به گزارش نما به نقل از خبرگزاري دانشجو، حجت الاسلام ماندگاري ظهر امروز در جمع دانشجويان طرح ولايت به سخنراني پرداخت كه متن كامل آن در زير مي آيد:
درجامعه دو شعار درست و غلط در باب فهم و معرفت است كه بايد اين دو را بشناسيم؛ شعار غلط اين است كه هر چقدر كمتر بدانيم راحتتريم. با اين شعار افتاده اند دنبال جوانان و نوجوانان ما و آنها را از مطالعه و شنيدن موضوعات معرفتي و نشستن پاي منبرهاي بر حذر مي دارند.
اگر اين شعار درست باشد كه در اصل درست نيست، اين تلنگر را بايد به آنها بزنيم كه خوش به حال حيوانات يا ديوانگان.
شعار درست در باب معرفت اين است كه هر چه معرفت ما بيشتر باشد، خسارت ما كمتر است. اين موضوع را به عنوان پيامك نوراني براي دوستانمان ارسال كنيم: «هل يستوي الذين يعلمون والذين لايعلمون»؛ آيا كساني كه ميدانند با كساني كه نميدانند برابراند؟
در روايتي ديگر آمده است: «المعروف بقدر المعرفه» در اين عالم هرچقدر معرفت داشته باشي به همان مقدار از شما پذيرايي مي شود؛ مانند ماه رمضان، اعتكاف، دهه ذيحجه و شبهاي قدر.
هرچه معرفت بيشتر باشد، بهرهمندي ما بيشتر است؛ ما بايد خود بفهميم و خوب عمل كنيم و خوب به ديگران انتقال دهيم.
سربازان جنگ نرم تنها مأموريت خوب يادگرفتن را ندارند؛ بلكه بايد خوب هم انتقال دهند. فرض كنيد اينجا يك منبع نوشيدني گوارا گذاشته باشند و هر كس به اندازه ظرفش نيم ليتري، يك ليتري، دو ليتري و اندازههاي ديگر پر كند؛ آيا عقالانه است كه كسي كه ظرفش نيمليتري است بگويد چرا به من كم داديد؟ اگر پرسيد در پاسخ به او ميگويم برو ظرف بزرگتر بياور و بيشتر بگير.
در رواياتي از امام حسن مجتبي (ع) آمده است؛ هر كس مي خواهد سهمش بيشتر شود، بايد ظرفش بيشتر باشد كه ظرف هم با معرفت بيشتر بزرگتر ميشود.
علما و بزرگان عمري كه به حرم مطهر مي رفتند يك حاجت مادي از امام رضا (ع) نخواستند؛ اين افراد كه داراي ظرفيت زياد بودند به دنبال حاجات معنوي هستند. معرفت بيشتر ظرف را بزرگتر و فهم را بيشتر ميكند. آن عزيز بزرگواري كه در عمليات بدر در سال 63 شهيد شد و هنوز جنازهاش نيامده در آخرين ديدار با امام رضا (ع) به ايشان گفته بود: «مولاي من بعضي ها خانه، پول، همسر، شفا و امكانات مي خواهند؛ من هيچ كدام از اينها را نميخواهم. من تو را ميخواهم.»
اين امر معرفت اين فرد را نشان مي دهد؛ اما كس ديگريي كه به زيارت امام رضا (ع) ميآيد براي گرفتن مثلا موتور ميآيد و البته اين اشكالي ندارد معرفت اين فرد همينقدر است.
خسارت سه مرتبه دارد
خسارت سه مرتبه دارد وقتي خدا ميفرمايد: «والعصر، ان النسان لفي خسر»؛ يكي از اين مراتب از دست دادن سرمايه است؛ مخصوصا سرمايهاي كه قابل جبران نباشد مثل عمري كه نمي توان آن را احيا كرد.
يكي از علما شب به خانهاش ميرفت، يك نفر در وسط ميدان فرياد ميزد: بدبخت شدم، بيچاره شدم، اين عالم رفت ديد يك يخ فروش داد مي زند. گفت: چرا داد ميزني؟ گفت: يخهايم آب شد و كسي آن را نخريد. گفت: چقدر مي شود؟ از جيبش پول درآورد و به يخ فروش داد. اين يخ فروش خوشحال شد و اين عالم نشست به گريه كردن. يخ فروش برگشت و گفت: حاجآقا تو مرا از غصه نجات دادي خودت نشستي به گريه كردن؟ عالم گفت: تو مرا به يك حقيقت آشنا كردي؛ تو يخت آب شد و من عمرم آب شد و اين بزرگترين خسارت است.
بنا به روايت امام علي (ع) آخرين عضوي كه مي ميرد چشم است. چشم، همسر و فرزندان را ميبيند و در ذهنش اين جمله مي آيد در سفر آخرت چه گيرم آمده. بالاترين خسارت اين است كه انسان سرمايهاش را از دست بدهد؛ عمر و جواني انسان.
خوشابه حال شهدا كه در جواني بهترين نايبي را براي امام زمان كردند. ما در جواني عرضه نداشتيم امام زمان را ياري كنيم. بعضي از سرمايهها در گاوصندوقها حبس ميشود كه اگر بعد از مدتي به سراغ آنها برويم چيز زيادي از دست ندادهايم؛ اما بعضي سرمايهها ديگر به دست نمي آيد.
مرتبه دوم خسارت اين است كه انسان سود نبرد. دو نفر رفتند بازار نفري يك ميليون با خود بردند يكي آن را تبديل به دو ميليون كرد و ديگري همان يك ميليون برايش ماند. هنگامي كه نگاه به دوستش مي كند و ميبيند او دو ميليون كسب كرده و سودش را برده است، احساس خسارت ميكند. خدا كند خيلي از ماها اين گونه خسارت نبينيم كه از جواني و ديانت سود نبريم.
مرتبه سوم خسارت اين است كه آدم سود كم ببرد كه همه ما جزو خسارت كنندگانيم.
يك روز حجت الاسلام قرائتي گفت: قبل از انقلاب آمدم مشهد (حدود 50 سال است كه مبلغ مي باشد) رفتم جلوي امام رضا (ع) گفتم آقا آمدهام با شما معامله كنم؛ من يك ماه به طلبهها آموزش ميدهم شما هم به من اخلاص بده. بساط كلاسها در مدرسه سليمانيه راه افتاد. يك روز اواخر معامله با امام رضا (ع) بود و همينطور كه داشتم ميرفتم داخل مدرسه شدم. چند تا از طلبهها مرا ديدند اما به احترام استاد نايستادند من ناراحت شدم كه مرا ديدند اما به من احترام نكردند. اين قصه داشت مرا اذيت مي كرد. رفتم محضر ميرزا جواد آقا تهراني استاد اخلاق. به آن پيرمرد قدخميده و عارف كامل قصهام را گفتم كه من با امام رضا (ع) چنين قراردادي بستم و اين روزهاي آخر چنين اتفاقي افتاد و چرا طلبهها به من احترام نكردند. تا حرفم تمام شد، ميرزا جوادآقا بلند بلند در حال ايستاده شروع كرد به گريه كردن. زير بغل آقا را گرفتم و گفتم: ببخشيد. گفت: براي خودم گريه ميكنم برو و از امام رضا (ع) تشكر كن كه ناخالصيات را به تو نشان داد.
تمام تلاش دشمن اين است كه يا نفهميم يا درست نفهميم
هر كس اخلاص دارد نبايد منتظر تشكر باشد و اما مطلب دوم تمام تلاش دشمنان اين است كه ما يا مطلبي را نفهميم يا درست آن را نفهميم كه اسم آن آسيبشناسي معرفت است. دشمن در اين زمينه 3 تلاش مي كند:
1. جلوگيري از اصل معرفت؛ تمام تلاش دشمنان اين است كه مانع از فهميدن اصل معرفت شود.
در زمان پيامبر دم در ورودي مكه ميايستادند و به تازه ورودي ها پنبه ميدادند؛ اگر پنبه تمام ميشد، ميگفتند انگشت را در گوشتان كنيد تا صداي اين سحر را نشونيد. يكي از مسلمانان كه اسم خود را مسلمان پنبهاي گذاشته بود گفت: در حال زيارت كعبه بودم كه ديدم رسول خدا (ص) براي عدهاي سخن مي گويند و چون پنبه در گوشم بود متوجه نميشدم. با خودم گفتم اگر سخنانش درست است به آنها گوش ميدهم پس پنبه را از گوشم برداشتم و هنگامي كه سخنان پيامبر را شنيدم به آن ايمان آوردم و مسلمان شدم.
تمام تلاش دشمنان ما اين است كه جوانان صداي توحيد را نشوند. آن روز زمان پيامبر پنبه ميدادند و در زمان اميرالمومنين (ع) به گونهاي ديگر برخورد مي كردند. در تاريخ ثبت شده است كه عمروعاص به معاويه گفته بود اگر سه كار را نسبت به علي (ع) انجام دهي، او را از پا انداختهاي؛ اول، كاري كن جوانان چهره علي (ع) را نبينند صورت علي وجهالله است. دوم، كاري كن گوشها كلام علي (ع) را نشنوند، كلام علي كلام الله است و سوم، برو و شروع به پخش شايعه براي علي (ع) كن كه اين دورغها تا جايي اثر كرد كه گفتند مگر علي (ع) نماز ميخواند.
2. دشمن تلاش مي كند از كسب معرفت جلوگيري كند. امروز آنقدر ديدني و شنيدني براي جوانان ما درست ميكنند كه جوان ما فرصت ديدن روحاني و شنيدن كلام آنها را نداشته باشند؛ از آن طرف گفتند كه آنچه اينها ميگويند، خرافه است و از ما لولو ساختهاند و از آن طرف، سايتهاي آنان دروغ پخش مي كنند.
چرا دشمن اين كار را مي كند؟ چون ميدانند جوانان ما با ارتباط با اين معارف جذب ميشوند.
قصه آن مرد شامي با امام حسن مجتبي (ع) را شنيدهايد؟ جوان شامي فكر ميكرد كسي در اين دنيا از اميرالمومنين (ع) و امام حسن (ع) بدتر نيست و وقتي چشمش به امام حسن (ع) افتاد و شروع كرد به بد و بيراه گفتن؛ اما امام حسن (ع) به او لطف كردند و فقط اخلاق نشانش دادند و هنوز معارف نگفتهاند كه در اين چند لحظه جوان منقلب شد.
اگر سايتها را حك يا فيلتر مي كنند، اگر كلام ما چرتو پرت است پس چرا جلوي نشر كلام حق را ميگيرند؛ چون دشمن بهتر ميداند كه كلام حق سه ويژگي مطابقت با فطرت، مطابقت با عقل و منطق و سعادت انسان را دارد؛ همه دستورات دين مطابق با فطرت است كه حجاب، نماز، روزه مي باشد.
براي روزهدار سادهترين استدلال كه چرا بايد روزه بگيرد اين است كه سالم بماند؛ اين امر نشان ميدهد كلام حق منطبق با عقل است.
در يك كارخانه در سال يك بار به دستگاه ها استراحت ميدهند؛ اگر ما هم يك وعده نخوريم دستگاه گوارش به سلامت نزديكتر ميشود.
دشمن اين را بيشتر از ما باور دارد كه كلام حق مطابق با سعادت انسان است. آنها هر جا وارد شده اند كتابهاي ما را دزديدهاند يا آنها سوزاندهاند. تفسيري از امام حسن عسگري (ع) وجود دارد كه 100 جلد است اما تنها يك جلد آن به دست شيعه رسيده و اين خيلي خسارت است. طب اسلامي برگرفته از روايات امام صادق (ع) در دانشگاههاي اروپا تدريس مي شود اما ما در اينجا با طب شيميايي معالجه مي شويم؛ حتي در امريكا دانشگاه حجامت وجود دارد كه مانع از ورود مسلمانان به اين دانشگاه ميشوند آنها بهتر فهميدهاند معارف دين درست است.
معارف دين ثمره دنيوي و اخروي دارد
معارف دو ثمره دنيوي و اخروي دارد. براي سعادت دنيوي اصول زندگي كه در آن كار و تلاش اصل است را مورد توجه قرار دهيم. الان اروپايي ها و آمريكاييها اهل كاراند يا ما مسلمانان؟ دين مي گويد اگر نظم نداشته باشي، قانون را رعايت نكني و وجدان كاري نداشته باشي در زندگي موفق نميشوي.
براي صداقت و براي احترام به قانون، آنها ما را خلع سلاح كردند، زيباييهاي دين را از ما گرفتند و به ما گفتند برويد نماز بخوانيد.
عبادتهاي ما دو دسته دستورات معاملات و عبادات است كه معاملات شامل تعامل با ديگران است؛ يعني دروغ نگويم، پركار باشيم و وجدان كاري داشته باشيم و عبادات شامل نماز، روزه، حج، دعا و قرآن.
اصلي ترين بهره عبادت براي آخرت است. دشمن باحمله به معارف دين، ديد آنها درست است پس بخش دنيوي را برداشت و آخرت را ول كرد. در دين ما مذمت شده كه كسي بار زندگي اش را بر دوش ديگران بيندازد، مانند گدايي اما رسيدگي به فقرا خوب است.
دشمنان ما از ابتدا تا به امروز تلاششان اين بود كه از كسب معرفت ما جلوگيري كنند؛ امروز ناخودآگاه صدا و سيما در اين جريان افتاده است. مباحث معارف را ساعت سه نصف شب پخش ميكنند اما ميبينم سريالهاي كه گاها در آنها معارفي پيدا نميشود در ساعتي ديگر پخش ميشوند.
دشمن تلاش ميكند از كسب معرفت صحيح جلوگيري كند. باب معرفت صحيح باب معرفت اهل بيت (ع) است كه بعد از وفات پيامبر بسته شد. علماي درباري و خلفا براي مردم معرفت مي گفتند كه يكي از تلاشهاي دشمن گفتن معارف دين از زباني غير زبان كارشناس دين بود.
بعضي از اين ماهواره ها نشان ميدهند فردي كه نشانهاي از اسلام در آن نيست تفسير قرآن ميكند! امام خميني (ره) آنقدر به اين مسئله مقيد بود كه منبر جاي روحاني است؛ غير روحاني را روي اين جايگاه قبول نداشت و نشستن غير روحاني را روي منبر جايز نميدانست.
ما در تهران شاهديم بساط محفل خصوصي كه عرفان درس ميدهند و عدهاي در تهران بين كعبه و كربلا نماز مي خوانند (قبله). شيطان، در تاريخ پيغمبر قلابي درست كرد؛ مانند سامري. قرآن قلابي هم درست كرد و در جنگ صفين قرآن بر سر نيزه رفت. امام قلابي هم درست كرد مانند جعفر كذاب. شيطان، امام زمان قلابي هم درست كرده هم اكنون دهها و صدها نفر در زندان اوين هستند كه ادعاي امام زماني دارند كه حتي يارانشان 313 نفر است.
کسینجر در سال 58 در لبنان گفته بود پیروزی انقلاب اسلامی با روحانیت بود و شکست آن نیر باید توسط روحانیت باشد. در فتنه 88 آخوند قلابی هم دیدیم! یکی گفته بود در هیج جای قرآن نیاورده اند که زن باید موی سر خود را بپوشاند از گردن به پایین بپوشد درست است؛ یعنی مانتو تنها بپوشی کفایت است. این حرف ها را یک آخوند زده است که این فرد مشاور خاتمی است؛ يعني حجت الاسلام قابل.
خاتمی هم در جلسه شورای انقلاب فرهنگی هنگامی که رحیم پور ازغدی قرآن و نهج البلاغه خوانده بود گفته بود این ها را روی منبر برای عوام بخوانید، این ها به درد حکومت نمی خورد. این هم رئیس جمهور اصلاحات که آخوند بود!
دشمن تلاش می کند از راه های کسب معرفت جلوگیری کند. سروش تربیت می شود، فلسفه می خواند و می گوید وحی برای پیامبر(ص) توهم است؛ می خواهد بگوید قرآن کلام پیامبر (ص) است.
عربستان سعودی و وهابیت این قدر کتاب قلابی با زبان فارسی و با چاپ قم و از علمای بزرگ ما چاپ می کنند و می دهند به دست جوانان ما. هنگامی که من رفتم به من ندادند چون می دانند که جوابشان را می دهیم اما به آن جوان می دهند که اطلاعاتش کافی نیست.
در این کتاب ها دروغ می نویسند کتاب شیعه پاسخ می هد تالیف علامه طباطبایی است که آنها آن را چاپ کرده اند اما در آن دروغ نوشته اند و دقیقا اسم چاپخانه قم را هم زده اند.
3. تلاش دشمن جلوگیری از کسب اولویت در معارف است؛ دیروز جوانی سوال بی ربطی از من پرسید که نیاز به جواب دادن ندیدم. گاهی سوال می پرسند امام زمان همسر و فرزند دارد؟ خوب دانستن آن چه ربطی به من و تو دارد؟ اینان آمده اند سراغ قرآن و اهل بیت(ع) اما نمی دانند دنبال چه بگردند؛ مانند فردی که به حج رفته و در مسجد النبی سه روز ستون ها را می شمارد!