مقام معظم رهبري اخيرا با اشاره به جنايت كشتار مسلمانان در ميانمار فرمودند:
" همين امروز نگاه كنيد در شرق آسيا، در ميانمار براثر تعصب و جهالت، اگر نگوئيم دست هاي سياسي دخالت دارند هزاران انسان مسلمان فدا مي شوند، مدعيان دروغين حقوق بشر لب تر نمي كنند. همان هايي كه براي حيوانات دل مي سوزانند. ادعا مي كنند كه اينها ميانماري نيستند. دروغ مي گويند. 300، 400 سال است كه مسلمانان در آنجا زندگي
مي كنند. بر فرض هم كه ميانماري نباشند آيا بايد كشته شوند؟ "
در راستاي بررسي آنچه در ميانمار مي گذرد لازم است تصويري شفاف از اين كشور ترسيم كنيم . ميانمار کشوري است در آسياي جنوب شرقي كه از شمال شرقي با چين، از شرق با لائوس، از جنوب شرقي با تايلند، از غرب با بنگلادش و از شمال غربي با هند مرز مشترک دارد . ميانمار طبق آخرين آمار بدست آمده در سال 2005 از جمعيتي بالغ بر
40 ميليون نفر برخوردار است.70 درصد جمعيت 40 ميليونى ميانمار بودايى هستند.خشونتهاي جديد عليه مسلمانان ميانمار بعد از کشته شدن 11 مسلمان بيگناه توسط ارتش اين کشور و حمله يک گروه بودائيان به اتوبوس حامل مسلمانان و کشته شدن يک بودايي در پاسخ به اين حمله آغاز شد.به دنبال آغاز درگيريها درغرب ميانمار، بوداييها با حمله به مناطق مسلماننشين هزاران منزل مسکوني متعلق به مسلمانان را به آتش کشيدند و بيش از يک صد هزار نفر را آواره و بي خانمان کردند.
اين در حالياست كه "تين سين"رئيس جمهور ميانمار 800 هزار مسلمان ساكن در اين كشور را قوميتي خارجي مي داند كه بايد در اردوگاههاي آوارگان متمركز شده يا از كشور اخراج شوند.مسلماناني كه قرنهاست در ميانمار زندگي مي كنند و تنها جرم آنها بودايي نبودن است !
تصاويري كه بعضا از ميانمار و نسل كشي مسلمانان در آن منتشر
مي شود دل هر انسان آزاده و دردمندي را مي آزارد .كشتار فجيع كودكان و زنان و زنده در آتش افكندن مسلمانان توسط عده اي بودايي مورد حمايت دولت اين كشور نشان از فاجعه اي هولناك در جنوب شرق آسيا دارد .به راستي چه كسي بايد به اين فاجعه پايان دهد ؟متاسفانه سازمان ملل متحد مانند اكثر موارد مشابه در قبال اين فاجعه نيز سكوت كرده است تا بر همگان اثبات شود كه شوراي امنيت سازمان ملل متحد اساسا صلاحيت ورود به مسائل بحراني دنيا را ندارد .
مقامات آمريكايي و انگليسي و فرانسوي در اين خصوص سكوت
وقيحانه اي داشته اند.مقامات اين كشورها كه همواره دم از حقوق بشر و رعايت حقوق جمعي انسانها مي زدند در قبال كشتار جمعي و دهشتناك مسلمانان ميانماري چشمان خود را بسته و لام تا كام سخن نمي گويند. حتي مقامات اين كشورها كاري كرده اند كه "آنگ سان سوچي" رهبر مخالفان دولت ميانمار نيز که به تازگي از حبس خانگي آزاد شده است نيز سخني در دفاع از مسلمانان مظلوم اين كشور به ميان نياورد .
آنچه در ميانمار مي گذرد صرفا يك تراژدي به وسعت شرق آسيا نيست بلكه يك داستان تلخ و اشك آلود به وسعت كل دنياي امروز است .جنايتي كه رخ مي دهد و سكوتي كه در قبال آن صورت مي گيرد تركيبي مشمئز كننده ايجاد كرده است .در شرايطي كه شوراي امنيت سازمان ملل متحد در رويكردي وقيحانه چشمان خود را بر روي آنچه در ميانمار گذشته و مي گذرد بسته است و قدرتهاي بزرگ جهاني تلاش خود را به جاي حل بحران ميانمار بر روي دخالت در خاورميانه استوار ساخته اند چه بايد كرد ؟نكته جالب توجه اينكه بسياري از رسانه هاي پرادعاي آمريكايي و انگليسي نيز در قبال آنچه در ميانمار گذشته سكوت كرده اند تا معنا و مصداق واقعي آزادي بيان را بيشتر متوجه شويم !صورت مسئله ميانمار كاملا مشخص است .طرف متجاوز،طرف حامي متجاوز و طرف مظلوم و ستمديده نيز در اين معادله به طور كامل مشخص هستند .طرف متجاوز بودايي هاي ميانمار هستند كه مرتكب جنايتي بزرگ و نابخشودني شده اند .
طرف حامي متجاوز نيز دولت ميانمار و شخص تين سين رئيس جمهور اين كشور است كه در نسل كشي عليه مسلمانان ميانمار يك مجرم به تمام معناست .اظهار نظر رئيس جمهور ميانمار در خصوص بيگانه خواندن مسلمانان و حمايت تلويحي وي از بوداييان نقش مهمي در ادامه كشتار مسلمانان داشته است .همچنين سران شوراي امنيت سازمان ملل متحد مخصوصا ايالات متحده آمريكا و شخص بان كي مون دبير كل سازمان ملل كساني هستند كه نام آنها را بايد به عنوان حاميان بوداييان متجاوز مطرح كرد .طرف مظلوم و ستمديده نيز مسلماناني هستند كه در سايه سكوت سازمانهاي
بين المللي از بين رفته يا آواره شده اند .در گزارشهاي مستند آمده است كه اغلب آوارگان مسلمان به مرزهاي ميانمار و بنگلادش پناه بردند و اکنون در شرايط بسيار اسفباري به سر ميبرند. آنها نياز به غذا دارند و به علت بارش بارانهاي موسمي و نداشتن سرپناه سلامت و زندگي آنها در خطر است.با توجه به چنين شرايطي آيا نبايد نامي فراتر از فاجعه را بر روي نسل كشي ميانمار گذاشت ؟