به گزارش نما به نقل از فارس؛ دوم. انگیزههای رفتار در قرآن
انگیزه نیروی محرکی است که در موجود زنده حالتی از نشاط و فعالیت برمیانگیزاند و رفتارش را آشکار میسازد و او را به سوی هدف یا هدفهای مشخصی راهنمایی میکند. این انگیزه یا جسمی یا روانی هستند.
انگیزههای جسمانی برای حفظ نفس و بقای فرد و نوع مهم هستند؛ مانند گرسنگی، تشنگی، خستگی، گرمی و سردی، درد و تنفس و انگیزههای جنسی. اما انگیزههای روانی، انگیزههایی هستند که به طور مستقیم نمیتوان آنها را به حالت فیزیولوژیک بدن که نتیجه نیازهای جسمانی هستند، برگرداند، ولی ارتباط با آنها دارند؛ مانند عشق و محبت که در نتیجه تأثیر و تأثّر مهارتها و عوامل رشد اجتماعی فرد به وجود میآیند. قرآن به بسیاری از این انگیزهها اشاره دارد:
الف) انگیزه مالکیت: این انگیزه از انگیزههای روانی است که انسان آن را در جریان رشد اجتماعی میآموزد؛ زیرا انسان از طریق فرهنگ محیط خود که در آن پرورش مییابد و نیز از راه مهارتها و آگاهیهای شخصی، عشق به تصاحب پول و مستغلات و اراضی و اموال دیگر را میآموزد. به نظر انسان، این عوامل باعث میشوند تا در برابر فقر احساس امنیت کند؛ چرا که به دست آوردن نفوذ و مقام و قدرت اجتماعی به او کمک میکنند.
قرآن در آیات بسیاری به انگیزه مالکیت اشاره نموده است: Pزُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِO (آلعمران/14)؛ «محبت امور دوستداشتنی، از زنان و پسران و ثروتهای فراوان، از طلا و نقره و اسبهای نشاندار و دامها و زراعت، برای مردم آراسته شده است؛ اینها مایه بهرهمندی زندگی پست (دنیا) است؛ و بازگشت نیکو، نزد خداست».
در این آیه، به حب و کشش غریزی به شهواتی چون زن و فرزند و کیسههای زر و سیم و اسبهای نشاندار نیکو و چارپایان و مزارع و املاک زیبا و دلفریب نشان داده شد. این متاع زندگانی دنیاست. همین انگیزه مالکیت یکی از دو انگیزه مهمی است که شیطان آن را در نفس آدمA برانگیخت و باعث شد تا از فرمان خدا سرپیچی کند.
ب) انگیزه پرخاشگری و تجاوز: انگیزه پرخاشگری در رفتار تجاوزگرانه انسان در برابر دیگران با هدف آزار آنها ظاهر میشود. این انگیزه نیز غریزی است؛ چنانچه فرشتگان به این مسأله اشاره دارند: Pوَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَO (بقره/30)؛ «(و یاد کن) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: «در حقیقت، من در زمین، جانشینی [= نمایندهای] قرار میدهم.» (فرشتگان) گفتند: «آیا کسی را در آن قرار میدهی که در آن فساد کند و خونها بریزد؟ در حالی که ما به ستایش تو تنزیه میگوییم و تو را پاک میشماریم!» (پروردگار) گفت: «در واقع من آنچه را نمیدانید، میدانم».
این انگیزه سپس در داستان فریب و اخراج، خود را به خوبی نشان میدهد: Pوَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّO (بقره/36)؛ «و [به آنها] گفتیم: «(از مقام خویش) فرو آیید، در حالی که برخی از شما دشمن برخی [دیگر] هستید». پس از مدتی، این دشمن، پرخاشگری و تجاوز خود را به صورت تجاوز قابیل نسبت به برادرش هابیل بروز داد: Pفَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرینَO (مائده/30)؛ «پس نفسش او را به کشتن برادرش ترغیب کرد؛ و او را کشت و از زیانکاران گردید».
قرآن بیان میدارد که این انگیزه غریزی چگونه در رفتار و گفتار مانند غیبت، تهمت، ناسزا و تمسخر دیگران ظاهر میشود (آلعمران/118؛ نیز ر.ک: ممتحنه/2؛ بقره/212). این انگیزه در نظر قرآن یک ابزار دفاعی و لازم برای انسان است تا در برابر تجاوز، به ویژه تجاوز ابلیس، از خود دفاع کند، ولی ابلیس بهرهگیری از این غریزه را در جهت ضد تکامل به کار میگیرد.
ج) انگیزه رقابت: رقابت از آن دسته انگیزههای روانی است که انسان، آن را از محیط رشد فرهنگی خود فرا میگیرد؛ زیرا تربیت، انسان را به جنبههای مثبت و خوب رقابت در جهت پیشرفتش بر اساس ارزشهایی که جامعه به آن پایبند است، هدایت میکند؛ مثلاً گاهی فرد از فرهنگ جامعه خویش رقابت اقتصادی، سیاسی، علمی یا انواع دیگر رقابت را که در میان مردم در فرهنگهای مختلف بشری رواج دارد، میآموزد.
قرآن مردم را به رقابت در تقوا و کار نیک و پایبندی به ارزشهای والای انسانی و پیروی از روش الهی در زندگی تشویق میکند (مطففین/22 و 26؛ بقره/148؛ حدید/21؛ مائده/48).
د) انگیزه دینداری: انگیزه دینداری نیز یک انگیزه روانی است که ریشه فطری در سرشت انسان دارد؛ چه در اعماق انسان انگیزهای است که احساس میکند نیازمند آفریدگار و پناه بردن به اوست. اصولاً انسان امنیت و آرامش خویش را در پناهجویی به خدا مییابد. انگیزه دینداری نیز یک انگیزه فطری است: Pفَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاًO (روم/30) «پس روی (وجود) خود را به دین، حقگرایانه، راست دار». همان فطرتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ فطرتی که در آن تبدّل راه ندارد (نجاتی، قرآن و روانشناسی، 27-85 با تلخیص و تصرف).
برخورد با انگیزهها و درگیری روانی
انگیزههای انسان بسیار متنوع و متعدد است. این تنوع و تعدد گاه باعث میشود که برخی از انگیزهها با هم درگیر شوند؛ مثلاً انگیزهای انسان را به یکسو و انگیزهای دیگر او را به سوی مقابل میکشاند. در این صورت به انسان حالتی دست میدهد که احساس سرگردانی و تردید میکند و از تصمیم گیری درباره تعیین سمت حرکت و شیوه عمل خود ناتوان میشود. چنین حالتی را «درگیری روانی» میگویند. قرآن این درگیری روانی را که اشخاصی در برابر ایمان موضعی مشکوک و تردیدآمیز دارند و از آن رنج میبرند، به خوبی به تصویر میکشد.
اینگونه افراد، کسانی هستند که نه کاملاً به سوی ایمان میآیند و نه به طور کامل به طرف کفر میروند، بلکه در انتخاب حق و باطل مردد هستند و نمیتوانند تصمیم نهایی را اتخاذ کنند. قرآن حالت درگیری روانی و سرگردانی را به خوبی توصیف نموده است (انعام/71). در آیات دیگری (توبه/45؛ نساء/142) نیز به این حالت اضطراب و تردید اشاره شده است: Pإِنَّما یَسْتَأْذِنُکَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَO (توبه/45)؛ «تنها کسانی از تو رخصت (ترک جهاد) میطلبند که به خدا و روز بازپسین ایمان ندارند و دلهایشان به شک افتاده است؛ پس آنان در تردید خویش سرگرداناند».
ایجاد تعادل میان انگیزهها
قرآن همه انگیزههای متعدد و متنوع را پذیرفته و آنها را به عنوان غرایز یا فطرت مورد توجه قرار داده است. سپس با بیان آموزهها و دستورهایی کوشیده تا انسان با به کارگیری آنها توازن و تعادل شخصیتی را در خود ایجاد نماید. قرآن خواهان ایجاد تعادل و کنترل، نه سرکوب انگیزههاست؛ زیرا سرکوب انگیزهها، بیرون راندن آن از حوزه آگاهی به سوی ضمیر ناخودآگاه و موجب فراهم شدن زمینههای بروز بیماریهای روانی همچون اضطراب، تزلزل در رفتار و... میباشد؛
بنابراین، قرآن نمیگوید انگیزههای فطری را سرکوب کنیم، بلکه از ما میخواهد آنها را کنترل کنیم و بر آنها تسلط یابیم و طوری هدایتشان کنیم که تعادل شخصیتی خویش را حفظ نماییم؛ برای نمونه، خداوند میفرماید: Pیا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباًO (بقره/168)؛ «ای مردم! از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید» و نیز میفرماید: Pیا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْO (مائده/87 و نیز ر.ک: نور/32؛ نساء/3)؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید! چیزهای پاک [نیکو] را که خدا برای شما حلال کرده است، ممنوع نسازید و (از حدّ) تجاوز ننمایید».
سوم. تأمین بهداشت روان فردی و اجتماعی در قرآن (سلامت روانی ـ اخلاقی)
قرآن کریم به بهداشت روانی در حوزهای فردی و اجتماعی پرداخته و آنچه در روانشناسی با عنوان بهداشت روانی مطرح میشود در آموزههای قرآنی قابل تطبیق با حوزه اخلاق است. به جرأت میتوان ادعا کرد متدهای قرآنی برای درمان بیماریهای روانی ـ اخلاقی بر دستاوردهای علم تجربی روانشناسی پیشی دارد.
اگرچه عمل به روشهای درمانی قرآن برای بهداشت روانی فرد، بسیاری از نابهنجاریهای اجتماعی را که از بیماریهای روانی ـ اخلاقی اجتماع ناشی شده است، حل خواهد کرد، ولی باید گفت قرآن به طور کلی، به هر دو مقوله فرد و اجتماع توجه داشته و برای هر کدام در قالب پیشگیریهای اولیه و ثانویه و ثالثیه یا درمان، نسخههایی تجویز نموده است.
برخی از اختلالات روانی مربوط به بیماریهای خُلقی فردی است؛ مثل حسد، کبر، ترس، طمع و... که از درون افراد سبب ایجاد ناآرامیهای روانی شده و سلامت روان و حتی جسم را دچار آسیب میکند؛ مثلاً آرامش روانی شخص حسود به شدت در معرض آسیب قرار دارد و تا بیماری حسد را درمان نکند، به آرامش نخواهد رسید و طبع سلامت روانی اجتماع را هم به مخاطره میاندازد. امام علیA میفرماید: «شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافل ماندهاند» (آمدی، غررالحکم و درر الکلم، 103).
قرآن کریم برای تأمین بهداشت روانی فرد و درمان این بیمارهای خُلقی فردی، متدهای بسیاری را پیشنهاد داده است که یکی از راهکارهای عمومی آن برای درمان این بیماریها، ایجاد تعادل در این نوع انگیزهای روانی درونی است؛ برای مثال، ریشه بیماری حسد یک انگیزه لازم درونی است که اگر وجود نداشته باشد، تعادل روانی فرد از بین خواهد رفت و شخص از این نظر بیمار به شمار میرود. این انگیزه محرکی است تا فرد نسبت به اتفاقات اطراف خود بیتفاوت نباشد و بهترین واکنش را در مقابل عملکرد اطرافیان نشان دهد.
پس بیتفاوتی نسبت به محیط و اطرافیان همانند حسد که تمنای سلب نعمت از دیگران میباشد، بیماری خُلقی ـ روانی به شمار میآید راه درمان این بیماری ایجاد تعادل است. در آموزههای دینی این حالت متعادل و میانه، «غبطه» نام دارد؛ یعنی تلاش فرد برای دستیابی به موقعیت بالای دیگران بدون تمنای سلب نعمت و موقعیت دیگری. امام صادقA در این باره میفرمایند: «به راستی مؤمن غبطه میخورد، ولی حسادت نمیورزد، اما منافق حسادت میورزد و غبطه نمیخورد» (کلینی، الکافی، 2/307).
قرآن مجید میفرماید: Pوَ الَّذینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالْإیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحیمٌO (حشر/10)؛ «و (نیز) کسانی (از تابعین) که بعد از آنان آمدند، میگویند: «[ای] پروردگار ما! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز و در دلهای ما، برای کسانی که ایمان آوردند کینهای قرار مده؛ [ای] پروردگار ما! مسلماً، تو مهربانِ مهرورزی». همین گزاره مختصر قرآنی راهکاری برای درمان بسیاری از نابسامانیهای فردی و اجتماعی میباشد، مانند قتلها و جنایات، کینهها و از بین رفتن دوستیها و هرج و مرجهای اجتماعی (ر.ک: مائده/27-30).
قرآن علاوه بر بُعد فردی برای تأمین بهداشت روان اجتماع و بهسازی محیط از انحرافات و نابهنجاریها هم راهکارها و متدهای درمانی زیادی دارد؛ مثلاً بیماریهای روانی و اخلاقی اجتماع همچون نفاق، غیبت، تهمت و بهداشت خانواده و بهداشت جنسی و... را به خوبی درمان میکند؛ برای نمونه، قرآن برای درمان نفاق در اجتماع که خود عامل بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی است، پس از اینکه مردم را به سه نوع مؤمن، کافر و منافق دستهبندی میکند، شخص مؤمن را سالم و متعادل، ولی کافر و منافق را نامتعادل و نابهنجار معرفی مینماید (نجاتی، قرآن و روانشناسی، 304-313 با تلخیص).
قرآن شخص منافق را به صفتهای کبر، غرور، تحیر، بدبینی، ذائقه ناسالم و... که دال بر عدم تعادل روانی است، معرفی میکند: Pوَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَO (منافقون/5)؛ «و هنگامی که به آنان گفته شود: «بیایید تا فرستاده خدا برای شما طلب آمرزش کند.»، سرهایشان را میپیچانند؛ و آنان را میبینی که روی برمیگردانند، در حالی که آنان مستکبرند». یعنی و چون بدیشان (منافقین) گفته شود بیایید تا پیامبر خدا برای شما آمرزش بخواهد، سرهای خود را بر میگردانند و آنان را میبینی که تکبرکنان روی برمیتابند».
چهارم. پیشگیری و درمان بیماریهای روانی در قرآن
1. پیشگیری اولیه (primary prevention)
پیشگیری اولیه شامل تمام اقداماتی است که افراد ظاهراً سالم به قصد کمک به خود و به منظور نیل به حداکثر سلامت و اجتناب از بیماری انجام میدهند؛ بنابراین، این پیشگیری هم شامل مراقبت برای حفظ سلامت و جلوگیری از بیماریهاست و هم شامل ارتقای سلامت (دیماتئو، روانشناسی سلامت، 1/368)؛ از اینرو، هر عاملی که باعث بهبود وضع زندگی انسان گردد، جزیی از روشهای پیشگیری اولیه به شمار میرود (میلانیفر، بهداشت روانی، 53؛ قاسمی، بهداشت و سلامت روان با...، 200-201).
قرآن برای پیشگیری اولیه بیماریهای روانی در دورانهای مختلف زندگی انسان یعنی از دوران قبل از تولد، کودکی، نوجوانی و جوانی، میانسالی و کهنسالی و نیز فراسنی، به شیوههای مختلف، درمان عمومی و راهکار اختصاصی درمانی را ارائه میدهد (ر.ک: قاسمی، بهداشت و سلامت روان با...، 224-240)؛ برای نمونه، پرورش ایمان به مبدأ و خالقی مدبر، عادل و مهربان و نیز ایمان به غیب و ماورای طبیعت و بازگشت دوباره بعد از مرگ برای زندگی جاودان و باز پسگیری حقوق ضایع شده از چنگال ظالمان و... که در سراسر قرآن موج میزند، در ضمن ایفای نقش هدایتگری، بسیاری از بیماریهای روانی موجود در میان جوامع انسانی را پیشگیری میکند (ر.ک: دیلمی احمد و آذربایجانی مسعود، اخلاق اسلامی، 234-237).
مؤید این ادعا اعتراف برخی از روانکاوان و روانشناسان غربی در تأثیر شگفتانگیز ایمان در پیشگیری از بیماریهاست؛ برای نمونه، کارل یونگ، روانکاو مشهور، میگوید: در طول سی سال گذشته افراد زیادی از ملیتهای مختلف جهان متمدن، با من مشورت کردهاند. به جرئت میتوانم بگویم که تک تک آنها به این دلیل قربانی بیماری روانی شده بودند که آن چیزی را که ادیان در هر زمانی به پیروان خود میدهند، فاقد بودند و فرد فرد آنها وقتی که به دین و دیدگاههای دینی بازگشته بودند، به طور کامل درمان شدند (کاویانی، آیا روانشناسی اسلامی ممکن است؟، 173-174).
2. پیشگیریه ثانویه (secondary prevention)
هدف اصلی در پیشگیری ثانویه تشخیص زودرس، اجرای درمان به موقع و پیگیری مرتب کاستن از بروز عوارض بیماری است. مداخله زود هنگام در شناخت و درمان سریع یک بیماری یا اختلال، کمک میکند که از شیوع و گسترش آن در کوتاهمدت، جلوگیری شود (میلانیفر، بهداشت روانی، 149).
قرآن برای درمان و پیشگیری در این مرحله راهکارها و روشهایی مانند روش امیدواری (شعرا/136)، صبر (آلعمران/146)، توبه (بقره/222)، توکل (مجادله/10؛ تغابن/13)، تقوی (اعراف/96)، زهد (حدید/23) و... (ر.ک: قاسمی، بهداشت و سلامت روانی با...، 250-270؛ سالاریفر و همکاران، بهداشت روانی یا نگرشی به منابع اسلامی، 200-235) در راستای بهداشت روانی فرد و جامعه و تأمین سلامت روانی در شرایط نامساعد ارئه مینماید؛ مثلاً قرآن ازدواج را راهکاری پیشگیرانه میداند تا فرد با تسلط بر غریزه جنسی، آن را تا حدودی به کنترل در آورد، ولی «آنان که وسیله نکاح نمییابند، باید عفت پیشه کنند تا خدا آنها را به لطف خود بینیاز گرداند» (نور/32-33).
3. پیشگیری نوع سوم (درمان)
این نوع پیشگیری هنگامی به کار میرود که بیماری استقرار یافته و مدتی از آن گذشته و تا اندازهای پیشرفت کرده است (میلانیفر، بهداشت روانی، 193)؛ لذا به منظور جلوگیری از گسترش عوارض جنبی که در حاشیه یک بیماری یا اختلال اصلی وجود دارد، خدماتی از این نوع پیشگیری انجام میشود (همان، 194). بنابراین هدف اصلی پیشگیریه نوع سوم، بازگشت مجدد به جامعه و کار با صرف حداقل وقت توسط کار درمانی است (قاسمی، بهداشت و سلامت روان با....، 201-202).
شیوههای مقابله این پیشگیری در قرآن به سه روش قابل طرح است؛ یکی روش شناختی (همان، 203-204). قرآن میفرماید: «و چگونه میتوانی بر چیزی که به شناخت آن احاطه نداری صبر کنی؟» (کهف/68)؛ یعنی شناخت را پایه درمان اختلات روانی معرفی مینماید.
روش دیگر روش رفتاری است (قاسمی، بهداشت و سلامت روان با....، 201-202)، مثل صبر و توبه اما در سطحی متفاوت از پیشگیری ثانویه، بلکه با رویکرد مقابله و نه صرفاً پیشگیرانه (ر.ک: حسینی، روشهای تأمین بهداشت روان از دیدگاه قرآن و احادیث، پایاننامه ارشد، 200-215). نیز با روش عاطفی ـ هیجانی یعنی ارتباط عاطفی فرد دارای استرس با دیگری ـ مانند درمانگر ـ یا منبع دارای قدرتی معنوی مانند خداوند (قاسمی، بهداشت و سلامت روان با....، 201-202) قرآن میفرماید: Pأَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُO (رعد/28)؛ «آگاه باشید، که تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد!». پیامبر اکرمJ در تبیین این آیه فرمودهاند: «ذکر و یاد خدا شفاء بخش دلهاست» (شرقاوی، گامی فراسوی روانشناسی اسلامی یا اخلاق و بهداشت روانی در اسلام، 487-489).
نتیجه
با نگاه مجموعی به نمونههای ذکر شده از موضوعات بسیار زیاد و متعدد روانشناسی در قرآن، میتوان اعجاز این بُعد از محتوای غنی قرآن مجید، یعنی بینش کلی روانشناسانه قرآن را به خوبی دریافت. با توجه به اینکه در حدود چهارده قرن پیش که اساساً دانش و علمی با عنوان روانشناسی مدوّن و مطرح نبوده، وجود این چنین دیدگاهها و بینشهای عمیق روانشناسانه در قرآن کریم، نشان از اعجاز قرآن در این زمینه دارد؛ زیرا با گذر زمان و دستیابی علوم به دستاوردهای جدید، نه تنها کهنه نشده، بلکه هماهنگی آن با جدیدترین دستاوردهای علم روانشناسی بیش از پیش روشن شده است.
علاوه بر این، نظام روانشناسی موجود در آیات قرآن یعنی مبانی، اهداف، روشها، اصول، عوامل و موانع موضوعات روانشناسی قرآن که به بخشی از مهمترین آنها اشاره شد، امری قابل پژوهش است که با علوم جدید نیز همخوان است.
لذا میتوان گفت تأثیرات اعجازآمیز روانشناختی قرآن در مخاطبان میتواند یکی از ابعاد اعجاز روانشناختی قرآن باشد که زمینه اثبات آن فراهم است.
منابع
قرآن کریم، ترجمه دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی و گروهی از اساتید جامعة المصطفی (1388ش)، قم: انتشارات المصطفی.
آمدی، عبدالواحد (1366ش)، غررالحکم و دررالکلم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه.
انصاری، مصطفی (1390ش)، دنیای شگفتانگیز رنگها، ساری: شلفین.
جیمز، ویلیام (1387ش)، دین و روان، مترجم مهدی قائنی، قم: دارالفکر.
حسینی، سید ابوالقاسم (1364ش)، بررسی مقدماتی اصول روانشناسی اسلامی، مشهد: آستان قدس رضوی.
حسینی، سید ابوذر (1392ش)، روشهای تأمین بهداشت روان فردی از دیدگاه قرآن و احادیث، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، پایاننامه کارشناسی ارشد.
دیلمی، احمد و آذربایجانی، مسعود (1383ش)، اخلاق اسلامی (ویراست دوم)، قم: دفتر نشر معارف، چاپ بیست و دوم.
دیماتئو، ام. رابین (1378ش)، روانشناسی سلامت، ترجمه محمد کاویانی و همکاران، تهران: سمت.
رضایی اصفهانی، محمدعلی (1389ش)، «چیستی و چالشهای اعجاز علمی قرآن»، قرآن و علم، ش7.
10. رضایی اصفهانی، محمدعلی (1381ش)، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رشت: مبین، چاپ دوم.
11. سالاریفر، محمدرضا و همکاران (1390ش)، بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (ناشر همکار: سمت)، چاپ دوم.
12. شرقاوی، حسن محمد (1363ش)، گامی فراسوی روانشناسی اسلامی یا اخلاق و بهداشت روانی در اسلام، ترجمه و تصحیح محمدباقر حجتی، بیجا: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
13. صادقیان، احمد (1386ش)، قرآن و بهداشت روان، قم: پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن.
14. طباطبایی، سید محمدحسین (1376ش)، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی.
15. فتاحی، سید حمید (1372ش)، بهداشت روانی در اسلام، قم: نشر مرتضی.
16. فیض کاشانی، محمد بن محسن (بیتا)، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم: دفتر انتشارات اسلام، چاپ دوم.
17. قاسمی، سلیمان (1388ش)، بهداشت و سلامت روان با نگرش به آموزههای دینی و سیره معصومانD، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
18. کاویانی، محمد (1378ش)، «آیا روانشناسی اسلامی ممکن است؟»، کتاب دوم حوزه و دانشگاه، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم: آذر ماه، ویژهنامه 27.
19. کلینی، محمد بن یعقوب (1365ش)، الکافی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم.
20. لوشر، ماکس (1371ش)، روانشناسی رنگها، ترجمه لیلی مهرادبی، تهران: حسام، چاپ دوم.
21. مجلسی، محمدباقر (1404ق)، بحارالانوار، بیروت: موسسه الوفاء.
22. مصباح، علی و همکاران (1374ش)، روانشناسی رشد (2)، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران: سمت.
23. معادیخواه، عبدالمجید (1378ش)، فروغ بیپایان قرآن، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
24. معرفت، محمدهادی (1378ش)، علوم قرآنی، قم: موسسه التمهید.
25. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران (1363ش)، تفسیر نمونه، بیجا: دارالکتب اسلامی، چاپ چهارم.
26. موریس بوکای (1388ش)، مقایسه میان تورات و انجیل و علم، ترجمه ذبیحالله دبیر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سیزدهم.
27. میلانیفر، بهروز (1370ش)، بهداشت روانی، تهران: نشر قومس.
28. نجاتی، محمد عثمان (1369ش)، قرآن و روانشاسی، ترجمه عباس عرب، مشهد: بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، چاپ دوم.
سید محمود مرویان حسینی: عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی (نویسنده مسئول)
سید ابوذر حسینی: کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه علوم اسلامی رضوی
مجله قرآن و علم شماره 13.