رژيم آلسعود در جنايتي آشكار آيتالله نمر را همزمان با اعدام ۴۶ نفر ديگر با شيوهاي قرون وسطايي از نوع شاگردان داعشي خود به شهادت رساند تا از اين مجاهد بزرگ براي روشنگري و افزايش سطح آگاهيهاي سياسي - اجتماعي مردم مظلوم عربستان انتقام بگيرد. البته نحوه دستگيري آن شهيد مظلوم نيز شبيه رفتار وحشيانه تکفیری های بوکوحرام و داعش در تهاجم عليه شهروندان بيگناه، بدون رعايت حقوق انساني، با تهاجم به خانه و زخمي كردن ایشان و ربايش صورت گرفت كه نمونه كاملي از جهالت مدرن و توحش را به تصوير كشيد.
گرچه جنايت و سركوب از جمله ويژگيهاي ذاتي رژيم آلسعود به حساب ميآيد كه از ابتداي شكلگيري آن تاكنون سابقه داشته و تبدیل به روال و بخشي از روبه و روند حاكم بر اين حكومت متحجر و افكار تكفيري – وهابي حاكم بر آن شده است، اما اعدام يك رهبر مذهبي به جرم حقگويي و روشنگري در كنار ۴۶ نفر ديگر، در شرايط فعلي گوياي واقعيتهاي مرتبط با حاكمان جوان و جاهل حاكم بر كشور عربستان است كه مهمترين آن عبارت است:
۱- ترس آل سعود از بیداری و آگاهی های سیاسی – اجتماعی مردم و تلاش حاكم نمودن فضاي رعب و وحشت عليه تمامي معترضان به ستوه آمده از جنايتها و جهالتهاي آلسعود كه تنها عنصر بيداري و آگاهي ميتواند جرقه آتشفشان خروشاني را رقم زنده و اركان سست رژيم بدوي و قرون وسطايي آلسعود را برملا خطر اندازد.
۲- برآمدن پیامد های ناشی از سیاست های غلط سرداران مغرور و بی تدبیر آل سعود و اقدام برای سرگرمسازي و انحراف افكار عمومي مردم منطقه و شهروندان عربستان از جنايتها و تدابير سوء خویش در پشتيباني از تروريسم تكفيري تجاوز پرهزينه به يمن و جنايت عليه مردم منطقه بحرين كه جنگ مسلمان عليه مسلمان و عرب عليه عرب به حساب آمده و بدون هيچگونه نتيجه مشخصي تنها بيكفايتي و بيتدبيري و رويه استبدادي و خشن آلسعود را به ساخته است.
۳- نگرانی آل سعود از آینده سیاسی خویش و جلوگيري از تمركز شهروندان سعودي به ويژه نخبگان بر روي هزينههاي برآمده از بيتدبيري و اقدامات نسنجيده خود كه جنگ پرهزينه عليه يمن را با هزينه روزانه ۲۵۰ ميليارد دلاري و كاهش درآمدهاي نفتي براي لجاجت و كينهتوزي عليه رقباي منطقهاي و هزينه سنگين حمايت از تروريسم تكفيري را به كشور و مردم عربستان تحميل و سعي دارد كاهش درآمدها را با فشار بر مردم و افزايش هزينه كالاها و خدمات دولتي و نه تصحيح سياستهاي غلط، جبران نمايد.
۴- احساس سرخوردگی و شکست و تلاش برای جبران آن، با نشان دادن چنگ و دندان و تظاهر به قدرت در برخورد با مخالفان براي جبران ضعفها و ناكاميها ناشي از ورود به عرصههايي چون تجاوز عليه يمن، حمايت از تروريسم تكفيري و راهاندازي شورشهاي تروريستي و برادركشي در كشورهاي عراق و سوريه كه بازتاب آن تنها نفرت از سران آلسعود و برملا شدن ضعف و بيلياقتي آنان بوده است.
علاوه بر واقعيتهاي فوق، توجه به پيامدهاي احتمالي اين جنايت احمقانه از جمله تشديد اختلافات مذهبي، نوعي خوش خدمتي سران آلسعود به طراحان جنگ نيابتي در منطقه و در رأس آنان آمريكا و رژيم صهيونيستي به حساب ميآيد كه با تغيير موازنه در سوريه و روند رو به اضمحلال جريان تروريسم تكفيري و در رأس آن داعش، امروز نگرانی جدي حاميان داعش و تروريستهاي تكفيري را برانگيخته است. اين جنايت عليه يك روحاني شيعي ميتواند احساسات و در نتيجه اختلافات و شكافهاي مذهبي را توسعه بخشيده و به نفع سناريوي كثيف جنگ نيابتي عمل نمايد.
در واقع همانگونه كه كمك عربستان به كاهش قيمت نفت نوعي خوشخدمتي ضمني به آمريكا و غرب براي فشار بر كشورهاي ناهمسو با غرب محسوب ميشود، در واقع اين جنايت ابلهانه نيز در راستاي سناريويي است كه با هدف پيشگيري از شكلگيري بلوك قدرت اسلامي در منطقه غرب آسيا، توسط آمريكا رژيم صهيونيستي و متحدان اروپايي آنها دنبال ميشود، قرار دارد.
بنابراين در مواجهه با اين اقدام آلسعود، حفظ وحدت و يكپارچگي مذاهب اسلامي و اجتناب از هرگونه ادعا و شعار تفرقهآميز يك اصل معطوف به رفتار خردمندانه به حساب آمده و نبايد واكنش انفعالی و نسنجيدهاي را كه بازي در پازل دشمنان اصلی جهان اسلام به حساب ميآيد، رقم زند. نبايد فراموش كرد كه تفكر نحس وهابيت در اتصال به سياستهاي تفرقهآميز انگليس و براي فرسايش توان جهان اسلام در گذشته و اسلامهراسي در غرب و وحشي معرفي كردن پيروان دين حنيف اسلام در دنياي جديد پيوند خورده و از هرگونه شعار و ادعاي تفرقهآميز نوعي خدمت به سناريوسازان اختلاف و جنگ نيابتي در ميان اسلام و اسلامهراسي در سطح جهان تلقي شده و قرار گرفتن در پازل (جورچين) طراحي شده توسط دشمنان جهان اسلام محسوب ميشود.
اين جنايت آلسعود كه واكنشي جبراني نسبت به ضعف های داخلي و نوعی بياعتباري و بحران عقلانيت سياسي و خوشخدمتي به نظام استكبار است، نبايد ما را از دشمنان اصلي و سناريوهاي خطرناك منطقهاي آنان غافل سازد. آلسعود از گذشته تا بحال تنها يك دستنشانده قدرتهاي استكباري بوده كه با رژيم صهيونيستي نيز پيوند ناگسستني داشته و بنابراین قبل از اينكه ماهيت مذهبي داشته باشد، يك جريان شبهصهيونيستي است كه هم عليه فلسطينيان و سوريهاي سني اقدام ميكند و هم در حمايت از جريان تكفيري و داعش، علم حمايت از حقوق اهل سنت را بهانه فتنهجويي و اختلافافكني قرار ميدهد. در همراهي با صهيونيستها، آلسعود به شدت صبغه و رنگ صهيونيستي به خود گرفته كه گاه در جنايت عليه مسلمانان يمن و گاه در اعدام و سركوب مبارزان رخ عيان ميكند.