به گزارش نما سعيد حجاريان تلاش ميكند در هر تريبوني تفكرات هاشمي رفسنجاني را به چالش بكشد و وي را فردي خودكامه نشان دهد، وي حتي انتخابات زمان هاشمي را هم نمايشي ساختگي و بهدور از معيارهاي دموكراسي معرفي و برگزيده شدن وي به مسند رياست جمهوري را مسئلهاي خلاف روال دموكراسي و آزاد منشي بيان ميكند.
سعيد حجاريان در همايش «دوم خرداد؛ تلاقي مشروطيت و جمهوريت» در دانشكده فني دانشگاه تهران با ارائه يادداشتي به حاضرين در جلسه با تأكيد بر اينكه «موفقيت انتخاباتي هاشمي در يك رقابت ملي بهدست نيامده است و رقابت در انتخابات زمان وي نمايشي بود » بيان ميكند: « دوم خرداد به لحاظ پارهاي ويژگيها از ساير اتفاقات ملي پس از انقلاب متمايز ميشود و منظور من از انتخابات ملي انتخابات رياست جمهوري است كه دوم خرداد در بين تمامي آنها به لحاظ توسعهيافتگي ويژگيهاي منحصر به فردي دارد كه ذكر آنها خالي از فايده نيست. در دوم خرداد براي اولين بار بود كه مسئله رقابت مطرح شد چون تا قبل از آن ما در هيچ دورهاي رقابت جدي نداشتيم. شايد اگر در اولين دوره انتخابات رياست جمهوري كانديداي حزب جمهوري اسلامي تأييد صلاحيت ميشد شاهد رقابتي ميبوديم اما چنين نبود و كانديداي اصلي بدون حضور رقيب جدي با كسب ۱۱ ميليون رأي پيروز شد. در دورههاي بعدي نيز اين موضوع تكرار شد و حتي در برخي دورهها كانديداي اصلي از برخي افراد تقاضا ميكرد كانديدا شوند و خود خرج تبليغات آنها را پرداخت ميكرد! اما اين موضوع بايد جنبه نمايشي به خود ميگرفت. فقط در دوره دوم كانديداتوري آقاي هاشمي بود كه احمد توكلي به رقابت با وي برخاست با اينكه رأي او در بهشهر كه شهر خودش بود با بقيه شهرها تفاوتي پيدا نميكرد اما توانست در مناطق سنينشين كردستان راي خوبي به دست آورد و از هاشمي جلو زد كه البته من اين را نيز رقابت ملي نميدانم. معتقدم بعد از دوم خرداد بود كه سنت رقابت در انتخابات رياست جمهوري نهادينه شد و قدرت بدون خشونت و حاشيه به آرامي دست به دست شد. »(1)
در قسمتي از سيونهمين دفتر ياران امام به روايت اسناد ساواك كه به آيتالله محيالدين انواري اختصاص مييابد، سند قابل توجهي از قضاوت ساواك درباره زندانيان سياسي وجود دارد كه در مورد هاشمي در اين سند ميآيد: « وي مخالف ماركسيسم و مخالف مجاهدين بوده و بر اين باور است كه دولت بايد آزاديهاي بيشتري به مردم بدهد!» (2)
همانطور كه ذكر شد هدف هاشمي از مبارزه سياسي لزوم افزايش آزاديهاي مردم در جامعه بيان شده است، موضوعي كه سعيد حجاريان و همفكران وي به كلي منكر آن بوده و تأكيد ميكنند كه هاشمي تنها به آزادي خود و اطرافيان درجه يكش فكر ميكند.
صادق زيباكلام هدف هاشمي رفسنجاني از مبارزه با رژيم شاه و علت تشكيل حكومت اسلامي را «حذف ديكتاتوري، وارد كردن مردم به صحنه و بها دادن به آنها بود»(3) عنوان ميكند و پرسشي مبني بر «اگر شاه به روحانيون اهميت بيشتري ميداد و مسائل مذهبي رو بيشتر رعايت ميكرد آيا آنها از مبارزه براي انقلاب دست ميكشيدند و هاشمي در جواب گفته نه؟ » مطرح ميكند كه هاشمي در پاسخ بيان ميكند: « اگر رژيم به فرض به مراجع و حوزه احترام ميگذاشت و يك مقدار ظواهر شرع را مراعات ميكرد [باز هم] چيزي را تغيير نميداد... ما قانع نبوديم [ولي] اگر يك مقدار انتخابات را آزاد ميكرد و اگر وابستگيهاي خارجي را از اين وقاحت درميآورد... شايد وضع فرق ميكرد... اگر مشروطه واقعي و قانون اساسي اجرا ميشد، حتي متمم قانون اساسي، كه شاه حكومت نكند و تنها سلطنت كند، اجرا ميشد و موارد ديگر را هم رعايت ميكردند فكر ميكنم بخشي از خواستهها هم تخفيف مييافت... و در اين صورت نيازي به انقلاب كردن نبود »(4)
1. خبرگزاري مهر - دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴ - 45: 20
2. سيونهمين دفتر ياران امام به روايت اسناد ساواك، آيتالله محمد باقر محيالدين انواري، ص 240
3. هاشمي بدون روتوش، ص 54
4. همان، ص55