به گزارش نما، فتنه سال 1388 زمینه ساز و آبستن بسیاری از پلیدی ها در سطح کشور شد و متاسفانه از انتخابات ریاست جمهوری عدم رعایت اخلاق سیاسی آسیب های جدی را به کشور وارد کرد. دروغ ، افترا، تهمت تا به حدی رسید که بارها مقام معظم رهبری بر حفظ اخلاق در عالم سیاست تاکید کردند اما باز هم در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی برخی بی اخلاقی ها ، حتی از سوی نیروهایی که نام خود را نیروی ارزشی گذاشته اند دیده شد.
ماه مبارک رمضان ماه ترمیم بد اخلاقی و رسیدن به فضائل اخلاقی است به همین دلیل با حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی ماندگاری استاد حوزه و کارشناس مسائل اخلاقی و خانواده که چهره او بیشتر از سیمای جمهوری اسلامی دیده شده رفتیم تا این بد اخلاقی های سیاسی را ریشه یابی کنیم.
* بسیار ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید. با توجه به نزدیک بودن ماه رمضان و با عنایت به اینکه این ماه، ماه ترمیم بداخلاقیهاست و با توجه به اینکه متأسفانه بعد از انتخابات 88 یکسری بداخلاقیها در کشور زیاد شد و تهمت و دروغ و افترا رواج پیدا کرد و تبعات آن به انتخابات اخیر هم کشیده شد و در مجلس نهم هم دیدیم که حتی نیروهای ارزشی و متدین هم برای به دست آوردن کرسیهای مجلس در مقابل هم این بداخلاقیها را انجام دادند. میخواستیم بدانیم با نزدیک شدن ماه مبارک رمضان، چه کار کنیم که این بداخلاقیها به پایان برسند.
من هم از اینکه این فرصت را مهیا کردید که ما با مخاطبان نشریه «شما» هم صحبتی داشته باشیم، سپاسگزارم. امیدوارم آنچه که رضای خداست بر زبان ما جاری شود. من احساس میکنم اساس این سئوال شما برمیگردد به ارزیابی خود حضرت آقا از حدود 34 سال از عمر نظام مقدس جمهوری اسلامی که فرمودند در این 34 سال پیشرفتهای زیادی انجام شده و از حق نگذریم و منصفانه قضاوت کنیم پیشرفتهای اقتصادی، علمی، نظامی، سیاسی، اجتماعی و حتی پیشرفتهای فرهنگی و معنوی، پیشرفتهای پزشکی و پیشرفت در عرصههای مختلف عمرانی و... بهگونهای است که حتی دشمنان هم لب به اعتراض گشودهاند و اعتقادشان بر این است که پیشرفتهای ویژهای در نظام صورت گرفته است، اما ارزیابی حضرت آقا این بود که پیشرفتهای اخلاقی و معنوی به اندازه پیشرفتهای اقتصادی و علمی و پزشکی و... نبوده است، یعنی اگر بخواهیم به شکل مختصر بگوییم وجه ممیزه انقلاب ما وجه فرهنگی، اخلاقی و معنوی آن است، اما متأسفانه وجه ممیزه پیشرفتهای ما این نبوده است. این بزرگترین آسیبی است که حضرت آقا از روند جمهوری اسلامی فرمودند، نه اینکه خدای نکرده سیاهنمایی یا مشکلات را بزرگنمایی کنیم، بلکه در ارزیابی و مقایسه فرآیند پیشرفتها، آنچه که همه دنیا و خود ما مدنظرمان بود که از لحاظ اخلاقی و معنوی پیشرفتمان از دیگر پیشرفتها بیشتر باشد، متأسفانه این اتفاق نیفتاد. وقتی میگوییم در عرصه اخلاقی و معنوی پیشرفت چندانی نداشتهایم، طبیعتاً بیشترین صحنهای هم که این نقص، خودش را نشان میدهد، صحنه سیاسی است؛ ضمن اینکه عرصههای دیگر، از جمله عرصه خانواده، عرصه اجتماعی و تعاملهایی که مردم در صحنه اجتماعی با یکدیگر دارند، عرصه اقتصادی و... هم از این فقدان رنج میبرند.
* به نظر شما ریشه بد اخلاقی های سیاسی در چیست؟
در عرصه سیاسی چون بحث بر سر منافع ملی، استانی و... است این ضعف بیشتر خودش را نشان میدهد و ریشه این ضعف هم به اعتقاد من یک دلیل شاخص دارد و آن هم کمرنگ شدن توجه به خدا و همانی است که خدا در قرآن تحت عنوان «اِتَّقُواْ اللّهَ»(1) فرموده است. وقتی خدا در محاسبات ما کمرنگ میشود، چنین وضعیتی پیش میآید.
اشاره به ماه مبارک رمضان کردید. یکی از دعاهایی که در ماه مبارک رمضان بسیار به انسان نور میدهد، دعای جوشن کبیر است. در این دعا هزار تا اسم خدا آمده است، نه اینکه خدا فقط هزار تا اسم دارد، بلکه هزار تای آن اینجا آمده است. سخن من این است که وقتی خدا در روابط، معاملات و تعاملات ما کمرنگ میشود و هر اسم و هر صفت خدا را که کمرنگ ببینیم، ضربههای فراوانی میخوریم، مثل میزنم. خداوند افضلالناظرین است. وقتی نظارت خدا کمرنگ میشود، نظارت غیرخدا پررنگ میشود، لذا مردم حاضرند کارهایشان را به هر کسی غیر از خدا نشان بدهند، اما برای خدا نشان ندهند که این میشود ریاکاری که بدترین صفت اخلاقی است و نتیجهاش تزویر، چاپلوسی، ملوّنبازی، پاچهخواری و همه اصطلاحاتی که مرسوم است. وقتی اسم قدرت خدا کمرنگ میشود، خدا اقدرالقادرین است، وقتی انسان به خدا تکیه نکند که: «وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»(2)، مجبوریم غیر خدا را برای خودمان بزرگ کنیم و این یعنی بتپرستی، یعنی شرک. وقتی حساببری و ترس از خدا برای ما مبنا نباشد، مجبوریم از غیر خدا بترسیم.
* قرآن برای ضعف های اخلاقی چه مبانی را می فرماید؟
قرآن برای ضعفهای اخلاقی از سه مبنا نام میبرد: یکی کمرنگ شدن خدا در معادلات و محاسبات ماست. دیگری کمرنگ شدن یاد قیامت که قرآن با «وَ اتَّقُواْ يَوْمًا لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَ لاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَ لاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ هُمْ يُنصَرُونَ»(3) بیان میکند. وقتی قیامت در محاسبات ما کمرنگ میشود، طبیعتاً انسانهای دنیایی میشوند نه آخرتی، مادی میشوند، نه معنوی، مقطعی میشوند، نه جاودانه. بالاترین امتیاز شهدا این بود که برای دنیا کار نکردند، برای آخرت کار کردند و قرآن میگوید: «أَحْيَاء»(4)، جاودانه میشوند.
ظاهری میشوند، نه باطنی. قرآن سومین مبنای مشکلات اخلاقی را کمرنگ شدن بر مراقبت از فتنههای شیطان میداند. «اتَّقُواْ فِتْنَةً»(5). وقتی انسان از شیطان و فتنههای او غفلت کند، شیطان بر او مسلط میشود و نیازشناسی او نیازشناسی شیطان میشود، اولویتشناسی او، اولویتشناسی شیطانی میشود، برنامهریزی و ولایت او، ولایت شیطانی میشود. قرآن هم میگوید: «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ»(6) یعنی کارهای زیبای او هم زشت و تاریک میشود: «أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»(7)
انقلاب ما بر مبنای مراقبت بر خدا و مراقبت بر آخرت و مراقبت بر فتنههای شیطان بود...
* یعنی انقلاب اسلامی انقلابی برای خدایی شدن اعمال بود؟
بله، انقلاب ما انفجار نور بود. در واقع انقلاب ما انفجار تمام معانی و مفاهیم قرآن بود. مقام معظم رهبری باز تعبیر خیلی قشنگی به کار بردند. تجربه انقلاب ما به دنیا نشان داد که با خدا باش پادشاهی کن/ بیخدا باش هیچ غلطی نمیتوانی بکنی(8). امام فرمود: «امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند». گفتند: «آقا! آمریکا خیلی کارها میتواند بکند، اسرائیل خیلی کارها دارد میکند». امام فرمود: «نه، اینطور نیست. اینها دارند در خواب دست و پا میزنند و وقتی وارد عالم هستی واقعی که آخرت است بشوند، هیچ چیزی در دستشان نیست»، درست مثل کسی که در خواب بوده و وقتی بیدار میشود، هیچ چیزی در دستش نیست و به او میگویند خواب دیدی؟ خیر باشد.
انقلاب ما این حقیقت را داشت. تعبیر حضرت آقا این است بعد از 34 سال این الگوی زندهای که میگوید اگر زندگیات را با دین مدیریت کنی، هم امنیت داری، هم موفقیت داری، هم هویت داری، مثل اینکه بعضیها پشیمان شدهاند و دارند رجعت میکنند.
از انتخابات ریاست جمهوری قبلی که زمینه فتنه بود، این رجعت را خیلی واضح داریم میبینیم و این رجعت هم دارد در خواص اتفاق میافتد، یعنی همانهایی که در انقلاب بودند و این شیرینیها را چشیدند و لمس کردند، دارند زیرآب مبانی را میزنند.
* از اصول انقلاب دور میشوند؟
با اینکه در آن سر دنیا، مصریها، تونسیها، بحرینیها و حتی انشاءالله امریکاییها، اروپاییها و افریقاییها به این نتیجه رسیدهاند که تجربه انقلاب اسلامی زیباترین سند بر حقانیت اسلام است که اگر زندگیات را با اسلام اداره کنی، هم به سعادت میرسی، هم به امنیت میرسی، هم به هویت میرسی، آن هم هویت با ثبات و هم از حمایت الهی بهرهمند میشوی که همه اینها آیه دارد. با اینکه در آن سر دنیا به این نتیجه رسیدهاند، ولی مثل اینکه یک عده قلیلی که بر سر این سفره نشستهاند، پشیمان شدهاند و اینها پای بداخلاقیها را به میان کشیدند، درحالی که دین ما میگوید اگر خدا را در نظر گرفتی، به محض شنیدن یک حرف پشت سر یک کسی حق نداری به او چیزی را نسبت بدهی. بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است. آنچه را که با چشم خودت دیدهای، خیلی راحت تصدیق نکن، چه رسد به آنچه که با گوشات شنیدهای. تمام مسائل و بداخلاقیها از جایی شروع شد که همه بر اساس شنیدهها قضاوت کردند. دین ما میگوید تقوای زبان داشته باش. تقوای سیاسی، عمدهاش تقوای زبان و نگاه ماست. آقا فرمودند هرکسی اگر نسبت به هر کسی مطلبی دارد، سند بیاورد و ببرد به محکمه. تلویزیون و مطبوعات و رسانهها جای تهمت زدن به افراد نیست. روی سخن من به یک جناح و گروه خاص نیست، بلکه به همه است. این بداخلاقیهای سیاسی متأسفانه از ناحیه همه گروهها و با تأسف بیشتر از خواص شروع شد. البته با نهایت تأسف در صدر اسلام هم همین اتفاق افتاد. همه گرفتاریهای بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) از خواص شروع شد. همه انحرافات در آنجا از خواص شروع شد، حوادث بعد از وفات ایشان، حوادثی که بر سر امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) آمد، توسط خواص شروع شد. یعنی در آنجا هم بعضی از خواصی که دور پیغمبر(ص) بودند و دیدند اگر انسان با اسلام زندگی کند، سلامت دنیا و آخرت، سلامت ظاهر و باطن، سلامت مادی و معنوی و سلامت جسم روح دارد، عمده آنها هم پشیمان شدند و به همان جاهلیت خودشان رجعت کردند.
* اوج اشتباهات خواص در دوران پس از رحلت حضرت رسول(ص) به عاشورا میرسد. با توجه به شرایط موجود چه کنیم که نظام ما به آن مرحله نرسد و این بداخلاقیها و تهمتها و افتراها کار را به جایی نرساند که اساس و اصل جمهوری اسلامی و ولایتفقیه را در معرض خطر قرار دهد. با این خواص مردود در اخلاق چه باید کرد؟
منشاء اساسیترین تذکراتی که وجود نازنین معصومین(ع) میدهند، ناشی از دو انحراف اساسی در خواص است. شاید به تعبیری بشود گفت حتی سه انحراف. انحراف اول دنیاپرستی است که اگر بخواهیم مصداق دقیق آن را در تاریخ بگوییم، جنگ جمل و حزب ناکثین است. انحراف دوم خودپرستی است که جنگ خوارج نهروان و حزب مارقین است. انحراف سوم عافیتطلبی و خوشگذرانی است که نتیجه این سه انحراف میشود ترس و خودش را در زمان امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن(ع) و کربلا نشان داد. نتیجه این سه انحراف میشود سطحینگری که خود را در جنگ صفین نشان داد و نکته جالب این است که حضرت امام و حضرت آقا در این 34 سال دائماً تذکرات اخلاقیشان حول همین سه محوری است که اشاره کردم. جمله معروف امام این است که: «هیچ چیزی برای روحانیت و خواص از دنیا طلبی و دنیازدگی بدتر نیست». ایشان دائماً فریاد میزدند از زیِ طلبگی خارج نشوید. من در اینجا میخواهم بیرودربایستی بگویم یک روز دشمن به شهید بهشتی و خواص درجه یک انقلاب تهمت دنیازدگی میزدند، ولی دروغ میگفتند. شهید بهشتی مال و منالی نداشت. نه در تجریش ویلا داشت، نه در کیش، نه این طرف و آن طرف حساب بانکی داشت. در واقع آن روز ابتدا شهید بهشتی را ترور شخصیت و بعد ترور فیزیکی کردند، اما بگذارید با کمال تأسف بگویم امروز همان دشمن دارد خواص روحانی ما را از همین جهت ترور شخصیت میکند، اما دروغ هم نیست. یک درصدی از روحانیت از زیِ طلبگی خارج شدهاند و متأسفانه همانهایی هستند که در ویترین هستند و مردم آنها را میبینند. امروز دیگر نمیتوانیم بگوییم مردم! اگر به عدهای از روحانیون تهمت زدید، دروغ گفتهاید، چون مردم خانههایی را که اینها در آنجا مینشینند، میبینند، ولو یک نفر باشد. نمیخواهم سیاهنمایی کنم، ولو درصدش خیلی پایین باشد. امروز مردم خانهها، ماشینها، بچهها، ویلاها، عروسیها و مهمانیهای روحانیت را میبینند. بنده از کسانی هستم که به این اصل قائلم که پاکترین قشر روحانیت هستند، اما آن روز اگر به روحانیت تهمت میزدند، یک نفر هم در روحانیت و خواص نبود، اما امروز متأسفانه درصد کمی هست و مردم دارند میبینند و روحانیونیاند که در ویترین نظام هستند. مسئولین قضایی، اجرایی، تقنینی و فرهنگی را لیست کنید. فرض کنید همه اینها ده هزار روحانی باشند، ده درصد یا پنج درصد آنها هم دنیازده شده باشند، مردم به حساب صددرصد میگذارند. آن روزی که نبود، نوشتند، امروز که درصد کمی هست، حتماً آن را پخش میکنند، لذا این آسیب بزرگی است که هم امام و هم آقا فرمودهاند. اساساً بخشی از دعواها و گرفتاریهای فتنه 88 از همینها شروع شد. از همین زندگیها و سلوک سلطنتی روحانیون شروع شد.
تذکر دوم امام و آقا به خواص این بود که خودخواه و خودمحور نشوید و امروز داریم میبینیم که فتنه و انحراف بر اساس خودبینی، اعتمادبهنفسهای زیادی و خودبزرگبینیهاست. دو تا هورا برایشان کشیدهاند، اینها فکر کردهاند خبری است. معمولاً هم تکبر بر اساس دارایی است و بالاترین دارایی هم قدرت است. آنهایی که قدرت سیاسی و اقتصادی پیدا کردهاند ـقدرت علمی هم داریمـ تکبر پیدا کرده و خودخواه شدهاند.
سومین تذکری که امام و آقا بارها تأکید کردهاند ـو آقا خیلی بیشتر، چون در فضایی قرار گرفتند که این آسیب خیلی بیشتر بوده استـ مسئله عافیتطلبی و خوشگذرانی و همه دنبال خوشی باشند است که طبیعتاً چنین افرادی اهل جهاد نیستند و جهادگریز خواهند بود.
اینها سه مبنای آفتهای اخلاقی است و آفات نظام هم از همینجاست. این آفات در مقابل امیرالمؤمنین(ع) حزب قاعدین، ناکثین، قاسطین و مارقین درست کرد و ته کاسه امیرالمؤمنین(ع) چیزی نماند، برای همین در دعای ندبه میگوییم: «و قلیل من... رعایت الحقه». این آفتها برای امام حسین(ع) از آن همه متقاضی 72 نفر بیشتر باقی نگذاشت.
* تفاوت انقلاب اسلامی با حوادث صدر اسلام چیست؟
انقلاب ما دو وجه ممیزه نسبت به حوادث صدر اسلام دارد. ضمن اینکه به این اصل اشاره کنم که خدا فرموده است: «إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ»(9). نه امام و ولی ما از امام حسین(ع) پیش خدا عزیزترند، نه امت ما. اگر این امت قدر این اسلام و ولایت و ارزشها را ندانند، خدا بنا ندارد بهجای ما، کار ما را انجام بدهد، خدا قرار است بر حرکت ما برکت بدهد. اگر حرکت نداشته باشیم، خدا برکت نمیدهد. این اصل را قبول کنیم، اما این انقلاب دو وجه ممیزه دارد.
وجه ممیزه اول این است که پیامبر اکرم(ص) میخواستند اصل ولایت را سند و میثاق کنند، ولی دشمن نگذاشت، ولی امام بر اساس شرایط ـنه اینکه نعوذبالله ارزش امام از پیغمبر(ص) بیشتر استـ این توفیق را پیدا کرد که اصل ولایت دینی و ولایت الهی را با هم بر اساس قانون اساسی به میثاق تبدیل کند و هم با حکومت اسلامی، آن را به عنوان یک نظام نشان بدهد. پیغمبر(ص) بر اساس شرایط، این توفیق را پیدا نکردند، یعنی اصل ولایت دینی در عصر امروز به عنوان یک نظام سیاسی مطرح شده است، ضمن اینکه این نظام سیاسی یک تجربه 34 ساله را هم جلوی چشم دنیا گذاشته که 34 سال است دارند از بیرون به این نظام ضربه میزنند و همچنان روی پای خود ایستاده است، 34 سال است دارند از داخل فتنه میکنند و روی پای خود ایستاده است. با وجود 34 سال حمله درونی و بیرونی، این حرکت نهتنها ضعیف نشده که قوی هم شده است. این بالاترین سند حقانیت راه امام در چشم دنیاست. یعنی دنیا هر قدر هم خبیث باشد در مقابل منطقی به این محکمی نمیتواند کاری کند، مگر اینکه عملیات انتحاری انجام بدهد.
من از سیاستمداران مصر شنیدهام که گفتهاند الگوی ما جمهوری اسلامی است. چرا؟ چون این زندهترین نظام است. هیچ نظامی نیست که 34 سال از بیرون به آن حمله شود، از درون توطئههای سرطانی چیده شوند، ولی این حرکت ضعیف نشود. این معنی آیه 24 سوره انفال است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ». حیات متعلق به اسلام است. پس تفاوت اول ما تبدیل کردن مدیریت دینی و اصل مترقی ولایتفقیه توسط امام به یک میثاق و نظام است، آن هم با 34 سال تجربه که دنیا دارد میبیند. امریکا بیاید بگوید الان شب است؟ دیگر کسی این را قبول نمیکند. جمهوری اسلامی دارد مقاومت خود را مثل روز به دنیا نشان میدهد.
نکته دومی که تفاوت این امت را با امت صدر اسلام نشان میدهد این است که این امت آن تجربه را پشت سر گذاشته است، لذا یکی از شعارهای کلیدی مردم ما از روز اول انقلاب تا الان این است که ما اهل کوفه نیستیم، آن روز میگفتند امام تنها بماند، امروز میگویند علی تنها بماند. یعنی ای دنیا! ما یک تجربه شکست را در کوتاهیهایمان داریم و انشاءالله دیگر تکرار نمیکنیم. من در قصه 9 دی، در صحبتهایم یک تعبیری را داشتهام و گفتهام مردم، خواص را واسطه بین خود و ولایت میدانند و واقعاً هم همینطور است، ولی همین مردم خیلی خوب میفهمند که اگر بخشی از خواص در همراهی با ولایت کوتاهی کنند، از روی آنها رد میشوند و زیر پا لهشان میکنند و پشت سر ولایت به راه ادامه میدهند. یعنی مردم دارند دقیقاً این شعار را محقق میسازند که رهسپاریم با ولایت تا شهادت. هر چند بعضیها این شعار را برای خودشان عوض کردهاند و میگویند رهسپاریم تا منفعت. این تجربه نشان میدهد که شاید مشکلات اخلاقی، اقتصادی و سیاسیمان ما را به مو بکشاند، ولی انشاءالله این مو پاره نخواهد شد.
ماه مبارک رمضان ماه بهار قرآن است. با توجه به اینکه 34 سال از انقلاب میگذرد، اما ما هنوز قرآن را در همه ابعاد زندگیمان وارد نکرده و متأسفانه نتوانستهایم به صورت درست از قرآن استفاده کنیم و از مفاهیم آن بهره بگیریم. چه کنیم که قرآن وارد زندگی ما بشود؟
در آیه 30 سوره فرقان آمده است که پیغمبر اکرم(ص) از یک چیز در امتش نزد خدا گله کرد: «وَ قَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا». خدایا! این امت، قرآن را مهجور گرفتند. مهجور یعنی کماستفاده.
ما تا چند قدم برنداریم، حق استفاده از قرآن ادا نخواهد شد و الحمدلله این اتفاق دارد میافتد. قدم اول اینکه این باور به مردم خودمان و مردم دنیا القا شود که قرآن نسخه زندگی است، آن هم تبدیل زندگی به بندگی است، نسخه حیاتبخش و داروخانه همه دردهاست، حلالمسائل زندگی، کلید همه مشکلات است. ما در هر مشکلی به سراغ متخصص میرویم. قرآن کلام خالق متخصصین است. مردم باید این را بفهمند. الحمدلله این اتفاق دارد در کشور ما و در دنیا میافتد، ولی هنوز به آن نقطه مطلوب نرسیدیم. بارها امام و آقا فرمودند اگر این نظام شکست بخورد، اسلام سیلی میخورد، ولی اگر این نظام موفق شود، اسلام و قرآن و اهلبیت(ع) موفق میشوند. باید این باور و یقین به وجود بیاید که قرآن کتاب «لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ»(10) بر اساس این باور، رجوع مردم به قرآن در زندگیشان بیشتر میشود: «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ»(11). رجوع به قرآن به عنوان مبنای زندگی در سیاست، فرهنگ و... و قرآن در مسجد نماند. دولت و قوه قضائیه و مقننه و همه مسئولین و متخصصین ما باور کنند که این کتاب منشاء همه چیز است و مردم در هر کاری به قرآن مراجعه کنند. قرآن که میگوییم یعنی قرآن فطرت و عترت و فقاهت، یعنی اسلام که: «وَ مَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ»(12) باور کنیم که اگر به قرآن رجوع نکنیم خسارت است و بعد هم عملاً رجوع و پرسش کنیم.
و سوم اینکه در رجوع، این نسخه را تلاوت کنیم: «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا»(13). چهارم تدبر کنیم: «أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»(14). به عنوان یک فرمول حیاتبخش یک مقداری در آن تأمل کنیم، عناصر آن را دربیاوریم و در زندگی از آنها استفاده کنیم.
پنجم عمل به این فرمولهاست و نه فقط شعار و قرائت و کتابت آنها.
ششم توصیه این فرمولها هم با زبان و هم با عمل و نمونه به دنیا و هفتم دفاع از قرآن. احساس میکنم تا این قدمها را برنداریم، نتیجه چندانی نمیگیریم و طبیعتاً در ماه رمضان باید بستر مناسب را برای برداشتن این قدمها فراهم کنیم. روی منابر باور نسبت به قرآن و معارف گفته شود، رسانهها بگویند، رجوع به قرآن و پرسش از آن را در مساجد و مدارس راه بیندازیم و همه بیایند بپرسند. مراکز پاسخگویی را تقویت کنیم. تلاوت را در رسانهها، محافل و مساجد تقویت کنیم. نمونههای تدبر را نشان بدهیم، نمونههای عملی و راهکارها را نشان بدهیم، در توصیه و دفاع هم نمونه و راهکار نشان بدهیم که یکی از بهترینهای آنها استفاده از شهدا و دفاع مقدس است.
وظایف مسئولین را برشمردید. مردم هم در مقابل عملیاتی کردن فرمولهای قرآن در زندگیهایشان یکسری وظایف دارند، ولی به نظر میآید مردم هم در این راه سستی به خرج میدهند.
من معتقد به تقسیم تقصیر بین همه هستم. وقتی در جامعهای اتفاقی میافتد، باید تقصیرها را بین همه تقسیم کرد. من قطعاً سهمی از تقصیر را متوجه مردم میدانم، ولی سهم خواص را بیشتر میبینم، چون دین ما میگوید: «الناس علی دین ملوکهم»(15)، یعنی اگر خواص درست بشوند، مردم هم درست میشوند. وقتی خواص ما عافیتطلب میشوند، مردم هم به دنبال آنها راه میافتند و عافیتطلب میشوند. من قبول دارم که مردم هم قطعاً مقصرند و مراجعه آنها به قرآن، یک مراجعه صوری است، اما باید راه مراجعه عملی را برای مردم باز کنیم.
پینوشتها:
(1) «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ»؛ قرآن کریم، سوره توبه، آیه 119.
(2) قرآن کریم، سوره طلاق، آیه 3.
(3) قرآن کریم، سوره بقره، آیه 48.
(4) «وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»، قرآن کریم، سوره آلعمران، آیه 169.
(5) «وَ اتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَآصَّةً وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»؛ قرآن کریم، سوره انفال، آیه 25.
(6) قرآن کریم، سوره بقره، آیه 257، آیةالکرسی.
(7) همان.
(8) «با خدا باش پادشاهی کن/ بیخدا باش هرچه خواهی کن».
(9) قرآن کریم، سوره رعد، آیه 11.
(10) قرآن کریم، سوره انعام، آیه 59.
(11) قرآن کریم، سوره انبیا، آیه 7.
(12) قرآن کریم، سوره آلعمران، آیه 85.
(13) قرآن کریم، سوره مزمل، آیه 19.
(14) قرآن کریم، سوره نساء، آیه 82.
(15) بحار الانوار، علامه مجلسي، ج 10، ص 8.
منبع:هفته نامه شما