به گزارش نما به نقل از ماهنامه دانشمند - عاطفه فلاح: ترس، رفتاری در انسان است که بیش از هر چیز به شناخت خطرات و تهدیدات محیط اطراف انسان کمک کرده و او را از درندگان و فجایع طبیعی در امان نگاه می دارد. هر انسان با دو ترس ذاتی به دنیا می آید: یکی ترس از افتادن و دیگری ترس از صدای بلد. باقی ترس ها معروف به «ترس های طبیعی» مانند ترس از تاریکی، مار، عنکبوت و... یادگرفتنی هستند و در سنین پایین کودکی، متاثر از محیط و فرهنگ جامعه و نیز اشارات والدین شکل می گیرند. هر چه سن انسان بیشتر می شود با توجه به ارتباطی که بین رویدادها و موجودات برقرار می کند، ترس هایش نیز بیشتر می شود.
دکتر ست نورهلم، عصب شناس رفتاری از دانشگاه ایموری، در گفت و گو با سی ان ان که اکتبر 2015 (آبان 1394) در پایگاه خبری این شبکه منتشر شد، برای شرح چگونگی رشد ترس های طبیعی، از یک مبارز می زند که از خطر انفجار بمبی پنهان در کیسه خریدش، نجات یافته است. نورهولم می گوید: «هرگاه این سرباز مجددا یک کیسه خرید ببیند واکنش فرار یا مبارزه در ذهنش بروز خواهد کرد. این نتیجه همان ارتباطی است که ذهن این فرد، بین یک محرک مانند کیسه خرید و ترس حاصل برقرار کرده است.»
زلزله های بدن
نمودهای ترس در بدن انسان
در مواجهه با یک رخداد ترسناک اعم از واقعی یا ساختگی، بدن انسان با فرار یا مقابله عکس العمل نشان می دهد و دچار تغییراتی چشمگیر می شود. در هنگام هجوم ترس، ابتدا سیگنالی به بادامه مغز (بخشی کوچک، به اندازه بادام و نزدیک به هسته مغز) وارد می شود. سپس بادامه مغز یک واکنش شیمیایی به نام گلومیت ایجاد می کند که منجر به ارسال پیام به دو نقطه دیگر در مغز می شود. اولین پیام باعث شوکه شدن یا از جا پریدن فرد ترسیده می شود. این دست واکنش ها کاملا ناخودآگاه هستند، چرا که سیگنال ها از درون هسته مغز ارسال شده و به نقاطی فرستاده می شوند که انسان کوچک ترین مدیریتی بر آن ها ندارد. دومین سیگنال به غده هیپوتالاموس ارسال می شود، سیستم عصبی بدن را تحریک کرده و باعث بروز واکنش فرار یا مبارزه خواهدشد. در پی آن ضربان قلب و فشار خون افزایش یافته، حجم زیادی آدرنالین به سراسر بدن پمپ می شود.
این همان حالی است که در هنگام ترس احساس می کنید. افزایش جریان خون از قلب به اندام های نهایی یک واکنش تکاملی و عقلانی به ترس است، چرا که هرچه خون بیشتری پمپ شود، انسان می تواند سریع تر واکنش نشان دهد. به علاوه هر دو عامل ترس و افزایش ضربان قلب سبب بالارفتن نرخ تنفس و در نتیجه دریافت میزان بیشتر اکسیژن در بدن می شود بنابراین فرد توانایی بیشتری برای فرار یا مبارزه خواهدداشت.
گرفتگی عضلات
هرکس تا به حال حمله عصبی (Panic attack) را تجربه کرده اذعان دارد که یکی از ابتدایی ترین تاثیرات آن گرفتگی و انقباض عضلات است. این یک واکنش همیشگی به اضطراب یا ترس است که به سبب ترشح هورمون نورآدرنالین (مسوول انتقال پیام های عصبی در بدن) رخ می دهد و موجب می شود انسان توانایی کنترل عضلات بدنش را از دست بدهد. از این رو است که هنگام مشاهده یک فیلم ترسناک ناخودآگاه دسته صندلی را فشار می دهید.
زلزله های بدن
افزایش سطح کورتیزول
در صورتی که به وضعیت سلامت افراد پس از رویارویی با ترس توجه داشته باشیم، باید بدانیم افزایش هورمون کورتیزول در بدن، اتفاق خوبی نیست. از عوارض این تغییر می توان به از دست دادن حافظه یا اختلالات روانی مانند افسردگی اشاره کرد، اما نگران کننده ترین عارضه، به یاد آمدن خاطرات تلخ گذشته است. چرا که افزایش سطح کورتیزول، در هنگام رخداد اتفاق ناگوار گذشته و نیز در هنگام بروز ترس احساس مشابهی را به انسان القا می کند. استرس ناشی از تماشای یک فیلم ژانر وحشت، می تواند احساس ناگوار جدایی که شخص قبلا آن را تجربه کرده، در او تکرار کند در حالی که دلیل این گذر به گذشته در فرد معلوم نیست.
افزایش حرکت چشم ها
احتمالا دلایلی مشابه دلایلی که تپش قلب و میزان تنفس را افزایش می دهند، سبب حرکت و جا به جایی بیش از معمول چشم ها در هر دو جهت بالا- پایین و چپ- راست می شوند.
افزایش سطح آدرنالین
شاخص ترین واکنش بدن به ترس و اضطراب افزایش ترشح هورمون آدرنالین است. آدرنالین مانند یک محرک، انسان را برای فرار یا مقابله یا هر رویداد دیگری آماده کرده و در نهایت سبب احساس ترس و دستپاچگی در او می شود.
به رغم این که این هورمون در حالت کلی برای بدن خوب نیست، هجوم یکباره آن می تواند سبب بروز حسی خوشایند و غیرقابل پیش بینی در انسان شود. پس از انتشار آدرنالین، فرد احساس قدرت، سرزندگی و هوشیاری فراوان دارد، این همان قابلیت هایی است که برای فرار سریع از یک چیز خطرناک نیز مورد نیاز است. ورزشکاران معمولا به تجربه این حس سرخوشی عادت دارند، اما درباره سایر افراد ممکن است این احساس بسیار نگران کننده و ناخوشایند باشد به طوری که گاهی ترس از همین وضعیت بر خوشایندی آن غلبه کند.
دکتر فلیپ آمنتیگوی، روان پزشک در مرکز پزشکی دانشگاه کلیولند اوهایو، در مصاحبه ای که در پایگاه خبری ای بی سی و در نوامبر 2015 (آبان 94) منتشر شده، ضمن شرح اثرات ترس بر بدن انسان می گوید: «در حالی که آدرنالین به مغز هجوم می آورد، واکنش بادامه مغز سبب می شود فرد ترسیده و رفتارهای منطقی و عقلانی را کنار گذارد. به جای آن که بنشیند و شرایط ترسناک را عاقلانه توجیه کند، به سادگی واکنش فوری و هیجانی نشان می دهد. اگر از مهلکه نجات پیدا کنید خواهید دید که همه انرژی خود را از دست داده و وحشت زده اما زنده مانده اید.»
او در ادامه تاکید می کند: «البته این واکنش آنی هنگام رویارویی اجدادمان با خطر به آن ها کمک کرده که تمام انرژی شان را برای مبارزه یا فرار از تهدید به کار گیرند.»
زلزله های بدن
ترس واقعی یا ترس ساختگی
شاید تصور کنید ترس های ساختگی مشابه ترس های واقعی بر بدن تان تاثیر نمی گذارند، اما دکتر فرانک فارلی، استاد دانشگاه تمپل و رئیس سابق جامعه روان پزشکی آمریکا، در رد این باور می گوید: «فیلم های ژانر وحشت با تکیه بر ارتباط ناخودآگاهی که ذهن انسان بین اتفاقات واقعی و ساختگی می سازند، کاملا مشابه رخدادهای ترسناک واقعی بر بدن انسان تاثیر می گذارند. همه ما می دانیم که افرادی با خوی وحشیانه در هر جامعه ای وجود دارند، با تماشای فیلمی که به این گونه افراد اشاره می کند، ذهن مان ارتباط ملموسی بین فیلم و زندگی واقعی می سازد و از این ارتباط می هراسد.
ترس های ساختگی حتی می توانند با تشدید احساسات انسان ها بر زندگی واقعی آن ها تاثیرگذارند، به طوری که پس از اتمام تماشای فیلم، افراد احساس ترس را تا مدتی با خود به همراه خواهند داشت. یک انسان ممکن است از برخی صداها یا تصاویر بترسد، صرفا به خاطر ارتباطی که این صداها یا تصاویر با یک ترس واقعی در آن فرد ایجاد می کنند.» مشاهده یک فیلم ترسناک بدن را زیر فشار زیاد استرس فیزیکی و روانی قرار می دهد و حسی مشابه شرایط تهدید جانی به انسان دست می دهد. حتی اگر در همان هنگام فرد آگاه باشد که این وضعیت واقعی نیست، بدنش این آگاهی را نخواهد داشت و آن فیلم می تواند مانند یک محرک سیگنال ترس را به ذهن ارسال کند.
رویاروی با ترس
دکتر ست نورهلم می گوید: «فرض کنید در زمان پیاده روی به یک مار برخورد کنید، دو نوع واکنش انتظار می رود. اولی همان روند حسی ذهن در بادامه مغز و در پی آن هجوم آدرنالین است که سبب افزایش تپش قلب و تعریق بدن خواهد شد. دومی اما، واکنش های غشای بیرونی مغز است که سبب می شود به خود بگویید من این نوع مار را قبلا دیده ام و می دانم خطری ندارد. اگر به شیوه دوم فکر کنید، تاثیرات روش کوتاه اول از بین می رود.»
او ادامه می دهد: «ماجراجوها هر چه بیشتر به سمت رفتارهای خطرناک می روند بهتر می توانند از روش دوم و مفاهیم عقلانی که بر عدم ترسناک بودن رفتارهای هیجان انگیز دلالت دارند، استفاده کنند. ورزشکاران رشته های ورزشی بسیار مهیج مثال خوبی از این دست هستند. آن ها رفتارهای خطرناک را مدام تکرار می کنند چون هر بار که تجربه می کنند، نجات یافته ترس شان کاهش می یابد.»
الیزابت گوردون، رزیدنت روان پزشکی مرکز درمان اضطراب فیلادلفیا توصیه می کند: «ادامه دهید، بترسید و از حمله های ترسناک لذت ببرید اما در عین حال آماده مشاهده واکنش های طبیعی بدن تان چون تپش قلب، گشادی مردمک چشم، دشواری در تنفس و حتی گاهی نشانه های دیگری چون ناراحتی معده و سرگیجه نیز باشید.»
دکتر گلن اسپارکس، پروفسور ارتباطات در داشگاه بوردو، با قطعیت تاکید می کند: «بعضی ها واقعا از ترسیدن لذت می برند.» او به ویژه درباره تاثیرات احساسی و شناختن مشاهده فیلم های ترسناک توضیح می دهد: «برخی انسان ها دوست دارند مدام به جستجوی تجربیات بسیار مهیج بروند. وقتی آن ها در معرض چنین تجربیاتی قرار می گیرند، هجوم آدرنالین برای شان لذت بخش است. بنابر نتایج تحقیقات مختلف، انسان می تواند با قرار گرفتن در وضعیتی که از آن واهمه دارد، بر برخی ترس هایش علبه کرده و تحمل رویارویی با آن شرایط در او رشد کند.» او در نهایت تاکید می کند: «این را هم به یاد داشته باشیم که ترسیدن اصلا اتفاق بدی نیست. ترس، میلیون ها سال بهترین روش برای نجات جان انسان بوده است.»
زلزله های بدن
Amygdala
در هنگام هجوم ترس، ابتدا سیگنالی به بادامه مغز (Amygdala بخشی کوچک، به اندازه بادام و نزدیک به هسته مغز است) وارد می شود. سپس بادامه مغز یک واکنش شیمیایی به نام گلومیت ایجاد می کند که منجر به ارسال پیام به دو نقطه دیگر در مغز می شود. اولین پیام باعث شوکه شدن یا از جا پریدن فرد ترسیده می شود.