به گزارش نما رخدادهای روزهای اخیر کرانه باختری، ۲ انتفاضه پیشین مردم فلسطین را به یاد میآورد. مسئله فلسطین در دهههای گذشته با درگیریها و اعتراضهای بسیاری علیه سیاستهای رژیم صهیونیستی و سرکوبگریهای این رژیم همراه بوده است. انتفاضه نخست در سال ۱۹۸۷ میلادی پس از شهادت شماری از کارگران فلسطینی زیر چرخهای یک کامیون رژیم صهیونیستی آغاز شد. با توجه به اینکه در آن زمان سنگ مهمترین ابزار فلسطینیان برای رویارویی با ماشین جنگی رژیم صهیونیستی بود، این انتفاضه به همین عنوان، نامیده شد. این انتفاضه چهار سال طول کشید و با امضای توافقنامه «اسلو» میان رژیم صهیونیستی و «سازمان آزادیبخش فلسطین» به پایان رسید.
انتفاضه دوم فلسطین که «انتفاضه اقصی» نام گرفت از سال ۲۰۰۰ میلادی و با ورود «آریل شارون» نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی و تحریک فلسطینیان آغاز شد و پس از توافقنامه «شرمالشیخ» زیر نظر آمریکا، به پایان رسید. در انتفاضه دوم، ۴۵۰۰ تن از مردم فلسطین به شهادت رسیدند.
در این میان، باوجوداینکه واکنشها به اقدامات تجاوزگرانه، نژادپرستانه و تحریکآمیز رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی به حد انتظار نرسیده است اما شاخصهای موجود از شکلگیری تحولات جدید و پشتیبانی مسیحیانی حکایت دارد که بهنوعی بر وجود آتش زیرخاکستر در سرزمینهای اشغالی و بخصوص کرانه باختری دلالت میکند. از همین رو، به نظر میرسد امکان اینکه اوضاع از حد کنترل خارج شود وجود دارد.
از همین رو، پرسشهای زیادی درباره ماهیت عملکرد مسیحیان مطرح است که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از:
۱- تعداد و درصد مسیحیان در مناطق فلسطینی کرانه باختری، مناطق اشغالی ۱۹۴۸ و مسیحیان دارای تابعیت اسرائیلی چه مقدار است؟
۲- نقشآفرینی مسیحیان در تاریخ سیاسی فلسطین چگونه بوده است؟
۳- گروهها و جریانهای مسیحیان نسبت به بحران فلسطین و رژیم صهیونیستی چه نگاهی دارند؟
۴- میزان روابط آنان با گروههای مقاومت و صهیونیستی و رابطهی فلسطینیان و رژیم صهیونیستی با این مسیحیان چگونه است؟
۵- واکنش مسیحیان به جنایات صهیونیستی و انتفاضه سوم چیست؟
۶- مهمترین عامل یا عوامل مؤثر در آینده روابط مسیحیان و مسلمانان فلسطین چیست؟
در ادامه سعی میشود ذیل محورهایی مجزا، پاسخ سؤالات مذکور داده شود.
۱- تعداد و درصد مسیحیان در مناطق فلسطینی
با استناد به مدارک تاریخی شمار مسیحیان فلسطینی به ۲ میلیون نفر از مجموع کل ۱۴ میلیون فلسطینی موجود در سراسر جهان رسیده است. البته بسیاری از این مسیحیان در پی جنگهای متعدد رژیم اشغالگر از خانه و کاشانه خود راندهشدهاند و در سایر کشورهای جهان زندگی میکنند. از سال ۲۰۱۴ حدود ۱ میلیون و ۸۱۹ هزار و ۳۷۹ نفر در نوار غزه زندگی میکنند که ۹۸ تا ۹۹ درصد از ساکنان نوار غزه را مسلمانان و حدود ۱ درصد از جمعیت این منطقه را اقلیت مسیحیان فلسطینی تشکیل میدهند.
۲- بررسی اجمالی نقشآفرینی مسیحیان در تاریخ سیاسی فلسطین
واکاوی نقش سیاسی مسیحیان نشان میدهد که آنها از دیرباز در منطقه غرب آسیا دارای نقشی توأم با فراز و نشیب بودهاند. در سال ۱۰۵۹ میلادی مسیحیان برای بازپسگیری فلسطین، زادگاه حضرت عیسی از مسلمانان جنگهای صلیبی را آغاز کردند. جنگهای صلیبی از چهار دوره تشکیل شده است. در جنگ صلیبی اول مسیحیان موفق شدند فلسطین را تصرف کنند اما در جنگ صلیبی دوم مسلمانان به رهبری صلاحالدین ایوبی قدس را باز پس گرفتند. در جنگ سوم که اروپاییان برای پس گرفتن قدس پا جلو نهادند با مقاومت مسلمانان روبرو شدند و درنهایت با امضای قرارداد صلح، قدس در اختیار مسلمانان باقی ماند و در جنگ چهارم مسیحیان مدتی قدس را تصرف نمودند اما باز آن را از دست دادند و مسلمانان بار دیگر بر قدس حکمفرما شدند. امروزه بخشی از این اقلیت دینی در فلسطین خود را همنوا با فلسطینیان و در کنار آنها میبینند که در ادامه به آن پرداخته میشود.
۳- نگاه گروهها و جریانهای مسیحیان به چگونگی حل بحران فلسطین و رژیم صهیونیستی
نگاه اقلیتهای مسیحی و حامیان این گرایش مذهبی به مقوله بحران فلسطین را میتوان در گویههای سران مذهبی آنها دریافت کرد. بهعنوانمثال، عطاالله حنا سراسقف کلیسای ارتدوکسی رم در قدس معتقد است که نباید در قبال تجاوزات رژیم صهیونیستی به قدس اشغالی تنها به محکومیت و انتقاد بسنده کرد، بلکه باید واکنشی قوی و موضعی راهبردی در قبال این تجاوزات اتخاذ شود و زمینه وحدت جبهه داخلی طرفهای مختلف فلسطینی فراهم گردد؛ بنابراین، وی حل بحران فلسطین را در وحدت و همبستگی داخلی آنها میبیند؛ زیرا به باور وی، رژیم صهیونیستی همچنان با استفاده از شکاف داخلی فلسطین و اوضاع حاکم بر کشورهای عربی، به تجاوزات خود علیه ملت فلسطین ادامه میدهد و البته هیچ تفاوتی میان مسلمانان و مسیحیان و میان کلیسا و مسجد قائل نیست و همه آنها را در معرض حمله و تجاوز قرار میدهد. بر همین مبنا، صراحتاً بیان میدارد «روند مقابله با رژیم صهیونیستی را تا آزادی کامل ادامه میدهیم و هرگز در برابر تجاوزات این رژیم تسلیم نخواهیم شد[۱].»
۴- میزان روابط آنان با گروههای مقاومت و صهیونیستی و رابطهی فلسطینیان و رژیم صهیونیستی با این مسیحیان
در ارتباط با این مسئله باید یادآور شد که بهطورکلی در این رابطه دو نوع مسیحیت را میتوان از یکدیگر تمیز داد. یک نوع از مسیحیت، مسیحیت صهیونیستی است. این عده، مسیحیانی هستند که بهطورجدی از بازگشت یهودیان بـه فـلسـطین بهعنوان ارض موعود حمایت میکنند و به همین خاطر، بهعنوان مسیحی صهیونیست شناخته میشوند. ازجمله ویژگیهای این گروه این است که آنها به مقابله با افکار ضد یهود میپردازند، در آموزش مسیحیت بر ریشههای یـهـودی دیـن مـسـیـح تأکید مـیکـنـنـد و مـسـیـحـی واقـعـی را دوسـت جـدی رژیم صهیونیستی غاصب میدانند و برای مهاجرت یهودیان به فلسطین بسیار میکوشند.
این در حالی است که بسیاری از مسیحیان معتدل و نیکاندیش نیز در فلسطین وجود دارند که خود را در کنار فلسطینیها و همصدا با آنها میدانند. بهعنوانمثال، چندی پیش دهها فلسطینی مسیحی در کرانه باختری بر سر از سرگیری ساخت دیوار حائل در سرزمینهای اشغالی با نیروهای صهیونیستی درگیر شدهاند. در همین راستا، بیش از صد نفر که تابلوهایی با نوشتههای اعتراضی همچون «سرزمین مقدس فروشی نیست» در دست داشتند، در آستانه جشنهای شب کریسمس مربوط به کلیسای اورتدوکس در یک تجمع اعتراضی شرکت کردند. افراد معترض، کلیسای اورتدوکس را به فروش یا اجاره بلندمدت زمین در کرانه غربی رود اردن به سازمانهای اسرائیلی متهم میکنند[۲].
همچنین سال گذشته، کشیش عطاءالله حنا سراسقف کلیسای ارتدوکس قدس با هرگونه تلاش برای جذب مسیحیان به ارتش رژیم صهیونیستی مخالفت کرد. به باور وی، وابستگی مسیحیان به جامعه فلسطین، عمیق و تاریخی است و این تلاشها نخواهد توانست که آنان را از جامعه فلسطین جدا کند. در همین راستا نیز صراحتاً بیان میدارد «هرگز فراموش نخواهیم کرد که سران اشغالگر رژیم صهیونیستی که تلاش میکنند جوانان ما را برای پیوستن به ارتش این رژیم فریب دهند، وابسته به همان دولتی هستند که «نکبت» (آواره شدن ملت فلسطین) را برای فلسطینیها به وجود آوردند و به اخراج و آواره کردن خانوادههای فلسطینی اقدام کردند.»
۵- واکنش مسیحیان به جنایات صهیونیستی و انتفاضه سوم
امروزه واکنش مسیحیان به جنایات صهیونیستی و انتفاضه سوم بیشتر واکنشی حمایتگرانه است تا بیطرفانه. آنها در حافظه تاریخی خود خوب به یاد دارند که از زمان شکلگیری موجودیت نامشروع رژیم صهیونیستی سیاست تخریب اماکن مسکونی و عمومی متعلق به فلسطینیها و بناهای اسلامی و مسیحی در دستور کار این رژیم اشغالگر قرار داشته است[۳]؛ بنابراین، جنایت رژیم صهیونیستی در ویران کردن مساجد و کلیساها بیانگر سیاست نژادپرستانه این رژیم برای مقابله با ادیان الهی و آزادی عبادت بندگان خدا است.
از همین رو، اقدامات ضد بشری و انحصارگرایانه رژیم صهیونیستی موجب شده است تا مسیحیان نیز وضعیت بهتری نسبت به مسلمانان در سرزمینهای اشغالی فلسطین نداشته باشند. درواقع رژیم صهیونیستی در جهت تغییر بافت جمعیتی بیتالمقدس به نفع صهیونیستها؛ علاوه بر اعمال فشار و سرکوب برای مهاجرت اجباری مسلمانان از اراضی اشغالی- با اعمال محدودیتهای فراوان علیه مسیحیان- آنان را نیز به کوچ اجباری از سرزمین فلسطین وادار میکند.
در همین زمینه «هند خوری» وزیر مسیحی پیشین فلسطینی چندی پیش در اظهاراتی افشاگرانه با انتقاد از سیاستهای نژادپرستانه رژیم صهیونیستی، سیاست آنها در محروم کردن مسیحیان فلسطینی از ورود به مکانهای عبادی در بیتالمقدس در ایام تعطیلات مسیحی را محکوم کرد و در ارتباط با انتفاضه سوم نیز، مانویل مسلم نماینده مسیحیان در سازمان آزادیبخش فلسطین «ساف» حمایت کامل خود از انتفاضه قدس را اعلام کرد و تأکید کرد که رژیم صهیونیستی فقط زبان زور میفهمد که البته این واکنش مسیحیان به انتفاضه موردتوجه رسانهها قرار گرفت.
۶- مهمترین عامل مؤثر در آینده روابط مسیحیان و مسلمانان فلسطین
به نظر میرسد آینده روابط مسیحیان و مسلمانان فلسطین بستگی به نوع کنش داخلی رژیم صهیونیستی دارد. به عبارتی میتوان استدلال کرد که تا زمانی که رویکرد حاکم بر سیاست داخلی این رژیم رویکردی نژادپرستانه باشد، میتوان خوشبین بود که فلسطینیان مسیحی همچنان خود را در کنار مسلمانان این کشور ببینند. این یک حقیقت است که رژیم صهیونیستی همواره به دنبال این فرصت بوده است که بتواند نبرد فلسطینی- صهیونیستی را به نبرد فلسطینی- فلسطینی تبدیل کند. در همین راستا، در صورت تداوم اختلاف میان نیروهای مقاومت، باید منتظر روزهای سختی برای نیروهای مقاومت فلسطین باشیم.
فرجام سخن
به نظر میرسد در شرایط کنونی اوضاع ناگوار جهان عرب به رژیم صهیونیستی این امکان را داد تا در فلسطین یکهتازی کند. در این رابطه عطاالله حنا سراسقف کلیسای ارتدوکس بیتالمقدس میگوید، تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه قدس این روزها بیشتر شده است «زیرا این رژیم از سرگرم شدن اعراب به مسائل داخلی خود و سرگرم شدن رسانههای عربی به پوشش حوادث کشورهای عربی سوءاستفاده میکند؛ رژیم صهیونیستی سعی دارد طرح استعماری و نژادپرستانه خود در شهر قدس را اجرایی کند اما هرگز موفق نخواهد شد زیرا قدس و تاریخ و چهره انسانی، ملی، عربی و مسیحی آن بسیار قدرتمندتر از طرحها و توطئههای صهیونیستها است.[۴]»
بنابراین، ازآنجاکه جهان عرب در نبرد ویرانگری غرق شده و میان گروههای مختلف جنگ در جریان است، گروههای مقاومت هم از فضای جنگ سوریه تأثیر پذیرفتهاند و همین باعث شده صهیونیستها اوضاع ناگوار کشورهای عربی را فرصتی تاریخی بدانند؛ فرصتی که در آن با گسترش سریع شهرکسازی اهداف سیاسی خود را پیش برند. این مسئله مخالف با رویکرد مسیحیان و شیعیان است و پرواضح است که مخالفت خود را ابراز دارند.
در همین راستا نیز، شکست قرارداد اسلو در امید بخشیدن به مردم فلسطین، پیامدهای منفی خیزشهای جهان عرب و اولویت یافتن بسیاری مسائل منطقهای و بینالمللی بر مسئله فلسطین سبب شده است تا نشانههای انتفاضه سوم آشکار شود. کشتن کودکان و جوانان مسلمین و مسیحی، هتک حرمت هدفمند مسجدالاقصی، پافشاری رژیم صهیونیستی بر سوءاستفاده از اوضاع سیاسی منطقه و جهان سبب شده است تا شرارههای انتفاضه سوم نمایان شود. فراخور این مسئله، با افزایش دامنه شهرکسازیها در کرانه باختری و قدس، لجبازی رژیم صهیونیستی به بالاترین درجه خود رسیده است.
در نتیجه ظلم رژیم صهیونیستی به مردم فلسطین، شکست مذاکرات صلح، سرگرم شدن کشورهای جهان به مسائل منطقهای و جهانی، رقابت در عرصهی بینالملل و به بنبست رسیدن اوضاع سیاسی و اقتصادی در جهان نشانههای انتفاضه سوم آشکارشده است. این نشانهها بیان میدارد که مردم فلسطین این بار با حمایت مسیحیان، برای راه انداختن انتفاضه سوم خود را آماده میکنند تا بار دیگر مسئله فلسطین و اهمیت آن را برای تصمیمگیرندگان جهان اعلام کنند. مسئلهای که در اصل سبب بیشتر حوادث منطقه است.
منبع: فارس