سیدحسین قائمی- این سریال در مجموع چهل سال از تاریخ معاصر ایران را روایت می کند که سی سال از زندگی و سلطنت محمدرضا پهلوی است. وقایع و رویدادهای این سریال در فاصله سالهای 1317 تا 1357 رخ میدهد. سریال با ازدواج محمدرضا پهلوی و فوزیه و بازگشت آنها به ایران آغاز و با مرگ محمدرضا در قاهره به پایان میرسد. در حد فاصل این مقطع زمانی 40 ساله، رویدادهای مهم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ایران نیز به تصویر کشیده میشود.
کار تاریخی مخالف دارد
در همه کشورها عموما تولید آثاری با محوریت تاریخ معاصر همیشه درگیر چالشهایی با تاریخ نگاران، جامعهشناسان و حتی مردم بوده است. دلیلش هم بسیار ساده است؛ هنوز آدمهایی از دورانی که یک فیلم یا سریال به آن پرداخته است زندهاند و بنابراین ممکن است نوع نگاه یک کار تصویری با آنچه مردم در ذهن دارند مغایرت داشته باشد و عکسالعملهایی را برانگیزد. کشور ما هم از این قانون مستثنی نیست، این قانون باعث میشود مثلا کسی درباره دوره ناصرالدین شاه در یک فیلم یا سریال زیاد حرفی برای گفتن نداشته باشد، اما برای مثلا سریال «شهریار» همه شمشیر را از رو بکشند و با آن مخالفت کنند. سریال معمای شاه را می توان یکی دیگر از این نمونه ها دانست، سریالی با اینکه هنوز نصف قسمتهای آن پخش نشده آماج حملات منتقدین در حوزه های مختلف قرار گرفته است. از نگاه تاریخی گرفته تا حجاب بازیگران آن.
صدا و سیما و روایت تاریخ معاصر ایران
با اینکه نزدیک به چهار دهه از سقوط سلطنت شاه و آغاز انقلاب اسلامی در ایران می گذرد، هنوز فیلم یا سریال داستانی معتبری، چه در داخل ایران و چه خارج از ایران ساخته نشده که روایتی موثق، دقیق، بدون تحریف و نزدیک به واقعیت تاریخی از ظهور و سقوط خاندان پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران باشد و معمولا صدا و سیما یا برخی رسانههای فارسی خارج از کشور مثل «من و تو»، روایتهای داستانی و مستند مخدوش و یک جانبه از این تاریخ و شخصیتهای سیاسی مؤثر در آن ارائه کرده اند. شاید این امر را بتوان به عنوان ضعف به سازمان صدا و سیما ارتباط داد. اما می توان از طرف دیگر به سختی ساخت چنین آثاری و فرار کارگردانها از دردسرهای آن دانست. صدا و سیما در دورههای مختلف سریالهای متنوعی از دوره های تاریخی پخش کرده است، اما آثار تاریخی معاصر با رویکردی مستندگرایانه نبوده است.
ماجرای معمای شاه
مراحل تحقیق و پژوهش «معمای شاه» از اواخر سال 1389 زیر نظر دکتر موسی حقانی بهعنوان مشاور پژوهشی و تاریخی آغاز شد. سریال از دیماه 1391 مقابل دوربین رفت و تصویربرداری آن همچنان ادامه دارد. کاخ سعدآباد، کاخ نیاوران، دکورهای اختصاصی ساختهشده در شهرک غزالی، کاخ موزه گلستان، موزه عبرت، بناهای تاریخی شهر تهران و... برخی از لوکیشنهای این سریال است. این سریال در مجموع چهل سال از تاریخ معاصر ایران را روایت می کند که سی سال از زندگی و سلطنت محمدرضا پهلوی است. وقایع و رویدادهای این سریال در فاصله سالهای 1317 تا 1357 رخ میدهد. سریال با ازدواج محمدرضا پهلوی و فوزیه و بازگشت آنها به ایران آغاز و با مرگ محمدرضا در قاهره به پایان میرسد. در حد فاصل این مقطع زمانی 40 ساله، رویدادهای مهم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ایران نیز به تصویر کشیده میشود.
این مجموعه با ۱۶۰۰ بازیگر در بیش از ۷۰۰ لوکیشن فیلمبرداری شده و به گفته محمدرضا ورزی: «این اولین اثر تاریخی در این حجم از مجموعههای تلویزیونی است كه به تاریخ ظهور تا سقوط خاندانِ جبار پهلوی در كشور میپردازد.»
شبیهترین چهرههای تاریخی در تلویزیون
از جمله نکات قابل ذکر این سریال، شباهت غریب و قریب بازیگران سریال به شخصیتهایی است که از آنها وام گرفته شده است. چهرهپردازی این سریال بدون شک از نقاط مثبت یک کار تلویزیونی در این ابعاد است. بازیگران مختلفی در نقش شخصیتهای تاریخی در این سریال مقابل دوربین رفتهاند که به کمک گریم خلاقانه «شهرام خلج» طراح چهرهپردازی، به تصاویر تاریخی نزدیک شدهاند. در این سریال تلویزیونی حسین نورعلی در نقش جوانی محمدرضا شاه و امیرمهدی کیا در نقش میانسالی این شخصیت حضور یافته است.
پشتوانه محکم روایی
یکی از خصوصیتهای مهم این سریال پشتوانه تاریخی آن است. گفته می شود این پروژه با همکاری مشاور تاریخی و پژوهشی آن، دکتر حقانی، ۵۶۰۰ نسخه سند در دو سال بررسی شد. حقانی در همین زمینه گفته است: کار پژوهشی سریال توسط یک تیم محقق به سرپرستی مستقیم آقای ورزی انجام گرفت و به جرأت میتوان گفت که بیش از صدها جلد کتاب تاریخ معاصر و هزاران سند تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است.
دکورهایی که به غزالی اضافه شد
برای این سریال سه دکور دیگر به شهرک غزالی اضافه شد. بازسازی بخشی از خیابان منیریه و در امتداد آن بخشی از خیابان ولیعصر (پهلوی سابق)، همچنین ۲ دکور دیگر بهعنوان میدان شهدا (ژاله سابق) و خیابان دانشگاه تهران ساخته شدهاند که همه این موارد به شهر غزالی اضافه شده است. یکی دیگر از ویژگیهای سریال «معمای شاه»، پرداختن به زندگی سیاسی برخی از موسیقی دانان و خوانندگان معروف دوران قبل از انقلاب مثل روح الله خالقی، حسین گل گلاب، غلامحسین بنان و داریوش رفیعی است.
انتقادهای دستهبندی شده
بدیهی است که اثر بدون اشکال نداریم، اما اینکه اشکال و انتقادات در چه حوزهای باشد، امر مهمی است. منتقدین این مجموعه چند دسته اند. یک دسته از منتقدان، دلبستگان به رژیم پهلوی و سلطنتطلبها هستند که این افراد ادبیات مناسبی هم ندارند، لذا پرداختن به ادبیات رکیک این طیف اصلا ضرورتی ندارد.
از طرف دیگر رسانههای بیگانه هم سعی در گل آلود کردن فضای نقد سالم داشته و در این بین به تطهیر رژیم پهلوی میپردازند. در واقع نقد صحیح یک مجموعه تلویزیونی وقتی باید صورت بگیرد که بیش از نیمی از مجموعه به نمایش درآمده و دیده شده باشد. همچنیــن بـرخی رسانههای داخلی متأثر از فضاسازی رسانههایی کــه مسـتقیم و غیرمستقیم سعـی در تطهیر چهره خانواده سلـطنتی دارند در زمین این رسانهها بازی میکنند و خواسته و نـاخواسـته آب در آسیابشان میریزند. برخی کارشناسان معتقدند هجمهها علیه معمای شاه بعضا از نقد گذشته و به تخریب این مجموعه نزدیک شده است.
دسته دیگری از انتقادات به فیلم به سازمان صدا و سیما مربوط است، به نظر میآید نوعی تسویه حساب با صداوسیما و حسادت های صنفی با شخص کارگردان، پشت برخی رفتارهای انتقادی وجود دارد؛ مانند مطرح کردن این مسئله که فیلمنامه معمای شاه اصلا مورد تایید شورای فیلم و سریال سازمان قرار نگرفته است؛ این در حالی است که دکتر حقانی در مصاحبهای گفته است، من در جلسه شورای فیلمنامه حضور داشتم.
احترام به نقد صحیح
در عین حال نگاه مشاور تاریخی پروژه قابل تقدیر است. دکتر موسی حقانی، استاد دانشگاه و مشاوره فیلم معمای شاه، درباره هجوم انتقادها به فیلم گفت: معتقدم انتقاد در حوزه کتاب، فیلم، سریال و ... حق یک کارشناس و بلکه مردم است و من به این حق احترام میگذارم. انتقاد است که باعث میشود کارها بهتر و باکیفیتتر شود. حقانی افزود: من عمده نقدهای وارده به معمای شاه را خوانده و بررسی کردهام. در کنار نقدهای وارده به سریال، تمجید، اقبال و تعریفها هم کم نیستند. بخش عمدهای از جامعه نظر مثبتی به سریال دارند و قسمتهای مختلف را دنبال میکنند لذا باید به بازخوردهای مثبت این سریال هم توجه کرد. این استاد دانشگاه گفت: برخی انتقادات نگاهی کارشناسی به سریال دارند که نمیتوان با نمایش اولیه یک سریال به نقد تمام مجموعه پرداخت. برخی منتقدها در قالب نظر کارشناسی با دیدن یک قسمت، نظر خود را به تمام 80 قسمت تعمیم دادهاند که این امر اصلا منطقی نیست و نوعی شتابزدگی است. یک بخش هم نقدهای درست برخی از کارشناسان کار بلد است که اتفاقا از این نقدها بهرهمند میشویم. برخی هم به محتوای سریال نقد داشتند بهعنوان مثال با گرفتن یکی یا دو مورد ایراد، کل مجموعه را به تحریف تاریخ متهم میکنند که این هم نوعی شتابزدگی دارد. تحریف تاریخی وقتی صورت میگیرد که روح و محتوای سریال بر خلاف مستندات تاریخی باشد، اما اینکه یک اشتباه بشود مبنای قضاوت در کل مجموعه، درست نیست.