سوغات اجلاس اسلامبول

محمد مهدی اسلامی

نگاهی به ماه های اخیر کافی است که درک کنیم که بیشترین عداوت و جفا در میان همه کشورهای جهان بر ایران اسلامی در این دوره، از سوی دولتمردان عربستان سعودی رفته است. آنها که نه تنها خود را مسلمان، که رهبر جهان اسلامی می پندارند. تا آنجا که این خصومت ها سبب افزون شدن آشکار نفرت عمومی از آل سعود در میان مردم کشورمان و نیز دیگر مردم همدل با انقلاب اسلامی شده است. رفتار عربستان در پسابرجام و تزویر آمریکا در این ایام، سبب شده که برخی این تعبیر صائب تبریزی را بپسندند: «دشمن خانگی از خصم برونی بترست/ بیشتر شکوه یوسف ز برادر باشد»
اما چون بیش بنگریم، عربستان این روزها از همیشه تاریخ هشتاد ساله اش ضعیف تر است؛ دولتی از درون فروپاشیده و درگیر جنگ قدرت، با خزانه ای خالی و بدهکار، شکست خورده از یک گروه مردمی در یمن و ... آن قدر که برای حفظ ظاهر، نیاز به مانورهایی همچون دریافت شهروندی افتخاری مصر و ترکیه برای پادشاه خود احساس کرده است. از این رو، به جای بیت قبل، خواندن این بیت از مولوی شایسته تر است که « دشمن آن باشد که قصد جان کند / دشمن آن نبود که خود جان میکند»
با این حال با افزایش مواضع خصمانه آل سعود علیه کشورمان؛ یک خط آشکار سعی به بزرگنمایی تخاصمات فیمابین در تغییر نوک پیکان رویارویی ایران با آمریکابه ایران با عربستان دارد. این خط که در میان برخی رسانه ها و حتی گاه برخی مسئولین داخلی نیز دیده می شود؛ القای تغییر الگوی رفتاری آمریکا با ایران، تلقین نمودن تغییر سطح درگیری ایران به سطح منازعات خرد منطقه ای به جای تنازعات ایدئولوژیک و راهبردی گذشته و ... است.
به عنوان نمونه کافی است نگاهی به سرخط اخبار ضدایرانی در ایام اخیر بیندازیم؛ دیگر کمتر سخنی از آرمانهای انقلاب اسلامی به میان می آید و بیشتر تلاش می شود ایران را برهم زننده نظم منطقه معرفی شود. تلاش عربستان برای اعتمادسازی در منطقه و قطببندی علیه ایران در همین راستا است؛ تلاشی که در اجلاس سران کشورهای اسلامی هم بروز و ظهوری کامل داشت.
زمینه سازی های ترکیه درباره وجود یک شگفتی در اجلاس سازمان همکاری اسلامی (که منجر به تحلیل برخی کارشناسان درباره احتمال تنش زدایی میان ایران و عربستان شده بود)؛ آنگونه که مسئولین ایرانی پیش بینی می کردند، نگشت. در شرایطی که هیئت بلندپایه ایرانی در ترکیه حضور داشت؛ بیانیه تندی علیه ایران و حزب الله تنظیم و منتشر شد.
اگرچه تلاش های ایران منجر به عدم قرائت آن در اختتامیه اجلاس گشت، اما بیانیه به صورت رسمی در اختیار رسانه ها قرار گرفت و انعکاس گسترده ای در جهان داشت. شاید برای استکبار، مهم تر از خوانده شدن یا نشدن بیانیه این اجلاس؛ انعکاس دوقطبی ایران – عربستان بود که از منظر آنها باید جایگزین دو قطبی انقلاب اسلامی – استکبار گردد.
شناخت این رویکرد، تفسیرگر ریشه اصرار اوباما برای شکاندن امتناع ایران از مذاکره با آمریکا، تماس تلفنی با دکتر روحانی، دست دادن با دکتر ظریف و ... نیز هست. رویکردی که بخشی از پازل کلان تلاش برای تغییر ماهیت نظام جمهوری اسلامی با حفظ ظاهر آن است.
آل سعود - که دیگر امروز وابستگی شان به آمریکا و اسرائیل بدون هیچ خجالتی برابر رسانه ها اظهار می گردد- از این طریق خدمت بزرگ دیگری را نیز در دستور دارد؛ تغییر مسئله اصلی کشورهای منطقه، از تقابل با اشغالگران قدس شریف به سوی ایران با ادعای مغالطه آمیز حضور ایران در همه ناآرامی های منطقه و فعال سازی گسل های ناسیونالیستی در مقابل هویت های اسلامی که به وضوح از خارج دربار آل سعود دیکته شده است.
با چنین باوری، دو نتیجه باید گرفت؛ نخست آنکه حفظ مواضع ضد استکباری و ضد صهیونیستی پاتک این تلاش برای تغییر زمین بازی و سبب حفظ دست برتر ایران اسلامی می گردد. باید از جنجال سازی های سعودی، منفعل نگردید و به جای نشانه گرفتن دشمن حقیقی، به بدل منطقه ای او سرگرم نشد.
و دیگر آنکه وضع امروز را باید مزد لبخندهایی دانست که به امید تنش زدایی و آشتی با کدخدا در دستور قرار گرفت. اگر نگاهی تاریخی به ثمرات مواضع انقلابی و انفعالی مسئولان در گذشته در مواجهه با دشمنان داشته باشیم، ضرورت تغییر «دیپلماسی لبخند» به «دیپلماسی انقلابی» تردید ناپذیر جلوه خواهد کرد.


پانوشت: اسلامبول (به معنای شهر اسلام) همان قسطنطنیه پایتخت امپراتوری روم شرقی است که پس از فتح آن به دست سپاه اسلام، به دین نام خوانده شد. در سال 1923 آتاتورک در ادامه سیاست دین زدایی خود، اسم شهر را از اسلامبول به استانبول تغییر داد.

۱۳۹۵/۱/۳۰

اخبار مرتبط