به گزارش نما ، در ایام برگزاری جشنواره سینما حقیقت، یکی از فیلمهای جشنواره اکران مجدد داشت و در هر اکرانش سالن سینما کاملا پر میشد و مخاطبان کاملا مشتاقانه روی صندلی مینشستند. محسن اسلامزاده، یکی از مستندسازان کشورمان توانسته بود با ساخت مستند «تنها میان طالبان» چنین اتفاق نادری را در جشنواره سینما حقیقت رقم بزند. مستندی که به گفته خودش ۴ سال و ۸ ماه زمان برای ساخت آن صرف کرده است و از این مدت ۴۰ ماه از آن صرف جلب اعتماد طالبان برای مصاحبه و ضبط زمان صرف کرده است.
اسلامزاده در مورد نحوه رضایتگرفتن از سران طالبان برای تصویربرداری هم گفته است: برای اینکه بتوانم طالبان را راضی به حضور در میان آنها کنم علاوه بر ارائه چند فیلمم که در کشورهای افغانستان و لیبی ساخته شده بود، قطعه فیلمی از یکی از رهبران کنونی طالبان که دو دهه پیش توسط یکی از مستندسازان قدیمی ضبط شده بود برای آنها فرستادم. آنها از این فیلم بسیار خوششان آمد و مجوز حضور من در بین طالبان صادر شد.
بعد از این مجوز، اسلامزاده؛ پانزده روز در بین طالبان زندگی کرده و از زندگی آنها مستندسازی کرده است. اسلامزاده در این مدت توانسته طی روزهای حضور خود در افغانستان، با مقامهای ولایتی طالبان در استان «هلمند» مصاحبه کند؛ اما در آخرین روزهای حضورش توانست با یکی از اعضای شورای رهبری و چند نفر از وزرای طالبان از جمله رئیس کمیسیون اقتصادی، رئیس کمیسیون نظامی و معاون کمیسیون فرهنگی که همه از مسئولان اماراتی طالبان بودند، صحبت کند.
اما دلیل ساخت این مستند چه بود؟ شاید بهراحتی بتوان گفت که دلیل ساخت این اثر پرسشهای فراوانی است که ذهن کارگردان را به خود مشغول کرده و اسلامزاده بنا داشته تا با عبور از کلیشهای که رسانهها از طالبان ساختهاند، حقیقت طالبان را از نزدیک و از زبان خود آنها بیابد. حقیقتی که از نظر او هرگز توسط رسانههای جهان گفته نشده و نمیشود.
بذر نفرت از طالبان در دل ایرانیان زمانی کاشته شد که ۱۷ مرداد سال ۷۷ سفارت ایران در مزارشریف مورد حمله عدهای ناشناس قرار گرفت و ۱۰ دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی به شهادت رسیدند و ایرانیان به یکباره در سوگ فرزندان خود نشستند. در آن زمان رسانهها انگشت اتهام را به سوی طالبان گرفتند و مردم ایران نیز که جهان را از دریچه رسانهها میدیدند از گروه طالبان نفرتی عمیق پیدا کردند. حالا اما کارگردان «تنها میان طالبان» راهی سفری پرخطر شده برای دستیافتن به تصویر واقعی گروهی که ما آنها را صرفا با کشتار و ترور میشناسیم. او تنها مستندسازی است که موفق شده است با تعدادی از مسئولان بلند پایه طالبان به گفتگو بنشیند و سوالات اساسی خود را بپرسد.
«تنها میان طالبان» را شاید بتوان یک «اتفاق» در مستندهای بحرانشده در کشور دانست. قبلا هم شاهد حضور مستندسازان شجاع در میادین جنگ منطقه و خارج از منطقه بودهایم؛ اما اینکه یک مستندساز بتواند در موقعیتی غیر از موقعیت جنگی، به تنهایی و بدون پشتیبانی ویژهای، دو هفته را میان گروهی مانند طالبان به سر ببرد اتفاق منحصربهفردی است؛ یکی دیگر از نکات مهم و اثرگذار این مستند این است که میکوشد تا با تفاوت قائلشدن میان داعش و طالبان برخی از کلیشههای ذهنی موجود درباره طالبان را مورد خدشه قرار دهد. اسلامزاده بنا دارد با طرح سوالهایی که پیشبینی میکند جمع زیادی در ایران مشتاق شنیدن پاسخشان از زبان طالبان باشند به این تفاوتها دست پیدا کند. سوالاتی که وی از مقام عالیرتبه طالبان در خصوص تحصیل و مشارکت اجتماعی زنان، اعتقادات اصلی طالبها و دیدگاه آنها در خصوص سایر ادیان و مسلمانان میپرسد نمونه آشکار نمایش این تفاوت میان داعش و طالبان در این مستند به شمار میروند. فیلم و روایت و تدوین کاملا خطی این مستند ایراداتی وارد کرد و اما اهمیت و جذابیت سوژه و ارزش شجاعت مستندساز باعث شده تا این ضعفها خیلی به چشم نیایند و به همین دلیل این اثر با استقبال بالای مخاطبان در جشنواره «سینما حقیقت» به سانس فوقالعاده رسید. اسلامزاده تلاش دارد تا با حضور در مناطق درگیر با بحران و جنگ قصههایی را روایت کند که رسانهها یا میکوشند آنها را از چشم مخاطب پنهان کنند یا اساسا دغدغهای برای نمایش تصویر واقعی این اتفاقات ندارند. این دغدغهها اگرچه در این سالها هزینهها و خطراتی را برای او داشته؛ اما امروز به جرأت میتوان از محسن اسلامزاده بهعنوان راوی بخشی از حقایق اتفاقات در حال وقوع در همسایگی ایران نام برد. جایگاهی که نام وی را خیلی زود در کنار نام مستندسازان پیشکسوت در این حوزه نشانده است.