به گزارش نما به نقل از وقایع اتفاقیه: برای مدتی طولانی شاید 16 سال، مهران مدیری مرد اول تلویزیون بود و به موازات سوپراستارهای سینما با حضور مداوم و موفق در قاب جادویی این جام جهاننما، محبوبیت فوقالعادهای جمع کرده بود.
مدیری که با تئاتر شروع کرده و بازیگری را در سریالهای تلویزیونی تجربه کرده بود، خیلی زود و همزمان با بازیگری، دنبال ساخت مجموعههای جنگمانند با تم طنز متفاوت رفت که خیلی زود گرفت. بعد از پرواز 57، جنگ ساعت خوش در بین مخاطبان تلویزیون به محبوبیت فوقالعادهای دست یافت اما این تازه ابتدای راه مدیری و تیمش بود که عطش زیادی برای موفقیت داشتند.
در ادامه سال خوش نوروز 76، جنگ 77 هم با همین مضمون روی آنتن رفت و طرفداران زیادی داشت. حتی وقتی مدیری روی کارهای طنز با تم مشاغل و مضامین اجتماعی شیفت کرد و برنامههایی مانند «ببخشید شما» و «پلاک» را ساخت، باز هم محبوب و در اوج بود. دهه 80 اما زمان ورود این آرتیست به دنیای سریالهای طنز داستانی بود که اتفاقا شروع فوقالعادهای داشت.
«پاورچین» که با قلم برادران قاسمخانی جان گرفت، سریالی تماشایی بود که همین حالا هم برای خنداندن مخاطب تلویزیون کارکرد دارد. «نقطهچین» و «جایزه بزرگ» که همین اواخر از تلویزیون بازپخش شد، کارهای بعدی او بودند که این دو مجموعه هم به موفقیت دست یافت.
مدیری که با این مجموعهها تواناییهای خود در ارائه کارهای متفاوت را اثبات کرده و به چهره موفقی تبدیل شده بود، دو سریال مشابه به نامهای «گنج مظفر» و «باغ مظفر» را ساخت که دومی از تلویزیون پخش نشد و بعدا از شبکه نمایش خانگی سردرآورد که البته این دو کار نسبت به سه سریال قبلی ضعیفتر بود.
او بعد از این چند سریال، دنبال ساخت کار متفاوتتری رفت و با داستان «برره»، باز هم از مردم نمره قبولی گرفت. وی برای فرار از انتقاد مشاغل و قشرهای گوناگون جامعه با خیالپردازیهای دلچسب برادران قاسمخانی، روستایی فرضی ترسیم کرد و هر آنچه در طنز بلد بود با این سریال ارائه کرد. دوگانه «مرد هزار چهره» و «دو هزار چهره» هم که در نوروز سالهای 87 و 88 پخش شد، ازجمله کارهای موفق مدیری به حساب میآید که او را در اوج نگه داشت. بعد از این همه اثر موفق و تماشایی، مدیری سر از شبکه نمایش خانگی در آورد و با «قهوه تلخ» کولاک کرد اما بعد از این سریال دوران سراشیبی وی آغاز شد.
از آن روز به بعد، مدیری چند سریال در شبکه نمایش خانگی ارائه کرد و از نوروز امسال به تلویزیون برگشت اما سقوط وحشتناکی داشت تاجاییکه حالا همه فراموش کردهاند روزگاری مهران مدیری، در تلویزیون تبدیل به یک برند شده بود که برای تماشای کارهایش از چندین ماه قبل همه منتظر میماندند.
شاید بد نباشد روند سقوط سوپراستار سابق را مرور کنیم؛ مردی که به واسطه درخشش در تلویزیون، آلبوم موسیقی منتشر میکرد و کنسرت میگذاشت و حتی برای فیلمهای سینمایی و سریالهای دیگر کارگردانها میتوانست متضمن فروش بیشتر باشد، حالا تمام شده و به نظر میرسد فقط یک نام و پیشینه درخشان از خود بر جای گذاشته است.
«ویلای من»: اصلا ماهیت به وجودآمدن این سریال درست و منطقی نبود. مدیری این مجموعه را فقط به خاطر پاککردن اتفاقات عجیب اواخر توزیع «قهوه تلخ» که چند قسمت پایانیاش پخش نشد، به بازار شبکه نمایش خانگی ارائه داد. این سریال تقریبا با همان عوامل «قهوه تلخ» به سرانجام رسید و به صورت منظم توزیع شد اما بههیچوجه در اندازه ضعیفترین کارهای قبلی مدیری هم نبود.
«شوخی کردم»: یک سال بعد از «ویلای من»، مدیری دنبال ساخت طنز آیتمی برای شبکه نمایش خانگی رفت و مجموعه 12 قسمتی «شوخی کردم» را با همان نویسندگان، یعنی امیر مهدیژوله و خشایار الوند ارائه داد که این کار هم نگرفت. هر چند دوستداران پرتعداد مدیری به خاطر اسم این برند، حداقل دیویدیها را میخریدند اما وقعیت این بود که کار استاد کیفیت نداشت و شاید اگر آیتمهای اتاق عمل خود مدیری و انسانهای اولیه مانند مهران غفوریان نبود، دوستداران متعصب مدیری هم این مجموعه را تهیه نمیکردند.
«در حاشیه»: فرزند تلویزیون بعد از پنج سال دوری به رسانه ملی برگشت و همه منتظر بودند ببینند در این بازگشت دوباره، مدیری چگونه میخواهد به قله برگردد و همان مرد محبوب دهه قبل شود. سریال «در حاشیه» اما چیزی نشد که دوستداران مدیری دنبالش بودند، این سریال در ادامه دوران نزول او نقطه تاریک دیگری در کارنامهاش بود.
در این سریال فقط شخصیت زهتاب با لهجه قمی و بازی جواد رضویان، اتفاق نویی بود که خیلی کم میخنداند و مخاطب برای اندکی لبخند، باید منتظر پشتصحنههای هر قسمت در پایان پخش قسمتهای مختلف میماند. البته این سریال مانند نامش حاشیههای بسیاری داشت و در روند فیلمنامهنویسی و ساخت وقفه افتاد و بعد از پخش هم با اعتراض گسترده جامعه پزشکی مواجه شد.
«عطسه»: در همین سال 94 مهران مدیری در ادامه مجموعه «شوخی کردم»، مجموعه طنزآیتمی دیگری در شبکه نمایش خانگی ارائه داد که «عطسه» نام دارد و تاکنون 10 قسمت از آن پخش شده است.
این مجموعه از «شوخی کردم» هم ضعیفتر بود و بعد از جدایی خشایار الوند از تیم نویسندگان و اضافهشدن چند نویسنده جوان، حرفی برای گفتن نداشت. حالا دیویدیهای «عطسه» را حتی طرفداران قدیمی مدیری هم تهیه نمیکنند؛ چون هیچ چیز تازهای برای گفتن ندارد و تنها کاری که نمیکند، خنداندن است. این سریال هم البته حاشیههایی داشت و بعد از انتساب نام کوروش به یک سگ در آیتمی از این برنامه، حملات تندی علیه مدیری شد.
«در حاشیه 2»: فصل دوم سریال «درحاشیه 2» برای مدیری و تیمش یک سقوط کامل بود و او را تا حد یک چهره شکستخورده پایین برد. مدیری که برای ساخت سه فصل از این سریال با تلویزیون قرارداد بسته و به نوعی مجبور بود این کار را روی آنتن ببرد، باوجود استفاده از لوکیشن زندان و اختیار بیشترش برای شوخیهای کلامی گستردهتر، اصلا دیده نشد تا قضاوت شود اما اندک افرادی هم که پای این سریال نشستند، بههیچوجه از کیفیت کار راضی نبودند.
ساعت پخش نه چندان مناسب، حضورنداشتن مدیری به عنوان بازیگر، تکراریشدن کاراکترها حتی شخصیت زهتاب و البته ایرادهای بزرگی که به داستان، شخصیتپردازی و موقعیتهای این مجموعه وارد بود، باعث شد «در حاشیه 2» کاملا در حاشیه قرار بگیرد و هیچکس یادش نماند که مدیری چنین سریالی هم ساخته است. از طرفی حاشیهای که در سریال عطسه رقم خورد نیز از میزان محبوبیت مدیری به شکل قابلتوجهی کاست تا بینندگان کارهای او ریزش بسیاری داشته باشند.