به گزارش نما - ایران نوشت:ساعت یک ظهر دهم اسفندماه سال جاری مسافران اتوبوس خط بی.آر.تی راهآهن به تجریش با دیدن صحنه جیببری از مردی وارد عمل شدند و جوان جیببر را به دام انداختند.
وقتی این دزد تحویل مأموران کلانتری 105 سنایی شد ادعا کرد بیگناه است تا اینکه تیمی از پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران با دستور بازپرس شعبه 4 دادسرای ناحیه 6، برای بررسیهای بیشتر به تحقیق از مرد تبهکار دست زدند.
در همان ابتدای بررسیها مشخص شد افشین یکی از قدیمیترین مجرمان است که از سال 64 تاکنون، 35 بار به خاطر سرقت، کتککاری، اقدامات افیونی، اخلال در نظم عمومی، قدرتنماییهای مستانه، جرایم اخلاقی و اقدام علیه امنیت ملی دستگیر شده است و آخرینبار شهریور ماه سال 93 در زندان بود.
افشین وقتی دید نمیتواند راز خود را کتمان کند در بازجوییها جیببری در اتوبوسهای بی.آر.تی
را پذیرفت و گفت با آزادی از زندان اینبار سراغ جیببری در داخل اتوبوسهای بی.آر.تی رفتم.
افشین میگوید میخواهد توبه کند و زندگی جدیدی را شروع کند. این دزد حرفهای پس از دو هفته آزادی دوباره دست به جیببری زده است:
مصاحبه با مرد تبهکار
نخستینبار چند سال داشتی که زندان رفتی؟
20 سالم بود که به خاطر حمل مواد دستگیر شدم و یک سال زندان بودم.
چرا پس از آزادی دوباره خلاف کردی؟
چون سابقهدار شده بودم و نمیتوانستم کاری کنم.
کار آزاد که میتوانستی انجام بدهی؟
قصد داشتم مغازه راه بیندازم که نشد.
چقدر از راه خلاف پول در میآوردی؟
اندازه هزینه زندگیام.
سابقه داری؟
بله 35 سابقه مختلف در پروندهام است.
تا کی میخواهی به زندگی در زندان ادامه دهی؟
به امید خدا این آخرین بار است و میخواهم پس از آزادی دنبال پول حلال بروم.
چرا تا به حال به این فکر نیفتادی؟
از روی نادانی و بیچارگی.
آخرین بار کی زندان بودی؟
حدود 2 هفته پیش بود که آزاد شدم.
الان به چه جرمی دستگیر شدی؟
جیببری.
همدست داری؟
نه به تنهایی کار میکردم و نمیخواستم برای خودم شریک داشته باشم.
جیببری را از چه کسی یاد گرفتی؟
در خیابان بودم که با چند جیببر آشنا شدم و از آنها یاد گرفتم.
چطور دستگیر شدی؟
داخل اتوبوس وقتی پولهای مردی را برداشتم متوجه سرقت شد و مچم را محکم چسبید، پولهایش را پس دادم اما سر و صدا کرد و مأموران دستگیرم کردند.
اعتیاد داری؟
2 سال است که اعتیاد دارم.
از چند سالگی مواد مصرف میکردی؟
20 سال داشتم که در پارک با دوستانم حشیش مصرف کردم و از آن زمان اعتیاد پیدا کردم.
زندگی در زندان برایت عادی شده؟
نه، از این زندگی خسته شدم.
ازدواج کردی؟
حدود 3 سال است که ازدواج کردم ولی فکر کنم این بار همسرم از من جدا شود چون همیشه در زندان هستم و شوهر خوبی برایش نبودم.
بعد از آزادی چه کار میخواهی بکنی؟
هر کاری که به زندان ختم نشود. اگر هم کاری پیدا نکنم در خیابان کفشهای مردم را واکس میزنم.
حرف آخر؟
پشیمانم و امیدوارم دیگر خلاف نکنم و همه خلافکارها بدانند که با تبهکاری فقط به زندان میرسند و از زندگی هیچ چیز نمیفهمند.