به گزارش نما به نقل از زومیت - بابک قهرمانی: بسیاری از مردم با این زمینهی ذهنی از داروهای گیاهی استفاده میکنند که باور دارند این داروها واقعا هیچگونه ضرری ندارند. اما گروهی از محققان با انتشار یک مقالهی جدید ژورنالی جدید به این موضوع اشاره کردهاند که داروهای گیاهی هم در مواردی باعث بروز اختلالاتی در سیستم بدن همچون بیماریهای کلیوی میشوند.
داروهای گیاهی در برخی افراد باعث بروز بیماری کلیوی میشوند
در واقع، یکی از درمانهای گیاهی که بیشتر از بقیه مورد استفاده قرار میگیرد با نام زرآوند (birthwort AKA یا لوله هلندی) شناخته میشود. در این مقاله نشان داده شده است که نارسایی کلیه و سرطان در حدود ۵/۱۰ درصد از افرادی که از نظر ژنی دارای استعداد ژنتیکی در برابر یکی از ترکیبات آن مواد باشند نسبت به سایر افراد تشدید میشود.
زرآوند یک سرده از گیاهان و نباتات است که برای بیش از ۲۵۰۰ سال به عنوان یک مادهی درمانی برای همهی زمینههای طبی و به عبارتی به عنوان مادهی جایگزین برای درمان همهی بیماریها استفاده میشده است. از این عارضهها میتوان به مارگزیدگی، زخم سر، بیخوابی، یبوست، مشکلات رحم و همچنین ورم اشاره کرد. اما از سویی این ماده به عنوان مادهای شناخته میشود که حاوی سم کشنده موسوم به آریستولوچیک اسید بوده و دانشمندان ثابت کردهاند که میتواند باعث بروز بیماریهای کلیوی شود.
اولین گمانهزنیها دربارهی ارتباط میان این پدیدهها در دههی ۱۹۹۰ میلادی به وجود آمدند. بر پایهی یک تحقیق در آن زمان مشخص شد که زیر مجموعهی زیادی از زنان دانمارکی که از درمانهای گیاهی استفاده میکردهاند، در دستگاه ادراری خود نشانههایی از پیدایش سرطان را بروز دادهاند. در طول دههی بعد، محققان مشاهده کردند که تعداد شگفتانگیزی از مردم در شبه جزیره بالکان هم که اغلب نان آلوده به بذر گونهی زرآوند خورده بودند، به یک بیماری مشابه مبتلا شده بودند.
از این رو، مطالعات مولکولی و بررسیهای جمعیتی گستردهای انجام شد و در نهایت نشان دادند که حدود ۵ تا ۱۰ درصد از مردم، نوعی از استعداد آسیبپذیری ژنتیکی به آریستولوچیک اسید داشتند و در واقع برای این افراد، مکملهای دارویی گیاهی میتوانند به کلیهها آسیب برسانند و باعث جهشهای سرطانزا در بدن انسان شوند.
حتی برای کسانی که از نظر ژنتیکی، مستعد ابتلا به سرطان نیستند هم مادهی زرآوند باعث جهش بیشتری نسبت به دو مورد از مواد سرطانزای موجود در محیط زیست میشود؛ این دو ماده در واقع دو تا از قویترین و شناخته شدهترین مواد سرطانزای محیطی هستند و عبارتند از دود سیگار و تنباکو و پرتو فرابنفش. این آمار بر پایهی دو مطالعهی انجام شده در سال ۲۰۱۳ به دست آمده است.
در مقاله جدیدی که منتشر شده، آرتور گرولمن (Arthur Grollman) از دانشگاه استونی بروک در نیویورک و دونالد مارکوس (Donald Marcus) از کالج پزشکی بیلور در تگزاس به بررسی دوبارهی تحقیقات انجام شده پیرامون زرآوند پرداختهاند و خواستار اعمال مقررات سختتری در طب گیاهی برای مصرف این ماده شدهاند. آنها در ژورنال EMBO گزارش دادهاند:
تاریخ استفاده از مواد گیاهی نشان میدهد که همهی گیاهان سودمند هستند و با این حال گاهی اوقات هم میتوانند کشنده باشد. علاوه بر این، ما نمیتوانیم مطمئن باشیم که همهی داروهای گیاهی بی خطر هستند؛ چرا که تنها تعداد کمی از آنها به طور سیستماتیک برای بررسی سمیت یا سرطانی بودنشان آزمایش شدهاند.
این موضوع فقط مختص زرآوند نیست. بر پایهی دادههایی که در ماه مارس منتشر شد، نشان داده شد که در طول پنج سال گذشته، کاربرد مکملهای گیاهی با حداقل شش مورد عمل پیوند عضو در استرالیا در ارتباط بوده است، همچنین یک همبستگی نیز بین مصرف مکملهای چای سبز و نارسایی کبدی گزارش شده است.
برای روشنتر شدن موضوع باید اشاره کنیم، هر چیزی که ما مصرف میکنیم ممکن است عوارض جانبی داشته باشد. بسیاری داروها خطرات زیادی دارند. اما سوال بزرگ این است که چرا عوارض جانبی داروهای گیاهی روی بستهبندیها ذکر نمیشود یا اینکه چرا هیچ وقت به طور گستردهتر مورد بحث قرار نگرفته است؟
با توجه به مقالهای که گرولمن و مارکوس منتشر کردهاند، آنها همهی این مسایل را با عدم تحقیقات علمی در مورد این موضوع ارتباط میدهند. به عبارت دیگر، بسیاری از ما مکملهایی را مصرف میکنیم که دانشمندان واقعا هیچ مدرکی در مورد ایمن بودن آنها ندارند.
یکی از دلایل مهمی که برای محدودیت در زمینهی مطالعات در این حوزهی وجود دارد، این است که هر یک از پروسههای پژوهشی برای اینکه بتوانند رابطهی معناداری را میان مصرف این مکملها با اثرات حوزهی سلامتشان نشان دهند احتمالا به چندین سال زمان نیاز داشته باشند. الکس بزرو (Alex Berezow) با اشاره به این امر در شورای علوم و بهداشت امریکا یادآروی میکند که در مورد زرآوند، شاید زمان مورد نیاز برای تحقیقات در حدود دو یا سه دهه باشد که این امر، کار را برای دانشمندان و تشخیص آنها دشوار میکند؛ مگر اینکه آنها به طور خاص به دنبال طب گیاهی و تحقیقات پیرامون این حوزه بوده باشند.
از سویی دیگر، اندازهگیری و سنجش میزان سلامت افرادی که مکملهای گیاهی را مصرف میکنند نیز برای دانشمندان دشوار است. به عنوان مثال میتوان اشاره کرد که برخی از پزشکان طب سنتی چینی ترجیح میدهند تا به جای روشها متداول طب غربی از روش اندازهگیری جریان انرژی در بدن بیمار به منظور تعیین میزان سلامت وی استفاده کنند.
یکی دیگر از بزرگترین مسائل موجود این است که دربارهی داروهای گیاهی یک فرض و پندار کلی وجود دارد؛ هم از سوی عامهی مردم و هم از سوی سازمانهای نظارتی متداول اینگونه تعبیر میشود که چون مکملهای گیاهی برای قرنها مورد استفاده قرار گرفتهاند بنابراین آنها «باید ایمن و سالم باشند».
بند اخیر به این مفهوم است که احتمالا سالهای بسیاری باید سپری شود تا به طور جدی شاهد طراحی و اجرای آزمایشهای پزشکی در راستای پیدا کردن عوارض جانبی بالقوهی درمانهای گیاهی باشیم. این در حالی است که برای بیشتر بدنهی جوامع پزشکی، این موضوع هیچگاه اولویت نداشته است.
اما با در نظر گرفتن اینکه ایالات متحده به تنهایی هزینهای تقریبا به مقدار ۳۴ میلیارد دلار از بودجهی خود را روی طب مکمل و جایگزین صرف کرده، شاید بتوانیم بگوییم که زمان آغاز آن تغییر و تحولی که مارکوس و گرولمن در موردش صحبت میکنند فرا رسیده باشد. آنها در بخشی از مقالهی خود مینویسند:
دانش تجربی مبتنی بر سنتهای متداول نباید بر روشهای علمی موجود در حوزهی سلامت اولویت داشته باشد. پژوهشهای اپیدمیولوژیک ( مرتبط با بیماریهای مسری) و پژوهشهای مولکولی سالهای زیادی زمان برد تا نشان داده شود که زرآوند، به عنوان مادهای که از دستهی درمانهای گیاهی به طور گستردهای همواره به کار برده شده، باعث بروز سرطان و نارسایی کلیه میشود. این مورد و همچنین موارد مشابه شاید برای این نتیجهگیری کافی باشند که باید تلاشهای جهانی بیشتری به منظور بررسی صحت ایمنی و اثربخشی همهی درمانهای گیاهی انجام شوند.
همچنین میتوانیم به این گفته از ریچارد داوکینز اشاره کنیم:
هیچ طب جایگزینی وجود ندارد. بلکه این تنها خود علم پزشکی است که یا جواب میدهد یا جواب نمیدهد.
شاید بهتر باشد یک فرصت دیگر هم به دانشمندان داده شود؛ برای فهمیدن اینکه ماهیت هر مادهای واقعا چیست.