به گزارش نما به نقل از سیاست-چند روزي است که گفت و گوي اسدالله بادامچيان با يک روزنامه دستمايه هجمه رسانه اي جرياني مشخص عليه وي شده است. بگذريم از محتواي اين گفت و گو که مجال ديگري مي طلبد و در اين فرصت نقدي هم به فضاسازيهاي رسانه ها در اين خصوص نداريم چرا که همانطوريکه اظهار نظر و آزادي بيان حق هر شهروندي است به دنبال آن رسانه ها هم حق دارند فرد و جرياني را نقد کنند اما نکته اصلي اينجاست که مهاجمان رسانه اي تلاش کردند موتلفه اي را بوسيله موتلفه اي مورد هجمه قرار دهند و اين موضوعي است که مسبوق به سابقه است و نشان مي دهد که برنامه اي براي ايجاد شکاف در اين حزب قديمي توسط جرياني مشخص دنبال مي شود که هوشياري سران آن را مي طلبد.
جرياني که اين زمين بازي را تدارک ديده از مدت ها قبل در صدد برآمده است تا طيفي از موتلفه که ديرتر به اين تشکل پيوسته را عليه موسسين آن که نشان داده است در زمين بازي آنها کمتر داخل مي شود بشوراند و از اين طريق بوسيله خود موتلفه اي ها طيف اصولي را از صحنه به در کند و افراد همسو با خود را در آن جايگزين کند تا ديگر اصولگرايي تنها با يک قرائت و آن هم قرائت اين جريان خاص مجال اظهار نظر يابد.
هجمه هاي شديد يک روزنامه مشخص عليه عسگراولادي پس از انتخابات سال 88 و هجمه سردبير سابق اين روزنامه عليه طيف اصيل موتلفه طي سالهاي گذشته و هجمه هاي ديگر رسانه هاي همسوي اين جريان همگي نشان دهنده اين بازي است که اگر موتلفه ايها مراقب نباشند در زميني بازي خواهند کرد که هر دو طرف دروازه خودشان است.
بگذريم از اينکه اين رسانه ها و جريانهاي پشت سرشان چه اهدافي دنبال مي کنند اما نبايد ناگفته بماند که اگر همين طيف مورد هدف قرار گرفته موتلفه ذره اي فعال تر عمل مي کرد و منفعلانه وارد گود نمي شد امروز صداي اين جريان مهاجم زياده خواه اينقدر بلند نبود.