به گزارش نما به نقل از تسنیم، در پی انتشار یادداشتی در روز 15 آذر ماه جاری تحت عنوان «مردم در فضای احساسی رای نخواهند داد» به قلم «عباس سلیمینمین» در خبرگزاری و طرح مسائلی از سوی نگارنده درباره «انصار حزبالله»، این گروه جوابیهای منتشر کرد.
متن جوابیه «انصار حزبالله» به یادداشت تحلیلی «سلیمینمین» که با عنوان «دروغ کهنه؛ مهره مار» تهیه و برای خبرگزاری تسنیم ارسال شده، به شرح ذیل است:
چندی قبل، یکی از مساجد قرچک ورامین، شاهد حضور تعدادی از مردم در اعتراض به سخنرانی یکی از منسوبان اصلاحات بود. همین حادثه کوچک، اما به لحاظ بهرهبرداریهای سیاسی منشاء نقد و تحلیلهای گوناگونی قرار گرفت که شاید آخرین و عجیبترین نمونه آن، ضمن مقاله منتشره در آن خبرگزاری بود.
تعجب آنجاست که فردی با استناد به دروغی کهنه - که لااقل 10 سال از اختراع آن میگذرد -، ادعای یافتن پرتقال فروش کند و سرخود را بالا کند که بله ما هم هستیم؛ این، خود طنزی است که بیشتر به مطایبه شبیه است تا حل معما و ارتکاب تحلیل...
پیرامون بهمیان کشیدن پای انصار حزبالله با استشهاد به یک ماجرای قدیمی مختصر و مفید و بهدور از هرگونه حاشیهپردازی ملالآور، باید گفت که همین فرد نویسنده مقاله، در آن تاریخ نیز ادعاهای بگم بگم و میگم میگم گوش خراش بسیاری داشت. روابط عمومی انصار، جهت دوری از مجادلات بیهوده و وقتگیر، از این شخص دعوت کرد تا در یک مکان عمومی و قابل دسترسی و ارزیابی همگان، به طرح تمامی ادعاهای خود بپردازد. به همت خبرگزاری فارس، این امکان مهیا شد و نامبرده در حضور نماینده انصار حزبالله به طرح یکسری دعاوی پرداخت. حاصل آن نشست همان است که هم اینک در آرشیو خبرگزاری فارس و همچنین در فضای مجازی قابل دسترسی و بازبینی است و ما را از بیان هر شرح و توضیح اضافی بینیاز میکند.
ماجرای فضای سیاسی موجود و اظهارنظرهای گاهوبیگاه شخص مقالهنویس، بیشباهت به فردی نیست که در میان بحث و مجادله دو گروه برای حل مسائل اختلافی، با جار و جنجال فراوان از راه رسید؛ در حالی که مرتب فریاد می زد: یافتم... یافتم. کسی از او پرسید بگو بدانم پاسخ معما را چگونه یافتی؟ آن مرد در حالی که مهره آویخته به گردن خویش را در دست میفشرد، دست خود را باز کرد و گفت: این را یافتم... مهره مار. که آن را برای گم نکردن خودم، در گردن کردهام. بیچاره راست میگفت؛ او در واقع با یافتن مهرهای که به گردن داشت و احیاناً از او غافل میشد، در واقع خود را یافته بود و آن را جار میزد و نه پاسخ معمای دو گروه مشاجرهکننده را.