به گزارش نما به نقل از تسنیم: نشست مطبوعاتی فیلم «بادیگارد» بهسنت امسال جشنواره بهفاصله یک روز بعد از نمایش فیلم دقایقی پیش با تأخیر آغاز شد.
ابراهیم حاتمیکیا، پرویز پرستویی، مریلا زارعی و پژمان لشگریپور سر موعد مقرر در سالن برگزاری نشستهای مطبوعاتی حاضر شدهاند، اما بهدلیل نرسیدن خبرنگاران، برگزاری نشست مثل همیشه جشنوارهِ امسال، با تأخیر مواجه شد.
عزیزالله حاجیمشهدی بهعنوان منتقد در این برنامه حاضر شده است و چون مجری برنامه هم به تأخیر خورده است، خود او اجرای آغازین برنامه را بهعهده گرفته است. با افزایش تدریجی حضور اصحاب رسانه در سالن نشستهای مطبوعاتی، این برنامه سرانجام با تأخیری 20دقیقهای آغاز شد و حمید باباوند، اجرای این برنامه را بهعهده گرفته است. کارن همایونفر آهنگساز مجموعه نیز به جمع عوامل پیوست.
ابراهیم حاتمیکیا در ابتدای این نشست اشارهای به سختی پوشش برنامه در این وقت صبح کرد و ابراز امیدواری کرد که همه وظیفههایشان را درست انجام دهند.
عزیزالله حاجیمشهدی منتقد برنامه گفت: من بهعنوان یک منتقد بیش از اینکه به نقاط منفی نگاه کنم، چیزهای خوشایند فیلم به ذهنم میرسید، به همین جهت مایلم بگویم که فیلم «بادیگارد» بیش از هر چیز از یک ایده مرکزی تازه و بکر استفاده کرده که میان فیلمهای دیگر تکرار نشده است. پرداختن به شخصیتی که عاشق کارش است و با تمام وجود تنها محافظت فیزیکی شخصیتها را بهعهده نمیگیرد بلکه با قلب و اعتقادش کار میکند نکته بزرگی است. در فیلم هم پرویز پرستویی جایی اشاره صریح و روشنی به همین موضوع دارد و میگوید "برای من محافظت از شخصیت مهمتر از خود آنهاست" و اولویت خودش را هم اهلیت آن شخصیت قرار میدهد. فیلمنامه با این ایدهمحوری گسترش پیدا میکند و سرانجام به شخصیتی میرسد که بهدلیل قرار گرفتن در سالهای اخیر بهدلیل ترورهای دانشمندان هستهای، داستان تازهای کنار شخصیت اصلی طرح میکند.
این منتقد سینما ادامه داد: امتیازات دوستداشتنی کردن فیلم زیاد است، چیزهایی مثل همکاری دوباره محمود کلاری با حاتمیکیا بعد از 25 سالی که از «کرخه تا راین» گذشته است فیلم را بهشدت درخشان کرده است. تعدد لوکیشنها، موتور سواری و ماشین سواری در لوکیشنهای شلوغ و تونلها و... همه و همه، همخوانی خاص و جالب کلاری در یکدست کردن فیلمبرداری این کار را نشان میدهد. به همین سبب صداگذاری کار برای بهمن اردلان کار ویژهای بوده است؛ چون اینجا هم با صحنههای جمعی خاص مثل صحنههای هلیکوپتر و مسیرهای پرتردد روبهرو بوده است. علاوه بر آن جمع کردن مجموعهای از بازیگران و همخوانی و یکدست بودن آنها هم امتیاز بزرگی است. مریلا زارعی این بار به پشت صحنه فیلم هم سرک کشیده است و علاوه بر نقشی که بازی کرده است، بهعنوان بازیگردان فیلم هم ایفای نقش کرده است و مسئولیت سنگینی به دوش او بوده است و فکر میکنم این تجربه بزرگی برای او بوده است.
ابراهیم حاتمیکیا در پاسخ به اولین سؤال مجری که از او پرسید آیا «بادیگارد» نقطه عطفی در کارنامه اوست، گفت: نقطه عطفی در کار نیست. این هجدهمین فیلمی است که من ساختهام و من روال خودم را طی میکنم. اما حال این جشنواره برای من سال 65 است. اولین فیلمم «هویت» بود که مصادف شد با عملیات «کربلای5» و من خیلی خجالت میکشیدم که در سینما بودم و داشتم فیلم میدیدم و بچههای روایت فتح همه در جنگ و جبهه بودند. الآن هم همین حال را دارم وقتی شنیدم که بچههای مستند رفتهاند سوریه برای شهرهای آزادشده. این مسیری است که دارم طی میکنم و همیشه سعی کردهام که آنچه را در بیرون میگذرد، ببینم و در فیلمم منعکس کنم. این تعابیر دوستان هست و محترم است اما برای من یک مسیر است، مثل همین انقلاب و همین نظام.
مریلا زارعی بازیگر فیلم هم در این نشست گفت: برای یک بازیگر فرصت مغتنمی است که در این گروه جای بگیرد. «بادیگارد» چهارمین همکاری من با حاتمیکیا است و در این پروژه مسئولیت سنگینتری هم داشتم و طی سه تا چهار ماهی که از پیش تا پس از فیلم داشتم احساس خوبی همراه با فیلم داشتم.
وی افزود: استفاده از تجربه حاتمیکیا در بحث سینما و نگاه سینمایی ایشان برای من جذاب بود. در دو دهه حضور حرفهای سینما بهگونهای بوده است که خودم را به برخی از کارگردانها مدیون میدانم. بیش از اینکه تجربه نقش برایم جذاب باشد استفاده از تجربیات آنها برای من جذاب بوده است.
پژمان لشکریپور مجری طرح این پروژه گفت: بعد از فیلم «چ» توفیقی شد که در خدمت حاتمیکیا باشم. چند طرح آقای حاتمیکیا داشتند و وقتی که فیلمنامه اولیه بادیگارد را خواندم اصرار داشتم که این فیلم را بسازند. اول اصرار من بود و بعد دوستان اوج که نهایت حمایت را از این پروژه کردند. همانطور که آقای حاتمیکیا گفتند این دوستان و آقای حسنی الآن در سوریه مشغول ضبط مستند هستند.
کارن همایونفر آهنگساز فیلم هم گفت: سابقه همکاری با آقای حاتمیکیا سر یک سریال بزرگ و یک فیلم بودیم. من میانه کار آنقدر غرق در فیلم بودم که حاتمیکیا میگفت "خیلی درگیر کار شدی و یک کمی از کار فاصله بگیر". من عاشقانه این کار را دوست داشتم تا زمانی که با نفس گرم مخاطبان به پرده سینما نشست.
پرستویی در ابتدای صحبتهایش در این نشست گفت: برای من همیشه افتخار بوده است که در این پروژه حضور داشتم. هر تجربهای که از آژانس شیشهای شروع شد با حاتمیکیا خاصیت خودش را داشته است و این هم تجربه و حس و حال خوبی برای من داشت.
خبرنگار صداوسیما درباره صحنه خاصی از فیلم که همسر و فرزندان حیدر مشغول مداوای او هستند پرسید که حاتمیکیا پاسخ این سؤال را به پرویز پرستویی محول کرد و پرستویی گفت: واقعیت این است که این صحنه تابلوی شگفتانگیزی بود و قرار بود که همان صحنه دوباره بازنمایی شود، اما احساس من هم این است که این صحنه درنیامده است، شاید این بهخاطر محدودیت برای پوشش شخصیت اول بود و فکر میکنم که شاید لازم باشد که جناب حاتمیکیا برای نمایش عمومی این فیلم این صحنه را تغییر دهد. اما وقت فیلمبرداری این فیلم، واقعاً حس و حال معنوی خوبی داشتیم، اما همان موقع هم بهخاطر این محدودیت پوشش احساس کردم که بازخورد خوبی برای مخاطب نخواهد داشت.
ابراهیم حاتمیکیا در پاسخ به سؤالی در مورد شرایط کار هم گفت: فیلمبرداری این فیلم 3 ماه فشرده و «حاتمیکیایی» بود. بهشدت فشار روی ما بود و من بهشدت دوست داشتم که اکشن این صحنهها دربیاید و کم نگذاریم. من خجالت میکشیدم از بس فشار میآوردم روی محمود کلاری برای صحنههای سخت فیلم، واقعاً کابوس شده بود. همه بچهها زحمت کشیدند و بهخصوص پرویز پرستویی که همچنان در حال تاوان دادن برای صحنههای موتورسواری است. در فیلم خیلی دخالت تصویری صورت گرفته است هرچند الآن زیاد مشخص نیست، اما چهار عامل فیلمبرداری و صدا و جلوههای ویژه تصویری و میدانی، فیلم را کاملاً دگرگون کردهاند. متأسفانه بهدلایل کمبود مالی، فیلمها آپارتمانی و خیلی ساده و تنبل شدهاند و امروز همه به این رسیدهایم که واقعاً دیگر بس است این فضا. من سعی کردم از اکشن خیلی خوب استفاده کنم و تغییری در این فضا رخ دهد.
یکی از خبرنگاران ایرادات فرعی و جزئی صحنهای داشت که مریلا زارعی و حاتمیکیا را حسابی به زحمت انداخت. یکی از این ایرادها این بود که چرا نشان برج میلاد روی سینه محافظان بوده است که حاتمیکیا گفت: این یک قاعده فنی بوده است و همه اینها چک شده است.
خبرنگار دیگری در مورد پشتیبانی مالی و معنوی سازمان انرژی اتمی پرسید که حاتمیکیا پاسخ داد: سازمان انرژی اتمی به ما اجازه داد در آن لوکیشن فیلمبرداری کنیم، اما هیچ شرکت تبلیغاتی دیگر مثل ماشینهایی که در فیلم میبینیم از فیلم حمایت مالی نکرده است.
حاتمیکیا در پاسخ به سؤال دیگری گفت: خرده پیرنگهای زیادی در فیلم وجود دارد مثل اینکه نخبگان دهه نود دانشمندان هستهای هستند، ما کاملاً بابت این موضوع تحقیقات کردیم، به نطنز و اصفهان رفتیم و با عزیزان این عرصه بهشدت صحبت کردیم.
حاتمیکیا در پاسخ به سؤالی مبنی بر مشابهتهای آژانس شیشهای و بادیگارد گفت: بالاخره پرویز پرستویی سردار است و وقتی من دوباره به او رسیدم خیلی حرفها را به او وصل میکردم که باید بکشد و دوست داشتم که بعد از مدتها فاصله گرفتن نسبتهای قدیمی دوباره شکل بگیرد.
خبرنگار روزنامه سینما از حاتمیکیا پرسید آیا «بادیگارد» نقدی بر دولت تدبیر و امید است و حاتمیکیا گفت: بحث من کلی است، نه اشاره به دولتهای خاص، بحث من معاصر است. فکر میکنم اینقدر ظرفیت هست که عزیزان به این شکل نگاه نکنند. من نقد شخصیت و منش سیاسی در فیلمم دارم و این مسئله جدی من است، اما لزوماً ربطی به این دولت و آن دولت ندارد.
حاتمیکیا همچنین درباره شرکت نکردن در مراسم فرش قرمز گفت: من آن حرف را نزدم و این یک بیاخلاقی و بیانصافی خاص بود. اما جدای از این بحث، من حال این فضا را ندارم، اصلاً نمیفهمم و حتی خجالت میکشم، پرویز هم همین حس را دارد. از بچهها هم اجازه گرفتم. میگویند که برای بعضیها کراوات مشکلی ندارد، برای بعضیها حرام است و برای بعضیها مکروه، اما فکر میکنم این فضا برای من حرام است.
پرستویی هم اضافه کرد: این تصمیم مسئولین جشنواره هیچ اشکالی ندارد، اما من شرایطم خاص است. اولین باری که من کت و شلوار پوشیدم، کمی نامتعادل شدم و موتور گازی رفت زیر پای من، الآن هم بحث همین است، هیچ بیحرمتی به جشنواره و دوستانی که شرکت کردند نیست ولی من حالم این نیست و واقعاً تعادلم را از دست میدهم، حس نیت مسئولین را هم میفهمم.
حاتمیکیا هم اضافه کرد: جشنواره مرتب و آبرومندانه برگزار شد. به آقای غریبپور هم بهشدت علاقهمندم حتی از این لباس پوشیدنها هم بدم نمیآید، اما این هم احوال ماست دیگر.
کارگردان «بادیگارد» در پاسخ به سؤال دیگری گفت: ضدقهرمان دروان شخصیت اصلی ماست. جرقههایی را از بیرون میگیرد و شعله میگیرد.
وی در مورد سؤالی که چرا در فیلم جوان نابغه با بازی (بابک حمیدیان)، تیم محافظان را سر کار میگذارد، گفت: قاعده کار همین است و طبیعی است و خنده تماشاگران در سالن احساس منفی نیست و در تیم محافظان چنین فضایی وجود دارد.
مریلا زارعی در مورد انتخاب بازیگران گفت: آنچه در فیلم دیده میشود حاصل یک گفت و شنود بین حاتمیکیا و بعضی موارد آقای پرستویی است و انتخاب بازیگران انجام شد.
وی در مورد انتخاب شیلا خداداد در این فیلم گفت: خداداد اولین حضورش پس از سه سال غیبت در سینما را دارد. ویژگیهایی که این نقش داشت بهلجاظ فیزیکی، همانی بود که ما از خانم خداداد انتظار داشتیم. کارگردان برای شکل و شمایل بازیگر ریسک میکند و چنین موضوعی در سینمای ایران مابهازایی هم دارد. سعی کردیم که بر اساس خاستگاه و طبقه اجتماعی که نقش دارد، حتی لحنی که این نقش بهعهده میگیرد از خانم شیلا خداداد دعوت کنیم که به این پروژه بیایند، در فیلم سلامی تازه به سینما دادند.
زارعی همچنین در مورد نقش بازیگردانیاش در این فیلم گفت: در مقابل تجربیات آقای پرستویی باید لفظ دیگری بهجای بازیگردان و انتخاب بازیگر استفاده شود. سناریو را خواندم، احساس من این است که این نقش برای آقای پرستویی است. وقتی که سناریو را میخواندم به حاتمیکیا گفتم اگر روزی روزگاری به هر دلیلی، پرستویی به این فیلم ورود پیدا نکردند، بهتر است که این فیلم ساخته نشود. بهشکل قاطع اعتقادم این است که بازیگرانی مثل پرستویی برای یک فیلم لازم هستند چون که حضورشان که با حس و روح به فیلم اضافه میشوند به همه عوامل فیلم کمک میکند. سرتیم ما در فیلم بادیگارد پرویز پرستویی بود.
حاتمیکیا در میانه صحبتهای حاجیمشهدی وارد شد و گفت: شما هم یک کمی از منتقدانتان بگویید. چرا بعضی از این منتقدها اینقدر بیمار هستند که حاجیمشهدی پاسخ داد: وقتی اصول نقد حاکم نباشد، این اتفاق میافتد. این به خود آدمها برمیگردد و یک دلیل روانشناختی هم دارد. وقتی میبینیم که یک فیلم بعد از 5 روز از جشنواره همه نظرها را به خود جلب کرده است، فکر میکنیم که مخالفت با این فیلم یک تشخص است.
حاجیمشهدی ادامه داد: دیروز یکی از دوستان احتمال سفارشی بودن این فیلم را میداد که من تا جایی که با حاتمیکیا آشنا هستم میدانم که او هم به این عقیده است که همه فیلمها سفارشی هستند. گاهی اوقات تهیهکننده سفارش میدهد و گاهی اوقات خود کارگردان و اینجا با توجه به این موضوع خاص؛ حتماً سفارش خود حاتمیکیا بوده است.
این منتقد سینما ادامه داد: کارگردانی بسیار منسجم فیلم، واقعاً برجسته است. حتی من «چ» را بهدلیل بسته بودن فضاها راحتتر از «بادیگارد» میدانم. دشواری کار برای عوامل صحنه در جاهای باز خیلی سخت است. یکی دیگر از امتیازات بارز دیگر فیلم هم موسیقی کار است. علاوه بر تحقیق مفصل، بهدلیل اینکه حاتمیکیا مجموعه کاری را پیگیری میکند که در اعتقادش است و به همین دلیل فاطمه آژانس حالا راضیه بادیگارد شده است.
حاجیمشهدی همچنین در پایان به برخی صحنههای فیلم مثل صحنههای پینتبال ایراد گرفت و در پایان گفت که این تصادفی نیست که میثم زرین جزو خانواده شهداست.