سعدالله زارعی - «مردم در باب انتخابات باید خیلی متوجّه این باشند. اگر فرض کنیم عنصر نفوذی به شکلی وارد مجلس شورای اسلامی بشود یا وارد مجلس خبرگان بشود یا در ارکان دیگر نظام نفوذ بکند، مثل موریانه از داخل می جَود و پایهها را سست می کند و فرو می ریزد؛ قضیه اینجوری است. مسئلهی نفوذ خیلی مهم است.» (امام خامنه ای 14/10/94) نفوذ در مراکز تصمیمگیر یا تصمیمساز نظام به عنوان آماج نفوذ شبکهای و جریانی، یکی از اهداف اصلی دشمنان است.
نفوذ اساسا در چهار حوزه قابل تقسیم بندی است، اول آنکه نفوذ در سیستم و نظام به مفهوم ورود در نقاط تصمیم گیری به منظور تحت تأثیر قرار دادن و یا الق تصمیمات خاص در نظام جمهوری اسلامی است که این موضوع معمولا از طریق اعمال فشار و یا پیشنهادات اغواگرانه صورت می گیرد و از طریق گوناگونی مثل تشویقات و رشوه های متفاوت و فریبنده، می تواند اتفاق بیافتد. آنچه بدیهی است معمولا دشمن در این مواقع ترکیبی از تهدید و پیشنهادات اغوا کننده را به مرحله اجرا می گذارد.
نوع دوم نفوذ، رخنه در مراکز کارشناسی است، در اینجا دشمن از طریق انتقال دیدگاه های به ظاهر کارشناسانه و یا از طریق نفوذ دادن عناصری به عنوان کارشناس تلاش می کند تا در طرح ها و بررسی ها، پیشنهادات و جمع بندی¬ها و استراتژی ها و تاکتیک ها ورود کند و اهداف خود را در سطح کارشناسی دنبال کند.
نفوذ در مرحله سوم، نفوذ در نخبگان حاکم یا نخبگان قریب الحکومت است؛ یعنی نخبگانی که در مظان قبول مسئولیت قرار دارند، به طور نمونه و مثال قرار است در انتخابات آینده این افراد مورد اقبال قرار گیرند.
در حقیقت، این افراد محل توجه دشمن هستند و دشمن برای جلب و جذب آنها انواعی از روش ها را به کار می گیرد که از جمله این امور دادن بورس های تحصیلی، دادن فرصت های پژوهشی و تسهیلات رفاهی و پشتیبانی تبلیغی رسانه ای و همچنین پشتیبانی مالی، حقوقی و دادن موقعیت های کاذب در خارج از کشور و مجموعه اقدامات مشابهی است که دشمن در سطح نخبگان حاکم و یا قریب الحکومت انجام می دهد.
با توجه به نقشه دشمن برای تحریف و استحاله آرمان های انقلاب، مرحله چهارم نفوذ را، باید نفوذ در توده وفادار دانست؛ که دشمن برای تضعیف و از بین بردن نظام سیاسی رقیب تلاش می کند تا به نوعی در ذهنیت، باورها، رفتار توده وفادار نفوذ کند که در این موضوع دشمن مثل موارد قبل ترکیبی از روش های مختلف را مدنظر قرار می دهد یکی از این امور عبارت از این که دشمن تلاش می کند توده وفادار را به عنوان اقلیت معرفی کند و در گام اول می کوشد تا این توده وفادار هم خود را به عنوان اقلیت ببینند و از طریق تبلیغات خاص تلاش می کند تا موقعیت آنها را پایان یافته معرفی کند و بدین ترتیب آنها را از حضور در میدان مأیوس کند؛ زیرا می داند اگر توده وفادار از کنار نظام سیاسی دور شوند آن نظام عملا از هم فرو می پاشد و یا ناگزیر به ایجاد تغییرات اساسی در آرمان ها اهداف و استراتژی های خود می شود.
گام دیگری که برداشته می شود این است که دشمن تلاش می کند توده وفادار را به صحنه معارضه با نظام سیاسی با پرچم دفاع از ارزش ها وارد کند؛ یعنی اینطور تلقین کند که ارزش ها در حال نابود شدن هستند و توی نوعی توده وفادار باید به صحنه بیایی و برای حفظ آرمان هایت مبارزه کنید! و تلاش می کند این توده وفادار را به یک بازی کور بکشاند و دشمن از این راه، از یک طرف انرژی آنها را دچار فرسایش کند و یا از سوی دیگر یک درگیری اجتماعی را پدید بیاورد و در حین این درگیری و در پناه شرایط ناآرام کارها و اهداف خود را مدیریت کند و به نتیجه برساند بنابراین این امور می بایست در شرایط فعلی جامعه مورد توجه و بررسی ویژه قرار بگیرد.