پس از دو سال تلاش، اصولگرایان نهایتاً برای انتخابات مجلس شورای اسلامی به ائتلافی رسیدند که ماحصل آن لیست 30نفرهای است که امروز پیش روی ماست. یک مسئله جدی برای بخشی از متدینین و اصولگرایان در حال حاضر آن است که اولاً ائتلاف تا چه اندازه ضرورت دارد؟ و ثانیاً به فرض پذیرش کلیت ائتلاف، آیا باید به کل این لیست 30 نفره رای داد یا خیر؟ آنچه در ذیل میآید نکاتی در پاسخ به این مسئله است.
1- نخستین نکته درباره اصل ائتلاف است. جامعه سیاسی ایران عموماً و جبهه اصولگرایی خصوصاً در برهه فعلی در وضعیت «تکثر» به سر میبرد و سادهسازی تقسیمبندی گروههای سیاسی به دو گروه «اصولگرا» و «اصلاحطلب» کارکرد خود را از دست داده است. هم در جناح اصلاحطلب و هم در جناح اصولگرا، طیفهای مختلفی با سلایق متفاوت و مرزبندیهای مشخص با یکدیگر حضور دارند. از آنجا که مسئله این متن، ائتلاف اصولگرایان است، از اشاره به طیفهای متنوع در جبهه اصلاحطلبان خودداری میکنم، اما در جریان اصولگرا گروههای متنوعی از جبهه پایداری گرفته تا، جمعیت ایثارگران و رهپویان و حزب موتلفه و جبهه ایستادگی با اختلاف سلیقههای کاملاً روشن درباره موضوعات روز حضور دارند.
اصل بدیهی سیاستورزی عاقلانه به ما میگوید در شرایطی که جبهه خودی متکثر است و رقیب قدرتمندی در پیش روست، برای پیروزی در سازوکار انتخابات، «ائتلاف» "مقدمه واجب" است. و بدون ائتلاف، امکان غلبه بر حریف تا حد بسیار زیادی کاهش مییابد و یا به کل منتفی میشود.
2- پذیرش «ائتلاف» پذیرش یک «کل به هم پیوسته» است، از اصل ائتلاف تا سازوکار تصمیمگیری درونی و سپس نتیجه آن. گروه، تشکیلات و هر فردی که به اصل ائتلاف اقبال کرده، به طور ضمنی سازوکار و مدل مورد تایید اکثریت اعضای ائتلاف و نیز خروجی آن را پذیرفته است؛ این گزاره که "ما به ائتلاف میپیوندیم و نتیجه را تنها به شرط پوشش تام و تمام یا اکثریت مطلق نظراتمان قبول داریم و در غیر اینصورت ائتلاف را کانلمیکن تلقی خواهیم کرد" از مرام قماربازان نیز به دور است، چه رسد به گروههای سیاسی مدعی اخلاق.
3- یک امر بدیهی در سازوکار ائتلاف آن است که خروجی ائتلاف برای هیچیک از اعضای آن، «حداکثر مطلق» نیست. بلکه «حداکثر ممکن» است.
4- فرض کنیم لیست 30 نفره اصولگرایان را برای رای دادن نپذیریم. بیش از سه راه پیش رو نخواهیم داشت. حالت اول آن است که هر یک از اعضای بدنه اصولگرایان در جامعه، از بین کاندیداهای تاییدصلاحیت شده، یک لیست اختصاصی برای خود دوخت و دوز کرده و به آن فهرست شخصی رای دهد. تشتت و شکستن آرای اصولگرایان در چنین حالتی که نتیجه تبعی قطعی آن پیروزی جناح مقابل است، به حدی بدیهی است که نیاز به استدلال ندارد.
حالت دوم آن است که بدنه اصولگرایان، لیست 30 نفره ائتلاف را کنار گذاشته و اعلام کنند خودشان روی یک لیست 30 نفره دیگر اجماع خواهند کرد تا بدین طریق از تشتت آرا نیز جلوگیری شود. در شرایطی که تشکلهای تاحدی سازمان یافته اصولگرایان بعد از 2 سال کشمکش و بحث و جدل، نهایتاً به این لیست 30 نفره حاضر دست یافتهاند، ادعای بدنه مبنی بر اینکه در عرض دو سه روز به یک لیست سینفره صالحتر اجماعی دست خواهیم یافت، کیلومترها دورتر از فضای واقعی سیاست است.
حالت سوم، لیستهای "30 منهای ایکس" است؛ این حالت که بعضاً تبلیغ میشود به این معناست که از لیست ائتلاف اصولگرایان، افرادی که مورد تاییدمان نیستند(مثلاً 10 نفر) را حذف و جای آنان را با کاندیداهایی که اصلح میدانیم پر کنیم. چنین حالتی نیز تا حد بسیار زیادی مشابه حالت اول و رجوع به لیستهای اختصاصی(هر نفر یک لیست) و نتیجه قطعی آن واگذاری بسیاری از کرسیهای مجلس آینده به جناح مقابل است.
5- مسئله بعدی، امکان رای آوری لیست 30 نفره اصولگرایان در تهران است. قبل از بحث درباره این موضوع باید تاکید شود که اصولگرایان نه «تنها بازیگر»، بلکه صرفاً یکی از بازیگران میدان انتخابات هستند و پیش از هرچیز باید به سهم خود بهترینبازی و مناسبترین قاعده را در پیش بگیرند. با این حال نتیجه انتخابات به عملکرد بازیگر عمده دیگر، یعنی جناح مقابل نیز بستگی مستقیمی دارد.
بنابراین اگر خواست جناح مقابل را نیز در نظر بگیریم که تشتت در فهرست اصول گرایان است، باز به این نتیجه می رسیم که اصول گرایان با فهرست واحد حضور بهتری در انتخابات خواهند داشت.
خصوصا این که در انتخابات مجلس بر خلاف انتخابات ریاست جمهوری به دلیل تکثر نامزدها با پراکنش بالایی در آراء روبرو هستیم و بنابراین آرای ایدئولوژیک و تثبیت یافته نقش مهمی در دسترسی به نصاب لازم برای ورود به مجلس دارد که با ایجاد فضای اجماعی روی فهرست واحد می توان از این پایگاه ایدئولوژیک استفاده حداکثری کرد.