مهاجم سابق تيم بايرن مونيخ در يادداشتي که بر روي سايت اختصاصياش منتشر شده نوشته است: روزي که خبر حضور ماتياس سامر بهعنوان مدير و سرپرست تيم فوتبال بايرنمونيخ منتشر شد، فضاي فوتبال آلمان تحتالشعاع اين خبر قرار گرفت. رئيس فدراسيون فوتبال آلمان بلافاصله در اظهار نظري گفت که پيدا کردن جانشين او کار بسيار سختي است و شايد ماهها زمان ببرد.
ماتياس سامري که در دوران بازياش در تيم ملي آلمان و باشگاه بروسيادورتموند افتخارات بسياري را در کارنامهاش بهثبت رسانده است. او در دوران مربيگري هم در عين جواني و داشتن تنها 35 سال، موفق شد دورتموند را قهرمان کند. چه مديران شجاع و باشعوري که تيمي مثل دورتموند را به او ميدهند و البته نتيجهاش را هم ميبينند. البته به ياد داشته باشيد که در فوتبال آلمان، دلالان و مطبوعات مثل ايران قدرت ندارند.
سامر بعد از اين موفقيت دوران متوسطي را در اشتوتگارت سپري کرد و سپس مديريت تيمهاي فوتبال آلمان را عهدهدار ميشود. او در مدت حضورش در فدراسيون فوتبال آلمان، تغييرات گستردهاي را در سطح آموزشي بهوجود آورد و حمايت ويژهاي از استعدادهاي فوتبال آلمان و همچنين تيمهاي رده پايه بهعمل آورد.
از سوي ديگر تيم فوتبال بايرنمونيخ که در 4 سال گذشته، 2 مرتبه نايب قهرمان ليگ قهرمانان اروپا شده، در حال حاضر در بوندسليگا، رقيب بسيار جدي و خطرناکي به نام بروسيادورتموند دارد. تيمي که با مديريت مدرن و جديد و همچنين بهرهگيري از يک مربي بادانش توانسته در 2 فصل گذشته قهرمان بلامنازع بوندسليگا باشد. مدير اين تيم نيز با خريد بازيکنان ناشناس و توانمند، آنها را به بازيکناني سرشناس و ستارگاني بزرگ و گرانقيمت تبديل کرده است.
بايرنمونيخ که همواره از مديريت قوي و ساختاري اصولي و آيندهنگر برخوردار بوده، اکنون در راس کادر مديريت خود، افرادي به نامهاي کارل هاينتس رومنيگه و اولي هوينس را ميبيند. رومنيگه خود يکي از بهترين بازيکنان آلمان و جهان بوده است و بهعنوان بازيکن سال اروپا نيز شناخته شده، پس از پايان دوران بازي در رده مديريتي باشگاه بايرن قرار ميگيرد. در اينجا يک چرخه سالم و تکاملي ديده ميشود که افراد متخصص بهدليل وجود برنامههاي اصولي و مديريت قوي ساختاري از بازي فوتبال تا ردههاي بالاي مديريتي سوق داده ميشوند. بهعنوان مثال، فرانتس بکن باوئر بعد از دوران بازي مربي ميشود و سپس مدير و پيش از ترک اين سمت، رومنيگه را بهعنوان جانشني معرفي ميکند. اکنون رومنيگه، سامر را آورده و همه بدين شکل چرخهاي يکسان را طي و به نسل بعد منتقل ميکنند.
در مقابل بد نيست نگاهي به اين چرخه در فوتبال ايران داشته باشيم. در فوتبال ما اين چرخه دچار مشکل شده است. افراد متخصص و فوتبالي به بدترين شکل از چرخه خارج ميشوند و افراد غيرفوتبالي از طريق رابطه يا ثروت وارد اين چرخه ميشوند و هدفشان را بر روي شهرت متمرکز ميکنند و يا افرادي که داراي شهرت فوتبالي هستند، هدفشان را بر روي ثروت. بسياري از ايشان هدف خدمت ندارند و معدود افراد سالم که در اين چرخه هستند بايد براي خارج نشدن مبارزه کنند.
اولي هوينس که در دوران اوج فوتبالش مصدوم شد، به اجبار از بازي خداحافظي کرد و در ادامه مدير تيم بايرنمونيخ ميشود. او باشگاه را از نظر اقتصادي و موقعيت فوتبالي در آلمان ترقي ميدهد. اکنون رومنيگه و هوينس متوجه شدهاند که بايد از نظر ساختاري و مديريتي تيم خود را نو کنند. بههمين دليل نيازمند مديريتي با طرح و افکار جديد هستند که بتوانند در آلمان با وجود رقيب سرسخت و مدرني همچون دورتموند و همچنين در اروپا دوباره بدرخشند. بههمين دليل ماتياس سامر را انتخاب کردند. آنها بهخوبي ميدانند که بهزودي بازنشسته خواهند شد و از آنجا که آيندهنگر و مسئوليتپذير هستند، از هماکنون بهدنبال جانشين هستند. اين روند را ميتوان در تمامي باشگاهها و يا در رده تيمهاي ملي آلمان مشاهده کرد. بهعنوان نمونه در يک کلاس مربيگري حرفهاي که در آن سامر، کلينزمن، لو، کوپکه، اشتفان رويتر، آندرياس برهمه و ... حضور داشتند، اين چهرهها همگي در سطح فوتبال آلمان پخش شدند. سامر مدير تيمهاي ملي شد، کلينزمن و لوو سرمربي تيم ملي شدند، کوپکه مربي تيم ملي است و مابقي نيز هر کدام در گوشهاي مشغول هستند. اين يعني حمايت از بازيکنان از شروع تا پايان دوران بازي و سپس مربيگري و مديريت در سطوح مختلف.
بايد بپذيريم که پيشرفت فوتبال تنها از طريق مربيان، مديران و افراد متخصص و سالم در يک چرخه اصولي و مداوم امکانپذير است.