به گزارش نما، روزنامه کیهان امروز در صفحه 2 خود، 6 خبر ویژه منتشر کرده است.
* حماقت کردیم که علناً کل نظام را نشانه رفتیم
جهانبگلو از همکاران سرویسهای جاسوسی سیا و موساد ضمن تحلیلی به مقایسه دو عنوان بهار عربی و جنبش سبز پرداخت و در بیان علت تفاوت این دو در نشریه ال پائیس نوشت: حقیقت آن است که بین وضعیت ایران با آنچه در تونس و مصر انجام شد یک تفاوت بزرگ وجود دارد و آن این است که رژیم روی پایگاه عقیدتی خود تکیه و حساب میکند حال آن که حکومت های مصر و تونس از نظر ایدئولوژیکی بسیار ضعیف بودند یا حتی ایدئولوژی نداشتند.
وی همچنین با اذعان به اینکه برخلاف رژیمهای منطقه، تمرکز دیکتاتورگونه قدرت وجود ندارد، اضافه کرد: تفاوتهای دیگری نیز میان ایران و دو کشور دیگر وجود دارد. نخست اینکه دولت ایران در مهار مخالفان، سرسخت و نظام مند بود و دوم اینکه ایران یک واکنش شایسته به رژیم های فاسد در منطقه به شمار میرود.
وی همچنین پررنگ بودن مسئله فساد در رژیم های مصر و تونس، تفرقه در جنبش سبز و عدم تداوم آن از سوی سران این حرکت را دلایل تفاوت موضوع ایران با تونس و مصر توصیف کرد.
در همین حال تقی رحمانی عضو مرکزیت گروهک ملی- مذهبی در توصیف دلایل شکست فتنه سبز نوشت: مطالبه محوری در نیمه راه جنبش سبز دچار بحران شد و دوباره بحث ماندن یا رفتن از حاکمیت از سوی افراطی ها و برخی از سبزها مطرح شد. عمده کردن شعارهای متضاد و دامن زدن به شعارهایی نظیر جمهوری ایرانی از علل دیگر بود. حکومت بعد از راهپیمایی روز قدس، مدیریت جنبش را غیرمستقیم تحت الشعاع رفتار خود قرار داد و با مانور روی شعارهای مطرح شده، اقشار نزدیک به خود را در جنبش سبز مسئله دار کرد مبنی بر اینکه این جریان برانداز و ضد مذهب است.
وی در روزآن لاین ادامه میدهد: این گسیختگی زمانی بیشتر شد که بدنه اصلی جنبش دستگیر شد. بعد از عاشورای 88 مشخص شد جنبش مسیر خود را گم کرده است. نشانه رفتن کل نظام شعاری بود که هماهنگی با توان و امکانات ما نداشت اما احساسات را راضی میکرد. حتی مدل مواجهه با رهبری نظام فاقد برآورد لازم بود. نتیجه آن شد که از عاشورای 88 دیگر نه امکان حضور خیابانی وجود داشت و نه حوصله کار برای سامان دادن کار مدنی جدید.
* سخافت اپوزیسیون سوراخ که نه اتوبان نفوذیها شده است
«سخافت اپوزیسیون سوراخی است که از طریق آن نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی نفوذ می کنند».
این مطلب را پایگاه اینترنتی خودنویس در واکنش به برخی رفتارهای مشکوک احمد باطبی و امیرعباس فخر آور عنوان کرد. این دو نفر بارها متهم شده اند که خبرچین و نفوذی نیروهای امنیتی ایران در میان اپوزیسیون هستند. سایت خودنویس در حالی به این دو تن حمله کرد که مدیر آن -نیک آهنگ کوثر- چندماه پیش در مظان اتهام برخی طیف های اپوزیسیون قرار گرفت مبنی بر اینکه در ازای دریافت پول، اخلال و خبر فروشی میکند.
با این حال، خودنویس به موضوع سخافت در میان اپوزیسیون پرداخته و آن را به مثابه اسب تروا معرفی کرد: «اگر اسب تروا توانست سی چهل نفر یونانی را وارد قلعه تروائی ها کند، این مشکل ما به مرور زمان عملا مثل یک نقب یا یک سوراخ تروا عمل کرده که سربازان بینام جمهوری اسلامی هر وقت میل شان میکشد نفس مسموم شان را از همانجا به شکل گفتمان های نابهنجار به درون قلاع ذهنی بدنه «اپوزیسیون» تزریق میکنند. آنچه موجب نگارش این متن شده مضحکه جدیدی است که توسط دو نفر، بار دیگر جامعه مجازی را به جنگ و جدالهای سخیف، بی معنی و بی فایده سوق داده است. دو نفری که هیچ کدام شان سابقه جدی و عمیقی در مبارزه با رژیم ندارند، و اتفاقا هر ناظر بی طرفی به سرعت متوجه می شود که سابقه هر دو نفرشان نیز عملا ایشان را در مظان ارتباط با جمهوری اسلامی قرار می دهد».
نویسنده با انتقاد از وجود سخافت در میان طیف هایی از اپوزیسیون و اینکه همین موضوع دستمایه خبرهای کیهان می شود، نوشت: این صحیح که شتر تروا با بارش هم که به میان مان آمد برخی از دوستان توان دیدنش را نداشتند، اما در هر حال مشکل واقعی وجود یک الگوی خاص پذیرفته شده در گفتمان فرهنگی و مدل رفتاری غالب ماست که به سان یک اسب تروا یا بهتر بگویم یک ویروس بومی متاسفانه صفوف مان را بسیار در مقابل مشکل خاصی به نام «سخافت» آسیب پذیر کرده است. نهادهای جنگ روانی رژیم هم این سوراخ رخنه را به خوبی پیدا کرده اند و آنها هر وقت اراده می کنند از همین سوراخ وارد میشوند.
* مطمئن هستید که خودکشی نمی کنید؟!
خواهرزاده خاتمی ورود اصلاح طلبان به عرصه انتخابات را در شرایط فعلی انتحار خواند و در عین حال گفت اصلاح طلبان قصد ورود به عرصه انتخابات را دارند.
محمدرضا تابش در گفتوگو با ایسنا ورود اصلاح طلبان به عرصه انتخابات را در شرایط فعلی انتحار دانست و یادآور شد: اگر شرایط آن طور که میخواهیم مهیا نشود برای نظام جمهوری اسلامی مردم و اصولگرایان دعا خواهیم کرد.
وی گفت: هنوز هیچ فردی به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات آینده قطعی نشده و ممکن است این موضوع به عنوان علایق خود افراد یا دوستانشان در محافل و جلسات داخلی مطرح شده باشد.
وی افزود: ما فعلا در این مرحله هستیم که بعضا خود آقایان اعلام آمادگی کرده اند، برخی هنوز مردد هستند و برخی حضور خود را به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری را رد کرده اند اما هنوز صحبت رسمی با هیچ کس انجام نشده است.
رئیس فراکسیون اصلاح طلبان در مجلس هشتم، با تاکید بر اینکه اصلاح طلبان حتما قصد ورود به عرصه انتخابات را دارند و در این عرصه فعالیت می کنند در عین حال گفت که فعالان سیاسی اصلاح طلب منتظر باز شدن روزنهها برای فراهم شدن امکان حضور در عرصه رقابت های انتخاباتی هستند.
خاطر نشان می شود محمدرضا تابش با همین شرایط موجود در انتخابات مجلس نهم نامزد شد و آن هنگام اقدام خود را انتحار توصیف نکرد. برعکس عباس عبدی با اشاره به پشت کردن خاتمی به سناریوی تحریم انتخابات و شرکت در انتخابات مجلس تصریح کرده بود که طیفی از اپوزیسیون مایل بود خاتمی با عدم شرکت در انتخابات خودکشی کند.
اکنون باید دید اصلاح طلبان در کدام تناقضات و خطاها دست و پا میزنند که باعث می شود شرکت کردن یا نکردن آن در انتخابات در هر دو حال حمل بر انتحار شود؛ ضمن اینکه قطعا با همین شرایط موجود اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری شرکت خواهند کرد. با این وصف آنها باید مراقب ادبیات خود باشند که باعث خدشه بیشتر در اعتبار مخدوش آنان نشود.
* نامزدبازی در همین سال اول مجلس!؟
یک عضو فراکسیون رهروان ولایت در مجلس گفت این فراکسیون در انتخابات ریاست جمهوری نامزد معرفی میکند.
بهروز نعمتی با اشاره به جلسه یکشنبه شب مجمع عمومی این فراکسیون به «مهر» گفت: در این جلسه مقرر شد فراکسیون در برخی زمینه ها در آینده نزدیک فعال تر عمل کند. فراکسیون رهروان در انتخابات ریاست جمهوری حضوری فعالانه خواهد داشت و نامزدهای مطرح در این عرصه را مورد بررسی قرار داده و از یک کاندیدا حمایت می کند.
به نظر می رسد سرگرم شدن نمایندگان مجلس آن هم به صورت فراکسیونی در موضوع انتخابات ریاست جمهوری عملا می تواند فرصت بزرگ خدمتگزاری را در اولین سال فعالیت مجلس نهم سلب کند و در عین حال شأن ملی پارلمان را به سطح ستادهای حزبی این یا آن نامزد فروبکاهد.
* وقتی فتنه سبز هست هشدار درباره نهضت مشروطه چرا؟!
هاشمی رفسنجانی می گوید یک جریان روحانی در نهضت مشروطه نردبان جریان ضد روحانیت شد.
وی در مطلبی که به مناسبت سالگرد نهضت مشروطیت نگاشته، خاطرنشان میکند: حوادث تلخ و شیرین مشروطه آموزه های فراوانی برای احتمال تکرار دارد که رگه های آن را امروزه در برنامه پیچیده روحانیت ستیزی و کانون گریزی و مردم فریبی می بینیم. برنامه ای که حتی متصلبین اصولگرا و اصلاح طلب را به اعتراف واداشته که مبادا مشروطه تکرار شود. مگر غیر از این است که دشمنان ایران از نردبان محبوبیت روحانیت و دانشگاهیان در نزد مردم بالا رفته اند و در مشروطه مصادر قدرت را فتح کرده اند و آنگاه پرچم حاکمیت را به دست شاگردان غرب زده مکتب خویش داده اند؟ و مگر نه این است که امروزه نیز در انقلاب اسلامی که با پیشتازی روحانیت و رهبری بی نظیر یک مرجع عام به پیروزی رسیده ایم، بی مهابا و بدون انصاف ناکارآمدی روحانیت را فریاد میزنند؟
وی می افزاید: باید همگان هوشیار باشیم و نگذاریم خواسته یا ناخواسته در راستای اهداف کسانی قدم برداریم که اولا مکتب اهل بیت(ع) را مانع اصلی خوی استکباری خویش می دانند و ثانیا نمی توانند از منابع خدادادی و موقعیت جغرافیایی ایران در جهت مطامع خویش صرف نظر کنند. آنان که همه توطئه ها، حتی جنگ 8 ساله و اخیرا تحریک افکار عمومی جهان را علیه ایران به کار برده اند، با سیاست مکارانه «فرّق تسد» به جنگ انقلاب آمدهاند و با فریب گروهی که شاید در ابتدا حسن نیت هم داشته اند، تلاش می کنند مردم را از روحانیت جدا کنند و خیرخواهان و حتی در میان روحانیون نیز چنان اختلافی بیندازند که متاسفانه این روزها شاهد آنیم.
یادآور می شود جریان منافق فرصت طلب در نهضت مشروطه که طیفی از روحانیون را نردبان ضدیت با روحانیت و دیانت قرار داد، جریان مدعی جمهوریت و دموکراسی منهای اسلام بود و همین جریان بعد از انقلاب اسلامی در انحاء گوناگون بازتولید شد که آخرین آن در فتنه سبز و شعار دروغین جمهوری ایرانی- با حذف قید اسلامی از عنوان جمهوری اسلامی- قابل مشاهده بود. متاسفانه جریان ضد انقلاب و ضد دین که شامل طیفی از گروهک های گوناگون می شد، توانست در پوشش مجادلات بی پایه انتخاباتی و ادعای تقلب، سر برخی چهره های سیاسی کلاه بگذارد و آنها را خرج آشوب طلبی و فتنه انگیزی خود کند. این طیف ماهیت ضد دین و ضد انقلابی خود را به تدریج در شعار نه غزه نه لبنان(معارضه با آرمان روز قدس)، جمهوری ایرانی، پاره کردن عکس حضرت امام، هتاکی علیه ولایت فقیه (به عنوان عصاره و ثمره روحانیت) و حرمت شکنی روز عاشورا نشان داد و سؤال این است که گیر برخی سیاست پیشگان چه بود که نتوانستند حساب خود را از آن گروهک های نشاندار ضد روحانیت و ضد دین جدا کنند؟!
همچنین سزاوار بررسی است که چرا جریان های ضد دین، ضد روحانیت و ضد فقاهت به تدریج با امکانات فراهم آمده از سوی برخی اجزای دولت سازندگی (اشخاصی نظیر خاتمی و عبدالله نوری و مهاجرانی و کرباسچی) و احزابی چون کارگزاران، مجال عرض اندام پیدا کردند و در دولت بعدی (مورد حمایت آقای هاشمی) علنا میداندار شدند؟! آیا جز این است که بیشترین هجمهها و تخریبها علیه دین و فقاهت و روحانیت در همین دولت اصلاحات انجام شد که موتلف رئیس دولت سازندگی به شمار میرفتند و در سالهای 84 و 88 پشت سر وی ایستادند؟ آیا نگاه آنها غیرابزاری و غیرنردبانی بود و قصد قربه الی الله داشتند؟!
* اسرائیل وعده 48 ساعته داد اما 18 سال جان کند
«اسرائیل می خواست 48 ساعته کار لبنان را در سال 1982 یکسره کند اما 18 سال طول کشید تا بتواند از این کشور خارج شود. حزب الله از دل آن جنگ پدید آمد و اسرائیل هنوز با پیامدهای جنگ 30 سال پیش خود مواجه است».
این تحلیل را روزنامه آلمانی «نویس دویچلند» در واکنش به گنده گویی های ماه های اخیر رژیم صهیونیستی علیه ایران منتشر کرده است. روزنامه آلمانی می نویسد: ورود ارتش اسرائیل به بیروت در 30 سال پیش منجر به خروج یاسر عرفات و 11 هزار جنگنده سازمان آزادیبخش فلسطین از لبنان شد. جای آنها را در جمهوری زیتون سازمانی گرفت که تا امروز نقشی کلیدی در بحران خاورمیانه بازی می کند؛ حزب الله.
نویس دویچلند می افزاید: اینکه سازمان حزب الله وجود دارد مسئولش خود اسرائیل است. میرداگان رئیس سابق سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل موساد و امروز منتقد سرسخت سیاست امنیتی این کشور در یک سخنرانی برای داوطلبان افسری گفت «موجودیت حزب الله نتیجه جنگ اول لبنان است. این نکته باید به ما یاد بدهد که قبل از هر جنگ باید نگاهی فراگیر به همه امکان ها داشته باشیم. سیاست و سازمانهای اطلاعاتی باید همکاری تنگاتنگی داشته باشند.» در هر صورت سی سال پیش این همکاری وجود نداشت. ورود اسرائیل به پایتخت لبنان (بیروت) و قتل عام آوارگان فلسطینی در صبرا و شتیلا به دست شبه نظامیان و خلایی که در کشور همسایه اسرائیل (لبنان) به وجود آمد، صعود حزب الله را ممکن ساخت. اینها برنامه ریزی نشده بود.
این روزنامه با اشاره به اینکه «آن روز شارون خیلی ساده تصمیم گرفته کار را در لبنان یکسره کند»، نوشت: قرار بود ظرف 48 ساعت جنگجویان سازمان آزادیبخش فلسطین تا حد ممکن به سمت شمال رانده شوند. امروز مشخص است که وزیر وقت دفاع آریل شارون هدف خاص خود را دنبال می کرده است. همانطور که بعدها به کمیسیون تحقیق در مورد ماجرای صبرا و شتیلا گفت میخواسته در لبنان «نظمی نوین» ایجاد کند. قرار بود در لبنان با کمک شبه نظامیان مسیحی دولتی با ثبات و دوست با اسرائیل ایجاد شود. سه هفته بعد رهبر فلسطینی ها عرفات و 11 هزار جنگنده سازمان آزادیبخش فلسطین لبنان را از راه دریا ترک کردند. راه حلی بود مبنی بر مصالحه. دولت اسرائیل زیر فشار زیاد افکارعمومی خود دنبال راه سریعی می گشت که مدتها بود جلویش بسته شده بود. جنگ باعث شده بود شبه نظامیان اسلام گرا به هم بپیوندند و حزب الله را به وجود بیاورند. در پایان نه 48 ساعت که 18 سال طول کشید تا آخرین سربازان اسرائیلی لبنان را ترک کرد.
روزنامه آلمانی می پرسد: اسرائیل درس عبرت گرفته است؟الیاهو وینوگراد می گوید « تا سال 2006 که نه.» وی نایب رئیس کمیسیون تحقیقی بود که باید جنگ دوم لبنان در ژوئیه و اوت 2006 را مورد بررسی قرار می داد؛ «باز هم اشتباهات مشابهی رخ داد. کسی طرحی نداشت، کسی حرف دیگری را نشنید.»
نویس دویچلند در پایان نوشت: درسی از آن گرفته شد؟ میر داگان در پایان سخنرانیش در پاسخ به پرسش یکی از حاضران به کوتاهی گفت «امیدوارم.» بیشتر هم نیازی نبود که بگوید. در این فاصله هر کس در اسرائیل هشدارهایش را نسبت به حمله نظامی علیه ایران شنیده است. به گفته او در زمانی که دور و بر اسرائیل را سازمان هایی گرفته که مانند کشورها می جنگند اما نباید همچون کشورها خود را در برابر جامعه جهانی پاسخگو بدانند، چنین گامی «خودکشی» است.
برخی مقامات رژیم صهیونیستی پیش از این گفته اند که درگیری نظامی با ایران دروازه های جهنم را به سوی اسرائیل باز می کند.