مشارکت بالای این دوره انتخابات جای شکر الهی و سپاسگزاری از مردم را دارد. تجزیه و تحلیل ابعاد این مشارکت نیازمند فهم و درک عمیقی است که منتخبان ملت در خبرگان و مجلس باید با برنامهها و اقدامات جمعی خود به آن پاسخ دهند و آثار آن در زندگی فردی واجتماعی مردم و اصلاح جهتگیریهای اجتماعی و نگرش اجماعی نسبت به منافع عمومی هویدا باشد و البته ضرورت تاکید و تعمق بر آسیبشناسی مستمر و عبرت از گذشتهها پیش شرط آن است.
اگر از منظر هزینهها و فایدهها به همه ابعاد انتخاباتهای گذشته و حال بنگریم، لازم است با یک منطق قوی به چند سؤال پاسخ داد. این پاسخ نه تنها وظیفه سیاسیون و مدیران جامعه و مدعیان سیاست است، بلکه هر ایرانی که رأی خود را به صندوق میاندازد، باید روی نوع پاسخ خود بررسی و تحلیلی واقعی داشته باشد، با این نگاه جامعه به سمتی هدایت میشود که انتخاب بد یا انتخاب خوب چه نتایجی را خارج از غوغاهای منفعتطلبانه بدنبال دارد.
اگر دو نوع منطق انتخاباتی سال 88 و سال 94 را کنار هم بگذاریم، آیا در انتخابات اسفند ماه جاری در شهر تهران و برخی از حوزههای دیگر تقلب رخ داد؟ آیا آنها که رأیشان در شهر تهران اندکی پایینتر از دیگران بوده، حق دارند خود را پیروز انتخابات اعلام کنند؟ آیا آنها اجازه داشتهاند روز شنبه 8 اسفند ماه به خیابانها بریزند و همگام با آمریکا و اسرائیل و بعضی از اروپاییها و سازمان منافقین و قاتلان سعودی اعلام تقلب و ابطال انتخابات را بنمایند؟
آیا دهها هزار نفر مجریان مردمی و دولتی انتخابات که در همه انتخاباتها حضور دارند، برای بروز تقلب یا عدم تقلب تفاوت ماهیتی داشتهاند؟ و دهها سؤال دیگر که هنوز پاسخی برای آنها از ناحیه یک جریان داده نشد.
اگر بسته تبلیغاتی و منطق بعضی از نامزدهای اصلاحیون و اعتدالیون بصورت هماهنگ و هدایت شده در سطح کشور و بخصوص در شهر تهران را بررسی کنیم، به نوعی منطق تبلیغاتی برخورد میکنیم که نه تنها در هنگامه تاریکی قبر و روز جزا و حساب و کتاب باید پاسخ داده شود، بلکه چند روز دیگر هم باید طوری به مردم پاسخ گفته شود که آثار آن را در سفرهشان و اشتغال فرزندشان و مسکن آرامششان و جهیزیه دخترانشان و عزت انقلابیشان و خشم استکبارستیزیشان و حراست از خون شهیدانشان مشاهده و لمس نمایند و لبخند رضایت را بر روح ملکوتی و حاضر و ناظر امام راحلشان و مقام معظم رهبری مشاهده نمایند.
جالب آنکه به جای اعتراف به صحت نظام انتخابات، برخی برای رفع حصر فریب خوردگان جریان فتنه آمریکایی، در بوقهای رسانهای مجازی و غیرمجازی همراه با صداهای بیگانه می گویند که بایذ عاقلانه، موشکافانه و مدبرانه به محتوای رفع حضر تأمل شود.
در منطق تبلیغاتی اصلاحاتیها و اعتدالیون یکپارچه و یکصدا در سطح کشور از مردم خواسته شد و البته به مردم اهانت شد که با صندوقها قهر نکنید و بیایید به فرشتههای نجات که قریب سه سال از فراز فضای مذاکرات برگشتهاند رأی بدهید و صرف نظر از این منطق مردم هم آمدند رأی دادند حال با این فرض درصد قهر کردهها آمدهاند رأی دادهاند!! پس بقیه قهر نکردههای ملت که به این جریان رأی دادهاند، چه توجیهی دارد؟ آیا آنها که شکاف بین مردم را برای جمعآوری رأی دامن زدهاند و متأسفانه مسئول مملکتی هم بر این شکاف صحنه گذاشته است، مهر تاییدی بر منطق تقلب نزدهاند؟
در منطق انتخاباتی این جریان فقط و فقط در 8 سال قبل از دولت اعتدال و کلید و تدبیر، مملکت ویران شد، خرابهای را تحویل آقای روحانی دادهاند، دولت آینده را مقروض کردهاند، خیلیها خوردند و بردند، بیکار و رکود و گرانیهای چند برابر و تعطیلی هزاران کارخانه و بخش مسکن را تحویل دادهاند و دهها ادعای دیگر، بدون اینکه به این فکر کنند که دو روز دیگر نوبت شما خواهد شد و نخواهید توانست شقالقمر کنید. این منطق دعواهای شورای شهر دوم خرادادیها و قتلهای زنجیرهای توسط خود دوم خردادیها و... را یادآوری مینماید که آقای خاتمی در سخنرانی رسمیشان جانش به لب آمد و گفته است صدای پای دشمن در اردوگاه اصلاحطلبان شنیده میشود و...
بحث در خصوص این منطق و این ماجرا سر درازی دارد. بگذارید شهد شیرینی و علاقه مشارکت انتخاباتی در کام مردم تلخ نشود؛ پاسخ در آینده خواهد بود.