دخترانی كه هرگز مادر نمی‌شوند

تجرد زنان و مردان در همه دوره‌های انسانی به‌عنوان موضوعی پذیرفته شده وجود داشته است؛ اما وقتی تعداد آن به‌خصوص در میان زنان به‌عنوان پایه اصلی باروری در جامعه افزایش می‌یابد، دیگر تنها یك انتخاب شخصی نیست.

به گزارش نما به نقل از شرق: تجرد زنان و مردان در همه دوره‌های انسانی به‌عنوان موضوعی پذیرفته شده وجود داشته است؛ اما وقتی تعداد آن به‌خصوص در میان زنان به‌عنوان پایه اصلی باروری در جامعه افزایش می‌یابد، دیگر تنها یک انتخاب شخصی نیست. بنا بر آمار خام سرشماری نفوس و مسکن سال ٩٠ که هیچ تحلیلی به همراه ندارد، نزدیک به ٥٠٠‌هزار زن هرگز ازدواج‌نکرده تنها در فاصله سه گروه سنی ٣٥-٣٩، ٤٠-٤٤ و ٤٥-٤٩ سال بوده‌اند.

همچنین طبق آمار علی‌اکبر محزون، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال، یک‌میلیون و ۳۰۰ هزار مرد بالای ۳۵سال و زن بالای ۳۰ سال در کشور داریم که ۳۲۰ هزار نفر آنها پسر و ۹۸۰ هزار نفرشان دختر هستند.

هرچند که زندگی و روابط انسان‌ها مثل این آمار خشک و بسته نیست و احتمال زیادی وجود دارد که این حدود یک‌میلیون دختر مجرد در فاصله سرشماری ٩٠ تا ٩٥ ازدواج کرده باشند، اما مسئله مهم، زنگ خطری است که به صدا درآمده است. روی این گزارش با دخترانی است که در محدوده تجرد قطعی قرار دارند، هیچ تجربه ازدواجی نداشته‌اند و احتمال مادر شدن را از دست می‌دهند. با محاسبه اینکه احتمال ازدواج و مادرشدن برای زنان در فاصله ٤٠ تا ٥٠ سال کمتر از سایر گروه‌های سنی است، طبق سرشماری سال ٩٠ که فعلا برای همه ملاک است، نزدیک به ٥٠٠‌ هزار زن هرگز ازدواج نکرده در مناطق شهری، روستایی و غیرساکن از امتیاز مادر شدن محروم شده‌اند. در عین حال به شکل جزئی‌تر تعداد دخترانی که در سال ٩٠ در ٤٩ سالگی قرار داشته‌اند ٦٨‌ هزار و ٦٢١ مورد بوده است که قاعدتا این تعداد امروز از این مرز گذشته‌اند.

براساس سرشماری سال ٩٠، تعداد دختران هرگز ازدواج نکرده در مناطق روستایی در همه گروه‌های سنی بیش از دو‌میلیون و ٦٥٠‌هزار نفر بوده است اما سهم گروه‌های سنی ٣٥-٣٩، ٤٠-٤٤ و ٤٥-٤٩، ١٣٧‌هزارو ٦٠٤ نفر بوده است که طبق قاعده فرصت‌های کمتری برای ازدواج داشته‌اند. اگر این عدد را در مقابل ٣١١‌هزار و ٥٠٦ دختر سه گروه سنی فوق در نقاط شهری قرار دهیم متوجه می‌شویم که جمعیت دختران هرگز ازدواج نکرده روستایی تقریبا نیمی از دختران هرگز ازدواج نکرده شهری است. این مقایسه می‌تواند یکی از نشانه‌های جمعیت عظیم مهاجرت مردان روستاها به شهرها باشد که فرصت ازدواج را از دختران روستایی گرفته است.

در این میان استان تهران با دارا بودن یک‌میلیون و ٥٤٨‌هزار و ٦٧٣ زن هرگز ازدواج نکرده در میان دختران ١٠ تا ٥٠ سال و بالاتر در صدر این آمار قرار دارد. بعد از تهران استان‌های خراسان‌رضوی، خوزستان، فارس و اصفهان به ترتیب بیشترین تعداد دختران هرگز ازدواج نکرده را دارند. البته تعداد مردان هرگز ازدواج نکرده نیز در تهران با یک‌میلیون و ٩٨١‌هزار ٧٧٦ نفر بالاترین آمار را داشته است.

البته باید توجه داشت که آمار ارائه شده مربوط به چهار سال قبل است و این امید و احتمال بسیار زیاد است که دختران این گروه‌های سنی در آستانه تجرد قطعی فرصت ازدواج را یافته و از تقسیم‌بندی هرگز ازدواج‌نکرده‌ها خارج شده باشند. به همین دلیل شاید بهتر باشد آمار ازدواج زنان در سه گروه سنی ٣٥-٣٩، ٤٠-٤٤ و ٤٥-٤٩ طی سال‌های ٩١، ٩٢ و ٩٣ را در این گزارش بیاوریم تا بدانیم چه تعدادی از زنان هزگز ازدواج نکرده در سرشماری سال ٩٠ ممکن است در این چهار سال ازدواج کرده باشند.

با این نگاه باید گفت که در سال ٩١ در سه گروه سنی فوق ٣٣‌هزارو ٨٥ زن، در سال ٩٢ در همین سه گروه ٣٤‌هزار و ٣٤٩ زن و در سال ٩٣ نیز ٣٦‌هزارو ٧٩٨ زن ازدواج کرده‌اند که البته در آمار ثبت احوال مشخص نیست این ازدواج ثبت شده، ازدواج چندم این زنان بوده است اما احتمال این که تعدادی از آنها جزء این آمار باشند زیاد است. با این حساب می‌توان گفت، بیش از ١٠٣‌هزار زنی که از این سه گروه سنی در فاصله سال‌های ٩١ تا ٩٣ ازدواج کرده‌اند از آمار حدود ٥٠٠‌هزار زن هرگز ازدواج نکرده این سه گروه سنی در سرشماری سال ٩٠ کسر شده‌اند.

سیاست‌هایی که افسار گسیخت

بیشتر مردم اگر از سیاست‌های کلان جمعیتی دهه ٦٠ بی‌اطلاع باشند، حداقل اثرات آنها را در میان خانواده‌های خودشان و اطرافیانشان به خاطر دارند. سال‌هایی که داشتن بچه‌های بیشتر تبلیغ می‌شد و ارگان‌های دولتی به کارگران و کارمندانشان برای داشتن بچه‌های سوم و چهارم امتیازات زیادی می‌دادند. مثلا وقتی من به‌عنوان فرزند سوم به دنیا آمدم اسم پدرم در لیست اولویت‌های مسکن در محل کارش قرار گرفت و یا کوپن‌های آن روزها برای خانواده‌های پر جمعیت یک امتیاز خاص و چاله پر کن بود.

در دهه ٦٠ نرخ باروری و فرزندآوری در کشور ٦,٤ فرزند به ازای هر زن ١٥تا ٤٩ساله بود. سیاست‌هایی در برنامه پنج ساله اول توسعه تدوین و اجرائی شد تا نرخ باروری در اوایل دهه ٩٠به ٤ فرزند برای هر زن ١٥تا ٤٩ ساله ایرانی برسد. اما متاسفانه با اشتباهاتی که در برنامه‌های کاهش جمعیتی بود، نرخ باروری در اوایل دهه ۷۰ به ٤ فرزند رسید و اهداف تعیین شده برنامه برای دهه ٩٠ در واقع ۲۰ سال زودتر از آن محقق شد و این روند کاهشی همین‌طور تا امروز ادامه یافت. دراین شرایط اگر رشد جمعیت با این روند ادامه یابد، در سال ١٤٢٥به صفر و پس از آن به رقم منفی خواهد رسید و باید یادآوری کرد که در برآوردهای جمعیتی، نرخ جمعیت اولین عدد مهم برای یک کشور است.

چرا تجرد زنان بیشتر به نظر می‌آید؟

زنان به واسطه ماهیت وجودیشان، یک وظیفه نانوشته در جامعه و جمعیت دارند و آن همین تعهد طبیعی فرزندآوری است. یعنی اگر مادربزرگ‌های ما میانگین ٦ تا ١٢ فرزند را تجربه کردند و مادران ما تجربه میانگین ٣ تا ٦ فرزند را، حالا زنان این دوره باید این تعهد را با کاهش متناسب دوره خودشان ادامه دهند. در صورت ادامه‌نیافتن این چرخه که در آن دخترانی برای ادامه فرزندآوری وجود نداشته باشند، نرخ باروری افت می‌کند. در تعریف علمی از نرخ باروری گفته‌اند «تعداد فرزندانی که هر خانم در طول دوران بالقوه باروری خود (١٥ تا ٤٩ سال) به دنیا می‌آورد». با این تعریف می‌توانید تعداد دختران مجرد ازدواج‌نکرده اطرافتان را مرور کوتاهی کنید و ببینید که این نگرانی چقدر می‌تواند بزرگ باشد.

اگرچه حداقل در یک دهه اخیر که سن ازدواج تغییرات زیادی داشته، زنان مجرد که عموما شاغل و تحصیل‌کرده هم هستند، کمتر مورداتهام قرار می‌گیرند اما تجرد قطعی در زنان همواره با بازخوردها و واکنش‌های اجتماعی منفی نسبت به تجرد مردان مواجه بوده است. دلایل ازدواج‌نکردن یک زن در جامعه ما مختلف است و زنان همانند مردان ممکن است فردی هم‌سطح خود پیدا نکنند اما جامعه بیشتر به زنان انگ می‌زند. این زنان مجرد هستند که از سنی به بعد با عنوان‌هایی نظیر «ترشیدگی» مواجه هستند و حتی بسیاری از خانواده‌ها برای فرار از همین انگ، دخترانشان را به هر نوع ازدواجی مجبور می‌کنند. معمولا زنان هرگزازدواج‌نکرده با این انگ مواجه هستند که «اگر ایرادی نداشت حتما باید ازدواج می‌کرد».

فارغ از این موارد، تجرد برای زنان، با توجه به شرایط فیزیکی و هورمون‌های مختلفی که دارند، آسیب‌های جسمی بیشتری نسبت به مردان دارد. جدای از برخی بیماری‌های روحی و روانی همچون افسردگی، زنان هرگزازدواج‌نکرده به دلیل نداشتن رابطه جنسی و محرومیت از بارداری و مادرشدن، در معرض انواع بیماری‌ها قرار دارند. درگیربودن با انواع کیست‌های دردناک و خطرناک رحم و تخمدان و افزایش بیماری‌های قلبی جزء موارد اثبات‌شده در مورد زنانی است که در تجرد قطعی هستند. البته نباید این موضوع را از نظر دور داشت که بسیاری از این زنان و مردان ممکن است وارد رابطه‌ای غیر از ازدواج شده باشند و به همین دلیل باید عوارض و بیماری‌های ناشی از روابط جنسی پرخطر را هم به این موارد بیفزاییم.

با ناهید خداکرمی، رئیس انجمن علمی مامایی و رئیس کارگروه بهداشت، سلامت و محیط‌زیست معاونت زنان و خانواده ریاست‌جمهوری، درباره کاهش نرخ باروری و ضررهای تجرد قطعی در مردان و به‌خصوص زنان صحبت کردیم و او این زنگ خطر را در ابعاد متفاوتی تشریح کرد. او معتقد است مراکز آمار و ثبت احوال، مجلس شورای اسلامی و سایر ارگان‌های مسئول در این سال‌ها، هشدارهای کاهش نرخ باروری را جدی نگرفته‌اند و می‌گوید: نباید صرفا دختران را مؤثر و مقصر دانست و قطعا پسرها هم در این روند دخیل و تأثیرگذار هستند. آمار دقیقی از تعداد دختران و پسران در سن تجرد و دلایل عدم ازدواج یا سایر مسائل مرتبط با این افراد وجود ندارد اما مسئله مهم این است که تجرد قطعی روی هر دو جنس تأثیر منفی دارد و اگرچه هر دو جنس را به آسیب‌های متعددی می‌کشاند اما درباره جنس زن این آسیب بیشتر است.

وی معتقد است نتیجه کاهش نرخ باروری همین رواج تجرد قطعی، مسائلی چون ازدواج سفید و روابط جنسی پرخطر است. وی گفت: بسیاری از دختران و پسران برای فرار از مشکلات و انگ‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ترجیح می‌دهند خود را از قیدوبند ازدواج دور کنند و یا مجرد بمانند یا به سمت این روابط بروند. البته برای همین مسئله یعنی رواج ازدواج سفید و روابطی که با تعاریف خاص شکل می‌گیرد، آماری وجود ندارد و هیچ مطالعه میدانی و کارشناسی‌شده‌ای روی آنها صورت نگرفته است تا وسعت و دامنه آن و عمق فاجعه را دریابیم و بتوانیم درباره آن درست فکر و برنامه‌ریزی کنیم. درحال‌حاضر با توجه به آمار سازمان ثبت احوال و مرکز آمار می‌توان حدس‌هایی از تعداد این واقعه در جامعه و میزان شیوع آن داشت و تنها اعلام نگرانی کرد.

خداکرمی موضوع تجرد قطعی برای خانم‌ها و ازدست‌دادن فرصت مادرشدن را از نظر سلامت جسمی و نیز بعد اجتماعی موردارزیابی قرار داد و گفت: اگرچه ازدواج‌نکردن و واردنشدن به زندگی زناشویی و تجرد قطعی برای هر دو جنس مرد و زن آسیب‌های زیادی دارد اما آسیب‌های جسمی و روانی خانم‌ها به دلیل شرایط فیزیکی آنها بیشتر است. تخمدان‌ها و هرمون‌ها در خانم‌هایی که ازدواج می‌کنند، کارکرد همیشگی خود را دارد و آنها را از انواع بیماری‌ها دور می‌کند. تعداد زیادی از خانم‌هایی که ازدواج نمی‌کنند و فرصت باروری ندارند به انواع بیماری‌ها از جمله سرطان تخمدان و پستان و آندومتر دچار می‌شوند. وی می‌گوید زنانی که در تجرد قطعی هستند از نظر سلامت روان دچار آسیب‌های اساسی می‌شوند چراکه بدن خانم‌ها از یکی از پتانسیل‌های اصلی خود یعنی باروری و مادرشدن دور می‌ماند. یکی از همین آسیب‌های روانی و عاطفی، نداشتن خانواده و بروز عشق و علاقه و وابستگی‌های خانوادگی است. این علایق معمولا به افراد، امید به زندگی و انگیزه می‌دهند و نبود آنها، جسم و روح افراد را از زندگی روزمره خسته و دچار یأس و ناامیدی می‌کند.

خداکرمی تأکید دارد که درمورد داشتن روابط جنسی، مردان نسبت به زنان آسیب بیشتری دارند و می‌افزاید: زنان نوعی کنترل درونی دارند و سیستم بدنشان این اجازه را به آنها می‌دهد اما غلیان جنسی در مردان بسیار بیشتر است. طبیعت فیزیکی آنها میل به ارتباط جنسی را بیشتر می‌کند و به همین دلیل احتمال تمایل مردان مجرد به روابط جنسی ناسالم و پرخطر بیشتر است و آنها بیشتر در معرض ابتلا به انواع بیماری‌های مقاربتی و سرطان‌های ناشی از آنها هستند. در کنار همه این مسائل باید خطر ابتلا به HIV را برای زن و مرد قرار داد که متأسفانه آمار کمی ندارد و عموما در میان افرادی که آگاهی کمی دارند بیشتر اتفاق می‌افتد.

وی تأکید دارد که برخی از تصمیم‌ها و قوانین بر بار این آسیب‌ها می‌افزاید و در توضیح آن می‌گوید: در قانون طرح تعالی جمعیت که متناسب با سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری تنظیم و کلیات آن در صحن علنی مجلس هم بررسی شده است، مسائل خطرناکی وجود دارد. یکی از این موارد قراردادن سن ازدواج ١٨ تا ٢٢ سال برای زنان است. به این ترتیب هر دختری که از این سن بگذرد، مقابل نگاه‌های جامعه و در معرض انگ ترشیدگی و ترس تنهاماندن قرار می‌گیرد. این طرح اگرچه نقاط قوت زیادی دارد اما نقاط ضعف خطرناکی را هم در دل خود جای داده است. میل به ازدواج و فرزندآوری باید به شکل طبیعی در زن و مرد وجود داشته باشد و اتفاقا به‌جای گرفتن انگشت اتهام به سمت زنان، باید بیشترین میزان کار فرهنگی و اجتماعی را روی پسران در سنین پایین و قبل از دوران جوانی داشته باشیم تا وظایف همسر و پدربودن و احترام به جنس مخالف را یاد بگیرند و در سنین بالاتر بتوانند از مهارت‌های خود استفاده کنند.

وی با تأکید بر اینکه نباید تنها زنان را در کاهش نرخ باروری مقصر بدانیم و حتما مسائل اجتماعی و مردان در بروز این مسئله نقش اساسی دارند، گفت: زنان خودشان قربانی این ماجرا هستند و به دلیل بروز این شرایط در جامعه از تجربیات شیرین زندگی یک زن محروم شده‌اند.

۱۳۹۴/۹/۸

اخبار مرتبط