حمام خون در سینا؛عملیات جدید القاعده

عملیات مشكوك و عجیبی كه در صحرای سینای مصر و در نزدیكی مرز با اسرائیل رخ داد، نمونه‌ای از آن چیزی است كه برخی كشورها در خاورمیانه با آن روبرو خواهند بود.


به گزارش نما به نقل از پرس تی‌وی، چند نفر به پاسگاهی مرزی متعلق به مصر در زمان افطار حمله می‌برند و بدون دادن تلفات، سر ۱۶ سرباز مصری را می‌برند و سپس سوار بر دو خودرویی که از پاسگاه مصری به غنیمت گرفته‌اند خود را به مرز اسرائیل می‌رسانند. اسرائیلی‌ها می‌گویند که از این دو ماشین یکی خودش منفجر شد و دومی هدف هلیکوپتر قرار گرفت و همه از بین رفتند.

این عده چه کسانی بوده‌اند؟ بریدن سر سربازان مصری را به هنگام افطار مجاز می‌دانند و آن را مقدمه حمله به اسرائیل قرار می‌دهند!! برای ناظری که با مشکلات خاورمیانه اندکی آشنایی سیاسی داشته باشد هضم این تناقض دشوار و حتی ناممکن می‌نماید. طبیعی است که در چنین حالتی، فکر به سمت توطئه بودن کل داستان حرکت کند.

حتما در تاریخ دیگر ملت‌ها مورد مشابهی وجود دارد. در اسلام، در زمان چهارمین خلیفه بعد از پیامبر، گروهی سیاسی پدید آمد که تعصب خاصی بر فکر خود داشت و از کشتن مسلمانان عادی برای رسیدن به هدف خود و حمله به لشکریان حکومتی ابایی نداشت. این گروه به نام خوارج نامیده شدند؛ افرادی متعصب که مغز آن‌ها شستشو داده شده بود و جز کشتن دشمن خود هیچ چیزی را نمی‌دیدند و حاضر بودند برای رسیدن به هدف از جان خود براحتی بگذرند، افرادی که عمق فکری نداشتند و دیگران براحتی بر فکر آن‌ها تأثیر می‌گذاشتند.

خوارج بتدریج از میان رفتند و باقیمانده آن‌ها از حالت سیاسی به مکتبی فقهی تبدیل شدند و هنوز می‌توان نشانه‌هایی از آن‌ها را در شمال آفریقا و کشور عمان ـ در خلیج فارس ـ دید.

در تاریخ معاصر خاورمیانه فکر خوارج تکرارهایی دارد. مانند گروه «التکفیر و الهجره»، در مصر، که از اخوان‌المسلمین جدا شد. حتی گروه القاعده نیز تکرار فکر سیاسی خوارج است: مقدس کردن هدف و آسان گرفتن قربانی شدن مردم عادی. هم اکنون نیز این فکر سیاسی ـ عملیاتی در عراق و نیجریه قابل مشاهده است. آیا بزودی سرزمین‌های دیگری را می‌توان یافت که این طرز تفکر و عمل در آن حالت عادی بگیرد؟

این فکر متعلق به یک گروه از یک کشور نیست، بلکه همچون ویروس منتشر می‌شود. اخیرا عکاسی انگلیسی در سوریه ربوده شد و مدت‌ها اسیر دست گروهی بود که تعدادی از افرادش انگلیسی را به لهجه لندنی حرف می‌زدند. جان کانتلی در روزنامه ساندی تایمز نوشت: «حدود ۳۰ نفر بودند. ۱۲ نفرشان انگلیسی حرف می‌زدند که ۹ نفرشان لهجه بریتانیایی داشتند».

این عده از کجا آمده‌اند. بعید است به تنهایی و به صورت انفرادی اقدام کرده باشند. سازمان‌هایی آن‌ها را پیدا و جمع می‌کنند و به سوریه می‌فرستند. براحتی می‌توان حدس زد که این سازمان‌ها با دستگاه‌های امنیتی بین‌المللی ارتباط دارند. قبلا تجربه‌های مشابهی وجود داشته است، مانند افغانستان و بوسنی و چچن و یمن و سومالی؛ ولی سوریه با بقیه فرق دارد. تفاوت اصلی به زبان و تاریخ و هویت مشترک برمی‌گردد. بیشتر کسانی که در افغانستان با ارتش شوروی جنگیدند هویت عربی داشتند. بخش عمده‌ای از اینان بعدها در بوسنی و چچن هم در جنگ‌ها شرکت کردند. «عرب‌های افغانی» نام این عده است. حتی ممکن است لباس‌های افغانی نیز بپوشند و در تونس تظاهرات کنند.

این نخستین بار نیست که غرب و القاعده در کنار هم قرار می‌گیرند. قبل از آن‌که القاعده تشکیل شود، بن لادن و همفکرانش رهبری بخشی از طرح امریکا برای به زانو در آوردن ارتش شوروی در افغانستان را بر عهده داشتند. این غول ساخته غرب و دولت‌هایی مانند سعودی و امارات و قطر دیگر بعد از آزادی افغانستان، به چراغ خود بازنگشت.

اینک دیگر دولت‌های غربی و ترکیه و بعضا عربی مخفی نمی‌گذارند که به اعزام نیرو و ارسال سلاح به سوریه کمک می‌کنند. هدف اصلی سرنگون کردن شخص بشار اسد از قدرت در سوریه است. می‌گویند که امریکا سعی می‌کند نظام در سوریه حفظ شود تا در صورت کناره‌گیری بشار اسد، تجربه عراق و فروپاشی نهادهای دولتی و امنیتی تکرار نشود. سازمان «سی.آی.ای» در مرزهای عراق و ترکیه و اردن نظارت می‌کند تا سلاح به دست گروه‌های اسلام‌گرا در سوریه نرسد. عبدالباسط سیدا، رئیس شورای ملی سوریه، نیز می‌گوید که داستان ریشه‌کنی حزب بعث ـ بر خلاف عراق ـ در سوریه تکرار نخواهد شد.

با این حال، به نظر نمی‌رسد که این تضمین‌ها چندان اطمینان بخش و عملی باشد. غولی که در سوریه ساخته می‌شود، این کشور را تا مرز تجزیه پیش خواهد برد. کسی نمی‌تواند این غول را به بطری خود بازگرداند. اگر مرگ بن لادن و ضربات پیاپی به القاعده در عراق و یمن موجب تضعیف آن شده باشد، سوریه مکان مناسبی برای تجدید قوای این گروه است که متحد طبیعی خود را در میان سلفی‌ها جستجو می‌کند.

۱۳۹۱/۵/۱۷

اخبار مرتبط