به گزارش نما به نقل از فارس، نشریه روسی «پراودا» در یادداشتی به قلم «آندره ویلتچک» به تحلیل وضعیت کنونی لبنان و احتمال نفوذ گروههای تروریستی به این کشور در صورت عدم حضور حزبالله و کمک ایران و روسیه پرداخت.
در ادامه این گزارش آمده است: اکنون که نیروهای ارتش سوریه شهر تدمر را از اشغال داعش آزاد کردهاند، بشار اسد رئیسجمهور سوریه از ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه و مردم روسیه بدلیل حمایتهای قابلتوجهشان از سوریه قدردانی نمود. سوریه و روسیه در کنار یکدیگر با داعش و دیگر گروههای تروریستی فعال در منطقه بخصوص آنهایی که از سوی متحدان سرسخت غرب از جمله عربستان، قطر و ترکیه حمایت میشوند، میجنگند. پس از پیروزیهای اخیر در سوریه افسانه شکستناپذیری تروریسم دچار تزلزل شده و فروریخته است. پرواضح است که اگر صادقانه و با اراده جدی مبارزه شود حتی متعصبترین دشمنان نیز قابلشکست هستند.
بعلاوه اینکه، مشخص است که غرب علاقه چندانی به شکست (و نابودی) چنین گروههایی ندارد. این گروهها ابتدا در پایتختهای غربی دستکم از جنبه مفهومی ظهور کرده و در وهله دوم برای تحقق اهداف بیشمار و به اشکال مختلف در سراسر دنیا بکار گرفته شدند. آنها (غربیها) کشورهای تحت شورش در خاورمیانه را به خشونت کشانده و در حال گسترش ترس و ناامیدی در میان شهروندان اروپایی هستند، بنابراین بودجههای فزاینده نظامی، اطلاعاتی و حتی برنامههای نظارتی عجیب و غریب از این طریق توجیه میشود. کاملا مشخص است که غرب از موفقیتهای شگفتآور نیروهای روسی و سوری در خاورمیانه رضایت چندانی نداشته و همچنان تلاش میکند با استفاده از دستگاه تبلیغاتی خود آن را تحقیر، تضعیف و لکهدار نماید.
عقبنشینی داعش
اکنون که داعش از تمام نقاط کلیدی و استراتژیک داخل خاک سوریه عقبنشینی کرده، این سوال در ذهن ایجاد میشود که: اگر این گروه تروریستی در نهایت متحمل شکست نهایی شود، مقصد بعدی آن کدام کشور (یا منطقه) خواهد بود؟ البته جنگنجویان داعشی در همسایگی سوریه، عراق حضور دارند، اما بغداد نیز در حال برقراری روابط نزدیکتر با روسیه بوده و گروههای تروریستی احتمالا نمیتوانند آینده امنی در این کشور داشته باشند. با در نظر گرفتن تمامی محاسبات، آسانترین مکان برای نفوذ داعش لبنان خواهد بود.
از آنجایی که داعش هماکنون نیز در لبنان حضور دارد، سلولهای خفته آن در سرتاسر کشور پراکنده میشوند؛ از دره بقاع گرفته تا حتی برخی از محلههای اعیاننشین و احتمالا غیرمسلمان بیروت. از منظر تاریخی، سوریه و لبنان دارای موجودیتی واحد بودهاند. جریان رفت و آمد مردم بین این دو کشور از دیرباز زیاد و ثابت بوده است. پس از آغاز جنگ سوریه، صدها هزار پناهجوی فقیر و غنی وارد لبنان کوچک شده و برخی از آنها در اردوگاههای موقت در دره بقاع مستقر شدند و برخی دیگر نیز آپارتمانهایی گرانقیمت را در بیروت اجاره کرده و در آن اسکان دارند.
لبنان (کشوری با جمعیت تنها 4.5 میلیون نفر) رسما میزبان 1.5 میلیون پناهجوی عمدتا سوری میباشد؛ برخی از این پناهجویان نیز دارای تابعیت عراقی و یا سایر کشورها هستند. بعلاوه حدود 450 هزار آواره دائمی فلسطینی نیز در چندین اردوگاه بزرگ در لبنان که توسط آنروا اداره میشود، زندگی میکنند. در برخی موارد که درگیری و جنگ در سوریه تشدید میشود تعداد پناهجویان سوری فرار کرده به لبنان (در آمارهای غیررسمی) به 2 میلیون نفر میرسند.
سناریو حمله همزمان داعش و اسرائیل به لبنان
سالهای زیادی است که مرز میان سوریه و لبنان تقریبا آزاد بوده و عبور و مرور در آن نیز به آسانی صورت میگرفته است. این وضعیت تغییر کرده اما زمان خیلی کوتاهی از این تغییر میگذرد. تعداد زیادی از جنگجویان افراطگرا و اعضای گروههای تروریستی موردحمایت ترکیه و عربستان همراه با پناهجویانی که به همراه خانوادههای خود برای فرار از جنگ و مشکلات ناشی از آن به لبنان میروند، وارد خاک این کشور شدهاند.
آنها با سوء استفاده از جریان مشروع پناهندگی بهرهبرداری کاملی از موقعیت داشتهاند. هدف آنها نیز کاملا مشخص و ساده است: تجدیدقوا در لبنان، ایجاد سلولهای قوی و موثر و حمله در زمان موردنظر. تشکیل خلافتی قدرتمند در شمال لبنان «رویای داعش» است که در آن ترجیحا به مدیترانه نیز دسترسی وجود داشته باشد. در تاریخ اخیر، لبنان به کشوری نسبتا ضعیف و تقسیمشده در خطوط فرقهای بدل شده است. این کشور در حدود دو سال گذشته نتوانسته یک رییسجمهور برای خود انتخاب کند. دولت این کشور تا به امروز ناکارآمد و تقریبا فلجشده بوده و کشور درگیر معضلات بیشمار و مرگباری میباشد: از بحران بیپایان زبالهها گرفته تا کمبود برق ثابت و مشکلاتی در تامین آب. هیچگونه حمل و نقل عمومی در کشور وجود ندارد و آموزش عمومی نیز ناکافی و اندک است. فساد در کشور موج میزند.
در این میان اسرائیل تهدیدات گاهی و بیگاهی برای حمله به لبنان مطرح میکند. تلآویو دستکم 5 حمله جداگانه به لبنان داشته که آخرین مورد آن در سال 2006 بوده است. در حال حاضر نیروهای ارتش لبنان و حزبالله در شمال شرق این کشور در حال مبارزه با داعش هستند. اما نیروهای ارتشی عموما نیروهای اداری بوده و نه آموزش نظامی مناسب دیده و نه بدرستی تسلیح شدهاند. در مقابل، حزبالله بعنوان برجستهترین نیروی ایدئولوژیک و نظامی در لبنان در حال اقدام در خطوط مرزی است. این مبارزه یک نبرد فوقالعاده حماسی بوده؛ آنهم توسط گروهی که بسیاری از نیروهای خودرا در مبارزه با اسرائیل در سال 2006 از دست داده است؛ حزبالله.
تاکنون مبارزه حزبالله با گروههای تروریستی موفقیتآمیز بوده است. اما حزبالله هماکنون علاوه بر دفاع، تنها نیروی سیاسی در لبنان به شمار میآید که مایل به ایجاد اتحاد میان فرق مختلف در سراسر کشور میباشد. حمایتهای اجتماعی حزبالله نیز به صدها هزار تن از شهروندان فقیر لبنانی ارائه میشود. حزبالله در لبنان و در واقع در سراسر خاورمیانه از احترام زیادی برخوردار است. این گروه شیعه بوده، ارتباطات نزدیکی با ایران و سوریه دارد و بعنوان دشمن سرسخت غرب در خاورمیانه شهرت دارد.
حزبالله دقیقا با همان گروههای تروریستیای میجنگند که از سوی ترکیه، عربستان و قطر حمایت می شوند. دولت لبنان مکررا با قرار گرفتن نام حزبالله در لیست گروههای تروریستی جهان مخالفت میکند؛ اقدامی که توسط بسیاری از کشورهای غربی و اکثر حامیان آنها در اتحادیه عرب نیز انجام گرفته است. برخلاف میل سعودیها، هم عراق و هم لبنان از رایدادن به تروریستی بودن گروه حزبالله رای منفی دادند. رای سوریه نیز منفی بود اما همانطور که پیشبینی میشد این کشور برای مشارکت در رایگیری دعوت نشد.
لبنان مکررا از غرب، سازمانهای بینالمللی و کشورهای عضو اتحادیه عرب انتقاد میکند. علت اصلی این انتقادات صریح نیز استانداردهای دوگانه آنها در مواجهه با بحران پناهجویان است. «دیلی استار» یکی از روزنامههای بزرگ لبنانی در تاریخ 26 مارس 2016 نوشت: «جبران باسیل وزیر امور خارجه در روز شنبه جامعه جهانی را به برخورد با بحران پناهجویان با استانداردهای دوگانه متهم کرد؛ اظهاراتی که تنها چند ساعت پس از خروج بان کی مون دبیرکل سازمان ملل از بیروت پس از سفر دو روزهاش به لبنان مطرح گردید. باسیل به تناقضات (گفتاری و رفتاری) کشورهایی اشاره کرد که از درگیریهای مسلحانه در سوریه حمایت میکنند تا لبنان را از منظر حقوق بشر تحتفشار قرار دهند حال آنکه خود بسیاری از پناهجویان را به زور از کشورهایشان اخراج کردهاند؛ کاری که بیروت انجام نداده است. آنها جنگافروزی کردهاند و اکنون در دیگر کشورها میخواهند که طبق پیمانهای حقوق بشری از پناهجویان جنگی میزبانی کنند.»
جبران باسیل وزیر خارجه و حزبش در حقیقت با حزبالله در ائتلاف است. او قویا از افراد ردهبالایی که اخیرا از لبنان بازدید کردهاند انتقاد میکند: بان کی مون، فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و رییس بانک جهانی. باسیل حتی دیدار دوجانبه با بان کی مون را نیز رد کرده است. به گفته یک منبع نزدیک به مذاکرات در لبنان، تقریبا هیچ مورد جدید یا امیدوارکنندهای در گفتگوهای میان مقامات لبنان با این سه مقام جهانی وجود نداشته است.
این مساله در لبنان مطرح است که در حالی که اردن و ترکیه میتوانند با مذاکره میلیاردها دلار به منظور میزبانی از پناهجویان، دریافت کنند اتحادیه اروپا و جامعه جهانی تنها وعدههایی توخالی به بیروت تحویل میدهند. اینکه یک کشور با جمعیت 4.5 میلیون نفر قادر به مدیریت 1.5 میلیون پناهجو خواهد بود یا نه، نامشخص است، اما آنچه واضح میباشد این است که زیرساختهای لبنان در حال فروپاشی و یا در آستانه از هم پاشیدن قرار دارد. به نظر میرسد که طرحی برای نابودی لبنان در دست اجراست و به گفته برخی کارشناسان این کشور، وضعیت لبنان به زودی در شرایط غیرقابل دفاع خواهد رسید. سعودیها قرارداد پیشین خود به ارزش بیش از 4 میلیارد دلار برای کمک به نیروهای مسلح لبنان را لغو کردهاند.
رابرت فیسک در 2 مارس 2016 در روزنامه «ایندیپندنت» نوشت: «اکنون سعودیهایی که در جنگ یمن سرگردان شده و تهدید به اعزام نیروی نظامی به سوریه میکنند در حالی که نیروهای آنها مبتدی و ناشی هستند، در حال گرفتن انتقام از لبنان هستند چرا که معتقدند بیروت در مقابل چندین دهه بذل و بخشش ریاض قدردان نبوده است. پس از وعدههای مکرر برای صرف هزینهای 3.2 میلیارد دلاری برای نیروهای تحتآموزش اما ناامید ارتش لبنان و استفاده از تسلیحات مدرن فرانسوی برای آنها، سعودیها بطور ناگهانی سرمایهگذاری در این پروژه را لغو کردند؛ پروژهای که از سوی آمریکا و فرانسه نیز مشتاقانه استقبال شده بود. ریاض همسو با سایر کشورهای عربی از شهروندان خود خواست به لبنان سفر نکنند و یا اگر در این کشور بسر میبرند از آنجا خارج شوند. هواپیمایی سعودی نیز تمامی پروازهای خود به مقصد بیروت را نیز لغو کرده و لبنان را مرکز تروریسم نامیدند.
این واقعیت که لبنان سال گذشته جرات دستگیری یک شاهزاده سعودی در فرودگاه بینالمللی رفیق حریری را پیدا کرد نمیتواند چندان کمککننده باشد؛ این شاهزاده در حال قاچاق دو تن دارو به عربستان توسط جت شخصیاش بود. این شاهزاده در حال قاچاق کوکائین نیز بود اما ظاهرا این ماده مخدر را برای مصرف شخصی تهیه کرده بود. این داروها احتمالا برای ارسال به نیروهای سعودی در جنگ با یمن بوده است.
با در نظر گرفتن چنین وضعیتی، اگر لبنان هیچ سلاح جدیدی در اختیار نداشته باشد چه روی خواهد داد؟ شاید ایران بتواند در این زمینه کمککننده باشد و اگر نباشد، چه؟ بنابراین حزبالله تنها نیرویی خواهد بود که در صورت اخراج داعش از تمامی شهرهای سوریه، با این گروه تروریستی در لبنان مقابله خواهد کرد. یک حمله از سوی اسرائیل و درگیری تمامی نیروهای حزبالله در این جنگ در جنوب لبنان میتواند زمینه حمله داعش به لبنان از شمال این کشور را فراهم کند. در این شرایط تمامی سلولهای خفته داعش در داخل لبنان نیز از طرابلس گرفته تا بیروت سر برآورده و لبنان را در چند روز به سقوط میکشانند. آیا این پروژه یک نقشه از پیش تعیین شده است؟ بعلاوه اینکه هنگامی که صحبت از دشمنان شیعه در میان باشد، عربستان و اسرائیل دو متحد نزدیک یکدیگر محسوب میشوند.
کشورهای حوزه خلیجفارس (حاکم آن ها و نه مردم) از نابودی لبنان خوشحال خواهند شد چرا که یکی دیگر از سنگرهای مقاومت از پیشروی آنها برداشته شده و یک گروه شیعی مستحکم، یعنی حزبالله در لبنان، غارت و ویران میشود. غرب ممکن است رسما در این زمینه ابراز نگرانی کند اما این سناریو احتمالا وارد مرحله پیشرفتهتری میگردد: یک کشور سرکش از سر راه برداشته شده و سوریه سالها از سوی غرب مورد تهدید میگیرد. بعلاوه اینکه، حدفاصل دمشق تا مرز لبنان تنها 30 دقیقه رانندگی است.
بیروت که به «پاریس خاورمیانه» شهرت دارد با پرچمهای سیاه داعش مزین شده و لبنان یک فروپاشی کلی را تجربه میکند. این یک سناریوی خیالی نیست. تمامی این وقایع در کمتر از یک سال یا حتی یک ماه می تواند روی دهد. لبنان اکنون تنها دو نقطه برای دریافت کمک و درخواست محافظت از خود دارد: تهران و مسکو. با این وضعیت، لبنان باید بدون درنگ به این دو (ایران و روسیه) نزدیک شود.