکیلات جدید در اصولگرایان و موازی جبهه متحد نیست و تنها مجموعه ای برای پیگیری گفتمان اصولگرایی است و از ابتدا بر این نکته تاکید داشته اند که به دنبال وحدت گفتمانی اند نه کار حزبی و رسیدن به لیست؛ از این نکته که بیشترین گمانه زنی ها در خصوص لیست بستن و فعالیت حزبی از ناحیه همین دوستان صورت گرفته است، بگذریم به بحث تشتت مواضع اعضای آن در برابر انحراف صورت گرفته در اطراف رئیس جمهور و تضاد گفتمانی برخی از آنها با حضرت علامه مصباح یزدی درباره انحراف می رسیم:

۲.۱. موضع علامه مصباح یزدی درباره انحراف
حجت الاسلام جلالی رئیس دفتر ایشان در مصاحبه ای اینچنین نقل کرده است: «همان اوایل دولت (نهم)، روزی بعد از نماز صبح که مشغول پیاده روی بودیم یک مرتبه ایشان (علامه) فرمودند: دو نفر آبروی آقای احمدی نژاد را خواهند برد. یکی از آنها آقای مشائی است. این زمانی بود که یک ماه از دولت نهم گذشته بود و در آن زمان ما هنوز آقای مشائی را نمی شناختیم. چند روز بعد از این ماجرا در جلسه ای که آقای دکتر تهرانی، دکتر بی ریا و آقای روانبخش در دفتر ایشان حضور داشتند آیت ا... مصباح فرمودند این آقای مشائی بالاخره احمدی نژاد را زمین می زند و من نگران او هستم. تا اینکه مسأله حضور زنان در ورزشگاه ها مطرح شد. به محض مطرح شدن این مسأله آیت ا... مصباح به من گفت، سریعاً به آقای دکتر تهرانی (که استاد اخلاق دولت بود) و دکتر بی ریا (که مشاور امور روحانیون دولت بود) زنگ بزن بگو بیایند اینجا. بعد دو نامه نوشتند و یکی را به آقای بی ریا و یکی را به آقای تهرانی دادند که از دو کانال حتما به دست اقای احمدی نژاد برسد. ما از مضمون آن نامه اطلاع نداریم چون محرمانه بود و جایی ثبت نشده است؛ البته امیدوارم از سوی دولت در جایی ثبت شده باشد. ولی بعدا ایشان گفتند من در آن نامه جریان انحراف را به آقای احمدی نژاد هشدار دادم و نوشتم اطرافیان شما، شما را به زمین خواهند زد.»

این مساله نشان می دهد که آیت ا... مصباح یزدی از همان ابتدای دولت نهم جریان انحرافی را شناختند و پس از ماجراي ۱۱ روز خانه نشيني احمدي نژاد براي مراقبت از طرفداران سابق او از تشكيل جبهه پايداري حمايت كردند. دكتر زاكاني در اين زمينه چنين گفته است: «بعضي‌ها که مي‌گفتند جبهه پايداري را مشايي راه انداخته است، بنده جایی ‌گفتم این واقعيت ندارد و حضرت آيت‌ا... مصباح هم به ما (فدايي و زاكاني) فرمودند که فقط و تنها فقط دليلی که ایشان از حمايت و مشورت دادن به جبهه پايداري دارند به خاطر اين است که اين ظرفيت دست گروه انحراف نيفتد.»

علامه مصباح يزدي در سایر مواضع خود خصوصا پس از مخالفت يازده روزه رئيس جهور با حكم حكومتي رهبري، كاملا عليه جريان انحرافي، تشكيلات آن و شخص رئيس دفتر دولت مواضع سخت و تندي گرفتند و "جریان انحرافی" را یک تشکیلات فراماسونری دارای شبکه عظیم سیاسی، شدیدترین خطر برای اسلام تاکنون، حاصل تمام تجربيات و حيله هاي شيطان و خالق فتنه بزرگتر آینده و بزرگترين ساكت فتنه و ساكن در انحراف دانسته اند:

 «خطری که من احساس می‌کنم شدیدترین خطری است که تا به حال اسلام را تهدید کرده است و آن هم از سوی نفوذی‌هایی است که در بین خودی‌ها در حال رشد هستند ... امروزه در دورن جامعه ما تشکیلاتی فراماسونری در حال شکل گرفتن است ... جای تعجب نخواهد بود اگر برخی از کسانی که امروز دم از رهبری می‌زنند و از یاران رهبری هستند، فردا فتنه بزرگ‌تری را به وجود آورند» (۲۴ فروردين ۱۳۹۰)

 «در چند سال اخیر، چنین احساسی پیش آمده که خطری پیچیده نسبت به اساس فکری جامعه در حال شکل‌گرفتن است و شیطان تمام تجربیات وحیله‌های خود را به کار گرفته تا طرز فکری انحرافی را در جامعه القاء کند ... هدف این تفکر انحرافی آن است که در آینده این تصور القا شود که تمام فعالیت‌ها، طرح‌ها و خدمات‌ انجام‌شده در این چند سال از جانب یک نفر منحرف بوده و او بزرگ‌ترین استراتژیست عالم است و هر کاری که انجام داده‌ایم از او الهام گرفته‌ایم و بنابراین او باید رئیس‌جمهور آینده شود و کشور را اداره کند ... نوک پیکان جریان انحرافی به طرف اسلام و ارزش‌های اسلامی نشانه رفته است» (۲۹ ارديبهشت ۹۰)

 «این شخص حتی یک مورد بر علیه سران فتنه سخنی نگفته است، در سخنرانی‌ها حمایت و ارادت قابل توجهی به رهبری نظام نداشته که همه این حرف‌ها نشان‌دهنده فکر و هدف شوم این تفکر انحرافی است. ... اگر همه این سخنان فقط در حرف خلاصه می‌شد، امکان داشت آنها را حرف‌هایی دیوانه‌وار به حساب آوریم، اما به دست گرفتن گلوگاه‌های اقتصادی و پروژه‌های عظیم اقتصادی کشور، ایجاد شبکه عظیم سیاسی در وزارتخانه‌ها، استانداری‌ها و نهادهای دولتی و خصوصی، سفرهای خارجی و ارتباط‌ معنادار با شخصیت‌های خارجی، تفسیرهای معنادار از قیام مسلمانان در شمال آفریقا (بيداري انساني)، سوق دادن هدف‌ها به سوی انگیزه‌های ملی و تضعیف جایگاه ولی‌فقیه، همه و همه ما را به این نتیجه می‌رساند که این حرکت‌ها نمی‌تواند فقط به خاطر رئیس‌جمهور شدن و قدرت باشد، بلکه هدف از بین بردن اسلام و ارزش‌های اسلامی است.» (۸ خرداد ۹۰)

۲.۲. مواضع اعضاي پايداري درباره انحراف
در نامه اي كه يك ماه قبل جمعي از دانشجويان دانشگاههاي تهران به محضر علامه مصباح يزدي نوشتند - و در يك وبلاگ دانشجويي منعكس گرديد - از تفاوت ديدگاه اعضاي شاخص پايداري با نگاه ايشان به جريان انحرافي با اشاره به مصاديق تشتت گفتماني، اين چنين اظهار گلايه شده است:

• حجت الاسلام و المسلمین آقا تهرانی دبیرکل محترم جبهه پایداری در مصاحبه خود با شماره هفته آخر مردادماه ۹۰ نشریه سروش اظهار داشته است: «من نظر برخی دوستان درباره جریان انحرافی را قبول ندارم و یا حداقل برای من به اثبات نرسیده است ولی منکر بعضی از انحرافات نیستم». آیا عجیب نیست نظر دبیرکل یک تشکل با نظر رهبر معنوی آن مغایرت داشته باشد؟

• آقای دکتر الهام ۲۹ مهرماه ۹۰ در سومین کنگره سراسری کانون دانشگاهیان ایران اسلامی در دانشگاه شهيد بهشتي گفته است: «بنده موافق واژه جریان انحرافی نیستم، بلکه معتقدم چند نفری هستند که مبانی و گفتمان آنها دچار انحراف شده است». در حاليكه نظر حضرتعالي مطلب ديگري است: «هدف این تفکر انحرافی آن است که در آینده این تصور القا شود که تمام فعالیت‌ها در این چند سال از جانب یک نفر منحرف بوده».

• حجت الاسلام رسایی پس از ضایعه تاسف بار خانه نشینی ۱۱ روزه رئیس جمهور در سرمقاله نشریه خود ۹دی، با رجایی دانستن احمدی نژاد او را تبرئه و تمام تقصیرها را متوجه کشمیری (مشایی) نمود. در حاليكه اين فرمايش جنابعالي نمي تواند وصف حال رجايي باشد: «کسانی که در آن انتخابات (رياست جمهوري ۸۴) باعث روی کار آمدن دولت جدید شدند افراد تهی دست، مظلوم، متدین و دلسوز انقلاب بودند، ولی آدمیزاد (احمدي نژاد) شکر نعمت را فراموش کرد».
• آقاي دكتر كوچك زاده نيز در مصاحبه اي در نمايشگاه مطبوعات سال ۹۰ درباره واژه "جريان انحرافي" مي گويد: «اين مهم نيست. هر وقت آقا بگويد جريان انحرافي ما هم مي گوييم». آيا با اين استدلال، تصريح حضرتعالي به اين واژه در اين عبارت كه فرموده ايد: «نوك پيكان جريان انحرافي به طرف اسلام و ارزشهاي اسلامي نشانه رفته است»، از نظر ايشان نعوذبا... در تضاد با بيان رهبري تلقي نمي شود؟

اين موارد عجيب ساده انگاري انحراف و تفاوت گفتماني آنهم با آيت ا... مصباح يزدي در حاليست كه شعار اساسي دوستان مذكور وحدت گفتماني بوده است. جالب است كه اعضاي امروز رهپويان نظراتي منطبق با نظر علامه مصباح يزدي داشتند و از همان ابتدا متوجه انحرافاتي در اطراف رئيس جمهور شده بودند و به همين دليل هم مورد شماتت و نامهرباني اعضاي امروز برخي دوستان قرار مي گرفتند. اين بخش از فرمايشات آيت ا... مصباح در اين خصوص عبرت آموز است: « ... بعضی‌ها به خاطر صداقت و صفا و اندکی سادگی، حساسیتی نشان نمی‌دهند؛ یا توجیه می‌کنند و یا گمان می‌کنند که مبارزه با این انحرافات به هزینه‌هایش نمی‌ارزد ... بعضی‌ها نسبت به خطر اطلاع دارند ولی آن را ساده می‌انگارند و مسامحه می‌کنند، بعضی هم که عمق خطر را بیشتر درک می‌کنند، ‌به خاطر تعلق به گروه خاص، واکنش به خطر را به مصلحت گروه خود نمی‌بینند و عکس‌العملی نشان نمی‌دهند ... ‌تنها افراد اندکی هستند که چشم تیزبینی دارند، خطر را می‌بینند، آینده‌اش را درک و ارزیابی می‌کنند و طبعا حساسیت نشان می‌دهند، اما غالبا با چنین افرادی رفتارهای نامهربانانه می‌شود، و این نامهربانی‌ها نه تنها از سوی دشمنان بلکه گاهی اوقات از طرف دوستان نیز دیده می‌شود که جای تعجب دارد» (۲۹ ارديبهشت ۹۰)

۹) مضرات عدم اتحاد و رقابت دروني اصولگرايان
اگر قرار بر رقابت دروني اصولگرايان بود و اين كار به مصلحت جريان اصولگرايي و نهايتا جبهه انقلاب اسلامي تمام مي شد، يقينا اصولگرايان تحولخواه (رهپويان و ايثارگران) فهرستي به مراتب قويتر و انقلابي تر از فهرست كنوني منتشر مي كردند. ولي ما معتقديم مضرات رقابت دروني اصولگرايان از فوايد آن به مراتب بيشتر است. از طرفي گروهي از اصولگرايان (پايداري) معتقد به رقابت درونی میان اصول‎گرایان شده، لیست مستقل انتخاباتی خود در تهران را تنها با ۵ اشتراك نسبت به "جبهه متحد اصولگرايان" ارائه کرده اند. آن‎ها مهم‎ترین دلایل خود را برای این تصمیم این‎گونه برشمرده‎اند:

 عدم حضور چهره‎‎های جریان فتنه و کمبود نیروی انسانی جریان نفوذی در دولت (گروه انحرافی)؛
 غیررقابتی بودن انتخابات در شهر تهران و لزوم جبران آن با ارائه لیست مستقل توسط آن‎ها و در نتیجه بالا رفتن مشارکت مردم در انتخابات با رقابت درون گروهی اصول‎گرایان؛
 لزوم حرکت مردمی جمعی از خالص‎ترین و بهترین نیرو‎های کیفی جریان اصول‎گرا بدون جنجال و هیاهو به‎سوی خالص‎سازی با گفتمان ناب اصول‎گرایی؛
 ضرورت تشکیل مجلسی آرمان‎گرا و تلاش پایداری برای تحقق آن؛
 پر کردن خلاء عملکرد نامناسب دکتر احمدی‎نژاد در حمایت و میان‎داری جریان نفوذی دولت (گروه انحرافی)
 دوخته شدن چشم امت حزب‎ا... در شرایط کنونی به جبهه پایداری برای انتخاب گزینه‎‎های اصلح؛
 علی‎السویه بودن پیروزی و شکست ظاهری در فردای انتخابات و عمل به تکلیف در جهت منافع انقلاب
به‎نظر می‎رسد برخی از فرضیات مطرح شده فوق برای ارائه نظریه «ضرورت رقابت درونی اصول‎گرایان» اساسا نادرست و غیر منطبق بر واقعیات و حقایق بوده و برخی دیگر صرف نظر از صحت و سقم، اصلا ربطی به موضوع ندارند. چرا؟

۱. منظور از رقابتی بودن انتخابات که در کلام رهبر معظم انقلاب نیز بدان تصریح شده این است که اولا تعداد نامزد‎های انتخاباتی در همه حوزه‎ها از تعداد نمایندگان موردنیاز بیشتر باشد و ثانیا سلایق مختلف سیاسی در انتخابات دارای کاندیدا باشند تا مردم از میان تعدد نامزد‎ها و تنوع سلایق به هرکه خواستند رأی بدهند. لذا دو دسته شدن یک سلیقه سیاسی شناخته شده و تقسیم رأی آن‎ها میان هواداران خود، نه تعداد نامزد‎ها را بالا می‎برد و نه سلایق سیاسی را در نظر عامه مردم متنوع و قابل تفکیک و تمیز مي‎كند. مگر این‎که یک گروه از اصول‎گرایان بخواهد همچون مجمع روحانیون این انتخابات را محملی برای انفکاک جدی و اتخاذ مبانی متفاوت از جامعه روحانیت مبارز قرار دهد. سردار جانباز حاج محمد كوثري در اين باره هشدارهايي جدي داده است: «اختلاف افكني و پرداختن برخي به فروع و جزييات، يادآور برخي اختلاف افكني هاست كه برخي در سال ۶۷ بين جامعه روحانيت و روحانيون بوجود آوردند كه به دعواي "يت" و "يون" معروف شد و متاسفانه اين دعوا تا پايگاههاي بسيج و بين نيروهاي انقلاب و حتي جبهه هاي جنگ نيز كشيده شد ...

مجمع روحانيون در آستانه انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی از انشعاب جامعه روحانیت مبارز تهران شکل گرفت و متاسفانه به جاي ارايه بحثهاي ايجابي به تهمت و دروغ روي آوردند به طوريكه آيت ا... مهدوي كني را اسلام آمريكايي معرفي كردند و امروز مي بينيم مجمع روحانيون دست در دست نوكران اسلام آمريكايي دارد ... تا آنجايي كه مي توانيم بايد مسئله وحدت و يكپارچكي را حفظ كنيم و بسط دهيم، حسن ظن بين اصولگرايان را تقويت كنيم و در جهت ارايه يك ليست واحد از اصولگرايان تلاش كنيم.» اما ظاهرا پندهاي صريح اين سردار مخلص دفاع مقدس هم اثري در دوستان نداشت و باعث وحدت نگرديد.

۲. رقابت درونی اصول‎گرایان علاوه‎براين كه تأثیری بر بالا بردن مشارکت مردم ندارد، ممكن است آن را کاهش نیز بدهد؛ چراکه سبد رأی همه گروه‎ها و افراد اصول‎گرا مشترک است و کسانی‎که تاکنون به اصول‎گرایان رأی نداده‎اند، هرگز با رقابت و خدای ناکرده دعوا میان آن‎ها تغییر نظر نداده، رأی خود را به‎نفع هیچ یک از اطراف رقابت اصول‎گرایان به صندوق نخواهند ریخت؛ بنابراین رقابت درونی اصول‎گرایان نتیجه‎ای جز متکثر شدن سبد آرای آنان و نهایتا رأی به تک چهره‎ها نخواهد داشت. ضمن این‎که محتمل است برخی از افراد میانه (مشهور به خاکستری) ولی نزدیک‎تر به تفکر اصول‎گرایی که تاکنون به‎دلیل ارزش‎گرایی و خدمت‎گزاری به اصول‎گرایان رأی می‎دادند، با مشاهده اختلافات درونی، جریان اصول‎گرایی را قدرت‎طلب خوانده و به رقیب آن‎ها رأی دهند یا اساسا از شرکت در انتخابات مأیوس شوند.

در انتخابات شورای شهر دوم سال ۸۱، رقابت درونی و بی‎پروای جریان اصلاح‎طلب - که با تصور و بلکه توهم عدم حضور رقیب صورت گرفت - نه تنها مشارکت مردم را بالا نبرد که باعث شد اولا عده زیادی از مردم به‎دلیل دعوا و اختلاف جریان حاکم از انتخابات قهر کرده و درصد مشارکت افت جدی كند، ثانیا آرای اصلاح‎طلبان میان خودشان تقسیم شود و کسی به‎خاطر گرم کردن رقابت توسط آنها، به یک گروه‎شان رأی بیشتری ندهد. ثالثا قطار آبادگران - که با چراغ‎های خاموش و موتور روشن و استفاده از چهره‎‎های غیرجنجالی، فعال در حرکت بود - پس از اعلام نتایج انتخابات چنان سوتی کشید که اصلاح‎طلبان مشغول وزن‎کشی سیاسی را بهت‎زده کرد و تا مرز ناشنوایی پیش برد.

۳. عدم حضور رقیب از جریان فتنه و اصلاح‎طلب نیز فرضی کاملا نادرست و ساده‎انگارانه است. اکثر کسانی‎که از جریان اصلاح‎طلب و دوم خرداد ثبت نام نکرده‎اند، افرادی حامی فتنه بودند که در صورت ثبت نام رد صلاحیت می‎شدند. لذا اصلاح‎طلبان تأیید صلاحیت شده (خانه کارگر و امثالهم)، به‎عنوان عناصر نزدیک به جریان فتنه ۸۸، در انتخابات حضور جدی ولی با چراغ خاموش دارند كه در ايام تبليغات چراغ خود را روشن خواهند كرد. بخشی از این حضور (جبهه مردمسالاری) اعلام شده است و بخش دیگر آن در انتظار انتشار فهرست‎ها در ۴ اسفندماه و شکل‎گیری آرایش قطعی و غیرقابل تغییر انتخاباتی اصول‎گرایان می‎ماند تا متناسب با آن، سناریوی خود را عملی کند. اگر اصول‎گرایان با لیست واحد بيايند (در زمان تنظيم اين جزوه هنوز كورسوي اميدي براي وحدت بود)، تلاش جدی از جانب جریان فتنه رخ نخواهد داد تا سطح مشارکت مردم بالا نرفته، بتوانند آرای خاموش را به‎نفع خود مصادره کنند. حضور حداقلی جمعی از آن‎ها هم تنها برای لیز خوردن از زیر بار اتهام تحریم انتخابات و نگهداشتن پلی برای بازگشت به صحنه در آینده است. ضمن اينكه در حال حاضر و پس از انتشار فهرست جبهه متحد اصولگرايان در تهران، ائتلاف برخي جاماندگان از اين فهرست (مطهري، كاتوزيان، عباسپور، نواب و غفوري فرد) - كه حضور آنها از جانب منتقدين جبهه متحد، حتمي تبليغ مي شد – به رقيبي جدي براي اصولگرايان تبديل شده است.

۴. با مطالعه چند انتخابات اخیر مجلس و شورای شهر، مشاهده می‎شود که از حدود دو میلیون نفر شرکت‎کننده در تهران، بازه سهم رأی تمام اصول‎گرایان بین ۲۰۰ هزار تا ۹۰۰ هزار رأی بوده است. در انتخابات مجالس هفتم و هشتم که اصول‎گرایان یک لیست اصلی و مطرح داشتند، دکتر حدادعادل به ترتیب با ۸۸۸ هزار (۴۵ درصد) و ۸۴۴ هزار رأی (۴۹ درصد)، حائز بیشترین آرای شرکت‎کنندگان شد، اما در انتخابات شورای شهر سوم که اصول‎گرایان با دو لیست مطرح رقابت کردند، مهندس چمران با ۶۰۴ هزار رأی، ۳۶ درصد آرای مردم تهران را به‎دست آورد. همچنین معلوم شد که متوسط رأی بدنه فهرست اصول‎گرایان در انتخابات مجلس هفتم و هشتم به ترتیب ۶۰۰ هزار و ۴۵۰ هزار رأی و در شورای شهر سوم ۳۷۰ هزار رأی بوده است؛ لذا پیش‎بینی متوسط رأی بیش از ۶۰۰ هزار رأی در انتخابات مجلس نهم واقع‎بینانه نخواهد بود. این بازخوانی تاریخی و مستند، ضمن تأیید ادعاي کاهش حتمی آرای منتخبین اصول‎گرا در یک رقابت درونی شبیه به انتخابات شورای شهر سوم، خطر مهم دیگری را نیز در منظر عقلای اصول‎گرا قرار می‎دهد؛ در دو قطبی شدید انتخابات ۸۸ در شهر تهران - که موسوی با حدود دومیلیون و ۱۷۰ هزار رأی (۵۳ درصد) و اختلاف بیش از ۳۰۰ هزار رأی از احمدی‎نژاد پیشی گرفت - حمایت اکثریت قریب به اتفاق اصول‎گرایان (حتی منتقدین دولت) از احمدی‎نژاد، نشان داد که رأی اکثریت بدنه حزب‎الهی و اصول‎گرا تماما در یک میلیون و ۸۱۰ هزار رأی (۴۳ درصد) احمدی‎نژاد بوده است و کسانی از طیف خاکستری هم به او رأی داده‎اند.

لذا با توجه به آنالیز آمار فوق، انتخابات مجالس هفتم و هشتم و به‎دلیل تفاوت نوع انتخابات مجلس و ریاست‎جمهوری، نزدیک به ۵۰ درصد آرای احمدی‎نژاد در خرداد ۸۸ (حداکثر یک میلیون رأی) متعلق به تمام اصول‎گرایان در انتخابات ۱۲ اسفند ۹۰ خواهد بود. حال كه حضور و انتشار چند فهرست جداگانه از اصول‎گرایان در تهران تقريبا قطعي است، بسیار محتمل است که عناصر خارج نشین جریان فتنه - حتی یک روز قبل از انتخابات که دیگر فرصتی برای مقابله با آن نیست - وارد عمل شده، از فرصت دو پاره شدن آرای اصول‎گرایان استفاده کنند و بخشی از بدنه رأی خود را با کمک ابزار‎هایی سریع و سهل‎الوصول چون شبکه‎‎های اجتماعی مجازی (فیس‎بوک، توئیتر و گوگل پلاس) به پای صندوق‎ها بیاورند و برای این کار تنها ۲۰ درصد آرای شبکه‎ای موسوی یعنی حدود ۴۳۵ هزار رأی کافی است در حالی‎که بخشی از آن در گذشته به‎طور معمول در اختیار اصلاح‎طلبان بوده است. بازبینی آرای علیرضا محجوب در مجلس هفتم (۲۰۰ هزار) و مجلس هشتم (۳۰۰ هزار) به‎دلیل حضور قطعی او در انتخابات مجلس نهم، مفید است تا بدانیم رسیدن آرای اصلاح‎طلبان به مرز ۴۰۰ هزار رأی در تهران با سازماندهی شبکه‎‎های مجازی چندان غیرمحتمل و اصلا خیال پردازانه نیست.

با رقابت درونی و جدی، آرای اصول‎گرایان در خوش بینانه‎ترین حالت، به نسبت سه به يك تقسیم شده و متوسط رأی فهرست پیروز ۴۵۰ هزار رأی خواهد بود که در این صورت لااقل ۱۰ نفر از لیست تهران تقدیم اصلاح‎طلبان خواهد شد. در بدبینانه‎ترین حالت و تقسیم مساوی آرای اصول‎گرایان، بدنه هر یک از دو فهرست حدود ۳۰۰ هزار رأی کسب خواهند کرد که نتیجه با وجود ۴۰۰ هزار رأی منسجم رقیب کاملا مشخص است. ضمن این‎که با راهیابی تعداد قابل‎توجهی از اصلاح‎طلبان به دور دوم، بخش سازماندهی نشده آرای جریان فتنه را نیز با امیدواری به پای صندوق‎ها خواهد آورد. در نتیجه اصول‎گرایان حتی با وجود کسب اکثریت کرسی‎های مجلس از سایر حوزه‎ها و پیروزی عددی در کل کشور، با واگذاری تهران دچار شکستی سیاسی خواهند شد و اصلاح‎طلبان که می‎رفت برای همیشه از صحنه سیاسی حذف شوند به دست اصول‎گرایان احیا شده، به انتخابات ریاست‎جمهوری یازدهم نیز امیدوار خواهند شد.

علاوه‎بر خطر اصلی جریان متمایل به فتنه گران، حضور فهرستی از جریان انحرافی با شعار حمایت از احمدی‎نژاد نیز می‎تواند بخشی از سبد آرای اصول‎گرایان را کم كند. اگرچه توفیق جدی آن‎ها در تهران تاکنون محتمل نبوده است، نباید تصمیمات دقیقه نودی و شوک‎آور رهبران گروه انحرافی با استفاده از قدرت و ثروت در اختیارشان را دور از ذهن دانست. اعلام خبر انتشار فهرست ۳۰ نفره حامیان احمدی‌نژاد (مهرورزي) در تهران ۲ اسفند در اين راستا ارزيابي مي شود.

۵. نسبت دادن مکرر عبارات و مفاهیم "تنها مریدان علامه مصباح یزدی"، "تنها امید امت حزب‎ا..."، "خالص‎ترین و بهترین نیرو‎های کیفی جریان اصول‎گرا"، "صاحب فهرست گزینه‎‎های اصلح"، "صاحبان انحصاری گفتمان ناب اصول‎گرایی و خالص‎سازی"، "تشکیل مجلس آرمان‎گرا فقط با کاندیدا‎های ما"، "صاحبان حماسه‎‎های ۳ تیر و ۹ دی"، "تنها، نخستین و مؤثرترین مخالفین فتنه و انحراف"، "دارای بیشترین بدنه اجتماعی" و نظایر آن به جبهه پایداری به‎طور صریح و تلویحی از سوی اعضای آن - صرف‎نظر از میزان انطباق این مفاهیم با همه افراد منتسب به این تشکیلات - اگرچه برای بالا بردن روحیه هوادران و مرتبطین تشکیلاتی مناسب بوده و در کار تبلیغات نیز ضروری است، ربطی به موضوع رقابت درونی نداشته، ممکن است با واقعیات جامعه و نتایج نهایی انتخابات سازگار نباشد؛ دقیقا شبیه اتفاقی که برای فهرست "رایحه خوش خدمت" در انتخابات شورای شهر سوم در سال ۸۵ و یک سال پس از انتخابات نهم ریاست‎جمهوری و در اوج محبوبیت احمدی‎نژاد در تهران رخ داد و برای میرحسین موسوی در انتخابات دهم ریاست‎جمهوری تکرار شد.

۶. ایجاد یک رقابت درونی و سامان دادن آن با خرج كردن از ذخایر همیشگی و ارزشمند بزرگان دینی، تحدید ظرفیت گسترده علمای ربانی به عضویت در یک گروه، جمعیت و یا یک جبهه سیاسی خاص و نيز ایجاد اختلاف و یا سیاسی و کوچه بازاری کردن تفاوت دیدگاه‎‎های علمی آن‎ها برای ارضای نیاز چند روز رقابت سیاسی؛ خطایی استراتژیک و غیرقابل‎جبران است. آن‎چه در این میان خطرناک‎تر است، خرج كردن اعتبار علما برای مطامع شخصی اطرافیان ایشان است. آن‎چه در حمله اخیر رییس دفتر آیت‎ا... مصباح یزدی به دکتر زاکانی رخ داد، جز با هدف جنجال‎سازی رسانه‎ای و جلب رأی مردم کرمان برای وی قابل‎ارزیابی نیست.

۷. رقابت درونی اصول‎گرایان در همین مدت اخیر نشان داد که اخلاقی ماندن صد در صدی رقابت لااقل در میان هوادران آرزویی دست نیافتنی است. افشاي گرين كارت حجت الاسلام آقاتهراني و انتشار جزوه ۸۰ صفحه‎ای حامیان دانشجويي پایداری و اعتراضات گسترده اصول‎گرایان و حتی برخی از اعضای شورای مرکزی پايداري و در نتیجه تغییر جزئي و انتشار مجدد آن (همراه با اشكالات جدي باقيمانده)، نمونه هاي روشنی از بداخلاقی انتخاباتی در رقابت درونی را به نمایش گذاشت. افشاگری اسرار نظام، نقل‎قول‎های محرمانه و بعضا نادرست از مقامات عالی‎رتبه نظام، تفسیر به رأی و مصادره به مطلوب فرمایشات رهبری، طعنه و کنایه به آیت‎ا... مهدوی‎کنی با استفاده نابه‎جا از عبارات آیت‎ا... مصباح یزدی، کد دادن و مستند‎سازی ادبیات فتنه‎گران علیه بخشی از نیرو‎های اصول‎گرا نظیر آن‎چه در مورد حسین شریعتمداری رخ داد و او را فردی امنیتی و خیال‎پرداز خواند، تنها بخشی از اشکالات متعدد این جزوه بود.

۸. تجربه انتخابات ریاست‎جمهوری نهم در سال ۸۴ نشان داد که رقابت درونی اصول‎گرایان با تشدید و تثبیت اختلافاتی همراه می‎شود که حتی در صورت پیروزی یکی از طرف‎های رقابت، آثار دائمی این شکاف و چند دستگی تا سال‎های متمادی باقی خواهد ماند و خصوصا در بدنه هواداران به امری حتمی و خلل‎ناپذیر تبدیل خواهد شد. اين در حاليست كه تلاش رهبر حکیم انقلاب همواره بر این بوده است که نیرو‎های انقلاب در برابر هجمه‎‎های گسترده ضدانقلاب و نظام سلطه متحد شوند. تأکیدات مکرر ایشان بر وحدت نیرو‎های انقلاب ولو با اغماض و نیز خالص‎سازی از درون به‎جای حذف افراد برای خالص‎سازی، ناشی از نگرانی عمیق ایشان از رقابت درونی و اختلافات ناشی از آن است؛ اختلافاتی که تحقق این خواسته حکیمانه رهبری را با مشکل مواجه می‎سازد.

۱۰) مجلس هشتم خروجي ۵+۶ بود؛ چرا دوباره وحدت؟
۱. مقايسه مجالس هفتم و هشتم
از نظر ما مجلس هفتم به طور كلي بهتر از مجلس هشتم و هر دوي آنها به مراتب بالاتر و بهتر از مجلس ششم هستند. بيانات رهبر حكيم انقلاب اسلامي در ديدار نمايندگان مجالس هفتم و هشتم و انعكاس ميزان رضايت ايشان در اين ديدارها، ادعاي ما را اثبات مي نمايد. گزافه نيست اگر بگوييم بهترين مجلس تاكنون در نگاه مقام معظم رهبري مجلس هفتم بوده است.

مقام معظم رهبري در دیداری که در آخرین سال مجلس هفتم (۱۳۸۶) با نمایندگان داشتند، این مجلس را اینگونه توصیف کردند: «جمع‌بندى‌اى كه تا امروز از اين مجلس، فى الجمله در ذهن هست - به عنوان يك شاهد و يك ناظر كه در بعضى از اين مجالس متعدد، اندكى بوديم و بقيه را هم از نزديك شاهد بوديم و با آنها تعامل داشتيم - به نظر من مجلس خوبيست و جزو دوره‌هاى خوب مجلس محسوب مى‌شود. اين مجلس، از جهتى يك خصوصيتى دارد و آن اين است كه اين تركيب در يك فضاى نامناسب رویيد؛ مثل گياه يا درختى كه از ميان سنگلاخ برويَد. "ألا و إنّ الشّجرة البرّيّة أصلب عوداً و أبقى وقوداً"؛ درختى كه در ميان سنگ مى‌رويَد، هم محكمتر و استوارتر است و هم آن وقتى كه او را تبديل به آتش كردند، آتش ماندگارترى دارد و اثرش براى مدتها مى‌ماند؛ مجلس شما اين‌گونه است ... خطوط اساسى و خوبى هم - حقاً و انصافا- تعقيب شد؛ نه دوستان شما - طرفداران مجلس - و نه دشمنان شما نمى‌توانند منكر آنها بشوند. مجلس نشان داد براى او مسأله‌ى اساسى، جبران ضعف طبقات ضعيف و مردمان فقير و دورماندگان از بسيارى از امتيازات است؛ ... در زمينه‌ى سياست‌هاى اصل ۴۴ مجلس پاسخ خوبى داد ... از جمله‌ى نقاط قوّت بسيار بارز در اين مجلس، مواضع محكم و اصولى در مسائل بين‌المللى و در مواجهه‌ى با استكبار بود ... اين مجلس در موضع رفيع و والاى مجلسِ قانونگذارى ايستاد و در همه‌ى ماجراها و فراز و نشيب‌ها، اين موضعِ ضد استكبارى خودش را علناً، با صراحت، با وضوح و با منطق، بيان كرد.

منطق و استدلال هم بر سخنان و رفتار او حاكم بود. اين خيلى باارزش است و نمى‌شود آن را نديده گرفت. دوستان شما هم اين را قبول دارند، دشمنان شما هم اين را قبول دارند. اين هم يكى از آن خطوط اساسى افتخارات شماست كه در محاسباتتان، بايد شكر او را بگزاريد ... يكى از امتيازات اين مجلس در اين سه سال گذشته اين بود كه منشأ تشنجات سياسى و بگومگوهاى اختلاف‌افكن در بيرون نشد؛ ... مواضع قاطع شما در قضيه‌ى هسته‌اى بود كه آن هم يكى از نقاط برجسته است. خيلى خوب عمل كرديد ... هماهنگى مجلس و دولت هم يكى از بركات اين دوره است.»

اما، تعابیر رهبر انقلاب درباره نقاط قوت مجلس هشتم دست کم در کمیت آن و خصوصا انحصار آن به مواضع خارجي تفاوت های معنی داری با مجلس هفتم داشت. سخنان رهبر معظم انقلاب درباره محسنات مجلس هشتم این چند جمله بود: «تشكر مي‌كنيم از جناب آقاى لاريجانى ... همچنين بخصوص به خاطر اين موضع‌گيرى صريح و روشنى كه نسبت به مستكبرين، نسبت به آمريكا، نسبت به زياده‌خواه‌ها و ياوه‌گوهاى بين‌المللى، از زبان شما نمايندگان محترم ابراز كردند ... بنده بايد از مجلس محترم تشكر كنم به خاطر اينكه اين مواضع را در طول اين دوره تا امروز و ان‌شاءا... تا آخر دوره، به طور واضح از خود بروز و نشان داده است. خيلى براى كشور و براى انقلاب سرشكستگى داشت اگر مجلس احياناً در يكى از اين قضاياى مهم سياسى و اين حوادث گوناگون دچار خطا ميشد يا موضعگيرى نميكرد يا بدتر از آن، موضعگيرى غلط ميكرد. اينكه مجلس در قضاياى مختلف سياسى دنيا، در هجمه‌هاى دشمنان به جمهورى اسلامى، قرص و محكم، واضح و آشكار ايستاد و موضع گرفت، واقعاً جاى افتخار دارد، جاى تشكر دارد.» این درحالی است که بیشترین بخش سخنان دكتر لاریجانی مربوط به گزارش آمار کمی فعالیت‌های مجلس اعم از تصویب لوایح و طرح ها و غیره بوده است و البته در انتها از استکبار ستيزی نمایندگان مجلس هشتم گفت که تنها همین بخش مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت.

البته برخی دوستان که نگاه صفر و صدی دارند برای اثبات خود کلا مجلس هشتم را غیراصولگرا دانسته و استدلال خود را خطاهای غیرقابل انکار مجلس در دو مساله مهم "وقف دانشگاه آزاد" و تاخیر در بررسی و تصویب "طرح نظارت بر نمایندگان" بر می شمرند. به ماجرای دامنه دار مقابله با مدیریت مساله دار دانشگاه آزاد پیشتر اشاره شد؛ برخورد با اعمال غیرقانونی دادستان وقت تهران نیز همراه آن از مجلس هفتم توسط دکتر زاکانی آغاز شد. در ماجرای یکشنبه سیاه مجلس هشتم هم مخالفتهای اصلی با طرح وقف با تذکر و اخطار قانون اساسی نمایندگان حزب الهی همچون زاکانی، الهیان، نادران، سلیمی و دهقان رقم خورد و البته این نمایندگان همان موقع نیز اعتقاد داشتند این فاجعه بزرگ، خطای بخشی از نمایندگان و رئیس مجلس است و نباید به پای کلیت مجلس نوشته شود.

استناد دوستان به یک سال و شش ماه معطلی غیرقابل توجیه مجلس در بررسی و تصویب طرح نظارت بر نمایندگان حکایت عجیبی است؛ چرا که در مرور سوابق این طرح مشاهده می شود که آقایان فدایی و زاکانی از پیگیری کنندگان این طرح در مجلس هفتم – با عنوان حفظ منزلت نمایندگان – بودند؛ در مجلس هشتم نیز امضاء کننده و مطالبه¬گر طرح اولیه، پیش از فرمایشات حضرت آقا در دیدار با نمایندگان بودند. بعد از دیدار و ارجاع آن به کمیسیون اصل ۹۰ هر دو نفر عضو کمیته ۵ نفره رسیدگی به این طرح و در ادامه نیز جزء کمیته ۲۳ نفره تهیه کننده نهایی طرح قرار داشتند. ضمن اینکه با مراجعه به مشروح مذاکرات مجلس مشخص می شود که چه کسانی، هم در زمان تصویب کلیات و هم در زمان بررسی جزئیات، یا کلا مخالفت کردند یا با مطرح کردن پیشنهادات عجیب سعی نمودند عملا تاکید رهبر انقلاب بر "نظارت درون مجلسی" نمایندگان را ملغی و بی اثر ساخته و نظارت را به بیرون مجلس حواله دهند.

اما مجلس هشتم با وجود برخی اشکالات و بر مبنای همان جمع بندی نکات، از نظر رهبر معظم انقلاب اصولگراست. به پافشاری مجلس بر اصول اساسی نظام خصوصا در سیاست خارجی اشاره شد. مقام معظم رهبری در دیدار معروف ۲۱ دی ۸۸ درباره اکثریت قاطع اصولگرای مجلس هشتم چنین فرمودند: «در این مجموعه اصولگرا و انقلابی که امروز در مجلس هستند ، بحمدا... در کشور هم اکثریت قاطعی دارند به دلیل همین انتخابی که انسان می بیند انجام گرفته، خب این نشانه این است که مردم دوست می دارند این جهت گیری و این راه را. این را حتی المقدور نگذارید متشتت بشود. این وحدت مهم است.»

۲. ماجراي عدم ابقاي دكتر حدادعادل براي رياست مجلس هشتم
پس از برگزاري انتخابات مجلس هشتم و در کمیته ۵+۶ جبهه متحد اصولگرایان، نمايندگان ائتلاف "رایحه خوش خدمت" كه اکثر آنها اعضای کنونی پایداری را تشكيل مي دهند، با اصولگرایان تحولخواه برای تداوم ریاست حدادعادل در مجلس هشتم توافق كردند، اما يكباره و با دستور احمدی نژاد به آنها و به بهانه "اختلاف افكني حدادعادل ميان دولت و مجلس" به ریاست دکتر لاریجانی رای دادند. آنها چند ماه بعد به خطاي خود در حمایت از لاریجانی اعتراف كردند كه ديگر فايده اي نداشت. نمايندگان طيف اصولگراي تحولخواه مجلس هم با تواضع شخص دكتر حداد عادل از ادامه پيگيري موضوع منصرف شده و تنها به دليل تعهد خود نسبت به تصميم جمعي اصولگرايان، به رياست لاريجاني راي منفي نداده، نظر ممتنع دادند.
چرخش هاي ۱۸۰ درجه اي دوستان "رايحه خوش" ادامه داشت تا اينكه چند هفته پس از تشكيل جبهه پايداري، حجت الاسلام حسينيان در آخرين كنگره اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل سراسر كشور كه شهريور ۹۰ در شيراز برگزار شد، در پاسخ به دانشجويان چنين گفت: «اعتقاد ما (پایداری) نسبت به آقای حدادعادل این است که وی فردی محافظه‌کار است و ما امیدی برای ایجاد تحول در زمینه کار انقلابی در وی نمی دیدیم، چون حدادعادل از افرادی بود که در مجلس ششم حضور داشت ولی ما اقدام خاصی ندیدیم و همچنین تجربه مجلس هفتم هم بود که باز بر ما ثابت شد که وی محافظه‌کار است. البته من از ارادتمندان به آقای حدادعادل هستم و پشت سر وی نماز هم میخوانم ... اگر اکنون هم حدادعادل بخواهد رئیس مجلس شود، از مخالفان جدی وی هستم.»

بهانه كنار گذاشتن حدادعادل از رياست مجلس هشتم در حالي "اختلاف افكني ميان دولت و مجلس" بيان و بعدها هم بر عملكرد ضعيف ايشان در مجلس هفتم اصرار شد كه در اولين ديدار مقام معظم رهبري با نمايندگان مجلس هشتم، ايشان اينگونه مهر تاييد خود را بر عملكرد ۴ ساله مجلس هفتم خصوصا رئيس آن زدند و پاسخي تلويحي به برخي بي انصافي ها و قضاوتهاي منبرداران سياسي نسبت به عملكرد دكتر حداد دادند: «يكى از چيزهايى كه من واقعاً بايد از برادران مجلس هفتم، بخصوص جناب آقاى دكتر حداد عادل تشكر كنم - حالا آن‏چه كه در بيرون منعكس است، ممكن است در مواردى جور ديگرى باشد؛ اما ما در متن قضايا بوديم و حرف‌ها را از اين طرف و از آن طرف مى‏شنيديم و تلاش‌ها را می‌ديديم - اين است كه حقاً و انصافاً تلاش زيادى در مجلس هفتم می‌شد براى اينكه نگذارند بين دولت و بين مجلس اختلاف به وجود بيايد. واقعاً تلاش و كار می‌شد. حالا بعضى از رسانه‏‌ها و مطبوعات و منبردارهاى سياسى بى‏انصافی‌هايى می‌كنند، ليكن حقيقت قضيه اين است.»

البته اكنون كه كميته تعيين ليست پايداري منجمله آقاي حسينيان نام دكتر حدادعادل را در ليست تهران خود قرار داده اند، مشخص نكرده اند كه از نظر خود در ناموفق بودن و محافظه كاري و غيرانقلابي بودن وي پشيمانند يا تنها از سر ناچاري و به جهت راي آوري او براي فهرستشان، در اين مورد خاص خالص سازي، گفتمان ناب اصولگرايي و تلاش براي تشكيل مجلس آرمانگرا و انقلابي از منظر خود را ناديده مي گيرند!

۳. حلقه مفقوده در نظر پايداري نسبت به لاريجاني
بخشي از اعضاي جبهه پايداري در ديدار ۲۱ دي ۸۸ با رهبر حكيم انقلاب حضور داشتند. در بخشي از متن قرائت شده در محضر معظم له آمده است: «جمع حاضر که خود در انتخاب آقای دکتر لاریجانی به عنوان رییس مجلس نقش موثری داشتند بر این گمان بودند که با این انتخاب، برادر علی سابق سپاه و یا آقای لاریجانی صدا و سیما را به کرسی ریاست مجلس می نشانند» . به نظر ما این استدلال یک حلقه مفقوده تاریخی دارد که سهوا یا عمدا از سوي دوستان پايداري فراموش شده است؛ آقای دکتر لاریجانی در فاصله مابین ریاست صدا و سیما و ریاست مجلس هشتم، دبیری شورایعالی امنیت ملی را بر عهده داشت و در زمانی که دوستان "رایحه خوش خدمت" کاملا با دکتر احمدی نژاد هم پیمان بودند - و این اتحاد تا زمان تشکیل مجلس هشتم هم ادامه داشت - و به دلیل اختلاف نظر جدی با رئیس جمهور ناچار به استعفا شد.

البته علت پشت صحنه اين اتفاق و تلاش دكتر احمدي نژاد از طريق نمايندگان "رایحه خوش خدمت" براي بركناري حدادعادل چيز ديگري بود كه آنها دانسته يا ندانسته به آن كمك كردند و در هر دو صورت مقصرند. برخی تحلیلگران بر این عقیده اند که احمدي نژاد تصور مي كرد اگر حدادعادل با همين محبوبيت رئيس مجلس هشتم و در سطح اول كشور مطرح بماند، به گزينه جدي رقابت با وي در انتخابات رياست جمهوري دهم تبديل مي گردد، ولي لاريجاني كه در انتخابات نهم امتحان خود را پس داده و مورد اقبال مردم قرار نگرفته بود از اين ناحيه خطري را متوجه او براي دور دوم رياست جمهوري نمي كرد.

۱۱) نتیجه: فهرست اصلی اصولگرایان
با توجه به اینکه در بین اصولگرایان در غیر از حوزه انتخابیه تهران همگرایی بالای ۸۰ درصدی وجود دارد و نتیجه فهرست تهران است که پیروزی سیاسی یک جریان را معلوم می کند، این فصل تنها به اثبات فهرست تهران جبهه متحد می پردازد.
بعد از اینکه فهرست جبهه متحد اصولگرایان تهران نهایی و منتشر گردید، لیستهای متعدد دیگری ناظر به آن متولد شدند. برخی گروهها که از چند ماه قبل (پایداری، ایستادگی و اصلاح طلبان) فعال شده بودند منتظر ۳۰ نامزد جبهه متحد بودند تا اشتراک یا افتراق خود را نسبت به آن تنظیم کنند؛ برخی دیگر نیز پس از بیرون ماندن از فهرست، ناگهان جبهه یا ائتلاف بزرگی چند نفره! تشکیل دادند و هر چه شعار و نام مطرح در سپهر سیاسی ایران یافتند بر خود نهادند، به طوریکه شاید جبهه بعدی در اختیار نام درماند و دست به دامان فرهنگستان شود تا نامی برایش بیافریند.
بنابر مطالب فصول گذشته، پاسخ این سوال از پیش معلوم است اما به چند علت عمده برای اصلی بودن فهرست جبهه متحد اصولگرایان در تهران می پردازیم.

۱. ویژگیهای اصلی فهرست
۱.۱. جامعیت: اکثر سلایق اصولگرایی در این لیست حضور دارند؛ دو جمعیت رهپویان و ایثارگران انقلاب اسلامی،۱۴ تشکل جبهه پیروان خط امام و رهبری از جمله موتلفه با سابقه، جمعیت پیشرفت و عدالت و افرادی خارج از اضلاع (كوثري، رحماندوست، بذرپاش، طبيب زاده و ...) نیز انتخاب شدند.
۱.۲. رعایت معیارها و عدم سهمیه بندی از قبل: اگر در مجلس هشتم که "رایحه خوش خدمت" هم حضور داشت، از قبل به هر ضلع آن ۱۰ سهمیه داده شد، اما اینبار با وجود تلاش نمایندگان برخی اضلاع برای حضور چند نفر خاص در فهرست، تمام یا اکثر آنها به دلیل عدم انطباق با معیارها حذف شدند یا اینکه یکی از نزدیکان یک عضو شورای مرکزی در اولویت قرار نگرفت.
۱.۳. چهره های جدید: در لیست جبهه متحد اصولگرایان تهران بیش از ده چهره جدید نسبت به دوره گذشته مجلس وجود دارد. ضمن اينكه تجربه در کنار جوان گرایی در این فهرست دیده می شود. شاخص ترين چهره هاي فعاليت دانشجويي انقلابي خصوصا در بسيج دانشجويي (زاكاني و بذرپاش) نيز حضور دارند.
۱.۴. سوابق مدیریتی و نمايندگي اعضای فهرست: در فهرست مذکور از معاون رئیس جمهور تا وزیر و از رئیس مجلس و نایب رئیس مجلس تا معاون وزیر حضور دارند. ۵ نفر با سابقه وزارت و ۲۱ نفر با سابقه مدیریت ارشد دیده می شوند. همچنین ۲ نفر نیز سابقه مدیریت شهری دارند. ۱۸ نفر سابقه نمایندگی را در کارنامه خود دارند.
۱.۵. تخصص ها و سطح تحصیلات: در این لیست، ۵ نفر تحصیلات مرتبط با سیاست خارجی، ۲ نفر متخصص هسته ای، ۴ پزشک، ۱۴ نفر با مدرک دکترا و ۱۰ استاد دانشگاه دیده می شوند.
۱.۶. عدم حضور ساکتین فتنه و انحراف: تمام ادعاها علیه جبهه متحد اصولگرایان با این اتفاق رنگ باخت. پيشگويي برخي دوستان درباره فهرست نهايي جبهه متحد اصولگرايان بيش از ۵۰% با واقعيت فاصله داشت!
۱.۷. سوابق ایثارگری و رزمندگی: ۸ کاندیدا از خانواده معظم شهدا هستند و ۹ نفر نیز به افتخار جانبازی نائل شده اند. در سوابق ۱۹ نفر نيز رزمندگي دفاع مقدس ديده مي شود.
۱.۸. مورد تایید جامعتین: در بیانیه رسمی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران اعلام شد که تنها از این لیست حمایت می کنند.
۱.۹. اعضای شاخص کمیسیون هاي مجالس هفتم و هشتم
 اقتصادی: توکلی، نادران، مصباحی مقدم
 امنیت ملی: کوثری، سروری، ابراهیمی، الهيان و امين زاده
 اصل ۹۰: فدايي و زاكاني
 بهداشت و درمان: مرندي
 رئيس و قائم مقام مركز پژوهشها: توكلي و نجابت
۲. بیانیه مهم جامعتين:
انتشار بيانيه جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در حمايت رسمي و انحصاري از فهرست جبهه متحد اصولگرايان حجت را بر عاشقان امام (ره) و سربازان رهبري (مدظله) تمام نمود.

۱۳۹۰/۱۲/۷

اخبار مرتبط